ریوار آبدانان —

یادمان روزهای سیاه در تاریخ هر ملتی كم و بیش مشابه است. پرچمی نیمه افراشته می‌شود؛ مراسمی به نشانه‌ی یادآوری آن برپا می‌گردد، ترانه‌ای حزین سر داده می‌شود و اشكی ریخته می‌شود. اما روز سیاهی را در تاریخ كوردها سراغ داریم كه به هیچ نحوی از انحا نمی‌توان اندوه و رنج ناشی از آن را در قالبی گنجاند: روز سیاه پانزده فوریه؛ توطئه‌ی بین‌المللی علیه رهبر آپو و دستگیری وی به ناجوانمردانه‌ترین شیوه از سوی آنانی كه خود را خدایان بی‌چون و چرای عصر ما می‌دانند.

پانزده فوریه روزیست كه بدن‌های رقصنده در آتش نیز در هر لحظه‌ی شرحه‌شرحه‌ سوختن خویش گویی می‌گفتند «سخت است اندوه خود را بازگوییم». حلقه‌های آتشینی كه به نشانه‌ی اعتراض به دستگیری رهبر آپو تشكیل شدند، چنان قهرمانانه و بی‌نظیر و تراژیك بودند كه نمی‌توان نمونه‌ای را در طول تاریخ برایشان پیدا كرد. چگونه می‌توان سیاهی این روز را به تمامی به رشته‌ی كلام درآورد، وقتی كه رهبر آپو تمام زندگی خود را صرف آفریدن روشنایی‌ها، زیبایی‌ها و روزهای خوش حركت به سوی آزادی نموده است؟! رهبری كه تمام وجود خود را به مبارزه مبدل كرد و در هر گام خود به ما روح و حیات بخشید، در چنین روزی با یورش تمام دولت‌های سلطه‌گر جهانی مواجه گشت. در این كره‌ی خاكی وجبی خاك برای پنا‌ه‌گرفتن وی باقی نبود؛ زیرا كلام و رفتار او پناه بود. شاید برای بسیاری چنین گفته‌ای سخت باورنكردنی بنماید اما برای خلق كورد كه همه‌چیزش را از او سلب كرده‌ بودند تا پیش از قیام تاریخی رهبر آپو، هیچ پناه و مأمنی باقی نمانده بود. حتی دریغ از واژه‌ای كه با آن رنج خود را فریاد بزند. خلقی بی‌مانیفست، بی‌كتاب و بی‌رهنما بود. رهبر آپو بر تمامی این سرنوشت‌های قطعی، مهر پایان نهاد. او به مانیفست، كتاب آزادی، راهنما، هویت آزاد، سمبل پیروزی و خودِ حقیقت خلق كورد و تمام خلق‌های ستمدیده‌ مبدل شد. با او بود كه حسرت‌های هزاران ساله برای آزادی دوباره رویید. آن‌هم بر ساقه‌ای كه دیگر هیچ امیدی به رویشش نمانده بود. این امر با توجه به نقشه‌های بسیاری كه جهان سرمایه‌داری برای خاورمیانه و به‌خصوص كوردستان كشیده بود، امری كمتر از معجزه نیست. نه! خودِ معجزه است. چه آنكه معجزه نیز همین برون‌رفتن جامعه از آشوب و تیرگی و حركت به سوی روشنایی‌ست. رهبر آپو، طلایه‌دار مبارزه‌ای بی‌امان گردید كه هر لحظه‌‌اش یك تاریخ است و هر نفس آن ماراتنی خستگی‌ناپذیر؛ نتیجه‌اش این بود كه ما كوردها از گور بیرون آمدیم و گفتیم كه زنده هستیم و زندگی خواهیم كرد! صدالبته این رستاخیز به مزاج قاتلان ما هرگز خوش نخواهد آمد. كورد زنجیری را برید كه حساب و كتاب ابرقدرت‌های جهانی و فرعون‌های زمانه بدان بسته بود. زنجیر بردگی بریدن كوردها، یعنی درهم‌كوبیدن نظام سود و سوداگری دولت‌های حاكم بر كوردستان و اربابان غربی‌شان. تكه‌تكه‌ كردن كوردستان مبنای تمام سلطه‌گری‌هایی بود كه علیه دیگر خلق‌های خاورمیانه صورت گرفت. كورد برده‌شده و نابودشده به معنای عرب، فارس، ترك و بلوچ برده و نابودشده است. از همین رو وقتی از این منظر به مسئله‌ی توطئه‌ی بین‌المللی و روز سیاه پانزده فوریه می‌نگریم، معنای آن را بهتر درك می‌كنیم. اولین عملیات تروریستی نیروهای مداخله‌گر غرب به سركردگی آمریكا در خاورمیانه علیه رهبر آپو صورت گرفت. زیرا تا سرچشمه‌ی اراده‌مندی و مقاومت خلق‌های خاورمیانه را مورد حمله قرار نمی‌دادند، طرح خاورمیانه‌ی بزرگ‌ هرگز قابل اجرا نبود. حمله به كورد با حمله به رهبر آپو صورت گرفت. توطئه‌ی بین‌المللی پانزده فوریه پیش‌عملیات ترسیم دوباره‌ی جغرافیای سیاسی خاورمیانه پس از جنگ جهانی اول است. این‌بار می‌خواهند فرهنگ، اراده و مقاومت تمام خلق‌های خاورمیانه را به كلی درهم بشكنند و رژیم‌های كوچكترشده‌ای را بر سر كار آورند كه سرتاپا وابسته به نظام سرمایه‌داری باشند و چرخ تجارت و پول را بگردانند. مدل نوینشان نیز اسلام میانه‌روی تركیه‌ای است. بنابراین از نظر نیروهای بین‌المللی، كوردها باید قربانی می‌شدند. برای آنكه رژیم‌های ترك و فارس و عرب همچنان تحت كنترل باقی بمانند، در ازای قربانی‌كردن كوردهای شرق، غرب و شمال كوردستان، طرح كوردستان كوچك‌شده‌ی جنوب ریخته شد. علت توطئه و حمله‌ی وحشیانه‌ی پانزده فوریه علیه رهبر آپو همین بود. رهبر آپو حساب و كتاب آنها را نقش بر آب می‌كرد. رهبر آپو، رهبر جبهه‌ی مقاومت خلق بود؛ خلق‌هایی كه نه از نظام‌های مستبد منطقه‌ای دلخوشی دارند و نه از رنگ‌وجلای لیبرالی نظام سرمایه‌داری. همان نظامی كه تنها رهاوردش برای عراق و افغانستان، خون و مرگ بود و پیداست جز این‌ها هیچ چیز دیگری برای سوغات به همراه نیاورده است.

