اگر مروری مختصر بر تحولات سیاسی خاورمیانه و دخالتهای خارجی به این منطقه از چشماندازی انقلابی داشته باشیم و واقعیات دو دههی اخیر حول وطنمان کردستان بزرگ و دولتهای ارتجاعی منطقه که چگونه و در چه شرایطی قرار گرفتهاند را مورد واکاوی قرار دهیم، میتوان سیمای پلید صد سالهی آنها را مشاهده نمود و به تبع آن میتوان به حقیقت و تاثیر جنبش آپویی در این برههی حساس زمانی پی برد. به ویژه اینکه فلسفهی رهبر میتواند جایگزینی جهت گذار از بحرانها و بنبستهای سیاسی در جغرافیای کائوتیک خاورمیانه و کردستان باشد. با نظری بر تابلوی ترسیم شده در خاورمیانه که عبارت است از ویرانگری و کشتار انسانهای بیگناه میتوان به وضوح از اهمیت رهیافت رهبر آپو که همانا دموکراتیزه نمودن خاورمیانه است، سخن گفت. در بحبوحهی جنگ جهانی سوم با سرکردگی خدایان بینقاب که در تلاش برای بازترسیم نظم نوین جهانی هستند، بدون شک نخستین قربانیان این جنگهای خانمانسوز خلقهای منطقه و بهویژه خلق کرد هستند. کردها و جنبش آزادیخواهی آن که پیشاهنگی مبارزات دموکراتیک بر اساس افکار و فلسفهی رهبر آپو را بر عهده دارند همواره در معرض حملات و پلانهای ضدانسانی ابرقدرتهای جهانی بوده و هستند. دشمنان خلق کرد با آگاهی از پتانسیل مبارزه و پیشاهنگی کردها، در نخستین گامهای اشغال خاورمیانه ابتدا رهبر آپو را مورد حملات خود قرار دادند؛ زیرا وی بنیانگذار واقعی دموکراسی و پیامآور آزادی برای خلقهای ستمدیدهی منطقه میباشد. افکار رهبر آپو در سدهی ۲۱ همانند فرشتهی نجات جامعهی بشری از یوغ استعمار و استثمار نظام مدرنیتهی سرمایهداری است. قدرتهای اشغالگر منطقه و فرامنطقهای که درصدد استیلا بر منطقه و بهخصوص کردستان بودند یگانه مانع بر سر راه آنها جنبش آپویی بود. جنبشی که زندگی را بهجای مرگ و آزادی را بهجای بردگی مبنای مبارزات خود قرار داد و مبارزات آنان کورسوی امیدی در دل خلقهای ستمدیده و نجات آنان از تاریکاندیشی و ظلم بود. دشمنان خلق کرد در راستای نیل به اهداف شوم خود طی یک توطئهی بینالمللی خواستند رهبر آپو بود را از میان بردارند. لذا همهی نقشههای شوم آنان با مقاومت بینظیر رهبر آپو طی ۲۲ سال در زندان امرالی با شکست مواجه گشت. هنوز هم بعد از گذشت این سالها از طرق مختلف این توطئه را احیا کرده و بر شدت حملات خود افزودهاند تا توطئه را به نتایج مدنظر خود برسانند. غافل از اینکه جنبش آپویی با یک انقلاب ذهنیتی بزرگ و بازتعریف سیاست حقیقی شکل گرفته و هیچ سلاح و دیوار زندانی یارای ایستادگی در برابر آن را نخواهد داشت؛ به گمان خود میتوانند با قوهی قهریهی و خشونت عریان همانند سایر شورشهای خلق کرد، جنبش آپویی را نیز پاکسازی نمایند. بلاشک این، خودفریبیای بیش نبوده و نخواهد بود. با گذشت دو دهه از جنگ جهانی سوم که جز کشتار، آوارگی و بیثباتی ارمغانی نداشته، هنوز هم ابرقدرتهای جهانی به نیابت از رژیم اشغالگر ترکیه و شخصیتی نژادپرست همچون اردوغان و همکارش باغچهلی بدنبال عملیسازی رویای احیای امپراطوری عثمانی میباشند. از آن پس نیز درصددند تا مرزهایی را که اشغال کردهاند، بازترسیم نمایند. بدینصورت ۱۰۶ سال پیش با عبور دادن ارامنه از یک پروسهی نسلکشی و کشتار جمعی خواهان استحکام پایههای حکومت خویش بودند؛ برای صد سال آینده نیز در تلاشاند تا مشابه همان تراژدی را بر سر کردها آورده و خود را فاتح و مالک یکهتاز خاورمیانه اعلام نمایند. این اعمال و سیاستهای وحشیانه با چراغ سبز دول جهانی به رهبری آمریکا و همپیمانان آن به ترکیه تشدید گشته است. این در حالیست