زال مد
دولت ترکیه و حکومت ایران در مورد مسئلهی کرد همواره روابط و سیاست مشترکی اتخاذ نمودهاند. سیاستی که محصول آن قتلعام کُردها بوده است. البته در سیر تاریخی و در مقاطع حساس با شکستهای سنگینی مواجه شدهاند. بهخصوص با پیدایش پ.ک.ک و پژاک ضربات مهلکی به استعمارگران کُردستان وارد شده و در بسیاری از عملیاتها و توطئههای نظامی، فرهنگی و رسانهای علیه این دو حزب با شکست روبرو گشتهاند. بهگونهای که مبارزات و مقاومت تاریخی پ.ک.ک و پژاک از زمان تاسیسشان تاکنون، احیای امپراطوری عثمانی و صفوی از سوی هر دو قدرت هژمونیک منطقهای را به سراب مبدل ساختهاند. در این نوشتار سعی بر آن داریم روابط دولت ترکیه و رژیم ایران را از زوایای مختلف بهخصوص با پیدایش حزب کارگران کردستان «پ.ک.ک» و حزب حیات آزاد کردستان «پژاک» تحلیل و بررسی نماییم. همچنین در این نوشتار نگاهی به جنگ میان حکومت ایران و پژاک یعنی حماسهی قندیل در سال ۲۰۱۱ داریم.
روابط دولت ترکیه و رژیم ایران در مورد مسئله کُرد
دولت ترکیه و رژیم ایران در راستای اهداف، استراتژی و تاکتیک، منافع اقتصادی و سیاسی و تحکیم و افزایش قدرت در منطقه بهعنوان دو نیروی هژمونیک منطقهای هیچگاه مسئلهی خلق کرد را به رسمیت نشناخته و در طول تاریخ به جای حل این مسئله درصدد سرکوب خواستهها و پایمال حقوق برحق و مشروع خلق کرد بودهاند. نمود بارز این مسئله امضای پیماننامههای قصر شیرین و سعدآباد بود که امروزه نیز به اشکال مختلف تداوم دارد و مادههای این پیماننامهها هنوز اجرایی میگردد. بهگونهای که توافقات نظامی- امنیتی اخیر میان دولت ترکیه و رژیم ایران حاکی از این مسئله است. پیدایش پ.ک.ک در شمال کردستان و پس از آن پژاک در شرق کردستان و اهداف این دو حزب در راستای کُردستانی آزاد، نقشه سیاسی و بازترسیم نوین خاورمیانه را به چالش کشیده و این مورد روابط این دو قدرت را نزدیکتر کرده است. بدان معنا که هر دو قدرت در راستای تحقق اهداف خود بر پاکسازی نیروهای آزادیخواه کرد اصرار و به توافقاتی رسیدهاند.
اگر از زاویهای دیگر به این مسئله بپردازیم میتوان گفت هر دو قدرت تا چه اندازه با یکدیگر در سیاستهای منطقهای و برتری قدرت در منطقه و حتی از لحاظ ایدئولوژیکی اختلاف داشته باشند در مورد مسئله کرد همواره دارای سیاستی مشترک بودهاند. بدان معنا تا قبل از پیدایش پ.ک.ک و پژاک روابط هر دو کشور تا حدود زیادی واگرایانه بود اما پس از تاسیس هر دو حزب خصوصا پژاک به دلیل فعالیت و مبارزات این حزب در سطح ایران و شرق کردستان روابط هر دو کشور بهسوی همگرایی سوق یافته است. در چرایی این مسائل میتوان به نکاتی اشاره نمود؛
رژیم استعمارگر ایران
۱- پس از انقلاب مردمی ۵۷ در ایران و غصب انقلاب مردمی به دست جمهوری اسلامی ایران، اولین و خطرناکترین نقطه برای نظام حاکم، کردستان بود. زیرا کردها در آن زمان خواستار خودمختاری و استقلال بودند و این تهدیدی جدی برای نظام نوپا به شمار میآمد.
