آرگش آلاسور

 

از آغاز سلسلە قیام‌های بعد از شهادت ژینا امینی در شرق کوردستان و ایران خلق‌ها اعم از تمامی اقشار جامعە در حال مبارزە هستند و در این میان دانشجویان بی وقفە و بە صورت تاثیرگذار در حال مبارزە بودەاند. مبارزات دانشجویان در تمامی دانشگاه‌ها در پیشبرد انقلاب زنان و دمکراسی سهم بسزایی دارند، مبارزە دانشجویان تنها بە چند دانشگاه شناختە شدە محدود نماند بلکە دانشگاه‌های شهرستان‌ها نیز صحنەی مبارزەی دانشجویان بود. اکنون کە در یک بستر انقلابی بسر می‌بریم لازم است تا گام‌های موثرتر و بیشتری در مبارزات برداریم و دانشجویان می‌توانند مبارزات را بە ابعاد گستردەتری توسعە دهند.

 

یک جنبش دانشجویی مبارز

جنبش دانشجویی در ایران و شرق کوردستان در روز ١٦ آذر سال ١٣٣٢ شکل گرفت کە در آن قیام دانشجویی ٣ شهید گرانقدر(قندچی، بزرگنیا و شریعت رضوی) با فدا کردن جان خود در راه ایرانی دمکراتیک و مستقل آغازگر جنبش دانشجویی دانشجویان ایرانی شدند و دانشجویان و جوانان درطی سال‌های بعد با تاثیر گرفتن از ١٦ آذر مبارزات را پیش بردند و در انقلاب ناکام سال ١٣٥٧ جنبش دانشجویی نقش بسزایی داشت بەویژە کە یکی از قوی‌ترین پایگاه‌های جنبش چریکی قبل از انقلاب ناکام ١٣٥٧ جنبش دانشجویی بود، لازم است که اضافه کنیم دانشجویان ایرانی خارج از کشور بە ویژە در اروپا و آمریکا در دهەی ٤٠ و ٥٠ با تشکیل کنفدراسیون‌های دانشجویی توانستند در اعتلای مبارزات خلق‌ها سهم بسزایی داشتە باشند. تداوم جنبش دانشجویی در سال‌های بعد از قدرتگیری حکومت اشغالگر ولایت فقیه علی‌رغم فضای خفقان توانست در سال ١٣٧٨ با قیام کوی دانشگاه تهران باردگر باعث تجدید قوای مبارزات دانشجویان و جوانان گردد و این خط مبارزاتی تاریخی در قیام‌های سال‌های ١٣٨٨، ١٣٩٦ تا بە امروز ادامە دارد و این ثابت می‌کند کە یک جنبش دانشجویی مبارز وجود دارد. اما این جنبش نیاز بە رشد و نمو دارد تا بتواند در طی تکامل خط تاریخی خود حرکت کند.

 

دو نقد بە جنبش دانشجویی ایران

هر جنبشی برای پیشبرد مبارزات و دست یافتن به پیروزی باید دست بە نقد و خودانتقادی بزند و جنبش دانشجویی که همچنین جنبشی روشنفکری است در دست یازیدن بە نقد و خودانتقادی باید پیش‌قدم باشد.