که این قدرتها از یک سو خود را حامی ملتها و ارمغانآور دموکراسی نمایانده و از دیگر سو مبارزات و مقاومت گریلاهای کرد در برابر ارتجاعیترین تروریستهای زمانه، داعش را که محصول همین قدرتها هستند را نادیده میانگارند. دشمنان خلق کرد این مقاومتها را برنتابیده و ایزولاسیون مطلق بر رهبر آپو را تشدید کردند و سه تن از رهبران ارشد جنبش آزادیخواهی کرد را که نماد آزادی، مردانگی و شرف خلق کرد هستند را جزء لیست دروغین تروریستی که خود تهیه کردهاند، قرار دادند. هدف از این تصمیمات و رویکردها سیاهنمایی است تا امید و اعتمادی که خلقها نسبت به جنبش آپویی دارند را نزد افکار عمومی خدشهدار کنند.
از سوی دیگر سیاستهای ایالات متحدهی آمریکا در برابر کردها همواره متفاوت و ریاکارانه بوده است. از یک سو نسلکشی ارامنه را به رسمیت شناخته و دقیقا همان روز به ترکیه جهت نسلکشی خلق کرد چراغ سبز میدهد. اما گریلاهای کردستان، با خلق حماسهای تاریخی در کوهستانهای گاره، رویاهای احیای امپراطوری عثمانی را نقش برآب کردند. این پیروزی تاریخی علاوه بر اینکه امیدی تازه به کردها بخشید، رژیم ترکیه و اقتدار اردوغان را نیز دچار شکست بزرگی نمود که هضم آن برای سران حزب عدالت و توسعه دشوار است. این پیروزی به جریانها و ملتهای آزادیخواه در ترکیه جسارت بخشید تا از نظام فاسد و فاشیسم موجود در ترکیه انتقاد و بازخواست نمایند، حقایق و زوایای این جنگ پلید و چندجانبهی تحمیلی بر کردها را برای ملت ترک آشکار نمایند. زیرا نه تنها کردها بلکه ترکها نیز از این جنگهای بیامان و دشوار متضرر میشوند. پیروزی گاره پردهی سیاه و پلید چهرهی اردوغان و همکار فاشیست او را از هم شکافت. حماسهی گاره، دستاوردها و ارزشهای فراوانی را به دنبال داشت و به نیرویی جهت مقاومت در جنگ زاپ، متینا و آواشین مبدل و عزم و ارادهی گریلاهای کردستان را بیش از پیش تقویت نمود. در این جنگ نابرابر دشمن با همهی تسلیحات نظامی، تکنولوژیهای مدرن جنگ و استفاده از گازهای شیمیایی، به گریلاهای کردستان که با سادهترین امکانات از خود دفاع میکنند، حمله میکنند. البته این در حالیست که هنوز هم در برابر ارادهی پولادین گریلا موفق به دستیابی به اهداف خود نگشتهاند. هدف دشمن علاوه بر تلافی شکست سنگین در گاره، پاکسازی جنبش آزادیخواهی خلق کرد است. دشمنان خلق کرد و در راس آن رژیم ترکیه نیک میدانند تا زمانی که جنبش آپویی وجود داشته باشد نمیتوانند به رویاهای خام خود که همانا مرزهای امپراطوری عثمانی و اشغال موصل، کرکوک و شنگال در جنوب است، دست یافته و در سوریه و روژآوا از حلب گرفته تا دیرک و عفرین را به مرزهای میثاق ملی خود الصاق نمایند. واضحتر بگوییم هدف اشغال سه بخش کردستان و واگذاری شرق کردستان به ایران است. دشمن در راستای نیل به اهداف اشغالگرانهی خود با کردهای خودفروش و وطنفروش کرد پیمان بسته، که امروز به پیشاهنگی خانوادهی بارزانی بهشیوهای غیرانسانی و به دور از معیارهای اخلاقی صورت میگیرند. گویی از یاد بردهاند که در سال ۲۰۱۷ همان ترکها بودند که دولت ایران و عراق را هم بسیج کرده و با تانک و توپ مرزهای جنوب میهن را خریده و مانع از آزادی و تعیین سرنوشت ملتی شدند که صدها سال است برای آن هزینه میدهند. همین رژیم فاشیست ترک بود که نیاکان بارزانیها را به دار آویختند. در این مورد رهبری میگوید: « کُرد نادان عاشق جلاد خود است». با این وجود خلق ما در جنوب کردستان همهی واقعیات را با چشم خود دیده و راه خود را که همانا راه مامرشو است را از حکومت بر سر کار جدا نموده است.
