کاوان کامدین – عضو مطبوعات پژاک
در تاریخ هر ملتی هستند قهرمانانی که سیر تاریخ آن ملت را از بردگی و سرخوردگی به سوی آزادگی و سرافرازی تغییر دادهاند. ظهور این گونه قهرمانان مدام در برههای از تاریخ بوده که ابر سیاه ظلمت و مهآلود آسمان آن سرزمین را فرا گرفته است. در این گونه برهههای تاریخی اکثراً ناامیدی و سرخوردگی به حد شرمآوری فضای روانی جوامع تحت ظلم و ستم را فرا میگیرد. سکوتی مرگبار، انتظاری نا امیدانه و خوفی سنگین دل تمام افراد یک جامعه را فرا میگیرد، تقدیر مورد نظر ستمکاران بر جوامع برده شده همچون یک تقدیر الهی از سوی هر کس پزیرفته شده و دقیقا در اینچنین فضایی فردی یا افرادی برخلاف جریان تاریخ مسیر دیگری را در پیش میگیرند و بدین صورت نیز سیر تاریخ را تغییر میدهند.
به مانند سر دادن آواز زندگی در خفقان مطلق مرگ، به مانند گیر افتادن در گرداب از خود بیگانگی، گیر افتادن در کابوس نیمهی شب و فرو رفتن در خواب مرگ! همه گویند این راه مرگباری است، اما او در دل ظلمت روزنه روشنایی و زندگانی را از دور میبیند. راه نجات را در تاریکی و مه آلودگی در مییابد. به مانند قیام حضرت عیسی در سکوت مرگبار بردگی علیه خدایان روم، به مانند طغیان خشم حضرت ابراهیم علیه نمرود و بتهای سنگی و بتپرستی!
روز 14 ژوئیه 1982 در تاریخ معاصر کوردستان چنین جهش پیامبرانهای علیه فاشیسم دولت فاشیست ترک در زندان آمد (دیاربکر) از سوی انقلابیون جوان کوردستان است. رهبر آپو، رهبر این خیزش ابراهیمی و خیری دورموش، کمال پیر، آکیف یلماز و علی چیچک نیز از حواریون عصر آن هستند. در سال 1982 هنوز جنبش گریلا در کوهستانهای کوردستان سازماندهی نشده بود، پ.ک.ک هنوز دارای یک سازماندهی منسجم مردمی نبود، رهبران و احزاب چپ ترکیه همگی دستگیر و یا به شهادت رسیده بودند. سازمان مخفی ناتو، گلادیو علیه تمام احزاب چپ در ترکیه از طریق ارتش و فرمانده کل ارتش
کنعان اورون در سال 1980 یک کودتای نظامی انجام داده و قدرت سیاسی را به دست گرفته بود. حکومت نظامی، نژادپرستی و فاشیسم در اوج سازمان یافتگی و قدرت بود. به وحشیانه ترین شکل ممکن زندانیان چپ شکنجه میشدند. بر زندانیان کورد، پذیرش هویت ترک و ترک شدن تحمیل میگشت. تنها راه نجات و زندگی برای زندانیان سیاسی انکار هویت ملی خویش یعنی«کورد بودن» و پذیرش«ترک شدن» بود. چون ایدئولوژی رسمی دولت فاشیست ترک در سال 1939 و در حین قیام آگری مسئله کورد را برای همیشه حل نموده بود. با سرکوب قیام آگری دولت فاشیست ترک مدعی بود که: «کوردستان خیالی در اینجا مدفون است».
حتی خود کوردها نیز به تقدیر خود راضی شده بودند. اما این جوانان انقلابی باز ،شعلههای آتش انقلاب را نه در کوهها، نه در فضای مبارزاتی خارجی بلکه در زندان و در قلب دشمن آنهم در وضعیت اسارت مطلق بر افروخته بودند. این نبرد در میان زندانیان انقلابی کورد و دولت فاشیست ترک به یک جنگ نهایی مبدل شده بود. طرفی باید بر دیگری غلبه
میکرد! به همین دلیل شکنجههای وحشیانهای بر آنها اعمال شد، در هیچ کجای جهان نمونه دیگری از این وحشیگری وجود نداشته و ندارد. جهت شکستن عزم و اراده این جوانان انقلابی از تمام راه و روشهای فاشیستی استفاده شد. چنین وضعیتی وجود داشت که حتی نمیتوانستند به دلخواه خود بمیرند. دولت، کوچکترین فرست یک مرگ شرافت مندانه را هم از میان برداشته بود. استراتژی دشمن این بود: باید شکنجه شوند اما زیر شکنجه نمیرند، زنده بمانند و قطعا باید تسلیم شوند!
