انتخابات، جنگ آشکار میان جامعه و رژیم سلطهگر است
رامین گاراـ سیزدهمین دور انتخابات ریاستجمهوری در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ از جمله انتخابات بسیار حساس در نقطه عطف تغییر در نظام و یا تداوم سلطه بیش از چهار دهه نظام مطلق ولایی است. سوالات بسیاری در خصوص آمادگی رژیم برای جعل کردن و تقلب گسترده انتخاباتی و شیوهها و شگردهای ظالمانه آن مطرح است. بدونشک این دوره از انتخابات حساستر از دوره سال ۱۳۸۸ که به خیزش گسترده خلق در خیابان منجر شد، میباشد. جریانسازی رقبای قدرت در این دوره تا حدی تفاوتهایی در رویکردها و میزان نیروی خود بهوجود آورده و این، یعنی هوس بیشتر اصولگرایان برای مصادره انتخابات با استفاده از تمامی دستگاهها و نهادهای قدرت.
انتخابات این دوره اساسا محل منازعات و درگیری میان «دولت و جامعه» بهصورت گسترده است. تمامی هموغم رژیم برای «سرکوب» است. بنابراین سرکوب به استراتژی اساسی مبدل شده که پیش از انتخابات ماههاست آغاز گشته. مهندسی انتخابات و بهراه انداختن آن تنها یک نمایش صوری است اگرنه از رد صلاحیتها گرفته تا سرکوب معترضان، دگراندیشان، بازداشت فعالان سیاسی و مدنی، همه و همه حکایت از سرکوب قبل از انتخابات دارد. بنابراین انتخابات تنها آخرین ضربه برای از پای درآوردن مخالفان و جامعه است. شکی نیست جریان اصلاحطلب که سنگ مخالفت رادیکال به سینه میزند، اینبار بیش از پیش تضعیف گشته و استراتژی مشخصی ندارد. سالهاست که جریان اصولگرای نظام و سپاه پاسداران برای تضعیف آن جریان کوشیدهاند و سربهراه ساختهاند. هر سه جریان اصولگرا، میانهرو و اصلاحطلب در جبهه نظام و حفظ پایههای آن قرار گرفتهاند و بر سر قدرت چانهزنی میکنند. جبهه مقابل نظام، هم خلقها و جامعه تنها رها شدهاند. به دلیل اینکه سازمانی حقیقی و دوستدار جامعه و مردم در میان نیست، اصولگرایی با پیشرویهای مزورانه «ابراهیم رئیسی» میدان را خالی دیده و ترکتازی میکند. از هماکنون برای زمامداری او تبلیغ میشود در حالی که فردی جنایتپیشه از اول انقلاب است و مشخص نیست که جامعه چگونه با کارنامه سیاه و جنایتکارانه او کنار خواهد آمد.
اگر چه اصولگرایان و جبهه خامنهای و سپاه چنان تبلیغ سوء میکنند که در این دوره دیگر جریانات ضعیف بوده و تنها رقیب در میدان اصولگراها هستند، اما به جرأت باید گفت که جامعه رادیکال و معترض ایران برخلاف آن مدعاها غیرقابل پیشبینی است. بنا به نبض جامعه معترض، رأی اکثریت چنان جامعهای رأی به تغییر رادیکال نظام است نه اصولگرایان. خود اعتراضات روزانه دهها تشکل، گروه، شرکت، اقشار کارگران، زنان، جوانان و مالباختگان اثبات میکند که جامعه نه تنها معترض بلکه در حال انفجار است. بههمین دلیل استراتژی خیابان و مردم راه خود را از تمامی جریانسازیهای قدرتطلبانه نظام تحت عناوین اصلاحطلب، اصولگرا و میانهرو سوا میباشد. طی بیش از چهل سال گذشته همه انتخابات ریاستجمهوری تنازعی و تنشزا بوده است. بهویژه از سال ۱۳۸۸ جامعه مشروعیت نظام را بهصورت اکثریت آراء رد نموده است. این امر سبب شده که نظام مستبد از موضع قدرت با جامعه معترض برخورد کند و استراتژی سرکوب و تقلب انتخاباتی را به همین دلیل برگزیده است.
