اَوستا آریوان

 

تا زمانی که خاورمیانه در معادلات جهانی از اهمیت و جایگاه تعیین‌کننده‌ی خود برخوردار باشد، ایران نیز  اهمیت خاص خود را حفظ خواهد نمود. این در حالی‌ست که ایران در وضعیتی پر تلاطم و بر مسیر گذار از دورانی بحرانی قرار گرفته. بویژه با روی کار آمدن ترامپ توافق هسته‌ای ( برجام ) بهم ریخت. از آن پس نیز تحمیل تحریم‌های فشرده بر ایران آغاز گشت. به موازات این تحریم‌ها نیز سپاه پاسداران و اشخاص وابسته به رژیم ایران که دارای جایگاه مشخص و تعیین‌کننده‌ای در حکومت ایران بودند، در لیست ترور قرار گرفتند. این از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تاثیرات قابل توجهی بر اوضاع داخلی و خارجی ایران نمود.

ضربه‌ای که با کشتن قاسم سلیمانی و بعد از آن نیز محسن فخریزاده که در پروژه‌ی اتمی رژیم نقشی کلیدی داشت، تاثیرات محسوسی بر ساختار سیاسی این رژیم به جا گذاشت. عدم عملی نمودن تهدیدها و خط و نشان‌های رژیم ایران مبنی بر انتقام‌جوئی، سبب ضعف تاثیر و جدیت این رژیم در معادلات و عرصه‌های سیاسی جهان شد. صرف‌ نظر از قضاوت درباره‌ی صحیح و یا اشتباه بودن فرهنگی مبنی بر انتقام خون با ریختن خون در خاورمیانه، رژیم تنها از این طریق می‌توانست خلق‌های ایران و کشورهای دیگر را راضی نماید. رژیم با اینکه تهدیدهای بسیاری نمود، اما در عمل تنها به پرتاب موشک از ایران به سوی بغداد و گاهی نیز به هولیر بسنده نمود. بدینگونه نه تنها پاسخی قانع کننده به جامعه‌ی ایران و خاورمیانه نداد، بلکه حتی نتوانست خسارات وارده را جبران نماید. بدین ترتیب انتقام خون فرماندهانی که به ظاهر برایش بسیار مهم بودند، به جای خود باقی ماند. در کنار تمامی این‌ها، تحریم‌های اقتصادی که بر اوضاع سیاسی – اجتماعی به صورت مستقیم تاثیرگذار می‌باشد، ایران را با دشواری‌های بسیاری مواجه نمود. از آن پس اعتراضات مردمی از تمامی اقشار و به صورت سراسری در ایران شکل گرفتند. این اعتراضات بهانه‌ای شد تا نیروهای مخالف، بیشتر و متمرکزتر به بحث در اینباره پرداخته و آتش خشم جامعه را شعله‌ورتر نموده و مبحث و اندیشه‌ی جامعه را با این موضوعات جهت‌دهی نمودند. دوران دولت‌داری روحانی، به عنوان سیاه‌ترین دوران ایران شناخته شد و اختلافات روحانی و خامنه‌ایی هر چه بیشتر نمایان گشت. دشواری اوضاع رژیم به سطحی رسید که به ابراز برخی مطالبات به صورت آشکارا از آمریکا پرداخت. آمریکا  در مقابل این مطالبات، همیشه پایان بخشیدن به غنی‌سازی اتمی و ساخت تسلیحات اتمی را به عنوان شرطی اساسی پیش‌روی ایران قرار داد. رژیم به این امر واقف بود که آمریکا این را تنها بهانه جهت نابودی حاکمیت رژیم مطرح می‌نماید و از همین‌روست که هرگز از موضع خود در اینباره پا پس نکشید. رژیم در واقع منتظر پایان دوران حکمداری ترامپ و همزمان در صدد ایجاد امید میان جامعه‌ی ایران، توسط وعده و وعید کاندیدهای ریاست‌جمهوری در دوران انتخابات برآمد. رژیم در برابر مداخلات خارجی و همچنین قیام‌های مردمی که در داخل روی می‌دهند، میان ترس و سراسیمگی بزرگی قرار گرفت. از همین‌رو در داخل نیروهای سپاه را به حالت آماده‌باش کامل درآورده و در خارج نیز با کشور چین توافقی 25 ساله را به امضا رسانید که از چشمگیرترین رویداد سال به حساب می‌آید. تمامی این تلاش‌های رژیم جهت گذار از این مرحله بدون روبرو گشتن با یک ضربه‌ی بزرگ از بیرون و یا قیامی تاریخی در داخل بود.

