آرگش آلاسور
ماه بهمن برای خلقها در شرق کوردستان و ایران ماه بەخصوصی است. رویدادهای بیشمار تاریخسازی در این ماه رویدادەاند. ٢ بهمن سالروز تاسیس جمهوری کوردستان در سال ١٣٢٤ در مهاباد به پیشاهنگی قاضی محمد، قزلجی، ذبیحی، استاد هیمن و دیگر جوانان انقلابی بود. با اینکە این جمهوری ١١ ماه دوام داشت اما برگی نوین در مبارزات خلق کورد را رقم زد که تا بە اکنون الهام بخش مبارزات آزادیخواهانەی خلق کورد میباشد.
در ٦ بهمن سال ١٣٦٠ دستەای از جوانان انقلابی خلقهای ایران (که بسیاری از آنان کورد و عرب بودند) بە پیشاهنگی کسانی همچون سیامک زعیم (رهبری ایدئولوژیک سازمان – اهل تهران)، پیروت محمدی (فرماندەی نظامی سازمان – اهل مهاباد)، سوسن امیری (اهل کرماشان) در سازمانی بە نام اتحادیەی کمونیستها معروف بە سربداران قیام مسلحانەی خود را در جنگلهای آمل بر علیە حکومت تازە بە قدرت رسیدەی ولایت فقیه آغاز کردند که متاسفانە بە دلایل کمبودها و کاستیهایی در امور نظامی-خودسازماندهی و عدم سازماندهی مناسب خلق در منطقەی آمل، شکست سنگینی را متحمل گشتند کە منجر بە شهادت و دستگیری اکثریت کادرهای سازمان گردید. فرماندە پیروت محمدی در نبردی قهرمانانە علیە دشمن شهید گشت، سیامک زعیم و سوسن امیری نیز در زندان تسلیم دشمن نگشتند و همچون نام خود سرشان بالای دار رفت و اعدام گشتند، اما نگذاشتند که شخصیت انقلابیشان خدشەدار گردد.
در ١٤ بهمن ١٣١٨ تقی ارانی ٣٦ سالە در زندان رضاخان دیکتاتور شهید گشت. او جز اولین کسانی بود که تفکرات سوسیالیستی را در بین خلقهای ایران تبلیغ میکرد و فرقەی جمهوری انقلابی ایران را در سال ١٣٠٤ تاسیس کرد و مجلەی دنیا را برای آگاهسازی عناصر روشنفکر آن دورە منتشر ساخت، بسیاری از کسانی کە بعدها تبدیل به پیشاهنگان جنبش سوسیالیستی ایران گشتند مانند گروه ٥٣ نفر، از ارانی متاثر گشتە بودند. البتە ارانی نتوانست تا سازماندهی محکمی میان خلقها بە وجود بیاورد، اما اعمال انقلابی او بە مبارزات آتی خلقها خدمات شایانی رساند.