چندی پیش قبل از آغاز ثبتنام کاندیداها و شروع رد و تأیید صلاحیتها، شورای نگهبان با چندین بیانیه مکرر، قوانین خودسر انتخابات را اعلام کرد و با ارائه برخی شروط به جامعه و جریانات مخالف پیام هشدارآمیز داد که تنها اصولگرایی و مشی آن قابل تحمل و تأیید میباشد. این اقدام اگرچه با مخالفتها و نارضایتی گسترده روبرو شد، اما نظام ککش هم نگزید و خود را ناچار به کاربرد زور و فشار در مرحله قبل از نمایش انتخابات دید. با این حساب، اصولگرایان و نظام به زعم خود نتیجه انتخابات را از هماکنون مشخص ساختهاند. در برابر این مشی ظالمانه و تضییع حقوق دموکراتیک تمامی اقشار و آحاد جامعه، تنها صدایی که باقی مانده و میتواند موثر واقع افتد، صدای نارضایتی و خیزش مردمی همانند سالهای اخیر است. صدای اعتراض جامعه در برابر سیاست و استراتژی سرکوب میتواند عرصه را حسابی بر اصولگرایان جنایتپیشه تنگ نماید.
تردیدی نیست که رأی مردم از هماکنون قبل از انتخابات قربانی بازیهای قدرتمدارانه نظام در جریان مذاکرات برجام شده و بر سر حق و حقوق تکتک افراد و گروهها معامله میشود. در انتخابات هم قانون رد صلاحیتها ضربه نهایی بر پیکره اقشار مخالف و آزادیخواه است. میرود که انتصابشدگان در یک نمایش انتخاباتی مشروعیت خود را از صندوقهای رأی از پیش باطلشده به دست نظام، کسب نمایند تا وجه مردمی دروغین بهخود ببخشند.
در شرق کردستان اما وضع بدتر است. رژیم از موضع نسلکشی مستمر برخورد میکند و گذشته از سرکوب فعالان سیاسی و مدنی، سازمانهای مدنی، زنان و جوانان، هشدار به یکایک افراد مخالف و جوانان فعال بهصورت تلفنی از سوی اطلاعات سپاه قبل از انتخابات وضعیت را آشفتهتر ساخته است. جامعه به طرز رادیکالی معترض و دموکراسیخواه است، اما موج بازداشتها در ماههای اخیر خبر از عزم جزم رژیم برای تداوم سرکوبها حتی در روزهای تبلیغات انتخاباتی میدهد. به همین دلیل نقشههای پلید رژیم برای جامعه کرد در شرق کردستان از طرفی و تهدیدهای نظام علیه تمامی احزاب اپوزیسیون کرد که انتخابات ریاستجمهوری را بایکوت کردهاند، از دیگر سو جنگافروزانه است. این جنگافروزی رژیم اگرچه بصورت تهدیدات مکرر ادامه دارد، اما هم جنبههای تاکتیکی دورهای دارد و هم جوانب استراتژیک. استراتژی نسلکشی در دوره کنونی برای رژیم مهمتر از خود انتخابات است. به همین دلیل همانند ادوار قبلی انتخاباتی به عوامفریبی پنهانی دستنمیزند، بلکه آشکارا تهدید میکند، بازداشت مینماید و به زندان میافکند. چرا واهمهای ندارد؟ چون قبل از انتخابات، آن را مهندسی کرده و نتیجه را از هماکنون به نفع اصولگرایان و سپاه تعیین نموده. کاملا عیان است که در کنار فوقبحرانهای بنیانبرانداز اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، نظام ولایی هم در داخل و هم در حوزه بینالملل با تهدیدات جدی و جنگی روبروست.