چنان که تا کنون مسلم و آشکار گشته؛ رژیم حاضر به دست‌ کشیدن و تعویض درباره‌ی دو موضوع نبوده و نیست. موضوع نخست ولایت‌فقیه و دوم، نیروی سپاه قدس و نیروهای جنگ نیابتی از جمله حشدالشعبی، حوثی، حزب‌الله و غیره می‌باشند. چون نظام ولایت‌فقیه، رژیم را در داخل و این نیروها نیز در خارج،‌ در حفظ منافع رژیم و سرپا نگه‌داشتن آن تاثیر بسزائی دارند. البته با تمامی این‌ها رژیم از پس برنامه و اهداف خود برنیامد و تمامی این نیروها و از همه بیشتر حشد‌الشعبی و سپاه قدس ضربات مهلکی خورده و با شکست‌های بسیاری روبرو گشتند که رژیم توان حفاظت و دفاع از آن‌ها را نداشت. آمریکا در عراق و اسرائیل در سوریه را مورد هدف قرار داده است. این مرحله با سر کار آمدن بایدن شیوه‌ی نوینی به خود گرفت. بایدن از همان آغاز سر کار آمدن خود سعی در تغییر راه و روش برخورد با مسائل، بویژه مسائل مربوط به ایران نمود. اولین گام این تغییرات نیز، بازگشت به توافقات هسته‌ایی دوران اوباما بود. در همین راستا نیز سه شرط اساسی مبنی بر پایان بخشیدن به ساخت موشک‌های بالستیک، پایان بخشیدن به غنی‌سازی اورانیوم و همچنین عقب کشاندن نیروهای نیابتی برون‌مرزی رژیم از منطقه، بودند. این در واقع به معنای قطع شاه‌رگ‌های حیاتی رژیم اشغالگر ایران بود. با این که رژیم این شروط را نپذیرفت، هنوز دیدارهای دو طرفه میان هر دو دولت ادامه دارند.

همزمان با این رویدادها انتخابات ریاست جمهوری که پیش‌روی نظام حاکم بر ایران قرار داشت نیز صورت پذیرفت. رئیسی قبلا مسئول قوه‌ی قضائیه و یکی ازاعضای سه نفره‌ی هیات مرگ در دهه‌ی 60 بود.که آمریکا نام او را در لیست ترور قرار داد. او در طول خدماتش به نظام حاکم، صدها کورد را محاکمه و حکم اعدام آن‌ها را صادر کرده بود. انتصاب رئیسی از سوی رژیم که بسیار پیشتر از انتخابات و جهت برون‌رفت رژیم از اوضاع آشفته‌ائی که روحانی توان حاکمیت بر امور و چاره‌یابی مسائل مربوط به آن‌ها را نداشت، شکل گرفت. بدون شک سر کار آمدن رئیسی استنادی‌ست بر اتحاد میان او و خامنه‌ایی. رژیم در برابر تهدید‌هایی که ساختار حاکمیت رژیم را در بر گرفته بدنبال قدرتمندتر نمودن نظام ولایت‌فقیه، می‌باشد. تا پیش از سر کار آمدن رئیسی، قوه‌ی مقننه و قضائیه و بعد از آن نیز قوه‌ی مجریه‌ تحت سیطره‌ی سپاه پاسداران درآمد. بدین‌ منوال تمامی مراتب، پست و مقام‌های کشور در دست سپاه پاسداران که مستقیما به خامنه‌ائی وابسته است، متمرکز گشته و این به معنی هر چه سهل‌تر عملی‌سازی هدف و برنامه‌ی حکومت مبنی بر ملیتاریزه کردن جامعه می‌باشد. با کنار هم قرار دادن رخدادها و وقایع سیاسی در ایران، وضعیت موجود نشان از هماهنگی و همکاری هر چه بیشتر نظام اطلاعاتی – نظامی – جنگ‌ ویژه و وزارت دفاع رژیم با ولایت‌فقیه دارند. می‌توان از اولین گفته‌های رئیسی پس از پایان انتخابات که گفته بود: « دفاع و امنیت کشور، اولین کارم پس از پیروزی در انتخابات خواهد بود « به راحتی استنباط نمود که دولت او از چگونه کاراکتر و خصوصیاتی برخوردار می‌باشد.

