رزگار روشنی
اخیراً فاز جدیدی از تهدیدات و حملات جمهوری اسلامی ایران بر علیە مواضع احزاب کورد شرق کوردستان (ایران) در خارج و داخل مرزها آغاز شدە است. جمهوری اسلامی سابقه و پیشینهی چنین رویکرد و عملکردی نظامی را در بیش از چهار دهە تعامل با حل مسئله کوردها دارد. اما بنظر میرسد که پس از تشکیل دولت دهم اصولگرا و یکدستکردن تمام قوای این رژیم، سپاه اشغالگر پاسداران ایران بیشتر از هر دورهای فرصت عملی برای اجرای سیاستهای نظامی خود فراهم کردە است. ابراهیم رئیسی در سخنرانی مراسم تحلیف خویش ادعا کرد کە مرحلهی دوم انقلاب اسلامی ایران شروع شدە و در این مرحلە رژیم بە دنبال برقراری امنیت پایدار در داخل و خارج، همچنین توسعەی بیشتر دولت ملی مذهبی ایران میباشد. بعد از مدتی کوتاه شاهد اظهارات تهدید آمیز اخیر فرماندهی نیروهای زمینی سپاە پاسداران “محمد پاکپور” در میان دیدار از پایگاههای رژیم اشغالگر ایران در شرق کوردستان گشتیم. این تهدیدات نشان از شروع دورەای تازەای از کورد ستیزی از سوی رژیم مستبد ایران میباشد. پیداست کە بعد از این تصریحات مسئولین سیاسی و نظامی رژیم، با حمله به مواضع احزاب کوردی در جنوب کوردستان (اقلیم کردستان عراق) گام دوم انقلاب را بعد از چهل و دو سال از فتوای جهاد خمینی بر علیەی جامعەی کوردستان مجددا آغاز کردهاند.
“عکس مربوط بە حملات سپاە بە جنوب کردستان”
در این مرحله که خاورمیانه دستخوش تغییرات بنیادینی شده است، ظاهراً جمهوری اسلامی ایران تلاش دارد کە با اتخاذ رویکردهای نظامی قاطع و تداوم پروژەی عمق استراتژیک راە برون رفت از بحرانهایی کە گریبان گیر آن شدە است و حاکمیتی که در بن بست سیاسی قرار دادە را بیابد. اما برخلاف مواضع توتالیتر رژیم که هدف نشان دادن موقعیتی قوی و مؤثر برای رژیم دارد، نظام در حوزەهای اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و امنیتی کشور با بحرانهای فزایندەای روبەرو شدە است. به موازات این بحرانهای ساختاری، توسعهی اعتراضات و مخالفتهای مردمی در ضدیت با رژیم اوج گرفته و به سطح انفجار رسیده است. درواقع مردم ستیز بودن، پاشنهی آشیل رژیم میباشد.
“عکس، مربوط بە اعتراضات مردم نسبت بە دولت در آبان ماه ١٣٩٨ میباشد”
در کنار این امر، در سیاست خارجی نیز، معادلات منطقه و عناصر موجود در این معادلات در جهت ضعیف نمودن جمهوری اسلامی ایران شکل میگیرد. توافق ایالات متحده آمریکا با گروه تروریستی طالبان و تحول بنیادین در افغانستان و بر سر کار آمدن دولت سنی در تقابل با دولت شیعهی ایران، تغییر راهبرد نظامی آمریکا در منطقه و تلاش برای انتخاب رویکردی جدید بجای رویکرد مداخلهی مستقیم بە منظور تسلط بر خاورمیانه، این احتمال را افزایش داده که آمریکا بیشتر از بازوهای خود همچون اسرائیل و عربستان و اصلاحات اقتصادی مبتنی بر بازاد آزاد سرمایەداری به منظور منزوی کردن این رژیم در مرزهای خود استفاده کند. از طرفی دیگر دولت ایران با توسعهگرایی دولت نئوعثمانی ترکیه و تلاش این دولت برای دستیابی به مرزهای امپراتوری عثمانی (پیمان ميثاق ملی) که تمامیت ارضی دولت-ملت ایران و منافع سیاسی و فرهنگی این رژیم را بخطر میاندازد، روبرو شده است. همچنین فشارهای حداکثری کشورهای اروپایی برای بازگشت ایران به توافق برجام و تلاش برای عدم دستیابی این رژیم به انرژی هستهای همگی نشان میدهند که معادلات پیشرو به نفع دولت ایران نخواهد بود. تصور نمیشود که رژیم تئوکراتیک ایران قادر باشد که با این وضعیت بحران داخلی و وضعیت شکنندهی خارجی بسر کرده و توان تحمل در مقابل آن را نشان دهد. به همين دليل جمهوری اسلامی ایران به دنبال سهمخواهی بیشتر در تحولات آتی بوده و سعی میکند با اتخاذ رویکرد مداخلهگرانه و پیشبرد راهبرد نظامی در منطقه موجودیت سیاسی و حقوقی خود را حفظ کرده و همزمان موانعی که سد راه پراکتیزه نمودن پروژهای برون مرزی خویش از قبیل برساخت “جبههی مقاومت” و “هلال شیعه” را نیز از میان بردارد. کە مبارزات کوردها از دیدگاە دولت ایران سدی برای پیشبرد این پروژەها محصوب میشود.