در تاریخ مبارزاتی خلق جنوب کردستان انقلابیون بزرگی در برابر سیاستهای اشغالگری پیشاهنگی نمودند که میتوان از دکتر سیروان، ویان سوران و رفیق هلمت و دهها انسان شایسته نام برد که پرچمداران فکر آپوئیستی در این بخش از کردستان میباشند. چگونه بیگانگان میتوانند خلقمان را از این ارزشهای متعالی محروم کنند؟ شکی نیست که خلق کرد پاسخ سیاستهای اشغالگریهای عثمانی را خواهند داد و جز شرم و ننگ برای مزدوران داخلی هم باقی نخواهند گذاشت. گریلا با همهی وجود و توانایی خود پاسداری از این مرزوبوم را چنانچه تاکنون نموده، بزرگترین هدف پیشروی خود قرار داده است. همانطور که در گذشتههای دور گاره برای ملل منطقه نقطهی آغاز انقلاب کاوه آهنگر بود و با پیشاهنگی کردها، ملل منطقه از ظلم ضحاکها رهایی یافتند امروز هم کاوههای آپویی همین خسران را نصیب اردوغانها و همپیمانانش خواهند کرد. گریلا با کاربرد تکنیک و تاکتیکهای جدید مبارزه و با اراده و عزمی راسخ، اصرار بر آزادی رهبر آپو را از پایههای مبارزاتی خود قرار دادهاند.
در این برههی زمانی حساس و تاریخی اگر به بررسی نقش ایران در تحولات منطقه بپردازیم با صراحت کامل میتوان گفت همهی مصائب و بدبختیهایی که بر سر ملل ایران میآيد محصول سیاست و ذهنیت ارتجاعی رژیم ولایتفقیه میباشد که خود را نمایندهی خدا بر زمین معرفی کرده و جز فقر و بدبختی حاصلی برای مردم نداشته و تحت لوای اسلام و شریعت بزرگترین جنایات و بیعدالتیها را در مورد جامعهی بشری مرتکب شدهاند. از دیگر سو سیاست خارجی حکومت ایران به بهانهی جنگ در برابر بیگانگان، صرفا جنگی تبلیغاتی بوده، رژیم کنونی نبود رفاه و آزادی جامعه در ایران را به قدرتهای خارجی نسبت داده و ناکفایتی خود را با این عناوین مخفی نموده و با شعارهای دروغین و وعدههایی که هیچگاه عملی نمیگردند در تلاش است چند صباحی بقای خود را حفظ نماید.
ملت ایران به امید رهایی از استبداد شاهنشاهی براین باور بودند که انقلاب ۵۷ پایان ظلم و فساد خواهد بود و اسلام راستین محمدی که در جوهرهی خود عدالت و برابری میپروراند به ارمغان خواهد آمد. اما در عملکرد حاکمیت ایران عکس این را شاهد گشتند. حکومت نوپا جهت تحکیم کردن پایههای انقلاب به قلعوقمع دگراندیشان و خلقهای ایران پرداخت و صدها جوان و نوجوان را به جبهههای جنگ با رژیم بعث فرستاد که در پایان، این جنگ سودی برای هیچیک از طرفین نداشت. این رژیم استبدادی در راستای تثبیت حاکمیت خود، مردم این سرزمین را متحمل آلام و مصائب بسیاری گرداند.
