تحلیل سیاسی پژاک
اوضاع سیاسی، اقتصادی و امنیتی ایران در سال جاری رو به وخامت شدیدتر است و تمامی نشانهها حکایت از جبههگیری کشتارگرانه رژیم علیه جامعه مدنی دارد. در کل، حاکمیت ایران و جامعه از وضعیت بحرانی فراتر رفته و وارد عرصه یک کائوس بزرگ و فراگیر شدهاند و میرود که تسویهحساب میان حاکمیت دیکتاتور و جامعه نهایی شود. خلقهای ایران نیز مطالبات خود را مشخص ساخته و با رژیم حاکم رویارو شدهاند. استراتژی کنونی فاشیسم ایران در مقابل جامعه مطالبهگر نیز سرکوب و حفقان است که خشونت علیه خیزشهای خلقی را بیرحمانهتر ساخته. اگر رژیم از این استراتژی سرکوب و خفقان دست نکشد، جدال میان حاکمیت و جامعه شدیدتر و خطرناکتر هم خواهد شد.
روند سیاسی کنونی و وقایع موجود اثبات میکند که دوره انفعال جامعه ایران که تاکنون از راه سیاست سرکوب و خفقان برقرارمیشد، پایان یافته و خیزشهای مکرر و اعتراضات مدنی بصورت زنجیرهای ادامه خواهدیافت. حاکمیت وانمودمیکند که با فریب «جراحی اقتصادی» میتواند مجددا جامعه خیزشگر را اغفالنماید، ولی جامعه، استراتژی «جراحی ساختاری ایران» را مطالبه میکند. نبرد میان این دو جبهه یک فاز جدید از واکنشهای اجتماعی علیه عملکردهای توتالیتر سنتی حاکمیت را آغازیده که سرنوشت ایران و شرق کردستان را در مرحله پیشرو مشخص خواهد ساخت. مسلم است که اوضاع چهلوسه سال گذشته ایران دیگر برای خلقها قابل تحمل نیست و اقشار و تودهها خواهان نقطه پایانی برای آن هستند. رژیم تهران هیچ نرمشی در قبال تودههای خلق نشان نمیدهد لذا گزینه رویارویی جامعه و حاکمیت اولویت یافته است. اعتراضات خلق نیز درصدد برساختن رهبریت خود به هر نحو ممکن از دل مبارزات زنجیرهای خود از سال ۱۳۹۶ تاکنون است و حاکمیت نیز قصد جلوگیری خونبار از آن دارد. این دو، دیالکتیک خیزشها را عملا شکل دادهاند.
رژیم قصد دارد با توجه به بحران فراگیر اقتصادی، سیاسی و امنیتی، تدابیر امنیتی و نظامی را در اولویت برنامههای خویش قراردهد. از جمله این بحرانها، ترس از بروز بحران غذا و قحطی ناشی از جنگ جهانی سوم تا پاییز سال جاری است. حاکمیت برای تمامی این دوره در شرف تدارک است. بخشی از تدارکها مربوط به انبار موادغذایی و کاهش بسیار زیاد سهم تودههای جامعه برای مخارج نیروی امنیتی سرکوبگر و هستهقدرت و بخشی نیز مربوط به آمادگی برای جنگ با جامعه و جنگ با تهدیدات نظامی خارجی است. جامعه باید با اتحاد خلقها برای دستزدن به یک قیام نهایی آمادهگردد اگرنه فرصت اساسی را از دست خواهدداد. طبق پیشبینیها خیزشها بصورت چندبرابر شدیدتر از اعتراضات کنونی معلمان،کارگران، بازنشستگان و تظاهراتهای خوزستان و لرستان خواهدبود. هم حاکمیت و هم جامعه فرصت گریز از این وضعیت تعیینتکلیف و سرنوشتسازی را ندارد. انتظار خیزشگران از اپوزیسیون ضعیف ایرانی هم میتواند موجب تضعیف و انفعال خیزشها شود، لذا سازماندهی درونی خلقی میتواند این ضعف را در رهبریت و هدایت خیزشها جبراننماید.