همانگونه که پیشتر نیز بدان اشاره نمودیم، جامعه‌ی ایران برای بار نخست از تمامی اقشار، به صورت همزمان و همبسته در برابر وضعیت اقتصادی – اجتماعی خود به ابراز مخالفت پرداختند. این در حالی‌ست که سیاست رژیم در برابر طبقه‌ی فقیر جامعه مشخص می‌باشد، اما برای بار نخست به عنوان برخورد با دیگر طبقات جامعه، رئیس جمهور به دیدار مرکز بازرگانی « بازار بورس « که محل حضور سرمایه‌دارهائی که سیاست اقتصادی ایران را تعیین می‌کنند، رفت. رئیسی بدنبال جذب کمک و هم‌سو سازی عکس‌العمل این قشر از جامعه در برابر دیگر اقشار و طبقات در برابر دولت می‌باشد. گام دوم نیز؛ دیدار با کشورهای قطر و عربستان به عنوان رفع خطر تشکیل ناتوی عربی با پیشگامی این دولت‌ها در برابر هلال شیعی بود. اما قرار گرفتن نام رئیسی در لیست ترور توسط آمریکا تا چه اندازه توان بازدارندگی رژیم ایران را خواهد داشت یا نه؟ هنوز مشخص نیست. بدون شک نیروهای مخالف با رژیم، در محاسبات حاکمیت از اهمیت بسزائی برخوردار می‌باشند، که میان آن‌ها نیروهای کورد بخش چشمگیر را تشکیل می‌دهند. این احزاب از تاثیرات غیرقابل انکاری در میان جامعه‌ی شرق کوردستان برخوردارند که رژیم با اشراف بر این واقعیت، در برابر احساسات جامعه به بازی و دسیسه‌چینی‌های بزرگی می‌پردازد. البته نباید فراموش کرد که سالیان سال است این احزاب در روژهلات کوردستان حضور ندارند. دولت به صورت آرام و غیر محسوس کسانی را که توانسته به سوی خود جذب نموده و آنانی را که نتوانسته، به وضعیتی درانداخته که منفعل و بی‌تاثیر گشته‌ و به حیات شخصی خود گرفتار آمده‌اند. اما با گذشت زمان پژاک با حضور موثر و فعال میان جامعه، خلاء بوجود آمده را پر نمود و به تهدید بزرگی برای رژیم مبدل شد. یکی از حربه‌های رژیم در برابر این تهدید، این است که جنگ ویژه‌ای در ایران و روژهلات در برابر پژاک براه انداخت. با درک این واقعیت که پژاک تاثیرات جدی و قابل توجهی بر مناطق روژهلات کوردستان ایجاد نموده است. در جهت مقابل اکنون رژیم اشغالگر ایران هم به تغییر شیوه در ارزیابی‌ها و برخورد خود با پژاک دست زده است. جنگ ویژه و راهکارهای مربوط به آن از قسمت اساسی این تغییر رویه می‌باشد. در کنار فشار و خشونتی که از سوی رژیم بر جامعه روا داشته می‌شود، رژیم هر ضعف و خلاءی را به گونه‌ایی به کار می‌بندد که اگر جامعه با هوشیاری کامل با آن برخورد ننمایند، به راحتی فریب  رژیم خواهند خورد. به طور یقین، تصمیم و اصرار رژیم بر این موضوع که پژاک نیز بسان احزاب دیگر در داخل روژهلات کوردستان حضوری فعالانه نداشته باشد، تا بدین منوال خلق را فاقد سازمان و نیروی ذاتی نماید.