ایران در زمرهی کشورهایی قرار داد که ملتش همواره از ظلم و ستم، بیکاری و فقر، اعدام و نبود آزادی بیان و اندیشه مینالد. هزاران نفر از آنان به دلیل تفکرات واپسگرا و تبعیضآمیز حکومت موجود مجبور به ترک وطن شدهاند. اما میتوان به صراحت گفت کردها بیش از هر خلق دیگری قربانی سیاستهای حذف و کشتار رژیم ولایتفقیه گشتهاند و میگردند. با گذشت بیش از چهل سال این سیاستها تشدید گشته است. کردها در شرق کردستان تلاش بسیاری جهت ایجاد سیستمی دموکراتیک و مستقل نمودند لذا بنا به اقتضای شرایط و نبود رهبری استراتژیک و عدم وجود تاکتیکهای مبارزه و پیشبرد جنگ انقلابی خلق قادر نبودند به پیروزی دست یابند. جنایات خمینی و خلخالی و قتلعامهای گسترده در شرق کردستان بر استفادهی کردها از این فرصت تاریخی تاثیرگذار بود.
در دهههای اخیر با پیشاهنگی حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)، همچنین افکار و فلسفهی رهبر آپو توانست روزنهی امیدی برای این بخش از میهن باشد. جوانان و زنان این بخش از کردستان با رهبری حرکت مدرن پژاک مشعل امید و مبارزه را از شمال کردستان به شرق رسانده و صدای این بخش ستمدیده را با تمام بخشهای دیگر میهن یکی نموده است. رژیم اشغالگر ایران و سایر اشغالگران کردستان خوب میدانند دیگر کردها همانند گذشته نبوده و دارای رهبری همانند رهبر آپو و جنبشی منسجم و نیرومند است. این جنبش تمامی مناسبات مدرنیتهی سرمایهداری را زیرورو و رویاهای آنان را به کابوسی جانکاه برایشان تبدیل کرده است. از همینروست که دشمن نیز جبههی حملات خود علیه کردها را وسیعتر نموده و در برابر کردها متحد گشتهاند.
در سیاستهای خارجی، رژیم ناتوان ایران دچار شکست بزرگی و در سطح دنیا دچار انزوا گشته است. زیرا رویکرد حکومت ایران در سطح روابط با دنیا همواره جنگافروزی و ایجاد چالش بوده است. ایران بهصورت نیابتی در تمامی جنگهای منطقهای حضور دارد تا بلکه بتواند هژمونی خود در منطقه را تحکیم نماید. سیاستهای جنگطلبی ایران نه تنها برای ملت ایران بلکه برای ملل منطقه نیز سودی نداشته و تنها بحرانها را عمیقتر و جنگها را تشدید کرده است. حکومت ایران نیز در نوع سیاست خود در منطقه همانند دولت ترکیه در رویای بازگشت به امپراطوری صفویه به سر میبرد. حکومت مستبد حاکم، جهت نیل به اهداف شومش در رسیدن به انرژی اتمی باعث اعمال سنگینترین تحریمهای تاریخی بر ایران گشته است. اما اگر فرهنگ دموکراسی و احترام به تنوعات فرهنگی در ایران را توسعه داده و رفاه، عدالت و آزادی را سرلوحهی سیاستهای خود قرار میداد بدون شک شاهد چنین تراژدیهایی در حق مردم ایران نبودیم. شکی نیست که پتانسیل انسانی و تاریخی عظیمی که ملتهای ایران دارند، برای همهی بشریت الگوی نوینی از آزادی و دموکراسی را به ارمغان خواهد آورد. اما متاسفانه وضعیت امروز ایران به مرحلهای رسیده که پایههای حکومت روزبهروز متزلزلتر گشته و برای محکمتر کردن آن در انتخابات آتی سعی دارد بهگونهای در نظر جهانیان نشان داده شود که ملت ایران همانند سالهای آغازین انقلاب به نظام خود وفادار است. با یک انتخابات دروغین رئیسجمهوری و شوراهای شهر و روستا که همزمان برگزار میکنند، میخواهند بار دیگر افکار عمومی ایران را فریب دهند.