شرق کردستان در میانه جدال حاکمیت و جامعه مطالبات آزادیخواهانه و دموکراسیطلبانه در راستای آزادی خلقی برای برساخت ملت دموکراتیک را سرلوحه مبارزات خود قرارداده است. همین امر خصوصیت مطالبهگری و خیزش در شرق کردستان را نسبت به کل ایران متفاوت گردانده. مسئلهکورد بعنوان یکی از بزرگترین مسایل بنیادین ایران برای خلقمان در اولویت مطالبات آزادیخواهانه قرارگرفته. مرحلهای هشداردهنده در شرق کردستان در جریان است و رژیم قصددارد با سرکوبگری از طریق بازداشتهای بیشتر قبل از وقوع واقعه، پیشدستی سرکوبگرانه نماید. این نوع رفتار نهادهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم در شهرهای شرق کردستان با هدف حذف و یا مهار فعالان مدنی کورد صورت میگیرد زیرا فعالان را رهبران اعتراضات خلقکورد تلقی مینماید. این روند ملیتاریزهکردن شرق کردستان و ایران، همه خلقها را ناچار به خیزشهای سراسری گستردهتر میگرداند.
امروز استراتژی پژاک در شرق کردستان سازماندهی گامبهگام خلق برای به خطرنیافتادن در کوران جنگ جهانی سوم است که در منطقه خاورمیانه و قفقاز با مرکزیت کردستان و اوکراین جریان دارد. استراتژی جنگ انقلابی خلقکورد در هر چهاربخش کردستان واحد و یگانه است و هماکنون در شرق کردستان اگرچه به شیوه جنگ مسلحانه جلوه نمیکند، ولی کماکان،استراتژی نخست برای خوددفاعی در مقابل فاشیسم است و سازماندهی مدنی را جایگزین راهکار جنگ ساخته.
در کوران تحولات سریع و حتی بهعبارتی بسیار خطرساز جهانی که پس از کردستان در اوکراین پرمخاطرهگشته، اوضاع ایران و شرق کردستان نمیتواند متأثر از رویدادهای آن نباشد. جنگ آشکار ارتش ترکیه در سه بخش کردستان به نیابت از ناتو، صرفا گزینه مبارزه تمامعیار خلقکورد را باقیگذاشته. شکست دولت و ارتش ترکیه در جنگ علیه نیروی فدایی گریلا میرود که دیکتاتور ترکیه را به اقدامجنونآمیز دیگری علیه هربخش کردستان خاصه روژاوا وادارد. خلقکورد باید بداند که در وضعیت تمامعیار جنگی قرارداده شده است، لذا هرگونه انفعال و پاسیفبودن خسرانهای جبرانناپذیری دربرخواهد داشت. خلق ناچار است از جریان سازماندهیشده خیانت در چهاربخش کردستان جلوگیری کند.
گسترش بیش از حد جنگ در کردستان واوکراین، نه تنها خاورمیانه و قفقاز و اوراسیا بلکه کل جهان را تحت تأثیرات ویرانگر اقتصادی، سیاسی، امنیتی و محیطزیستی قرارداده که عواقبخطرناکتری نسبت به جنگهای اول و دوم جهانی دربردارد. اگر شیوههای سیاسی، اقتصادی و نظامی اردوغان، پوتین، خامنهای و زلنسکی قبل از مهارناپذیری جنگ، مهارنگردد، فاجعه خاورمیانه و قفقاز به همه جهان سرایت خواهد کرد که البته تاکنون از جنبه اقتصادی سرایتکرده. گرسنگی جهانی و نابودی محیطزیست درصورت تشدید جنگ، جبرانناپذیرخواهدشد. نباید اجازه داده شود که جنگ ایران به جنگ جهانی کردستان و اوکراین اضافه گردد. چهبسا شانس خلقهای منطقه در این است که اردوغان و ارتش فاشیست دچار شکست و ناکامی شدهاند و همانند جنگافروزی پوتین و رئیسی محکوم به شکست هستند. اگرچه پیشرویهای ارتش روسیه در اوکراین ادامه دارد و خطوط دفاعی اوکراین در شرف شکستن است، ولی هردو طرف بازنده جنگ هستند و این وضعیت بازندگی با پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو بصورت بحران جهانی بروز مییابد. هم در رویارویی ایران با قدرتهای جهانی،هم رویاروییهای ترکیه از جمله با سوئد و فنلاند، در تمامی معادلات سیاسی و جنگی، بر سر خلق کورد و آینده او معاملات پلید صورت میگیرد. مسلما هر معاملهای نهایتا بصورت جنگ بر ضد خلقکورد بروز مییابد. حمله به روژاوا و شمال سوریه درصورت وقوع، غیر از حاصل همان معاملات قدرتها نخواهد بود. آنکه دچار بحران و شکست است، اردوغان و فاشیسم ترکیه میباشد نه خلقکورد و آنکه در ایران هم محکوم به شکست است، حاکمیت ایران است نه خیزشهای دموکراتیک.