  • جنبش دانشجویی اغلب همچون یک جنبش نخبەگرایانە عمل کردە است و از جامعە دور ماندە است. دلیل عمدەی این عارضە پوزیتیویسم، اروپامحوری و برتری‌جویی حاکم بر فضای دانشگاهی و روشنفکری ایران می‌باشد که باعث دور افتادن روشنفکران از جامعە گشتە است و علی‌رغم تمامی تلاش‌های برخی از گروه‌های دانشجویی جهت ارتباطی ارگانیک با اقشار جامعە، این ارتباط میسر نمی‌گردد چراکە با راه و روش‌های اروپامحورانه نمی‌توان با خلق‌های ایرانی رابطە گرفت و خود این خلق‌ها همچون کهن‌ترن خلق‌های جهان تاریخ و فرهنگ مختص بە خویش را دارند و تنها با شناختی دقیق از این خلق‌ها و در پیش گرفتن راه و روشی درخور این تاریخ و فرهنگ‌هاست کە می‌توان ارتباط ارگانیک را با جوامع برقرار کرد. برای مثال دانشجویان چپ(بعد از انقلاب ٥٧) با همەی رنج‌هایی کە متقبل می‌گردند، از دهەی ٨٠ تا بە امروز در حال تلاش برای شکلگیری ارتباطی ارگانیک با اقشار زحمتکش جامعە هستند اما تا بە امروز نتوانستەاند که بە هدف موردنظر خود دست یابند. بە عبارتی دیگر از لحاظ هویتی دانشجویان با پدیدەی از خودبیگانگی روبەرو هستند و این ازخودبیگانگی از سیستم آموزشی رژیم و طیف روشنفکران اروپامحور سرچشمە می‌گیرد. خاورمیانە مهد مکاتب و اندیشەهای انقلابی، دمکراتیک و سوسیالیستی می‌باشد که ایران نیز در این بستر قرار دارد. از زردشت، مانی و مزدک‌ها تا منصورحلاج‌ها و حسن صباح‌ها درخاورمیانە ظهور کردند که نقشی منطقەای و جهانی در پیشبرد افکار دمکراتیک و سوسیالیستی داشتند و این تاریخ کهن مکاتب و اندیشەهای خاورمیانە تبدیل بە بستری مناسب جهت شکلگیری مکاتب فلسفی و فکری در اروپا گشت. پس دانشجویان باید از رویکردهای اروپامحوری دست بردارند و با تعمیق در تاریخ حقیقی خاورمیانە، کوردستان و ایران از شر شکاف‌های هویتی و از خودبیگانگی رهایی یابند. البتە این بە معنای دور ریختن اندیشەهایی کە در اروپا شکل گرفتند نیست، بلکە رویکرد اروپامحوری را باید کنار گذاشت. با کنار گذاشتن رویکردهای اروپامحوری می‌توان آغازگر ایجاد ارتباط ارگانیک جامعەی روشنفکری از جملە دانشجویان با اقشار جامعە شد.
  • مبارزات دانشجویان در دانشگاه اغلب بە صورت ساختاری رویدادە است و کمتر این مبارزات در سطح محتوی خود دانشگاه را هدف قرار دادە است. جنبش های مبارزاتی قبل از انقلاب ناکام ٥٧ دانشجویان و دانشگاه را تنها همچون یک پایگاه درنظر می‌گرفتند تا بتوانند با نیروگیری از میان دانشجویان احزاب را تقویت نمایند. در دهەهای اخیر نیز دانشجویان اغلب بە مبارزات صنفی و مشکلات معیشتی دانشجویان پرداختند و یا برای بازگشت دانشجویان اخراجی(بە دلایل سیاسی) دست بە اعتراضات زدند. اما دانشگاه چە در رژیم قبلی و چە در رژیم کنونی علی‌رغم جذابیت‌های ظاهری‌اش هیچگاه دمکراتیک نبودە است و خود این امر از مهمترین مسائلی است کە دانشجویان باید مدنظر قرار دهند. جایگاه‌ استاد-دانشجو بسیار ایستا و سلب می‌باشد، در حالی که هر انسانی هم زمان هم استاد است هم دانشجو و بە قول مولانا “همەچیز را همەگان دانند”. سیستم نمردەدهی نیز همانند سیستم پاداش و تنبیه تعبیە گشتە است و سیستم آموزشی دانشجویان/دانش‌آموزان را از این طریق کنترل می‌کند تا مبادا از قوانین سرپیچی نمایند تا همانند سیستم اقتدار و دیکتاتوری حاکم بر خلق‌ها در دانشگاه نیز این فضا برقرار باشد. سیستم حراست نیز کە از زیرشاخەهای سیستم اطلاعاتی رژیم می‌باشد در حال شناسایی دانشجویان مبارز است. محتوی دروس سرشار از دگماهای جنسیت‌گرایانە، دین‌گرایانە، ملی‌گرایانە و شوونیستی می‌باشد و این دروس خود همچون سلاح‌هایی علیە خلق‌ها جهت آسیمیلاسیون زنان و جوانان بەکار گرفتە می‌شوند. مسئلە فقط دروسی سراسر دروغ همچون درس “انقلاب اسلامی” نیست بلکە حتی درس‌های تخصصی رشتەهای فنی نیز پر از دگماهای مردسالارنە، اروپامحور و نادمکراتیک می‌باشد. لوئی آلتوسر فیلسوف فرانسوی بر این عقیدە بود کە دانشگاه و مدرسە(سیستم آموزشی) در عصر سرمایەداری اخیر همان نقش کلیساهای رسمی(کلیساهای منتسب به حکومت‌ها) در قرون وسطی را دارند که دولت‌ها از طریق این اماکن، ایدئولوژی و افکار خود را بر خلق‌ها مسلط می‌سازند تا بتوانند خلق‌ها را در راستای منافع خویش مطیع خود سازند بە عبارت دیگر سیستم آموزشی جز سازوبرگ‌های اساسی دولت-ملت‌ها می‌باشد و رهبر عبدالله اوجالان با تعمیق این موضوع در سیستم فلسفی خویش، سیستم آموزشی سرمایەداری را همچون یک سازوکار جنگ ویژە جهت نسل‌کشی فرهنگی خلق‌ها نامگذاری نمودند. پس با همەی اینها دانشجویان باید بخش عمدەای از مبارزەی خویش را در راستای دمکراتیک‌سازی خود دانشگاه چە از لحاظ ساختاری و چە از لحاظ محتوی پیش برند. در جنبش دانشجویی مه ١٩٦٨ دانشجویان دانشگاه‌ها را در دست گرفتند و خود ادارە می‌کردند، این الگوی مبارزاتی با مواردی که ذکر شد می‌تواند راهگشای مسیر دمکراتیک‌سازی دانشگاه‌ها باشد. دانشجویان می‌توانند خود با اضافە کردن درس‌هایی از جملە ژنئولوژی(علم شناخت زن)، درس‌های در مورد آزمون های دمکراسی و پیشبرد دمکراسی در جامعە و درس‌هایی در مورد اکولوژی در دمکراتیک‌سازی دانشگاه گام بردارند. دانشگاه‌ها را نباید ملک دولت‌ها دانست، خلق‌ها از دیرباز دارای سیستم آموزشی بودەاند و دانشگاه در صورت دمکراتیک شدن می‌تواند بە خدمت خلق‌ها، زنان و جوانان درآید، چرا کە در بستر فعلی دانشگاه مکانی در خدمت منطق سودآوری سرمایەداری و بازتولید مردسالاری و اقتدار دولت‌هاست.

