ریوار آبدانان
کشوری که دموکراسی در آن ریشه نداوند، طوفان جنگ و بحران طومارش را درهم خواهدپیچید. کودتای 15 جولای ترکیه زلزله‌ای سیاسی بود که هرچند فرجامش سرنگون‌سازی رژیم اردوغان نبود، اما گسل‌های عمیقی بر بدنه‌ی دولت‌ـ ملت ترکیه افکند. چنانکه اکنون رژیم فاشیستی اردوغان برای جمع‌وجور کردن اوضاع درهم‌ریخته‌اش، در کنار موج گسترده‌ی پاکسازی‌ها، سیاست خارجی «پیشکش‌نمودن خود به همگان» را به‌سرعت پیگیری می‌کند.
ترکیه می‌کوشد جهت نشان‌دادن عصبانیت خود از عوامل پشت‌پرده‌ی کودتا، خود را به‌شکل تاکتیکی به ایران و روسیه نزدیک نماید. تا جایی که طی تماس‌های اخیر مقامات ایرانی و دیدار محمدجواد ظریف، مقامات ترک از «نقاط مشترک ایران و ترکیه در قضیه‌ی سوریه» داد سخن دادند! همه می‌دانند که افسار تبهکاران داعشی هنوزهم در دست اردوغان است و ازطرف دیگر ایران در جبهه‌ی مقابل ترکیه، حضور نظامی پررنگی در سوریه و عراق دارد. بنابراین تلاش مقامات ترکیه جهت آن است که دولت روحانی را برخلاف استراتژی کنونی حکومت ایران(و اصول‌گرایان)، با خود همراه سازند. این به‌معنای اشتراک‌یافتن دولت روحانی و اردوغان در سیاست‌های داعش‌پرورانه، کوردستیزانه و ضدسوریه‌ای خواهد بود. چنین رفتارهایی نشانگر تلاش بی‌وقفه‌ی ترکیه برای دوقطبی‌کردن سیاست داخلی ایران است. کمااینکه اخیرا «میت» با جهت‌دهی برخی جریانات کوردی درصدد تحریک ایران علیه کوردها برآمده. ترکیه به‌شدت دنبال آن است که جنگ داخلی خود را به زمین همسایه‌ها منتقل گرداند و در این بین چه کسی بهتر از ایران؟!
دستگاه دیپلماتیک ترکیه و شخص چاووش‌اغلو حول این مسئله مانور می‌دهد که «پ.ک.ک، پژاک و پ.ی.د دشمنان مشترک ترکیه و ایران هستند». اینکه مسئله‌ی کورد در ایران نیز یک مسئله‌ی تاریخی و مستلزم چاره‌یابی می‌باشد، واقعیتی روشن است. اما پس از برافروخته‌شدن آتش جنگ بزرگ خاورمیانه و خاصه در سوریه، فاصله‌‌‌ای نجومی میان ایران و ترکیه ایجاد شده. بدنه‌ی اصلی جمهوری اسلامی در قطب مخالف ترکیه‌‌ قرار دارد و این‌دو کشور تضاد منفعتی و امنیتی بسیار شدیدی با هم پیدا کرد‌‌ه‌اند. کوردها نیز با اصرار بر مشی سیاسی موسوم به خط سوم، علاوه بر جنگی قهرمانانه علیه داعش، به‌هیچ‌وجه حاضر نیستند تن به برنامه‌های جریانات اسلام سیاسی میانه‌رو بدهند؛ نه در ایران و نه در ترکیه.
در قضیه‌ی ظهور داعش و جنگ سوریه به‌خوبی اثبات شد که ترکیه، کشور ایران را جدی‌ترین دولت رقیب در سیاست منطقه‌ای خود می‌داند. بنابراین با وقوع کودتای اخیری که کل سیستم سیاسی‌ـ نظامی‌ـ اقتصادی ترکیه را به‌هم ریخته، ترکیه می‌کوشد مانع از فرصت‌جویی و برتری استراتژیک ایران شود. اردوغان در صورت کشانیدن میانه‌روهای ایران به مسیر همراهی با خود، آن‌هم در ازای اعطای چند امتیاز اقتصادی، ایران را در سوریه و کل منطقه دچار خطای استراتژیک و شکست خواهد کرد. همسویی ایران با ترکیه بدین معناست که دولت روحانی کل ایران را با طناب اردوغان به درون چاه بحران فرو ببرد. سرخوشی اعتدال‌گرایان از قضیه‌ی برجام که فعلا برای خلق‌های ایران و به‌ویژه خلق کورد، فایده‌ای حتی در سطح «هیچ» دربر نداشته، احتمال دارد جریان مزبور را به‌سمت چنین عمل نابخردانه‌ای سوق دهد.