جنگهای جهانی جاری بهمثابه یک مرحله میانی از جنگ جهانی سوم، در راستای تسویهحسابهای پایانی نظم جهانی یک سده اخیر هژمونیها بصورت گریزناپذیر رخ میدهد و از دل کائوس جهانی برمیآید. عراق و اقلیم کردستان که دچار منازعات پرمخاطره داخلی کورد، عرب سنی و شیعه همراه با ترکمنها و حضور ارتش ترکیه، شده، حامل پتانسیل هر لحظه جنگ داخلی است و حملات ترکیه به مناطق شمالی، تهدیدات را دوچندان ساخته. در این کشور، موجودیت خلقکورد برخلاف ظاهر فریبنده حکومت اقلیم، بیش از هر زمان دیگر با خطرات جدی مواجهگشته. مشخص است که خط خیانت پارتی با مرکزیت هولیر در تضاد با خط مقاومت جنبش آپویی قراردارد و جامعه مدنی نیز عمیقا متوجه ابعاد آن هست.
خارج از همه تبلیغات گسترده رسانهای ابرقدرتها و دولتها، حقیقتا نظم جهانی بخاطر تشدید کائوس ناشی از نظام سرمایهداری در شرف تغییر و تحول بنیادین است و چه در حال و چه آینده، خط سوم آپویی مجزا از بلوک قدرت سرمایهداری آمریکا و متحدانش و نیز بلوک قدرت چین ـ روسیه، جبهه دموکراتیک خلقها را شکل داده که برخی جریانات قدرت درصدد مصادره هویت و ماهیت آن خط خلقمحور جهانی به نام خود هستند. پیروزی نهایی خط سوم آپویی در برابر دولت و ارتش فاشیست ترکیه بیشک در حد منطقهای و بینالمللی به خلقهای تحت ستم و دموکراسی خلقی قدرت فزاینده خواهد بخشید. همین خصیصه خطسوم هم موجب هراس و جنون دشمنان خلقکورد و حملاتشان شده است.
نهایتا خط دموکراتیک آپویی در شرق کردستان که امروزه بصورت جبهه سازماندهی خلقی جریان دارد، به دلیل تقویتکننده قوی جنبش هر چهاربخش کردستان، بزرگترین پتانسیل انبارشده هرچهاربخش را شکل داده. موضعیگیری خشونتطلبانه و سرکوبگرانه حاکمیت ایران در مراحل کنونی علیه این خط سوم آپویی، بخاطر این است که بصورت درونی، قیام خلقهای ایران را قویا تقویت و تغذیه نکند. به هر تقدیر از ایران گرفته تا ترکیه، عراق و سوریه، تنها شانس رهایی منطقه خاورمیانه از نابودی انسانی و محیطزیستی، پیروزی خط سوم آپویی است اگرنه، خط هژمونی جنگافروز جهانی با سرکردگی آمریکا و روسیه و نیز خط جنگ اقتصادی چین در تقابل با آنها، زیستجهانی را روبه زوال خواهد برد درحالی که بشریت متوجه تمامی این مخاطرات است. وجود رهبر آپو بخاطر رهبریت خط سوم دموکراتیک به نفع خاورمیانه و حتی کشورهای آن است که حضور عملی در خاورمیانه دارند. بنابراین خلقها در شرف انتخاب یکی از این گزینهها برای نظمدهی نوین جهانی هستند. خط شرق کردستان هم خط جنگافروزی نه که خط سازماندهی دموکراتیک است. یا دموکراسی یا بربریت سرمایهداری دو گزینه جهانی سرنوشتساز هستند.
حزب حیات آزاد کردستان(پژاک)
۲۵-۰۵-۲۰۲۲