پیروزی در این فضای مطلق مرگبار که حتی انتخاب مرگ و نوع مرگ دست خود انسان نیست و شکست دادن دشمن در شرایط اسارت مطلق، پیروزی اراده بود! به مانند شکوفا شدن گل در دل سخره های سیاه بود. در این جنگ اراده جوانان انقلابی کوردستان، اراده دشمن را شکستند.
روز 14 ژوئیه، روز جشن میلاد دوباره زیستن است.
شعار جوانان انقلابی کوردستان مبنی بر: «مقاومت زندگی و تسلیم شدن خیانت است» نقشه راه انقلابیون کوردستان را شکل داد و یکی از اساسیترین پایههای مبارزاتی انقلاب دمکراتیک کوردستان است. جوانان انقلابی کوردستان با دشمن اعلام جنگ کردند. یکی از بزرگترین اعتصاب غذای خشک تاریخ معاصر را سازماندهی نمودند. این اعتصاب غذا توسط شش نفر از کادرهای رهبر که اکثراً از اعضای کمیته مرکزی پ.ک.ک بودند، آغاز شد. خیری دورموش، کمال پیر، آکیف یلماز و علی چیچک از پیشاهنگان این نبرد اراده بودند. بعدها هزاران زندانی کورد به این اعتصاب پیوستند. آنان تصمیم گرفتند تا برخلاف خواست دشمن بمیرند و با مرگ خود دشمن را شکست دهند و این گونه جاودانه گردند. اکثراً در روزهای پنجاه و شست در اعتصاب غذا همگی به شهادت رسیدند.
وقتی مدیر زندان به کمال پیر میگوید: کمال، دست بردار چرا خود را به کشتن میدهید؟ کمال پیر در پاسخ بار معنایی و مفهومی
این عمل خود و رفقایش را خلاصهوار این گونه توجیه میکند: « ما زندگی را به حدی دوست میداریم که حاضریم برایش بمیریم»!
این اعتصاب در تاریخ مبارزاتی جهان اولین و بزرگترین اعتصابی است که بزرگترین موفقیت را به دست آورد. مبارزات گریلایی و جنگ انقلابی خلق با اتکا بر این پیروزی در زندان های دشمن پایه و شکل گرفت. اگر جوانان کورد اراده دشمن را شکست نمیدادند و یا تسلیم میشدند، حال نه پ.ک.ک ای در میان بود و نه مبارزاتی موفقیتآمیز یک ملت! چون آن سالها، سالهای نخست مبارزات و اولین گامهای انقلابی در کوردستان بود. دیگر جنبشهای رفرمیستی و چپ مسیر دیگری را در پیش گرفتند. آنان بدون مقاومت در مقابل خواستههای دشمن سر خم کردند و بر این باور بودند باید در انتظار
گذر این طوفان فاشیستی ماند و مقاومت نکرد. بعد از اینکه طوفان فاشیسم فرو نشست دوباره به میدان مبارزاتی بازگردند. اما غافل از این بودند که
خود زندان، بزرگترین میدان مبارزاتی است!
تصور کنید: در کشوری که نام کورد و کوردستان ممنوع و مجازات آن مرگ است، ساخت کوردستانی آزاد و دمکراتیک که در میان چهار دولت-ملت تقسیم شده را هدف قرار دادهاید. هیچ قدرت جهانی و منطقهای از شما حمایت نمیکند و حتی مخالفت میکنند. هنوز ارتشی را هم بنیان ننهادهاید، مردم کشور خود را هم سازماندهی نکردهاید. هیچ قدرتی داخلی و خارجی در پشت ندارید که از شما حمایت نماید. با بیرون از زندان هم ارتباطی ندارید. حتی زندانیان در میان خود ارتباطی منظم ندارند. دولت و ایدئولوژی رسمی تسلیم شدن مطلق را در عزای زنده ماندن فیزیکی بر شما تحمیل
مینماید و شما نماینده یک ملت تحت استعمار هستید. اگر شما بودید چگونه عمل میکردید؟ کمال پیر در روزهای اواخر اعتصاب غذا اندک اندک قدرت بینایی اش را از دست میدهد، دکتر به کمال پیر میگوید: کمال، دست از اعتصاب غذا بردارد و گر نه کاملا قدرت بینایی را از دست میدهید. در پاسخ کمال پیر به دکتر می گوید:
«من با بینایی بدون شرافت چه کنم»!