جناح میانه‌روی ایران اگر واقعا دنبال سیاست‌های اعتدالی در داخل و خارج ایران است، باید این را مستقلا و برمبنای مطالبات دموکراتیک جامعه‌ی ایران انجام دهد نه با دنباله‌روی از مدل شکست‌خورده‌ی اردوغان. کمااینکه حتی امارات و عربستان نیز طی کودتای اخیر نشان دادند که روابط‌شان با ترکیه همواره عمیقا استراتژیک نمی‌ماند و نمی‌خواهند تا به آخر با جاه‌طلبی‌های اردوغان همراهی نمایند.
پیداست که ترکیه به‌دلیل رؤیای اروپایی خود و عضویتش در ناتو، جسارت نخواهد کرد روابطش با ایران‌ـ‌ روسیه را به سطح استراتژیک برساند. او نهایتا در برابر فشارهای آمریکا سربه‌راه خواهد گردید. رژیم ترکیه تا مغز استخوان خود با سرمایه‌ی جهانی مرتبط است و بحث از چرخش بنیادین ترکیه به سمت شرق و بلوک ایران‌ـ روسیه یک دغلکاری آشکار و بازی ساخته‌وپرداخته‌ی اردوغان است. ترکیه‌ی رنجیده‌ازغرب سرانجام رام می‌گردد و همچنان در نقش اسب تروا در تنش‌های فزاینده‌ی میان ناتو‌‌ـ روسیه مورد استفاده قرار خواهدگرفت. پس کشورهایی که در تقابل با ایران قرار دارند، مجددا خواهند توانست از تضاد استراتژیک ترکیه با ایران بهره‌گیری کنند.
کارنامه‌ی اردوغان نشان داده که او دیکتاتوری بهتر از صدام نیست که دولت روحانی با او در «الجزایر» پیمان دوستی منعقد کند و منفعتی درازمدت کسب کند. چراکه اردوغان حتی حضور نزدیکان خود و ازجمله فتح‌الله گولن را نیز در گردونه‌ی قدرت تحمل نکرد. اردوغان که شکل مدرن‌تر و اسلامیزه‌ی آتاتورک است، از این پس تلاش خواهدکرد از طریق رژیم پلیسی‌اش گفتمان اردوغانیسم را به‌جای گفتمان کمالیسم غالب گرداند. در دولت‌ـ ملت نوین ترکیه که توسط اردوغان دیزاین می‌شود، از نهادهای سیاسی و حقوق گرفته تا ارتش همه‌چیز تحت هنجارهای «اسلام سیاسی سنی» از نو ساختاربندی می‌شود. این مدل با اینکه ماسکی میانه‌رو دارد اما شدیدا به تقویت افراط‌گرایی مذهبی و جنگ‌افروزی منجر می‌شود. به همین دلیل نقاط اشتراک استراتژیک چنین ترکیه‌ای با ایران چیزی در سطح صفر خواهد بود.
اما مسئله‌ی کورد به دلیل وزنه‌ی سیاسی خلق کورد در کل منطقه، دیگر یک نقطه‌ی اشتراک برای دولت‌های منطقه نیست بلکه به یک نقطه‌ی رقابتی میان آن‌ها مبدل شده است. در «چالدران نوین خاورمیانه»، کوردها علاوه بر اینکه دیگر یک کارت ابزاری نیستند، می‌توانند کل سرنوشت این جدال بزرگ را تغییر دهند.
در یک وضعیت تراژیک‌‌ـ کمیک، همان فرماندهان و سربازانی که گوش به فرمان اردوغان در ازای جنایاتشان در کوردستان نشان لیاقت می‌گرفتند، در خیابان‌های استانبول و آنکارا سر و گوششان بریده شد! پیداست در برابر رژیم مستبدی همچون ترکیه که کودتا را بر دموکراسی ترجیح می‌دهد،‌ یگانه راه آزادی خلق کورد و طیف‌های دموکراسی‌خواه، همانا جنگ و مقاومت است. ترکیه‌ای که از چاره‌یابی مسئله‌ی کورد طفره می‌رود، هیچ تضمینی برای بقا نخواهد داشت. از یاد نبریم که علاوه بر مبارزات آزادی‌خواهانه‌ی خلق کورد، دست‌های پنهانی که کودتای اخیر را رقم زدند هنوز در کارند و آینده‌ی ترکیه برای رژیم مستبدش بسیار تاریک است.