توطئه‌ی پانزده فوریه‌ تنها از سوی دولت ترك یا چند كشور محدود صورت نگرفت. حتی بالعكس، كشورهای خاورمیانه‌ای كه این توطئه‌ی پلید را مهر تأیید زدند و در آن مشاركت كردند، تنها نقش عروسك‌های خیمه‌شب‌بازی را بازی نمودند(تركیه دست‌آموزترینشان بود). اصل نقشه از سوی نظام جهانی سرمایه‌داری طرح‌ریزی شده بود. بنابراین به شعارهای ضدامپریالیستی هیچ یك از كشورهای خاورمیانه و دولت‌هایی كه به زعم خود با نظام جهانی سر مخالفت دارند نباید باور آورد، رجزخوانی‌های آن‌ها تنها یك دروغ محض است و بس. چه كسی می‌تواند ادعا كند كه جز رهبر آپو و جنبش آزادی‌خواهی خلق كورد به پیشاهنگی پ.ك.ك، جسارت رویارویی ایدئولوژیك، سازمانی، سیاسی و نظامی با سرمایه‌داری جهانی(كه ناتوی تا دندان مسلح پیش‌قراول آن است) را داشته است؟ هیچ كس. زیرا آنان كه ادعای سوسیالیسم واقعا موجود می‌نمودند و در رأسشان روسیه(این فرزند نامشروع سرمایه‌داری) با اولین چراغ سبز آمریكا، رهبر آپو را در ازای چند پروژه‌ی پُر دلار معامله كردند. حتی برخی خودـ رهبرخواندگان كورد نیز با بی‌شرمی و به شكلی وقیحانه، از دستگیری رهبر آپو اظهار شادمانی كردند. آری شادمانی می‌كردند؛ زیرا فكر می‌كردند با كنار زدن رهبر آپو، جنبش آزادی‌خواهی خلق كورد حاشیه‌نشین شده و احزاب مهارت‌یافته در مزدوری برای اشغالگران كوردستان و نیروهای خارجی، به راحتی خلق كورد را به خدمت خود درخواهند آورد. بنابراین پانزده فوریه به اندازه‌ی جنبه‌ی توطئه‌آمیز خارجی‌اش بوی عفن خیانت داخلی در میان كوردها را نیز می‌دهد. روی پلید ناسیونالیسم ابتدایی كورد كه سینه‌چاك خدمت به بیگانه است طی این توطئه به خوبی آشكار گردید.

