تحلیلی اجمالی بر بُعد کلان نبرد عفرین

سربرز کرماشان

جنگ عفرین عده‌ای را به این اشتباه و توهم دچار ساخته است که سکوت و چراغ سبز نیروهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به دولت ترکیه برای تجاوز به عفرین مهیا ساختن زمینه برای به گِل نشستن دولت ترکیه در باتلاق عفرین می‌باشد. این عده نبرد عفرین را تنها نبرد دولت کورد ستیز ترکیه با عفرین می‌دانند اما این نبرد اهداف گسترده‌ای را دارد که با حمایت نیروهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از ترکیه در حال انجام است. با نگاهی به عقبه‌ی پشتیبانی دولت ترکیه که با سکوت و اظهارات نمایشی در مقابل تجاوز به عفرین خودنمایی می‌کنند آشکار است حمله به عفرین توسط نیروهای دولت‌ ترکیه و تروریست‌های وابسته به آن را نباید تنها جنگ با استاتوی (موقعیت) نوین کوردها دانست، بلکه این نبرد را باید نبرد با پایگاه «چپ نو» در خاورمیانه دانست.

حدود 75 درصد منابع نفتی جهان در خاورمیانه قرار دارد همین امر به‌تنهایی سبب ثروتمند و ژئوپولتیک بودن خاورمیانه می‌گردد. نظام سرمایه‌داری که همیشه در فکر چپاول و غارت نیروهای انسانی و منابع زیرزمینی و روزمینی می‌باشد هیچ‌گاه گسترش و رشد جنبش‌های چپ‌گرا را در خاورمیانه و هیچ جای جهان قبول نکرده است؛ زیرا دیدگاه چپ که بر پایه سرشت عدالت‌جو و برابری‌خواه انسان‌ها بنیان شده و خواهان تغییرات در راستای برابری در توزیع ثروت و قدرت می‌باشد به‌هیچ‌ روی با اهداف منفعت‌طلبانه‌ی نظام سرمایه‌داری در سازش نیست. به‌طوری‌که با روی کار آمدن جنبش آپویی در خاورمیانه شاهد جبهه‌گیری شدید نیروهای استیلاگر علیه این جنبش و تروریست خواندن آن بودیم. همچنین نیروهای استیلاگر به تسلیح و مجهز کردن نظام ترکیه برای نابودی جنبش آپویی پرداختند. در سال 1999 نیز با همکاری نیروهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای رهبر آپو (عبدالله‌اوجالان) در کنیا ربوده شد و تحویل دولت ترکیه داده شد امری که از آن به‌عنوان توطئه‌ی بین‌المللی 15 فوریه نام برده می‌َشود.

امروزه جنبش آپویی با اساس قرار دادن ارزش‌هاي آزادي‌خواهانه، دموکراتيک و مساوات‌طلبانه‌ي سوسياليسم در پارادایم خود یکی از جنبش‌های اصلی در مقابل نظام سرمایه‌داری است. در دنیای امروز این جنبش با تعریف کليه‌ي عناصر بر سازنده‌ی مدرنيته‌ي دموکراتيک یعنی «اقتصاد بازار اجتماعي، صنعت اکولوژيک و ملت دموکراتيک» به مقابله با عناصر مدرنيته‌ي سرمایه‌داری یعنی «تمايل به بيشينه‌ سودِ سرمايه، صنعت‌گرايي و دولت‌ـ ملت» رفته است و در این راستا عملکرد شایان توجهی داشته است. اکنون انقلاب شمال سوریه‌ دموکراتیک به نقطه‌ی عطفی در تاریخ جنبش چپ تبدیل شده است به‌گونه‌ای که‌ می‌توان گفت به قطبی برای ترویج چپ نو در جهان و به‌خصوص خاورمیانه تبدیل شده است. امری که سبب لرزه انداختن بر پیکره و روح نظام سرمایه‌داری گشته است.

نظام‌ سرمایه‌داری که وجود جنبش‌های چپ‌گرا را برای وجود خود خطر قلمداد می‌کند برای نابودی خودمدیریتی شمال سوریه دموکراتیک به هر عملی روی می‌آورد . 3 فاز اصلی حملات نظام سرمایه‌داری به خودمدیریتی شمال سوریه دموکراتیک را تاکنون می‌توان به شرح زیر دانست:

  • حمله به روژآوا: ایجاد دولت‌ اسلامی عراق و شام (داعش) و گروه‌های تروریستی دیگر با پوشش اسلامی، برای حمله به پیشاهنگان چپ نو در خاورمیانه (کوردها) عملی برنامه‌ریزی شده بود که هدف آن نابودی استاتوی روژآوا بود. امری که با مقاومت حماسه‌آفرین کوبانی به شکست داعش و عقبه کوردستیز و سرمایه‌داری آن انجامید.