ملت کرد که در چندین دهه گذشته مدام با سیاست نسلکشی، ارعاب، کشتار و اعدام روبرو بوده، بایستی برخوردی رادیکالتر و فعالانهتر در برابر این انتخابات نمایشی و فرمایشی داشته باشد تا جریان سرکوب مهار شود. وقتی انتخابات، دموکراتیک نیست، دیگر کار خلقمان این نیست که به دنبال این باشند که چه کسی کاندید میشود، کی رد صلاحیت میشود و فلان جریان در چه وضعیتی است. تنها کار خلقمان در کنار خلقهای معترض ایران، صدای واحد «نه به اعدام، بله به دموکراسی» است. برای خلقهای ایران تنها گزینه «نه گفتن» را باقی گذاشتهاند. وقتی کرامت و شعور ملتها را با قوانین مزخرف خود به بازی میگیرند، استراتژی خلقها باید «تغییر» باشد و آن هم مستلزم خیزش خیابانی. نرفتن به پای صندوقهای رأی تنها یکی از وظایف اخلاقی و سیاسی خلق بر ضد ناعدالتیها و نسلکشی فرهنگی است. رژیم نمیخواهد از بلوچستان گرفته تا خوزستان، کردستان و تهران صدای اعتراضات جامعه را بشنود. انتخابات اخیر جنگ واقعی میان جامعه و رژیم است. آگاهی اجتماعی و بیداری خلق نباید در حدی باشد که از شأن و منزلت و کرامت پرشکوه جامعه بکاهد. جامعه کنونی اگر به «رفع تحریمها» دلخوش کند و یا امیدی به «انتخابات نمایشی» داشته باشد، قطعا قاعده خودکشی را برای خود خواهد پذیرفت. اما در خاورمیانه یکی از رادیکالترین خلقهای قیامکننده، خلقهای ایران هستند. مصادره رأی یعنی خودکشی و خودزنی و مشخص است که پیش از انتخابات و قبل از انداختن آرا به صندوقها، رأی ملت مصادره شده. به همین سبب تحریم انتخابات از سوی اپوزیسیون ایران و شرق کردستان بیدلیل نیست و از روی شعور و آگاهی اتخاذ شده است. رامین گارا
جامعه ناچار است با شعور و آگاهی فزاینده خود به تمامی وضعیت موجود یعنی بحرانهای کمرشکن اقتصادی، اجتماعی، بیاخلاقیها، ظلمهای سیاسی و نسلکشیهای فرهنگی، راه خود را با جسارت هرچهتمامتر انتخاب کند و آینده خود را برای صندوقهای بیاثر انتخابات رها ننماید. روزانه در سراسر ایران اعتراضاتی از سوی کارگران، کارمندان، زنان و مالباختگان و خانوادههای تحت ستم برگزار میشود. این اعتراضات بایستی به خیزش خیابانی تغییر یابد که مسلما جواب خواهد داد. راهی جز مقابله رادیکال با نظام باقی نمانده است. حتی شرکت در انتخابات و انداختن رأی «نه» دیگر اثری نخواهد داشت، زیرا وضعیت سلطه و زور به حدی رسیده که اگر دیر شود، جامعه همه چیزش را خواهد باخت. نظرسنجیها، اعتراضات و نارضایتیها هم اثبات کردهاند که انتخابات جزو برنامه جامعه نیست، بلکه آن رژیم است که با توسل به زور، ارعاب و فریب درصدد کشاندن اقشار مختلف به پای صندوقهای رأی جهت کسب مشروعیت پوشالی است. حال اگر بخشیدن مشروعیت به نظام در دستان جامعه قرار دارد، پس چرا جامعه از حق دموکراتیک خود یعنی بایکوت استفاده ننماید و آینده خود را از مخاطرات جدی نجات ندهد!
صدای جامعه و خلقهای ایران «نه به نظام و نه به نسلکشی» است و تمامی احزاب و اپوزیسیون ایران و شرق کردستان باید این صدای دموکراتیک را شنیده و گذشته از تحریم انتخابات، عملا در خیابان و همه عرصههای مبارزه برای جامعه پیشاهنگی کنند. این جامعه غیور برای خیزش تحت هر شرایطی آماده است و از هماکنون موضعی در راستای تحریم و نه گفتن به نظام ستم را به عینه میبینیم. مسلما پژاک برنامه خاص خود را در همه عرصهها دارد و تحریم انتخابات تنها بخشی جزیی از برنامه کلان است. استراتژی کوتاهمدت و درازمدت پژاک برای حصول آزادی و دموکراسی است و محدود به مسائلی پیشپا افتاده همچو بازی انتخابات نمیشود. اصل اساسی و اخلاقی باور یک حزب به جامعه و شعور آن است. اینکه پژاک مواضع رادیکال خود در قبال انتخابات ریاستجمهوری ایران را بهصورت «تحریم رادیکال» اعلام نموده و انتخابات شوراها را به خود جامعه واگذار کرده بدان معناست که به شعور، آگاهی و توانمندی جامعه باور دارد. به همین دلیل آماده انجام هر کارزاری انقلابی، رایکال و آزادیخواهانه میباشد. رامین گارا