آرین زانا
رژیم استبدادی ایران از ابتدای بر روی کار آمدن جهت تثبیت ایدئولوژی و نظام خویش، حجاب را برای زنان امری الزامی و اجباری تعریف و در راستای اجرایی نمودن این قانون اجباری از هیچ گونه خشونت و سرکوبی فروگذار ننمود.
با نگاهی گذرا به شیوه پوشش و حجاب زنان ایرانی در سال‌های اخیر آشکار است که جامعه ایران هیچگاه به طور کامل و علی رغم همه فشارها تاکنون حجاب اجباری را نپذیرفته است. با ورود به عصر تکنولوژی و اطلاعات و امکان ارتباط با سراسر دنیا، دیوارهای ذهنی و فکری که رژیم استبدادی ایران پیرامون جامعه ایران ساخته بود، فرو ریخت و هشیاری و سطح آگاهی زنان نیز افزایش یافته است. در سالهای اخیر آنچه به عنوان پوشش مطلوب و اسلامی رژیم، مورد بحث است در میان جامعه مورد پذیرش واقع نگشته. رژیم تنها در مدارس و اماکن مذهبی توانسته است آن هم به اجبار بر دانش آموزان تحمیل نماید. با وجود همه راهکارهای تند و خشونت‌آمیز رژیم، تابوی حجاب در جامعه ایران توسط زنان شکسته‌ شده و در راه کسب «حق انتخاب نوع پوشش خود » موانع و بسترهای سلبی ذهنیتی خویش را شکسته‌اند. اما چرا حجاب برای مسئولان رژیم استبدادی واسلامی ایران این‌گونه به معضلی عمیق مبدل گشته و از کشف حجاب زنان واهمه دارند؟
تمامی رژیم‌های دیکتاتور و مستبد در طول تاریخ برای سرکوب و استیلا بر جوامع و در گام نخست، زنان آن جامعه را مورد هدف قرار داده و به حاشیه می‌رانند. آگاهی و مشارکت زنان در مدیریت جامعه به معنای ممانعت از گسترش ذهنیت مردسالار و اقتدارگرا است. هشیاری زنان در زمینه حقوق فردی و اجتماعی‌شان برای رژیم‌های مستبد و البته رژیم استبدادی ایران زنگ خطری جدی محسوب می شود و رژیم به خوبی این مسئله را درک نموده است؛ به همین دلیل تمامی نیرو و امکانات خویش را بسیج نموده تا حجاب را به عنوان مسئله‌ای حیاتی و حتی از جنبه‌ای دیگر به عنوان محافظ زن از اعمال خشونت و تجاوز عنوان نماید. رعایت حجاب و یا عدم رعایت آن مسئله‌ای فردی است و هر فرد در انتخاب نوع پوشش خویش آزاد است اما رژیم ایران این موضوع را به عنوان مسئله‌ای ایدئولوژیکی و حتی یک تابو تبدیل نموده و خوب می‌داند یک گام عقب نشینی، در نهایت به امتیازدهی بیشتر منجر خواهد گشت.
در ۴۱ سال عمر رژیم استبدادی ایران، جامعه از بسیاری جهات پسرفت نموده که یکی از آنها اجباری کردن حجاب بوده است. در سال‌های گذشته زنان ایرانی مخالفت خود با حجاب اجباری را علنی نموده زیرا چنین تحمیلی نقض حقوق زنان و نوعی خشونت علیه زنان محسوب می گردد و در این زمینه کمپینهایی را هم آغاز نمودند. فارغ از نیات گردانندگان این کمپین‌ها، این یک واقعیت است که حق انتخاب پوشش بخشی از مطالبات زنان ایرانی است و در این مورد هم‌صدایی آنان  قابل لمس است و نه تنها در پستو و یواشکی بلکه به شکلی آشکار و حتی به قیمت دستگیری و مجازات نیز از خوسته‌هایشان عقب نشینی ننموده اند.
زنگ خطر در همین جاست که برای سران رژیم زده می‌شود! زن هشیار گشته و زنی که دیوارهای آهنین ترس و استبداد را با شجاعت و آگاهی فرو می‌ریزد، دیگر قابل کنترل نخواهد بود و همانند سیلابی همه سدها و موانع موجود را از میان برخواهد داشت و با ذهنیت مردسالار و زن ستیز را که تمام تلاشش کنترل جامعه است، مبارزه خواهد نمود. در واقع رژیم استبدادی حاکم این موضوع را درک نموده که با تمامی اشکال و روش‌های خشن و تحقیرآمیز که تاکنون با توسل به آنها حجاب را بر زنان تحمیل نموده، قادر نخواهد بود به اهداف خویش دست یابد، به همین دلیل به روش‌های دیگری متوسل می شود. دسته بندی رژیم برای حملات جدید فکری‌اش بر تحریک نمودن دو رده سنی متفاوت، تمرکز دارد. گروه نخست، برخی از رده سنی میانسال به بالای جامعه که تحت تأثیر «دگماتیسم مذهبی» قرار دارند و عدم رعایت حجاب را به عنوان تهدیدی برای دین تلقی می‌نمایند و در اجتماعاتی نظیر نماز جمعه و همایش‌ها، آزادی پوشش زنان را به عنوان خطری بزرگ برای اسلام قلمداد می‌نمایند. رژیم شدیدا سعی در تحریک این دسته و واداشتن آنان به واکنش در مقابله با این موضوع می‌نمایند. دیگر جامعه‌ی هدف و مورد هجوم رژیم، نسل جوان جامعه است که در این زمینه با پارادوکسی فاحش مواجه و دچار سردرگمی گشته است. از سویی با تبلیغات رژیم در این مورد که رعایت و وجود حجاب موجب امنیت اجتماعی می‌گردد و در صورت عدم رعایت حجاب مسئولیت هرگونه خشونت و تجاوز بر عهده خود زنان است، مواجه می‌شود و از سوی دیگر با گسترش امکان ارتباطات جمعی و آگاهی یافتن از وضعیت زن در کشورهای دیگر مسئله پوشش را فردی می‌بیند.
رژیم ایران با شکست مواجه شدن همه روش‌های سخت افزاری خود در قبال عدم رعایت حجاب اجباری از سوی زنان، با تمامی توانش سعی دارد با تبلیغات یا اعمال روش‌های نرم، جوانان را به سوی حجاب متمایل گرداند. قبولاندن این نکته که حجاب برای زنان امنیت و آرامش به ارمغان می‌آورد به عنوان هدف رژیم انتخاب گشته و از طریق کمپین‌هایی همچون «چهارشنبه‌های طلایی» که خودجوش و بدون حمایت رژیم نشان داده می‌شوند، اما در واقع رژیم در پس پرده این کمپین قرار دارد، سعی در جذاب نشان دادن حجاب برای جوانان دارند. رژیم استبدادی ایران نیک آگاه است که مبارزه علیه حجاب اجباری در همین چارچوب نخواهد ماند و آغازی برای کسب سایر مطالبات زنان خواهد بود؛ به همین دلیل مسئله حجاب را به عنوان خط قرمزی قلمداد می نماید که عبور از آن به معنای  پایان مناسبات استبدادی رژیم اسلامی ایران خواهد بود.