ریوار آبدانان
اعتراضات سرتاسری اخیر در ایران نشانگر آن است که خلقهای ایران یک نیروی انقلابی عظیم، پویا و متکی به خود است. حماسهای توفانگونه است که میتواند هرآن بساط دیکتاتوری و ستم را برچیند. خلقهای ایران دیگر از جریانات درون بدنهی جمهوری اسلامی که به دروغ ادعای تحولخواهی داشتهاند، هیچ انتظاری ندارند. زیرا جریانهای اصلاحطلبی و اعتدالگرایی تنها در پی سهمخواهی بودهاند و هیچ پروژهای برای حل مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مردم ندارند. آنها همیشه خواستهاند از موج انقلابی و دموکراسیخواهی مردم ایران به سود خود استفاده کنند. اصلاحطلبان و اعتدالگرایان نهتنها هیچ کاری از پیش نمیبرند بلکه مانع اصلی بر سر راه پیشبرد دموکراسی و حل مسايل خلقهای ایران بودهاند. با وجود همهی اختلافات و شکافهای درون جمهوری اسلامی، اما از خاتمی تا احمدینژاد و روحانی فاصلهای نیست! اینها جز خالیکردن سفرهی مردم و ممنوعکردن آزادیهای اجتماعیـ فردی و تداوم نسلکشی فرهنگی خلقهای ایران چه کردهاند؟
اعتراضات خیابانی مردم ایران خاصه در ایام اخیر نشان میدهد که خلقهای ایران در برابر فاشیسم و سرکوبگری نظام، تسلیم نشده و به شدت خواهان تغییری بنیادین هستند. خلقهای ایران انتظار دارند یک جریان پیشاهنگ سرتاسری در ایران شکل بگیرد. یک جریان انقلابی، دموکراتیک و آلودهنشده به قدرت. یک جبههی دموکراتیک سرتاسری متشکل از تمام نیروهای پیشرو انقلابی و دموکراسیخواه میتواند این خواست بهحق مردم ایران را برآورده سازد.
دود و آتش جنگ جهانی سوم محدود به عراق، سوریه، افغانستان و یمن نیست. این جنگ رفتهرفته تاثیرات منفی خود را بر درون ایران نیز میگذارد. نظام جمهوری اسلامی طی چهار دهه حاکمیت خود نتوانسته راهکار چارهیابی برای مسایل داخلی ایران بیابد. با رفتارهای سلطهطلبانهی کنونی خود تنها ایران را به سمت تنش و درگیری با نیروهای منطقهای و جهانی سوق میدهد. بنابراین ابتکار عمل خود خلقهای ایران میتواند هم جلوی فاجعه و سرایت جنگ را به درون ایران را بگیرد و هم به بنبست ناشی از ذهنیت فرسودهی جمهوری اسلامی پایان دهد. شکلگیری جبههی دموکراتیک مردمی میتواند نمود این اراده و ابتکار عمل باشد.
مهم است که فعالیتها و نشستهای لازم برای تشکیل جبههی مشترک خلقهای ایران با مشارکت همهی سازمانها و احزاب سیاسی، جنبشهای زنان، روشنفکران، سازمانهای مدنی، هنرمندان و آکادمیسینها، فعالین حقوق بشری و دیگر طیفهای دموکراسیخواه ایرانی صورت گیرد. پیداست که با روشهای رفرمخواهانهی پیشین نمیتوان تغییری به نفع خلقهای ایران در این کشور انجام داد. زیرا نظام جمهوری اسلامی هیچ انعطافی در جهت حل دموکراتیک از خود نشان نمیدهد. آنچه میتواند سرنوشت خلقهای ایران را متحول گرداند، ارادهی سیاسی مشترک خود آنهاست. بدون لغزش به سمت ملیگرایی و شوونیسم، میتوان مدل ملت دموکراتیک متشکل از تمام ملیتهای درون ایران را برقرار کرد. البته که برای این امر نیاز به یک مبارزهی دموکراتیک سرتاسری هست.