در صبحگاه ١٩ بهمن ١٣٤٩ دستەای چریک بە پاسگاهی در روستای سیاهکل (که اکنون شهر است) حملە بردند و نشان دادند کە با ارادەی انقلابی میتوان حکومت اشغالگر پهلوی (کە ژاندارم امپریالیسم در منطقە بود) را هدف قرار دهند. چرا کە حکومت اشغالگر پهلوی در تمامی دم و دستگاههای تبلیغاتیاش خود را تزلزلناپذیر و ضربەناپذیر معرفی میکرد و خلقها نیز تا حدی این تبلیغات دروغین را باور کردە بودند، اما حملەی آن دستە چریک بە فرماندهی علی اکبر صفایی فراهانی (ابوعباس) بە آن پاسگاه ضربەای کاری بر پیکر فاسد دودمان دیکتاتور پهلوی وارد ساخت که در نهایت سبب سقوط شاه خائن گردید. این دستە چریک که بعد از حملە بە پاسگاه شهید گشتند راهشان توسط رفقایشان تداوم یافت که بە نام سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (سچفخا) شهرت یافتند و تا روز سقوط دودمان دیکتاتور پهلوی ضربات مرگباری بر پیکر دشمن وارد ساختند. سازمان از بە هم پیوستن گروهها و دستەهایی شکل گرفت که شامل جوانان مبارزی بودند که از انقلابات ویتنام، کوبا و مبارزات چریکی چگوارا، توپاماروها و کارلوس ماریلا متاثر گشتە بودند و با شرکتی فعالانە در جنبش انقلابی آن روزگار فلسطین، مهارتهای چریکی بەدست یافتند. این جوانان انقلابی کە در نهایت با ادغام دو گروه احمدزادە-پویان و جزنی-ضیاظریفی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را اعلام داشتند، در مبارزات آزادیخواهانەی خلقهای ایران نقش عمدەای بازی کردند. بیژن جزنی از بنیانگذاران سازمان در تحلیلات خود در مورد شرق کوردستان میگوید که «موقعیت خلق کورد ویژە و متمایز از دیگر خلقها در ایران است و آنها میبایست خود سرنوشتشان را تعیین نمایند» این گفتەهای بیژن جزنی ضربات ایدئولوژیکی بر پیکر چپنماهایی بود که وجود خلق کورد را انکار میکردند و هر چون هر شوونیست دیگری بر طبل یک ملت، یک زبان، یک دولت میکوبیدند. یکی دیگر از چریکهای قهرمان بە نام علیرضا نابدل که تورک آذربایجانی اهل ارومیە بود، در مقالەای بە نام (آقای پان و احوالاتش) موضعی رادیکال علیە پانفارسها نشان داد و در این مقالە با تمام نیرو از خلق کورد دفاع کرد، سپس شعر زیبایی نیز برای کوردستان نوشت که بعدها توسط سازمان تبدیل بە یک سرود گشت. جوانان ترک آذربایجانی امروزە باید علیرضا نابدلها را بشناسند و بخوانند و او را برای خود الگو قرار دهند که جهت برادری خلقها از جملە خلق کورد و تورک جان گرامیاش را فدا کرد اما سیاستهای تفرقەانگیز دشمنان خلقها را نپذیرفت و دشمنان خلقها را درهم شکست، چرا کە علیرضا نابدل این اصل را یافتە بود که آزادی خلق کورد، آزادی خلق تورک و دیگر خلقهاست.
سرانجام سازمان چریکهای فدایی خلق، بسیار تلخ بود. چرا کە با شهادت کادرهای رهبری، رهبریت سازمان در دست آدمهای اپورتونیست، منفعت طلب و جاه طلب افتاد. دستەای که بە راه جزنیها و پویانها باور داشتند، اما نتوانستند همچون این قهرمانان خلق مبارزە را از نو وسعت بخشند، از سازمان جدا گشتند و نام اقلیت را بر خود نهادند که چندی در کوردستان بر علیە حکومت اشغالگر خمینی جنگیدند، اما در نهایت همچون احزاب کلاسیک کوردستان شکست را پذیرفتند و راهی اروپا گشتند. با وجود سرنوشت تلخ سازمان چریکهای فدایی خلق، شهیدانی همچون بیژن جزنی، مسعود احمدزادە، امیرپرویز پویان، مرضیە احمدی اسکویی، حمید اشرف، علیرضا نابدل، صمد بهرنگی، بهروز دهقان، نسترن آلآقا و صدها فدایی راستین خلق، در آسمان تاریخ مبارزات خلقهای ایران ستارگانی ابدی هستند.
