شورش پاوه

مداخلهي نظامي تركيه در كشورهاي همسايه و اشغال سرزمينهاي ديگر جهت گسترش جغرافيايي و زندهكردن روياي امپراتوري عثماني كه امروزه نمود آن را در عفرين ميبينيم پديدهي جديدي نيست و نمونههايي در تاريخ دور و نزديك دارد.

اولين نمونهي مشابه را شايد بتوان اسكندرون دانست كه منطقهاي در ساحل درياي مديترانه و در شمالغربيترين بخش خاك سوريه است. اسكندرون كه امروزه آن را هاتاي مينامند تا سال 1939خاك سوريه محسوب ميشد و اكثريت جمعيت آن را عربها و كردها تشكيل ميدادند اما با موافقت فرانسه تركيه اقدام به تصرف اسكندرون كرد و آن را بهجغرافياي تركيه ضميمه نموده و با تغيير بافت جمعيتي اين منطقه حتي زبانهاي غير تركي همانند كردي و عربي را در اين منطقه ممنوع اعلام كرد. از آن زمان سوريه همواره سعي در بازگرداندن اسكندرون كرده و آن را بخشي جداييناپذير از خاك سوريه ميداند اما تركيه حاضر به تخليهي اسكندرون و بازگرداندن آن به سوريه نشده است.

مورد دوم قبرس است، جزيرهاي نسبتا بزرگ در آبهاي مديترانه و در جنوب سواحل تركيه. اين جزيره اهميتي استراتژيك دارد و ساكنان آن را يونانيها و تركها تشكيل ميدهند. در سال 1974و با بروز ناآرامي در قبرس، ارتش تركيه اقدام به مداخلهي مستقيم در اين منطقه كرد و شمال قبرس را به تصرف خود درآورد. در سالهاي بعد تحت عنوان قبرس شمالي اين منطقه اعلام استقلال كرد اما درواقع نوعي مستعمرهي تركيه محسوب ميشود كه هيچ ارادهاي خارج از منافع تركيه ندارد. نيروهاي ارتش تركيه موفق به تصرف كامل قبرس نشدند و در بخش شمالي متوقف گشتند. اين نيروها هيچگاه حاضر نشدند قبرس را ترك كنند و شمال قبرس همچنان در سيطرهي تركيه قرار دارد، درحال حاضر 30هزار نفر از نيروهاي ارتش تركيه در اين جزيره مستقر هستند. تاكنون جامعهي جهاني حاضر به پذيرش حاكميت تركيه بر قبرس نشده و همواره تركيه را كشوري اشغالگر تلقيميكند كه قبرس را تجزيه كرده است، اين مسئله يكي از عوامل تنش تركيه با كشورهاي جهان و بويژه اتحاديهي اروپاست.

سومين مورد از اقدامات اشغالگرانهي تركيه، ورود مستقيم به سوريه و تصرف منطقهي شهبا در استان حلب توسط ارتش اين كشور در سال 2016 است. اگرچه تركيه همواره يكي از حاميان اصلي داعش محسوب ميشود اما در اين سال به بهانهي وجود داعش در خاك سوريه اقدام به ورود و تصرف بخش قابل توجهي از خاك اين كشور كرد. شهرهاي جرابلس، الباب و اعزاز و صدها شهرك و روستاي پيرامون اين شهرها به اشغال تركيه درآمدند و تاكنون تركيه حاضر به خروج از اين مناطق نشده است. با وجود مخالفتهاي مردم سوريه نيز ارتش تركيه در اين منطقه مستقر و آن را همانند بخشي از خاك تركيه بهحساب ميآورد. در اقدامي ديگر در ماههاي اخير تركيه به بخشي از استان ادلب در مرز كانتون عفرين وارد شد و نيروهايش همچنان در آن حضور دارند، عليرغم وجود نيروهاي القاعده و گروه تروريستي جبههي النصره در مركز ادلب نيز ارتش تركيه هيچ اقدامي براي مقابله با آنان يا پيشروي بهسمت شهر ادلب انجام نميدهد.

آخرين مورد از اينگونه اقدامات اشغالگرانهِي تركيه، هجوم به عفرين در شمال غرب سوريه است. اين منطقه با اكثريت ساكنان كرد از سالها پيش در كنترل يگانهاي مدافع خلق و نيروهاي دموكراتيك سوريه و يكي از امنترين مناطق در جنگ داخلي سوريه بوده كه پذيراي صدها هزار نفر از آوارگان جنگي است. تركيه وجود كردها را خطري براي وجوديت خود ميداند و از طرف ديگر خواهان سهم بيشتري در مسئلهي سوريه بوده و قصد دارد با گسترش جغرافيايي به دوران امپراتوري عثماني بازگردد و جهت اتصال مناطق تصرف شده در اسكندرون، شهبا و ادلب به همديگر تلاش ميكند كه عفرين در وسط آن قرار دارد.

در موارد گذشته همواره ارتش تركيه در مدت كوتاهي و به سرعت موفق به ورود و كنترل سرزمينهاي ديگر شده است، براي مثال هنگامي كه عمليات جرابلس را شروع كرد در طول يك روز اين شهر را به تصرف درآورد. در روزهاي اخير ارتش تركيه با بمباران شديد عفرين سعي در پيشروي كرده است اما ناكام مانده است، تركيه سعي دارد و وعده داده است در مدت كوتاهي عمليات عفرين را تمام كند اما با مقاومتسرسختانهي نيروهاي سوريهي دموكراتيك و مردم عفرين اين عمليات طولاني ميشود. كردها سعي دارند عفرين را به باتلاقي براي تركيه تبديل كنند كه ماندگاريش باعث افزايش نارضايتيها در عرصهِي داخلي و بينالمللي از حكومت اردوغان شود. درواقع طولاني شدن عمليات عفرين هرروز شكستي براي دولت و ارتش اردوغان و هرروز يك پيروزي براي كردها و نيروهاي دموكراتيك سوريه محسوب ميشود و باوجود تجربهي نيروهاي سوريه دموكراتيك در جنگ داعش و همچنين حمايتهاي كوردها و آزاديخواهان سرتاسر جهان از مقاومت عفرين، به نظر ميرسد كه اين جنگي طولاني و زيانبار براي تركيه خواهد بود. اين حقيقت را نبايد فراموش كرد كه عفرين با اسكندرون، قبرس و شهبا متفاوت است و به تجاوزگريهاي مداوم تركيه براي هميشه پايان ميدهد.