 

استراتژی سقراط بە مثابەی یک پیشنهاد

در بستر انقلابی فعلی دانشجویان می‌توانند گام‌های رادیکال‌تری بردارند که در این زمینە می‌توان بە استراتژی سقراط اشارە کرد.در زمان سقراط در آتن یک سیستم طبقاتی بردەدارانە وجود داشت و جامعە تحت حکمرانی چنین سیستمی در محنت بسیاری می‌زیست. در آن هنگام عدەای بە نام سوفیست‌ها در ازای گرفتن مبلغی به فرزندان اشراف درس می‌‍دادند و خود این سوفیست‌ها همچون قشری از سیستم طبقاتی حاکم بر خلق آتن در جایی از هرم قدرت جای گرفتە بودند. سوفیست‌ها وجود چنین هرم طبقاتی در جامعە را به نفع خود می‌دیدند و محتوی دروسی که ارائە می‌دادند نیز بە جای اینکە موجب تغییراتی مثبت در جامعە گردند، باعث ثبات و تداوم بیشتر وضع موجود می‌گشت، یعنی چیزی شبیه سیستم آموزشی امروزە که بر زنان و جوانان ایران حاکم است. سقراط درست در چنین فضایی ظهور کرد و او بە جای اینکە همچون سوفیست‌ها در جاهایی مخصوص و در ازای گرفتن مبالغی دروسی ارائە دهد، استراتژی دیگری در پیش گرفت. سقراط بە میان مردم رفت و تمامی فضاهای عمومی را می‌گشت. در خیابان‌ها و کوچەپس‌کوچەها هنگامی که دستەای از جوانان را می‌یافت بە میان‌شان می‌رفت و سعی داشت با ایجاد فضای گفتگو بە آنها تلنگری بزند تا خود واقعی‌شان را بشناسند و بتوانند با شناخت خود در پی تغییر وضع موجود برآیند و آموزش را بە میان مردم برد. بە عبارتی دیگر سوفیست‌ها تداوم وضع موجود را موعظە می‌کردند و سقراط تغییر وضع موجود بە نفع جامعە را. حتی امروزە نیز اگر کسی در گفتگویی، بحث را به ناکجاآباد می‌برد می‌گویند سفسطە نکن، که منظور این است بە مانند سوفیست‌ها نباش. سیستم آموزشی حاکم بە ایران نیز همچون یک سفسطەی مدرن می‌باشد و دانشجویان می‌توانند بە جای این سفسطەی مدرن در پی یک فلسفەی نوین باشند تا از طریق آن بتوانند وضع موجود را تغییر دهند.

اکنون استراتژی سقراط می‌تواند الگویی مناسب برای جنبش دانشجویی ایران باشد و دانشجویان می‌توانند کلاس‌های درس را در میان مردم برپا نمایند و محتوی دروس را با توجه بە شرایط انقلاب زنان و دمکراسی منطبق نمایند. اکنون درس‌هایی لازم هستند که بە زنان و جوانان یاد دهند برای بنیاد نهادن جامعەای آزاد و دمکراتیک چه باید کرد. در این شرایط خود دانشجویان هم استاد هستند و هم دانشجو و هم چیزهایی از را از خود جامعە بە صورت مستقیم یاد می‌گیرند، چرا که جامعە خود سرشار از دانستەها و دانش‌های هزاران سالە است. بدین شکل می‌توان یک سیستم آموزشی دمکراتیک را بنیاد نهاد که در راستای انقلاب در حال وقوع در ایران و شرق کوردستان باشد.