بررسی بیشتر تشابهات و تاثیرات متقابل رژیم حاکم بر ایران و ترکیه، در مبارزه با ساختار ضد اجتماعی هر دو رژیم اهمیت بسزایی خواهد داشت. به عنوان مثال انتصاب رئیسی و مرکزی نمودن و تحت نظارت یک نهاد حکومتی درآوردن دولت، از رژیم ترکیه در راه نابودی صدای مخالفت و دمکراسی، الهام و تاثیر پذیرفته است. رژیم ایران با علم بر این امر که رژیم ترکیه از با تجربه‌ترین و کهنه‌کارترین حکومتی‌ست که در برابر پ ک ک جنگیده، بدنبال کسب فایده و تجربه از رژیم ترکیه است. وقتی از تاثیرات متقابل و تقلید رژیم‌های ایران و ترکیه بحث به میان می‌آید، قبل از هر چیز هدف بررسی جنگ ویژه‌ایی است که بر تمامی عرصه‌ها‌ی حاکمیت بازتاب می‌یابد. اینکه رژیم ترکیه در تمامی ابعاد جنگ،‌ بویژه در زمینه‌ی جنگ ویژه و مسلحانه،‌ در برابر پ ک ک به سطحی از تخصص دست یافته، قابل انکار نیست. پس این طبیعی‌ست که دیگر دولت‌ها بدنبال فایده بردن از این رژیم باشند. اما نباید فراموش نمود که رژیم اشغالگر ایران دارای سابقه‌ی تاریخی است. امروزه نه تنها ایران از ترکیه تجربه می‌گیرد، بلکه ترکیه نیز از ایران سود برده و درون یک داد و ستد فشرده و مستمر،‌ پیش از هر چیز بر محور نابودی پ ک ک قرار گرفته‌اند. در واقع ترکیه جنگی با هدف نسل‌کشی در برابر کوردها براه برد. پ د ک نیز اولین رهروئی بود که بر مسیر راهی که ترکیه پیش‌رویش گشوده بود، قرار گرفت و این در پراکتیک سازمانی – سیاسی – نظامی یک سال اخیر این حزب در جنگ نظامی در برابر نیروهای مدافع خلق، تا تلاش جهت باقی نگه‌داشتن پ .ک .ک در لیست ترور، آشکارا پیداست. اما این را نیز باید مد نظر گرفت که ترکیه پ .د .ک را به وضعیتی درانداخت که امروزه شرط موجودیت خود را در جنگ با پ .ک .ک می‌پندارد. اوضاع ایران از پ .د .ک بسیار متفاوت‌تر می‌باشد. اگرچه کاراکتر رژیم ایران به اندازه‌ی کافی با حیله و دسیسه‌های بسیاری درهم پیچیده گشته ا‌ست، اما آنچه از ترکیه گرفته، نیز نه تنها به ضرر رژیم نیست، بلکه به نفع اوست. رژیم ترکیه نیز به همان صورت، شیوه‌های ایران را به کار می‌بندد. آنچه از این واقعیات برآمده، این است که هر دو رژیم به تنهایی و بدون همراهی یکدیگر، توان دست‌یابی به نتیجه‌ی دلخواه خود در جنگ با پ .ک .ک و پژاک را نداشته و توسل به تجربیات یکدیگر برای آن‌ها امری‌ حیاتی‌ست. اما این واقعیت که به جز زشتی و تخریب در این زمینه چیز دیگری برای آموختن به یکدیگر  ندارند و آنچه این هر دو رژیم را به تعامل رسانیده و هم‌سو می‌سازد، داد و ستد این زشتی‌ها، ضدیت‌ با انسانیت و آزادی‌ست و نه هیچ چیز دیگری.