با توجه به وضعیت و موقعیتی سیاسی که جمهوری اسلامی ایران داشته و با توجه به پروژهی آن برای برخورد با جامعهی کوردستان، ترافیک دیپلماتیک سه طرفه میان مسئولین دولت ایران و دولت عراق و حکومت اقلیم کردستان نشان میدهد که دولت رئیسی سعی دارد زمینههای سیاسی و حقوقی و اجتماعی جهت پراکتیزه کردن گام دوم انقلاب را فراهم آورده و فتوای جهاد خمینی بر عیله احزاب کوردی ساکن اقلیم کردستان و در نتیجه خلق کرد تداوم بخشد. توجه به این حجم از داد و ستدهای دیپلماتیک از این نظر مهم است.
روز ١۴ مرداد امسال هیئتی به نمایندگی از حکومت اقلیم کوردستان و با سرپرستی نچیروان بارزانی به منظور شرکت در مراسم تحلیف ابراهیم رئیسی به تهران سفر کرده و در این مراسم شرکت داشتند. در دیدار دو نفرهای که ابراهیم رئیسی و نچیروان بارزانی روز بعد مراسم تحلیف با هم داشتند، نچیروان بارزانی صراحتأ با تاکید بر اینکه اقلیم کردستان به امنیت جمهوری اسلامی ایران متعهد و پایبند است، صراحتاً تصریح کرد که در تمام زمینەهایی که با مشکل مواجه بودیم، همیشه ایران را در کنار خود دیده و به همین جهت خویش را مدیون ایران و بخشی از انقلاب اسلامی میدانیم. البته نشان دادن تعهد خویش به امنیت یک کشور همسایه، در تعاریف قوانین بینالمللی امری طبیعی و حقوقی است، اما بدون شک این امر در جهت عکس منافع خلق کورد تعریف گردیده است. پیش از این دیدار نیچیروان بارزانی نیز هیئتی از دفتر سیاسی حزب دموکرات کوردستان بدور از پوشش خبری با مقامات سیاسی و امنیت رژیم ایران دیداری داشتند و توافقاتی در ارتباط با وضعیت عراق و اقلیم کردستان به عمل آوردند. هرچند محتوای این توافقات آشکار نشد، اما با توجه به سخنان بارزانی، پیداست که در جهت تضعیف موقعیت خلق کورد، خاصاً خلق کورد در شرق کردستان بوده است.
“عکس، مربوط مراسم تحلیف ابراهیم رئیسی همراه با نچیروان بارزانی میباشد”
در سالهای اخیر نیز دولت فاشیست ترکیه فشارهای زیادی را بر اتحاد میهنی کوردستان (YNK)به منظور تغییر در روابط با احزاب کوردی وارد آورده است. در نتیجهی این امر تغییرات در داخل این سازمان صورت گرفت که در آینده نتایج آن را خواهیم دید. چند روز پیش مصطفی کاظمی نخست وزیر دولت عراق با علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم ایران دیدار کرده و علی شمخانی از مصطفی کاظمی درخواست خلع سلاح احزاب کوردی را نمود. هدف تشکیل این مثلث ديپلمات امنیتی و ترافیک دیپلماسی با صحنه گردانی دولت ایران، در رابطه با احزاب کورد شرق کوردستان از دو حالت خارج نخواهد بود. یا حوزهی فعالیتی این احزاب به خارج از مرزهای عراق و تکرار سناریوی تبعید مجاهدین خلق به کشورهای بالکان خواهد بود و یا خلع سلاح کردن و به تسلیمیت کشاندن این احزاب، مبارزات رهایی بخش ملت کورد و تصفیه و از میان برداشتن آن. اما برای دستیابی و نائل شدن بر این اهداف بدون شک جمهوری اسلامی ایران محتاج کمکهای حکومت اقلیم کردستان و دولت فدرال عراق میباشد کە ظاهرأ هماهنگیهایی در این راستا انجام شده است. در همین کنسپت فاز ترکیهای آن به شدت بر علیه حزب کارگران کوردستان در شمال و جنوب کوردستان در جریان است. کە هر دو فاز ایرانی و ترکیەای آن مورد توافق این دولتهای اشغالگر قرار گرفتە است.