توطئه‌ی پانزده فوریه با همه‌ی ابعاد گسترده‌اش در برابر مقاومت تاریخی رهبر آپو در امرالی و فداییان آزادی خلق كورد تاب نیاورد. رهبر آپو از شكنجه‌گاه امرالی، مبارزه برای آزادی را به چنان سطحی رساند كه نظیری برای آن نمی‌توان یافت. به‌طوری كه خلق كورد امروزه به ستون سیاست دموكراتیك خاورمیانه مبدل شده است، مدل سیاسی‌ـ اجتماعی كورد یا همان كنفدرالیسم دموكراتیك روزبه‌روز چاره‌یاب‌بودن خود را جلوه‌گر می‌نماید. خلق كورد به پیشاهنگ دموكراسی‌خواهی و مژده‌دهنده‌ی بهار خلق‌ها مبدل شده است. به ویژه پس از افزایش سیاست تجرید علیه رهبر آپو و وارد شدن مبارزات خلق كورد به سطح جنگ انقلابی خلق، حلقه‌ی دفاع و صیانت از رهبر آپو از سوی گریلا و خلق تنگ‌تر شده است. دیگر بر هر انسان كورد آزادیخواهی آشكار گردیده كه آزادی رهبر آپو تنها آزادی یك شخص نیست. رهبر آپو خود را در واقعیت خلق كورد به تمامی ذوب نموده و وقف آزادی آن نموده است؛ تا جایی كه آزادی رهبر آپو مترادف با آزادی خلق است.

تمام سیاست‌های نیروهای غربی در امرالی و سیستم شكنجه‌ای كه در آنجا علیه رهبر آپو ایجاد كرده‌اند، نشانگر نوع نگاهشان به مسئله‌ی كورد و برخورد منفعت‌طلبانه‌ و بیرحمانه‌شان است. هر بار كه سیاست نابودكننده‌ای را علیه خلق كورد وارد عرصه می‌نمایند، استارت آن را در امرالی می‌زنند. به عنوان نمونه به محض مداخله در سوریه و تلاش جهت آنكه كوردها را در این بخش كوردستان قربانی سازند و فاقد موقعیت سیاسی نمایند، ایزوله‌كردن رهبرآپو در امرالی نیز تشدید یافت و هنوز حتی از ملاقات وی با وكلایش نیز ممانعت به عمل می‌آید. عملكردها نشان می‌دهند كه دولت‌های اشغالگر و نیروهای نظام سرمایه‌داری، به خوبی می‌دانند كه مخاطب واقعی مسئله‌ی كورد و مركز حل آن را تنها و تنها باید در امرالی جست و تمام دیگر راه‌ها جز بن‌بست و لاینحلی چیزی به همراه نخواهند آورد. تداوم توطئه‌ی آن‌ها علیه جنبش آزادی‌خواهی و رهبر آپو، نشان می‌دهد كه این دولت‌ها همچنان لاینحلی و بن‌بست را ترجیح می‌دهند.

با وجود توطئه‌گری‌های دولت‌های اشغالگر و نیروهای مداخله‌گر غرب، كوردستان همچنان قلب تحولات خاورمیانه و مركز مقاومت، دموكراسی‌خواهی و آزادی است. رهبر آپو نیز قلب و مركز معنوی، فكری و روحی خلق كورد می‌باشد. رهبر آپو، منبع انرژی، پویایی و استواری خلق كورد است. خلق كورد با آگاهی عمیق از این مسئله، تمام مبارزه و مقاومت خود را معطوف به آزادی رهبر آپو نموده است. محكوم‌سازی توطئه‌ی بین‌المللی پانزده فوریه و مشاركت جهت صیانت از رهبر آپو دیگر ابعاد منطقه‌ای و جهانی یافته. خلق‌ها به خوبی دریافته‌اند كه اندیشه‌های فلسفی، سیاسی و جامعه‌شناختی رهبر آپو مرهمی بر آلام بشریست و این امر رهبر آپو را به حالت یك شخصیت جهانی و الگوی مبارزه درآورده است. دیگر آشكار گشته كه شكنجه‌گاه امرالی نماد پروژه‌ی نظام جهانی برای اسارت تمام خلق‌ها، اراد‌ه‌ها و فرهنگ‌هاست. اما رهبر آپو با مبناگرفتن ارزش‌های تاریخی جوامع و افزودن ارزش‌های بی‌شمار تازه‌ای بر آن‌ها، شكست این پروژه را رقم زده است. آزادی رهبر آپو نیز سرآغاز پیروزی جامعه در برابر نظام سلطه است؛ سرآغاز تحقق زندگی آزاد و آكنده از همزیستی و عدالت خلق‌هاست. بنابراین ضمن اعلان انزجار خود از توطئه‌گران پانزده فوریه، با شركت در مقاومت انسانی و آزادی‌خواهانه‌ی خلق‌ كورد، از كرامت انسانی و آزادی خود صیانت نماییم و امسال را به سال آزادی رهبر آپو و خلق مبدل نماییم.