فرهاد پاوه
در این اواخر اعتراضات و نارضایتیهای مردم عراق نسبت به وضعیت بغرنج و بحرانهای کشورشان از جمله؛ فساد، نابرابری و دخالتهای خارجی، شدت گرفته است. در سالهای اخیر عراق به یکی از میدانهای گرم جنگ نیابتی ایران و آمریکا مبدل شده و حال کار بهجای رسیده که آمریکا و اسرائیل، از تحریم گرفته تا تهدید نظامی و تشکیل ائتلاف، درصدند که به هژمونی ایران در منطقه و بهویژه عراق پایان بدهند.
دخالت ایران در عراق
بعد از انقلاب ملیدموکراتیک سال ۱۳۵۷خلقهای ایران و غصب دستاوردهای آن توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران، رژیم حاکم در راستای سیاستهای توسعه طلبانه خود، عراق را بهعنوان مرکز و هدف اصلی مداخلات خود انتخاب کرد. مجاورت مرزی، روابط تجاری، وجود شهرهای زیارتی- مذهبی و درصد بالای جمعیت شیعهمذهب، بستر و زمینههای مناسب برای این کار بودند. با سرنگونی صدام حسین و رژیم بعث، بزرگترین مانع نفوذ هم از سر راه رژیم برداشته شد. در طول این سالها رژیم در کنار سایر مداخلات و فعالیتهای مذهبی، فرهنگی و اقتصادی، بهطورجدی اقدام به تأسیس مراکز آموزش نظامی زیادی در این کشور کرد. بهاینترتیب تمهیدات تأسیس، تجهیز و بکار گرفتن سازمان و نیروهای شبهنظامی مسلح وابسته به خود را فراهم کرد. حال کار بهجای رسیده که بسیاری از این نیروها و شبهنظامیان مسلح و تأثیرگذار در وضعیت داخلی و سیاست خارجی عراق، (ازجمله سازمان بدر، کتائب حزبالله، حرکت النجبا و عصائب اهل الحق) آشکارا و همواره، همراهی و همنوایی خود باسیاستهای ایران را بیان میکنند؛ ایران هم از اظهار حمایت و هدایت مستقیم این نیروها، هیچ ابایی ندارد و از آنها به عنوان کارت فشاری در معادلات منطقه استفاده میکند. در بعد سیاسی هم ایران چنان تأثیر و نفوذی پیداکرده که در انتخاب نخستوزیر و بسیاری از مقامات، نقش تعیینکننده و اصلی را دارد؛ اما نتایج این مداخله و حضور ایران در عراق برای مردم این کشور چه بوده؟ بحرانهای عمیق اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، درگیری و تشدید تعصبات مذهبی، قومی و درنهایت رسیدن زیربناهای عراق به مرز نابودی! نتیجه و سرانجامی که در این اواخر، تمامی مردم عراق از آن به ستوه آمده و علیرغم اینکه موج اعتراضاتشان با خشونت و سرکوب شدید روبرو شده، همچنان بر مطالبات خود اصرار میورزند و خواستار پایان بخشیدن به دخالت قدرتهای خارجی، ازجمله رژیم ایران در کشورشان هستند.
اسرائیل و آمریکا و تلاش جهت پایان دادن به هژمونی ایران در عراق
شکی در این نیست که اکنون عراق به میدان نبرد شدید و تضاد منافع، میان آمریکا و ایران مبدل شده است. از طرفی دیگر برای تمامی اقشار و طیفهای مردم عراق هم ثابتشده که ایران و آمریکا، نهتنها هیچگونه دغدغه و سیاستی جهت استقرار یک نظام دموکراتیک و آزاد در عراق را ندارند، بلکه با هرگونه تلاشی در این راستا هم مخالفت و دشمنی کرده و میکنند. حال این سؤال اساسی مطرح است که ایران و آمریکا به دنبال چه اهدافی در عراق هستند؟ بهعبارتیدیگر رگ و ریشههای این تضاد ایران با امپریالیسم که آمریکا پیشاهنگی آن را بر عهد دارد به کجا برمیگردد؟ همانطور که میدانیم لازمهی دستیابی امپریالیسم جهانی به اهدافش در منطقه، جهل و عقبماندگی مردم این کشورها است. بهترین ابزار و مکانیسم برای این منظور هم اسلام سیاسی است، چرا؟ اسلام سیاسی دشمن خونی و آشتیناپذیر نیروهای چپ و سوسیالیست است. بهعبارتیدیگر دشمن دموکراسی، آزادی و برابری که لازمه پیشرفت، اعتلا و استقلال کشورها است. تا اینجا اسلام سیاسی در خدمت اهداف امپریالیسم است. نکته مهم دیگر این است که اسلام سیاسی با جریانهای ملیدموکراتیک و خصوصا با دولت ملت سازگار نیست و به برپای حکومت اسلامی در منطقه اعتقاد دارد، چیزی که خمینی و طالبان و داعش و در این اواخر هم اردوغان … هم، در گفتار و کردار خود در راستای آن گام برداشتهاند. پس تا زمانی که اسلام سیاسی در راستای عملی نمودن این سیاست، اقدامی نکرده باشد، نهتنها کاری با او ندارند؛ بلکه از ارائه هرگونه همکاری و همنوایی هم با او دریغ نمیورزند.