“عکس مربوط بە دیدار اخیر مصطفی کاظمی با علی شمخانی است”
اما صرف نظر از اینکه چه توافقی انجام گشته برای اجرای کلی این توطئه همگرا ساختن افکار عمومی امری حیاتیست. به همین دلیل توافق نظر این جریانها بدون تایید گرفتن از افکار عمومی همانند رفتن به ماهیگیری بدون تور میباشد. بدین منظور دولت اشغالگر ایران مبتنی بر تداوم سیاستهای جنگ ویژه و تروریزه کردن جنبش رهاییبخش کوردستان سعی دارد به جامعهی ایران القا کند که مسبب و عدم توسعهیافتگی جامعهی کوردستان این احزاب و جنبش میباشد. البته موضع عمدهای جامعهی کوردستان بیش از چهار دهه از حاکمیت رژیم دیکتاتور ایران همان موظع راسخ نه به رفراندوم جمهوری اسلامی ایران در سال ١٣۵٧ شمسی میباشد. این سیاست امنیتی و اطلاعاتی رژیم ایران به طور خودآگاه یا ناخودآگاه تاثیرات خود را در میان بخشی از الیت روشنفکر و اکادمیسن مرکزگرایی خارج از کشور و تیف رفورمیست داخل گذاشته است. این دسته از فعالین طوری وانمود میکنند که گویا رویکرد و ماهیت جمهوری اسلامی ایران را بە نسبت جامعەی کوردستان نمی دانند و یا از تاریخ اشغالگری این رژیم در کوردستان بی اطلاع هستند.گویا برای تحقق مطالبات خلقها به ویژه کوردها راە دیگری هم وجود داشتە است. طوری رفتار میکنند که فراموش کرده اند، خمینی با قرائت “اشدا علی الکفار رحمها بینهم” حکم جهاد بر علیەی جامعهی کوردستان را در ٢٨ مرداد ١٣۵٨ صادر کرد که هزاران انسان مدنی و سیاسی بدون برخورداری از حقوق عادلانەی دادگاهی، اعدام شدند..با توجە بە این سیاست رژیم، مبارزات مسلحانه برای کوردها امری غیر انتخابی و اجباری بوده است. هرچند برای کوردها انتخابی جبری بودە اما از بدو شروع آن خود را مبتنی بر دفاع مشروع فرمولیزه کرده است. دفاع مشروعی که طبق قوانین سازمان بینالملل مشروع و حقوقی میباشد.
رویکرد مسلحانەی احزاب کورد در هم تنیندگی عميقی با حوزهی مبارزات دیگر اجتماعی و مدنی دارد. بطور مثال در ١٧ شهریور سال ١٣٩٧ شمسی زمانی که سپاه پاسداران به مقر حزب دموکرات کردستان در نزدیکیهای اربیل حمله کرد و همزمان درگیری میان نیروهای حزب حیات آزاد کوردستان در رشته کوههای شاهو و سپاه پاسداران به میان آمد و نتیجە منجرب به شهادت دهها پیشمرگه و گریلای مبارز شرق کوردستان شد، و این درگیریها همزمان بود با اعدام سە زندانی سیاسی کرد زانیار و لقمان مرادی و رامین حسین پناهی، جامعهی مدنی کوردستان در پی فراخوان احزاب کورد، این حملات رژیم را بە شدت رد کردە و به اعتصاب عمومی در کوردستان دست زدند. این نمونه و نمونههای دیگری همچون اعتصاب عمومی ١٩ اردیبهشت سال ١٣٨٩ پس از اعدام فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی، شیرین علمهولی و علی حیدریان از اعظای حزب حیات آزاد کوردستان، نشانگر درهم امیختگی مبارزات احزاب و جامعهی مدنی کوردستان میباشد.در نتیجه ماهیت مبارزات مسلحانه در میان احزاب کورد ثابت میکند که رویکرد دفاع مشروع، حقوقی است و این رویکرد تاریخاً در اختیار ارتقای حوزەهای ديگر مبارزات مدنی و سیاسی و اجتماعی قرار دارد، این یک رویکرد مقاومتی بە جای تسلیمیت برای حفظ موجودیت خود و زنده نگه داشتن و استقلال جامعەی کوردستان میباشد.
در پایان، همین ماهیت چندگانەی مبارزە در کردستان میباشد کە الهام بخش مبارزات خلقهای دیگر ایران شدە است. حفظ و ارتقای چنین رویکردی دمکراتیک در کنار ایجاد اتحاد ملی برای خلق کورد در این مرحلە برای گذار از خطرات حاضر و پیش رو کە کل موجودیت جامعەی کردستان و احزاب کردی را تهدید می کند نیازی لاینفک میباشد.