ملیتاریزه نمودن جامعه که رژیم در چند سال اخیر، بر آن متمرکز گشته بود،‌ توسط رئیسی بیش از هر زمانی عمق یافت. این عملکرد رئیسی از همان هفته‌ی اول که بر سر حکم آمدن‌اش، 5 نفر کورد اعدام شدند، موضع دولت جدید در برابر جامعه به طور کلی و به ویژه خلق کورد را برملا ساخت. همچنین آگاهی‌هایی مبنی بر آغاز عملیات‌های گسترده‌ی نظامی هر روز در یک منطقه‌ از شرق کوردستان، رشد روزافزون نفرات پلیس تحت عنوان نوپو، گشت هواپیماهای جاسوسی و اکتشافی نه تنها در مناطق برون شهری، بلکه گشت بر روی شهرها و اطراف آن، نشان از این دارد که رژیم در کنار جنگ‌ویژه‌ی گسترده‌‌ی خود در برابر خلق،‌ می‌خواهد از طریق جنگ نظامی به عنوان بخشی از جنگ ویژه،‌ به ایجاد رعب و وحشت میان جامعه بپردازد. هدف اساسی نیز مجبور نمودن پژاک به خروج از شرق کوردستان و مارژینال یا عادی و بی‌خطر گرداندن آن است.

به طور کلی این‌ها همه اهداف رژیم هستند که توسط رئیسی می‌خواهند عملی‌ نمایند. اما این واقعیت تاریخی را نباید فراموش کرد‌ که انقلاب ایران توسط خلق‌های ایران و روژهلات کوردستان با مشارکت حداکثری خلق‌ها صورت گرفت. از همه مهمتر این که اکنون انقلاب زنان جهان با پیشاهنگی زنان کورد در حال وقوع است. در مقابل این، زن در ذهنیت و نظام حاکم بر ایران، هیچ جایگاه انسانی و ارزشمندی ندارد. هیچ کشور و ساختار حکومتی در جهان توان مقابله و انکار موج مقاومت و مبارزه‌ایی که سراسر جهان را در برگرفته را ندارد و قطعا این موج به دامان ایران نیز خواهد رسید. مخالفت و نارضایتی زنان در ایران و شرق کوردستان می‌تواند به سطحی از قابلیت دست یابد که دولت توان مقابله با آن را نداشته باشد. زنان کورد در روژهلات کوردستان از تجربه  و قابلیت پیشاهنگی زنان کورد در دیگر بخش‌های کوردستان برخوردار می‌باشند. به عنوان مثال پتانسیل زنان در شهر مریوان تا سطح بالایی، تحت محدودیت نگه داشته شده‌ بود. اما زنان با شناخت پژاک و جایگاه زنان در ساختار دمکراتیک آن،‌ تحولات چشمگیری در مناسبات و مشارکت‌های اجتماعی خود ایجاد نموده‌اند، که می‌توان از این تحولات به عنوان جرقه‌های این انقلاب یاد کرد.

هر جامعه، از توان مشخصی در تحمل گرسنگی برخوردار است، با جهت‌دهی نیروی جامعه در زمینه‌ی اقتصادی و حل مسائل معیشتی آن، از عهده‌ی تامین نیازمندی‌های خود برخواهند آمد و این به طور طبیعی دولت را در عرصه‌های اقتصادی – اجتماعی جامعه بی‌تاثیر خواهد ساخت.

مسئله‌ی دیگر نیز به مذهب مربوط است، که می‌توان گفت هر جامعه‌ایی اگر به درک صحیح از اسلام دمکراتیک دست یابد، بدنبال تبلیغات و سوءاستفاده‌های دولت و نیروهای مزدور وابسته به آن، از دین نخواهند رفت. بدین صورت دولتی که مذهب را به صورت ابزاری جهت نیل به اهدافش درآورده،‌ در حاکمیت و قدرتمداری ناتوان و بی‌تاثیر خواهد گشت.

هر اندازه که دولت به سیاست و برنامه‌های متفاوت نیز بپردازد، این سیاست و برنامه تنها در صورت تاثیرگذاری بر جامعه قابلیت و کارآمدی خواهند داشت. زیرا زن و جامعه‌ایی سازمان‌ یافته و برخوردار از نیروی دفاع ذاتی برخوردار باشد، قادر به پوچ گردانیدن این سیاست‌های نظام خواهند بود.