٢٢ بهمن سالروز انقلاب خلقهای ایران و شرق کوردستان است، که برای جوانان عصر کنونی رویدادی متناقض است. اکثریت قریب جوانان امروزە این روز را روزی سیاه در تاریخ خود میدانند، آن هم بدون اینکە شناختی واقعی از این انقلاب ضد دیکتاتوری داشتە باشند. البتە تا حدی باید بە جوانان حق دهیم، چون در طی تمامی این سالها از هر سو با تبلیغاتی دروغین در مورد انقلاب سال ١٣٥٧ روبەرو بودەاند. از سویی تبلیغات گستردە و متهوع حکومت اشغالگر ولایت فقیه خوانشی دروغین از انقلاب ارائە میدهد و از سوی دیگر رسانەهای متعلق بە شبە اپوزیسیون و بازماندگان شاه خائن و دیگر پانفارسها و شوونیستها، دست در دست هم انقلاب سال ٥٧ را مایەی فلاکت و بدبختی خلقهای ایران معرفی میکنند. پس باید در این بین حقیقت راستین انقلاب ٥٧ را در زیر دروغها و دغلبازیهای حکومت و شبەاپوزیسیون بیرون کشید و حقیقت را آشکار ساخت. در دورەی دیکتاتوری شاه خائن خفقان، بدبختی، فلاکت، آسیمیلاسیون، فاشیسم، فساد اخلاقی و… تمامی جوامع را درنوردیدە بود. خیل عظیم روستائیان با سیاستهای سرمایەدارانەی شاه خائن تحت نام اصلاحات ارضی، آن وضعیت خوشەچینی خود را نیز از دست دادند و بەالاجبار بە شهرها و کلانشهرها سرازیر گشتند که موجب بروز حاشیەنشینی در کلانشهرها گشت، و این ورای بحرانهایی بود که در بالا بر شمردیم و این وضعیت را بە صورت مضاعف بحرانیتر ساخت. حکومت اشغالگر پهلوی نیز بە مانند حکومت اشغالگر فعلی، موجودیت خلق کورد را انکار میکرد و از هر ابزاری جهت استعمار و نسلکشی فرهنگی خلق کورد استفادە میکرد، و در صدد از بین بردن زبان، هویت و فرهنگ خلق کورد و دیگر خلقهای ایران برآمد و نتیجەی کاشت سیاستهای پلید خود را با مشتهای انقلابی خلقها بر فرق سرش برداشت کرد و سقوط کرد، و باید اذعان داشت کە سرانجام حکومت اشغالگر فعلی نیز سقوطی دردناکتر از حکومت پیشین خواهد بود. در سالهای پایانی حکومت اشغالگر پهلوی بهای نفت در بازارهای جهانی افزایش یافت و این باعث گردید تا میزان نقدینگی افزایش یابد. این افزایش نقدینگی باعث ثروتمندتر شدن اغنیا و فقیرتر گشتن فقرا گشت و برای طبقات میانی رو بە بالای کلانشهرها موجب رواج بیماری مصرفگرایی گشت. مثلا خردەبورژوازی تهران میتوانست تلویزیون و مبلمان بخرد و آخر هفتەها بە پارکهای تفریحی برود و رسانەهای کنونی شبە اپوزیسیون وابستە بە خاندان شاه خائن داشتن تلویزیون و مبلمان خردەبورژواهای تهران را سمبل آزادی خلقها در آن دوران میداند، اما این رسانەهای دروغین اگر جرات دارند، مستند (خانە سیاه است) ساختەی فروغ فرخزاد، این شاعر بزرگ و گرامی را بە خلقها نشان دهند، تا بە جای دروغپردازی، روزگار سیاه خلقهای ایران را در دوران شاه مستبد بە جوانان امروز معرفی کنند. پس جوانان نباید فریب این رسانەهای شبەمخالف و دروغگو را بخورند و برنامەهای دروغین این رسانەها را همچون مستندهای راستگو قلمداد نکنند، بلکە این رسانەها در وارونە نشان دادن حقیقت و دروغپردازی مهارت دارند.