در انقلاب دمکراتیک کوردستان هر گلی شکوفه نمیزند، اگر هم شکوفه کند دیری نمیپاید که پژمرده شده و خشک میشود. چه گلهایی در کوردستان کاشته شدند و بعد از مدتی کوتاه پژمرده شده و مردند. این ناشی از بستر اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و سیاسی کوردستان میباشد.
جنبشهای سیاسی که مدعی پیروزی، آزادی و دمکراسی در کوردستان هستند باید قطعا از ویژگی پیامبرانه برخوردار باشند. بدون قدرت ایمان و خط مشی فدائی اهداف سیاسی به دست نخواهند آمد. خط مشی 14 ژوئیه، خط مشی پیروزی بر اساس فدائی بودن است. بدون شک منبع این خط مشی، رهبر آپو است. رهبر فدائی، کادر فدائی -حزب فدائی و ملتی فدائی را زنجیروار در شرایطی که هیچ امیدی برای یک زندگی شرافتمندانه وجود نداشت، ساخت. اگر امروزه پس از گذشت 40 سال علیرغم تهاجمات فاشیستی با تمام امکانات و تجهیزات نظامی، رسانهای رهبر آپو در امرالی، گریلا در کوههای کوردستان و ملت کورد در تمام شهر و روستاهای کوردستان یک مقاومت تمامیتمند از خود نشان میدهند، این ناشی از خط مشی فدائی رهبر آپو است که در زندان آمد درست نمایندگی شد و به پیروزی رسید. در مقابل قدرت ایمان به حقیقت، هیچ قدرتی قادر به ایستادگی نبوده و نیست. صدام حسین با ارتش مجهز خود طی چند هفته از هم فروپاشید، دولت استعمارگر ایران نیز در زندان اوین همان سیاست را در مقابل شاگردان مظلوم دوغان اجرا نمود. اما با همان جواب راسخ انقلابیون کورد مواجه شد. در شرایط کنونی حتی اگر به قدرت اتمی هم دست پیدا کند، این مانع از فروپاشی آن نخواهد شد. همچنان که در تاریخ انسانیت هم نمونههای بسیاری وجود دارد، هیچ قدرتی نه نمرود، نه حمورابی، نه یزید و امپراتورهای عباسی و اموی قادر به ایستادگی در مقابل قدرت آزادی، تکاپوی نجات از بند استارت در قلب و مغز انسانیت نبوده و نخواهد بود. در چهلمین سالگرد مقاومت جوانان انقلابی کوردستان، ملت کورد با اتکا بر ارزشهای که آنان آفریدهاند هر چه بیشتر به پیروزی انقلاب دمکراتیک کوردستان، انقلاب دمکراتیک ایران و انقلاب دمکراتیک خاورمیانه نزدیک شده است. این انقلاب فقط با گلها شکوفا خواهد شد که بتوانند دل سخرههای سیاه را بشکافند، ریشه بدوانند و جوانه زنند!
ساقه و شاخههای این گلها حال در متینا، زاپ و آواشین علیه فاشیسم دولت ترک در حال مقاومتی تاریخی هستند و دولت ترک با تمام تجهیزات نظامی و حمایت کامل سیاسی، رسانهای و اقتصادی ناتو به بن بست رسیده است.
استقلال فکری و سیاسی در کانالهای سازمانی جاری شدند و جوانان انقلابی کوردستان را از دیگران تفکیک میداد و این تفاوت، ملتی ساخت که تصمیم به حیات آزاد گرفت و شکست ناپذیر است. پس از چهل سال حال ما یاد و خاطر آنان را گرامی میداریم و این گرامی داشتن مستلزم ادای احترامی شایسته با پیام و ندای آنان است. این تنها شیوه مبارزاتی است که یک ملت را به ایستگاه آزادی و دمکراسی خواهد رساند. ما به عنوان جوانان انقلابی شرق کوردستان دارای چنین رگ و ریشههای مستحکمی در مقابل استعمارگری هستیم. در این صورت هیچ استعمارگر و دشمنی نمیتواند در مقابل ما ایستادگی و مقاومت نماید. کافی است که قدرت اندیشه، سازماندهی و خلاقیت را بر این روح فداکار و جسور بیفزایم!
منبع: مجله ژیله مو