امروزه همگی شاهد وضعیت بحرانی عراقـ باشور کوردستان و وضعیت مساعد برای چارهیابی در فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه هستیم. عراقـ باشور کوردستان دچار معضل هستند زیرا مدام در چرخهی باطل ملیگرایی و مرکزگرایی میچرخند. اما روژآوای کوردستان و کل شمال سوریه در چارچوب فدراسیونی دموکراتیک یک مدل موفق پایهریزی کردهاند که همهی خلقها در آن مشارکت دارند. این نمونهها و وضعیت کل خاورمیانه نشان میدهد که دولتـ ملت، مرکزگرایی و ملیگرایی تنها بحرانها را تشدید میکنند اما یک دموکراسی فراگیر مبتنی بر اتحاد همهی خلقها میتواند واقعا چارهآفرین باشد.
برگزاری نشستها و کنفرانسهایی با محوریت اتحاد دموکراتیک خلقهای ایران میتواند گامی تاریخی در راستای تحقق دموکراسی در ایران به شمار آید. زیرا میتواند ازهمگسستگی موجود در میان نیروهای مخالف نظام را پایان بخشد. این جبهه میتواند بهعنوان نمایندهی راستین خلقها نقشهراهی چارهیاب به نظام جمهوری اسلامی نیز ارایه کند و پیش از آنکه ایران به وضعیت عراق و سوریه دچار شود، مسیر حل دموکراتیک و مسالمتآمیز مسایل هموار گردد. عدم گرایش نظام جمهوری اسلامی به حل دموکراتیک و مسالمتآمیز تنها به زیان خود او خواهد بود. زیرا ارادهی مشترک خلقها میتواند همهی دشواریها را از سر راه بردارد.
همگرایی تمام نیروهای انقلابی و دموکراتیک، به شکلگیری پروژههای بزرگی برای آیندهی ایران منجر خواهد شد. کوردهای روژهلات کوردستان خاصه پژاک و کودار میتوانند برای تشکیل اتحادیهی دموکراتیک خلقهای ایران نقشی ارزنده ایفا نمایند. برخلاف آنچه سران جمهوری اسلامی میاندیشند، کوردهای روژهلات کوردستان تنها برای ضدیت با داعش جنایتکار و اردوغان دیکتاتور به پا نمیخیزند و به همان اندازه از ستمی که نظام جمهوری اسلامی در حق خلق کورد روا میدارد نیز خشمگین هستند. قیام علیه کشتار کولبرها، اعتراضات مردم زلزلهزدهی کرماشان و دیگر نواحی نشانگر عدم همسویی خلق کورد با جمهوری اسلامی است.
مداخلات نظامی و سیاسی خارجی تاکنون در هیچ کجای خاورمیانه منجر به تحقق آزادی و دموکراسی نشده است. یگانه نیرویی که ضمانتگر تحقق آزادی و دموکراسی راستین است، ارادهی جمعی خود جامعه است. به نظر میرسد خلقهای ایران خودشان آستین همت بالا زدهاند. خیزش دموکراتیک و حقطلبانهای که از مشهد آغاز شد و کرماشان، خرمآباد، تهران، اصفهان، قم، قزوین، رشت و قوچان و جای جای ایران را دربر گرفت، نشان میدهد که خلقهای ایران میتوانند بزرگترین تحول انقلابی را در خاورمیانه رقم زنند. وقتی نظامهای حکومتی میپوسند اما حاضر به شنیدن صدای آزادیخواهی خلقها نمیشوند، آنگاه انقلابهای دموکراتیک چارهساز خواهند بود. با وجود جنگ و ویرانگری در کل خاورمیانه، صدای پای انقلاب دموکراتیک خلقها بلندتر از همیشه به گوش میرسد. اکنون پژواک آن را از ایران میشنویم. آری! خزان دیکتاتورهای خاورمیانه فرا رسیده است.