حکومت اشغالگر ولایت فقیه نیز پایەهای انقلاب خلقها را دینگرایی میداند کە اگرچە در میان بخش اندکی از جامعە این گرایش وجود داشت، اما اکثریت خلقها چنین رویکرد و گرایشی نداشتند و خواستار انقلابی دموکراتیک بودند (حتی بنا بود نام حکومت جدید جمهوری دموکراتیک ایران باشد). مهمتر اینکە روحانیون شیعە در مساجد آزادانە بە تبلیغ افکار خود میپرداختند (و حداکثر با تبعید و زندانهای کوتاه مدت روبەرو میگشتند)، اما این در حالی بود که هر چریک و مبارز آزادیخواهی برای رساندن آگاهی سیاسی و سازماندهی خلقها، جان خود را فدا میکرد و شهید میگشت. فرصتطلبی جریان ضدانسانی خمینی از همان روزهای اول دهەی ٤٠ آشکار بود و در اینبارە بیژن جزنی در نوشتەهای خود نسبت بە قدرتگیری این جریان ارتجاعی هشدار دادە بود. از سوی دیگر این عملیاتهای نظامی و ضربات مرگبار چریکهای فدایی و مجاهد بود کە موجب سقوط رژیم اشغالگر پهلوی شد، چون بە خلقها اثبات کردند کە حکومت اشغالگر پهلوی شکست پذیر است و قیامهای متعدد خلق و عملیاتهای نظامی چریکها دست در دست هم در نهایت باعث فرار شاه خائن و سقوط حکومت اشغالگرش شد. در این میان کە عادیترین طرفدار چریکها بە اعدام محکوم میشد، شاه خائن، خمینی ظالم را تنها بە تبعید و خارج گشتن از ایران مجازات کرد، چرا؟ خمینی درفرانسە با کمک امکانات امپریالیسم بە تبلیغ افکار شیطانی خود پرداخت. اما در حقیقت بدون حماسەی حملە بە پاسگاه سیاهکل نمیتوان انقلاب ٥٧ را تصور کرد. سپس حکومت اشغالگر ولایت فقیه که انقلاب خلقهای ایران و شرق کوردستان را ربود و تمامی انقلابیون راستین خلقها را اعدام کرد. پس دروغهای حکومت اشغالگر فعلی را نباید باور کرد، و بر زنان و جوانان است تا با روحیەای فدایی و مبارز باردگر انقلاب خلقهای ایران را برپا سازند و ایران و شرق کوردستان را از شر شیاطین ولایت فقیه رها ساخت.
در ٢٤ بهمن سال ١٣٥٧ و تنها دو روز بعد از انقلاب خلقهای ایران و شرق کوردستان جوان کورد انقلابی بە نام محمد حسین کریمی که یکی از بنیانگذاران سازمان کوملە بود در جریان تصرف شهربانی سقز زخمی شد و دو روز بعد و در تاریخ ٢٦ بهمن شهید گشت، بە همین دلیل تشکیلات مخفی کوملە جهت یادبود شهادت شهید محمدحسین کریمی، موجودیت علنی سازمان کوملە را در این روز اعلام کرد. در اواخر چندین تن از جوانان روشنفکر کورد در شرق کوردستان گرد هم آمدند و پایەهای سازمان کوملە را بنیاد نهادند، در میان این جوانان نقش کاک فواد مصطفی سلطانی، کاک محمد حسین کریمی ، دکتر جعفر شفیعی و صدیق کمانگر بیشتر از بقیە بود. در نهایت سازمانی که با خون شهیدانی همچون کاک فواد و کاک محمد حسین کریمی پایەگداری گردید، سرانجام تلخی همچون سازمان چریکهای فدایی خلق ایران یافت، و هر روز شاهد انشعابی دیگر در سازمان کوملە هستیم.