  • لیبرالیزه کردن روژآوا: نزدیک شدن آمریکا، روسیه و دیگر نیروهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به خودمدیریتی روژآوا در قالب همکاری‌های نظامی علیه داعش را می‌توان نقشه‌ای برای لیبرالیزه کردن و کنترل روژآوا دانست. روژآوایی که در حال رشد و تبدیل‌شدن به شمال سوریه دموکراتیک بود. هدف این روابط ضربه زدن به پایگاه چپ نو از داخل و ترویج نظام سرمایه‌داری بود. گام اول نیروهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای این بود که در شمال سوریه دموکراتیک خط قرمزی بر تفکرات رهبر آپو (عبدالله اوجالان) کشیده شود زیرا تفکرات رهبر آپو به‌عنوان خط‌مشی جنبش آپویی بزرگ‌ترین مانع برای ترویج نظام سرمایه‌داری بود. این نیروها از همان ابتدا مخالف برافراشتن تصاویر رهبر آپو بودند امری که با واکنش شدید نیروهای سوریه‌ی دموکراتیک مواجه شد. برای نیروهای استیلاگر به‌خوبی آشکار بود کسانی که از دستورات آن‌ها مبنی بر پایین کشاندن تصاویر رهبر آپو تبعیت نمی‌کنند چگونه بر تفکرات چپ‌گرایانه آپو که در صدها کتاب به رشته تحریر در آمده‌ها است خط خواهند کشید. با فتح رقه توسط نیروهای سوریه‌ی دموکراتیک زنگ خطر برای نظام سرمایه‌داری به صدا درآمد نیروهای سوریه دموکراتیک نه‌تنها تضعیف و منحرف نشده بودند بلکه از نیروهای استیلاگر در جهت منافع دموکراتیک خویش سود جسته بودند. شمال سوریه‌ی دموکراتیک علاوه بر اینکه مدیریت گستره‌ی وسیع جغرافیایی از خاک سوریه را به خود اختصاص داد روزبه‌روز به‌عنوان جهان‌بینی‌ای که مدل خودمدیریتی دموکراتیک را به‌عنوان جایگزینی مناسب برای مدل دولت‌ـ ملت برمی‌شمارد مطرح گشت.

  • تجاوز به عفرین: نظام سرمایه‌داری که می‌دید نقشه‌ی آن‌ها برای لیبرالیزه کردن روژآوا میسر نشده‌ است بلکه با رشدی غیرقابل قبول به شمال سوریه‌ی دموکراتیک تبدیل شده است دوباره به سراغ متحد سرکش خود که به خون‌ها کوردها تشنه‌ است رفت و با چراغ سبز به دومین ارتش ناتو یعنی ترکیه زمینه‌ی حمله به عفرین را مهیا ساخت.

همان‌طور که اردوغان می‌گوید: تجاوز به عفرین تنها مختص به عفرین نمی‌شود بلکه تمام مناطق شمال سوریه دموکراتیک را دربر خواهد گرفت. هدف این عملیات برای دولت کورد ستیز ‌ترکیه نابودی استاتوی کوردها و برای عقبه‌ی آن‌که نظام‌های سرمایه‌داری نابودی استاتوی چپ در خاورمیانه می‌باشد. بی‌شک نابودی آخرین پایگاه چپ در خاورمیانه که خود را با روح خاورمیانه‌ای تطبیق داده است ضربه‌ای سهمگینی بر پیکره‌ی مطالبات و خواسته‌های دموکراتیک انسان‌های آزادی‌خواه وارد خواهد کرد و عمر نظام سرمایه‌داری را بیشتر می‌کند.

در پایان باید گفت: چنانچه نتیجه جنگ عفرین به سود دولت ترکیه پیش‌رود که با توجه به نتایج جنگ تا به امروز بعید به نظر می‌رسد شاهد حضور عقبه‌ی پشتیبان دولت ترکیه به‌مانند آمریکا، روسیه، سوریه، ایران، حزب‌الله ودرصحنه‌ی نبرد با خودمدیریتی شمال سوریه دموکراتیک خواهیم بود. اما اگر نیروهای شمال سوریه‌ی دموکراتیک در عفرین به مقاومت خود ادامه دهند و با حملات تدافعی خود مانع از پیشرویی نظامیان ترکیه و تروریست‌های وابسته به آن‌ها شوند شاهد این خواهیم بود که عقبه دولت ترکیه مانع از ادامه جنگ شوند؛ زیرا به طول کشیدن جنگ به معنای پیروزی خودمدیریتی شمال سوریه‌ی دموکراتیک و حمایت هرچه بیشتر جنبش‌ها، احزاب، نهادها و انسان‌های آزادی خواه از آن خواهد بود. همچنین این جنگ علاوه بر هزینه‌ی نظامی برای ترکیه و عقبه‌اش، به خودمدیریتی شمال سوریه دموکراتیک و کارآیی آن مشروعیت بیشتری می‌بخشد و آن را به‌عنوان آلترناتیوی (جایگزینی) کارآمد برای مدل دولت‌ـ ملت بیشتر مطرح خواهد ساخت.