و اما در رابطه با ایران، بعد از روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی ایران، سیاست خارجی و داخلی رژیم نیز در راستای منافع امپریالیسم و بلاخص آمریکا و اسرائیل بود؛ اما با شروع سیاستهای توسعه طلبانه و مداخلات عملی و مؤثر ایران در منطقه و بهویژه در لبنان و تأسیس حزبالله، اسرائیل و به تبعآن آمریکا، شروع به مخالفت و مقابله با جمهوری اسلامی کردند. چرا؟ چون قشر فقیر و شیعهنشین جنوب لبنان توانست که با پشتیبانی ایران در مقابل اسرائیل مقاومت کند و در مواردی هم اسرائیل را با شکست مواجه کند. این هم یعنی خروج سیاست خارجی ایران (بر خلاف سیاست داخلی) از چارچوب منافع و اهداف امپریالیسم و بالأخص اسرائیل. این سیاست ایران در منطقه همچنان ادامه پیدا کرد و در عراق به اوج خود رسید. از طرفی دیگر نباید از یاد ببریم که هدف استراتژیک صهیونیسم، برپایی کشور بزرگ اسرائیل است از نیل تا فرات. برای فراهم نمودن زمینهها و مقدمات عملی نمودن این هدف نیز بهناچار باید کشورهای سوریه، عراق، لبنان والان هم که نوبت به ایران رسیده، دچار بحران، تجزیه و تفرقه شوند.
اسرار ایران بر حفظ موقعیتش در عراق
با توجه به موارد ذکرشده فوق، ترس ایران از دچار شدن به سرنوشت سوریه و عراق است؛ یعنی بحران و جنگ داخلی و تجزیه. بنابراین عراق اکنون نقش خاکریز و سنگر مقدم درگیری را برای ایران ایفا میکند که در صورت از دست دادن آن، نوبت به میدان اصلی و نهایی جنگ خواهد رسید. حال که تمام شعارها و بهانههای فریبکارانهی رژیم برای توجیه مداخلاتش در عراق در نزد مردم این کشور رنگ باخته و حقایق آشکار شدهاند، رژیم نهتنها به خواستهای امپریالیسم تن نمیدهد؛ بلکه با تمام توان تلاش میکند اعتراضات بر حق و دموکراتیک مردم عراق را سرکوب و یا به انحراف بکشاند. وضعیت کنونی در کشورهای منطقه و خصوصا عراق، نشان از تشدید تنشها و مرحله پایانی این جنگ نیابتی و بازی میان ایران با آمریکا دارد.
نتیجه
تضاد و چالش میان مدرنیتهی سرمایهداری به پیشاهنگی آمریکا با ایران، ماهوی نیست و به قول رهبر خلق کورد «عبدالله اوجالان»، تلاش و مبارزهای است برای کسب «بیشینه سهم». در اصل اولیگارشی حاکمه بر ایران بر سر کشورهای منطقه وارد یک جنگ هژمونیک با اسرائیل و آمریکا گشته. سرنوشت و مطالبات خلقهای منطقه خصوصا در ایران و عراق نه برای حکومت ایران و نه برای آمریکا هیچ اهمیتی نداشته و ندارد؛ آنچه مهم است، منافع و بقای خودشان است؛ بنابراین در این مقطع ایران یا با آمریکا و اسرائیل و بهطورکلی با نظام مدرنیتهی سرمایهداری سازش و عقبنشینی خواهد کرد و یا در راستای رهیافت مدرنیتهی دموکراتیک، گسست رادیکال از نظام را انجام خواهد داد.