در ٢٦ بهمن سال ١٣٧٧ نیز رویدادی رخ داد که در تاریخ خلق کورد و دیگر آزادیخواهان و سوسیالیستهای اصیل و دموکرات، این روز، روز سیاه نامیدە شد. در این روز رهبر عبداللە اوجالان طی یک توطئەی بینالمللی در این روز توسط ابرقدرتهای مسلط جهانی بە دستان آمریکا، انگلیس، اتحادیەی اروپا، اسرائیل، ترکیە و بسیاری دولت و نهادهای بینالمللی دیگر بە اسارت درآمد و تا بە امروز در زندان و شکنجەگاه امرالی در جزیرەی امرالی واقع در دریای مرمرەی ترکیە زندانی میباشد. اما رهبر آپو تفاوت عظیمی با دیگر شخصیتهای انقلابی، جنبشها و احزاب دیگر جهان دارد، با زندانی شدن نە تنها دست از مبارزە نکشید بلکە حملەای نوین را بر علیە نظام جهانی سرمایەداری برپاساخت، و از لابەلای دیوارهای زمخت و نفوذناپذیر امرالی جنبش آپوئیستی را در هر ٤ بخش کوردستان رهبری مینمایند و در زندان با نگارش و اهدای کتابهای ارزشمندش بە همەی خلقها و آزادیخواهان، سیستم نوین مدرنیتەی دموکراتیک را بر مبنای ٣ رکن اساسی جامعەی دموکراتیک، اکولوژیک و خط آزادی زن، مدون ساختند.
مبارزاتی کە رهبر آپو در زندان امرالی برپاساخت، حساب کتاب نظام جهانی سرمایەداری را بەهم ریخت و در انقلاب روژآوا، با اتحاد خلقهای کورد، عرب، سریانی و دیگر خلقها در شمال و شرق سوریە سیستم نوین رهبر آپو در حال آزمونهای موفق عملی خود میباشد. سیستمی کە رهبر آپو آن را سوسیالیسم دموکراتیک مینامد که تنها جایگزین برای سیستم منسوخ و ضد انسانی سرمایەداری میباشد. بە همین جهت تمامی دشمنان خلق ما از حکومتهای اشغالگر ترکیە و ایران وسیستم ناتو بە جنبش آپوئیستی در هر ٤ بخش کوردستان هجوم میآورند تا از اشاعەی انقلاب آپوئیستی در کوردستان و خاورمیانە جلوگیری نمایند. اما خیال دشمنان این بار واهی است و نمیتوانند جلوی آزادی خلق کورد و دیگر خلقهای خاورمیانە را بگیرند. رهبر آپو با تاسیس PKK در شمال کوردستان و گسترش احزاب و سازمانهای آپوئیستی در دیگر بخشهای کوردستان همچون PJAK در شرق کوردستان، PYD در غرب کوردستان و جنبش آزادی در جنوب کوردستان، در واقع مبارزە برای رهایی خلق کورد و دیگر خلقهای خاورمیانە را از اقتدارگرایی، دولتگرایی، سرمایەداری، مردسالاری و دینگرایی رقم زدە است.
جنبش آپوئی در هر ٤ بخش کوردستان از مبارزات آزادیخواهان و انقلابیون آزادیخواه، سوسیالیست و دموکرات گذشتە صیانت بە عمل میآورد و آرمان شهیدان راه دموکراسی و سوسیالیسم خلقها را بە عمل تبدیل مینماید. پس جوانان ایرانی امروزە برای تداوم راه انقلابیون بیشماری کە در این نوشتار بە گوشەای از آنان اشارە کردیم، میبایست رهبر آپو (عبداللە اوجالان) را بشناسند و جهت آغاز مبارزات انقلابی و آزادیخواهانە با احزاب و سازمانهای آپوئیستی ارتباط برقرار کنند و دست در دست هم، آرمان انسان ماه بهمن، کە همان دموکراسی، سوسیالیسم و آزادی زنان است را برپا سازیم.
بە یاد همەی شهدای راه آزادی حقیقی خلقهای ایران و شرق کوردستان قسمتی از (قصیدەای برای انسان ماه بهمن) نوشتەی شاملو را یادآور میسازیم:
…تو نمیدانی مردن
وقتی که انسان مرگ را شکست دادە است
چە زندگیست!
تو نمیدانی زندگی چیست، فتح چیست
تو نمیدانی ارانی کیست…