 

آکادمی‌های گریلایی

در بالا بە یک سری از درس‌ها اشارە کردیم که دربارەی آزادی جامعە، زنان و محیط زیست می‌باشند که در موقعیت کنونی از نان شب نیز واجب‌ترند. جنبش آپوئی خود دارای یک سیستم آموزشی بسیار پیشرفتە و دمکراتیک می‌باشد که دانشجویان می‌توانند از این سیستم آموزشی دموکراتیک الگو بگیرند. رهبر عبدالله اوجالان بە مسئلەی آموزش بیشترین اهمیت را می‌دهند، در سال‌های قبل از اسارت‌، شخصا «آکادمی‌ معصوم کورکماز» را مدیریت می‌کردند و در این آکادمی و در طی سالیان بیشتر از ١٠هزار کادر آپوئی را بر مبنای فلسفەی خویش آموزش دادند. نقل است که از لنین می‌پرسند رمز پیروزی شما در چیست و لنین جواب می‌دهد “نظم، نظم و نظم” و همین سوال را از رهبر اوجالان پرسیدند و ایشان در جواب گفتند “آموزش، آموزش و آموزش”. به همین خاطر سالانە هزاران گریلا در کوهستان‌های آزاد کوردستان در سخت ترین اوضاع جنگی(با وجود بمباران هوایی هر روزەی مناطق گریلایی با سلاح‌های شیمیایی و دیگر سلاح‌های‌ ممنوعە) نیز در آکادمی‌های جنبش آپوئی شرکت می‌کنند و در آنجا درس‌هایی از جملە جامعەی طبیعی، مدرنیتەی کاپیتالیستی، جنگ ویژە، ژنئولوژی(علم شناخت زن)، مدرنیتەی دمکراتیک، تاریخ کوردستان، تاریخ خاورمیانە، تاریخ زن و… تدریس می‌شوند. همەی گریلاها در درس‌ها با روش‌ دیالوگ شرکت می‌کنند و هر گریلایی در مورد یک یا چند درس تحقیقات بیشتری بە انجام می‌رساند کە سرآخر این تحقیقات بە مانند یک مقالە در مجلەی ویژەی آکادمی چاپ می‌گردند. محتوی این دروس آکادمی‌های بیشمار گریلایی از فلسفەی نوین رهبر عبداللە اوجالان سرچشمە می‌گیرند که بر پایەی ٣ رکن اساسی جامعەی دمکراتیک، اکولوژیک و خط آزادی زن بنا نهادە شدەاند. در این آکادمی‌ها کسانی وجود دارند که تحصیلات ردە بالای دکتری از دانشگاه‌های بزرگ خاورمیانە و اروپا را(قبل از ملحق‌شدن بە صفوف گریلا) اخذ نمودەاند و از سوی دیگر افرادی وجود دارند که قبل از محلق شدن بە صفوف گریلا حتی سواد خواندن و نوشتن را نداشتند و خواندن و نوشتن را در میان گریلاها یاد گرفتەاند. برخی قبلا دکتر بودەاند، برخی مهندس و برخی کارگر و برخی نیز چوپان و عدەای نیز بیکار، اما برخلاف تصورعموم، این فضای بە ظاهر ناهمگون و نایکسان باعث پیشبرد بهتر آکادمی‌ها می‌گردد و این نیروی فوق‌العادەی فلسفەی نوین رهبر عبداللە اوجالان می‌باشد که هر کسی می‌تواند آن را فرابگیرد و برای ساخت زندگی آزاد این فلسفە را بە کار بگیرد. خود رهبر عبداللە اوجالان گفتند کە در میان مردم آکادمی‌هایی را برپا نمایید و بگذارید از تمامی اقشار جامعە با همەی تفاوت‌ها و رنگ‌ها در آکادمی‌ها شرکت نمایند. پس آموزش دمکراتیک پایەی بنا نهادن یک جامعەی دمکراتیک می‌بآشد.

بسیاری از گریلاهای جنبش آپوئی شناخت مناسبی از جنبش دانشجویی ایران و شرق کوردستان دارند و قبل از پیوستن بە صفوف گریلا خود در جنبش دانشجویی ایران و شرق کوردستان قرار داشتند، پس نوشتن چنین متنی درعین حال فرستادن درودی انقلابی بە دانشجویان مبارز ایرانی می‌باشد و در مبارزات جنبش دانشجویی ایران بە آرمان خویش که ایرانی آزاد و دمکراتیک است هم راستا هستیم.