ما براین باوریم مردم آگاه ایران دیگر فریب این ترفندهای رژیم را نخورده و با عدم مشارکت در چنین انتخابات نمایشی، مشروعیت حکومت مستبد کنونی را زیر سوال ببرند. زمان آن رسیده که ملت غیور ایران و کردستان در این انتخابات تحمیلی همچنان که پژاک و کودار نیز طی بیانیهای اعلام داشتند با نرفتن پای صندوقهای رای و بایکوت عمومی روح شهدای کردستان و شهدایی که برای ایرانی آزاد و آباد جان خود را فدا نمودهاند را شاد کنند. ملت ایران میتوانند با پیشاهنگی کردها و مبارزات برگرفته از افکار رهبر آپو در جهت برساخت ایرانی دموکراتیک و کردستانی آزاد و مستقل مبارزه کنند. هزاران سال است که کردها، فارسها و همهی خلقهایی که در جغرافیای ایران زندگی میکنند دارای یک همزیستی مسالمتآمیز بودهاند.
زنان و جوانان در جامعهی کنونی به سطحی از خودآگاهی و دانش رسیدهاند که قالبهای تحمیلی نظام موجود را نپذیرفته و جهت آزادی همهی اقشار جامعه تلاش نمایند. افکار و پارادایم رهبر آپو تنها مختص به خلق کرد نبوده و مدل حیاتی نو برای همهی خلقهایی است که میخواهند حیاتی آزاد داشته باشند. بیگمان مدل حیاتی نو در سایهی اتحاد و انسجام همهی خلقهای ایران میسر خواهد شد. در این مرحلهی حساس تاریخی که کردها و جنبش آزادیخواهی آنان از هر سو مورد هجمههای رژیمهای اشغالگر قرار دارند کردها نبایست از یاد برند که جمهوری اعدام ایران چگونه شیرین علمهولی، فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی و علی حیدریان را به دار جهل و خودکامگی خویش آویخت. بنابراین باید در مقابل چنین رژیمهایی دارای همگرایی و برنامه بود. نیاکان ما قاضی محمد و سمکو شکاک، حمزه آغای منگور، دکتر فواد و سلیمان معینی را نیز با توطئه و دسیسهچینی از میان بردند. همگان باید بدانند تا زمانی که پ.ک.ک و پژاک وجود داشته باشد حاضر است هزاران فرزاد و شیرین دیگر را در راستای برساخت جامعهای دموکراتیک و آزاد فدا نماید و هرگز از آرمانها و اهداف آزادی و انقلابی خود منصرف نخواهند شد. خطمشی ما خط سوم، خط ملت، آزادی، عدالت و محرومترین خلق دنیا است که نه به قدرتهای سیستم سرمایهداری اتکا نموده و نه به وعدههای رژیمهای واپسگرای منطقهای بسنده میکند زیرا همه در ماهیت و ذهنیت مشابه هستند. لذا اگر کردستان آزاد گردد، ایران هم آزاد و دموکراتیک خواهد شد و ایرانی آزاد، خاورمیانهای آزاد میآفریند. رسالتی که بر دوش هر فردی از جامعهی کردستان بهویژه جوانان قرار میگیرد این است که هرگز رشادت و جانفشانیهای گریلا را در هر چهار بخش کردستان را فراموش ننموده و با ملحق شدن به صفوف گریلا هر چه زودتر آزادی رهبر آپو و ملتمان را حتمی سازیم. چشمداشت از دولت جهت حل مسئلهی کرد خودفریبی خواهد بود. رسیدن به آزادی آسان نخواهد بود و بدون شک هزینههای سنگینی پرداخت خواهند شد. در راه عشق به حیات آزاد بایستی رنجهای آن را نیز متحمل گشت زیرا واقعیتی که هم اکنون در کردستان وجود دارد چهرهی هولناک دشمنان کرد را هویدا ساخته و با چنین دشمنانی روبهرو هستیم. امید ما ملتمان است و ما با این امید زندهایم و آینده را خواهیم ساخت. گریلا هرگز شکست نخواهد خورد و پیروزی از آن ماست.
چیا مهاباد