۲- کردستان به عنوان نقطه ضعف حکومت ایران از زمان برسرکار آمدن آن تاکنون به شمار میآید. بهصورتی که حاکمیت موجود درصدد است به هر صورتی که باشد، هرگونه جنبش و ندای اعتراضی را سرکوب و تمام احزاب کردستانی را پاکسازی نماید.
۳- کردستان در طول ۴۱ سال گذشته در بیشتر اعتراضات مردمی و فعالیتهای مدنی و دموکراتیک نقش پیشاهنگی را در سطح ایران ایفا نموده و به نقطه عطفی برای تحولات دموکراتیک در ایران و شرق کردستان مبدل گشته است. نمود بارز این مسائل اعتراضات دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ و حرکتهای دموکراتیک و خودمدیریتی مردمی در زمان شیوع ویروس کرونا بود.
۴- تاسیس حزب حیات آزاد کردستان «پژاک» فضای امیدبخشی برای کردستانیان به ارمغان آورد. بهصورتی که حاکمیت موجود از فعالیتها و مبارزات پژاک در طول ۱۶ سال اخیر به هراس آمده است. پس از قتلعام خلق کُرد در ۲۸ مرداد ۱۳۶۸ به دست دیکتاتور خمینی و پاکسازی احزاب کُردی آن زمان، خلق کرد با خلاهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روبرو گشت. تاسیس پژاک و عملیاتهای نظامی آن از سال ۲۰۰۴ به بعد امید و شور انقلابی در کردستان را زنده نمود. حماسهی قندیل در سال ۲۰۱۱ این فضا را برای مردم کرد و آزادیخواهان را دوچندان نمود. حال نیز تمام چشمها برای ایجاد کردستانی آزاد و ایرانی دموکراتیک به پژاک جوان اندوخته شده است.
دولت فاشیست ترکیه
۱-با توجه به پیمان اتحاد و ترقی از سوی دولت ترکیه، تداوم موجودیت خلق ترک بر روی نابودی خلق کُرد و دستاوردهای آنان است. بهصورتی که با توجه این ایدئولوژی و این پیمان تنها یکی از این دو خلق از لحاظ فرهنگی و هویتی باید در سرزمین مزوپوتامیا باقی بمانند. بدان معنی که پس از ورود ترکها از آسیای شرقی به سرزمین مزوپوتامیا امپراطوری عثمانی ایدئولوژی و استراتژی خود را بر مبنای پانترکیسم بنا نمود. یعنی برای تداوم فرهنگ ترک و زنده ماندن آنان لازم است تمام فرهنگها، اقلیتها، اقوامو خلقها از میان روند. در چارچوب پیاده نمودن این ایدئولوژی بسیاری از خلقها بمانند لاز و چرکس و… در ترکیه از سوی این دولت با قتلعام روبرو گشتند و حتی برخی از آنان به تمامی از میان رفتند. در این میان تنها خلقی که در طول تاریخ تا کنون در برابر این ایدئولوژی مقاومت و مبارزه نموده، خلق کرد بوده است. هر چند خلق کرد نیز در مراحل تاریخی با قتلعام و نسلکشیهای وحشتناکی همانند نسلکشی درسیم از سوی امپراطوری عثمانی روبرو گشته است.
۲-کردستان و خلق کرد مانعی جدی در برابر امپراطوی عثمانی بوده است. اکنون نیز پ.ک.ک و در کل خلق کرد مانع و تهدیدی جدی در برابر آرزوی زنده نمودن پروژهی نوعثمانی هستند. بهصورتی که پ.ک.ک خواستار کردستانی آزاد و دموکراتیک است و دولت ترکیه خواستار زنده نمودن میثاق ملی و تحت استعمار درآوردن تمام کردستان و حتی عراق و سوریه و بخشی از آذربایجان و مناطق قفقاز است.
موارد مشترک و فراتر از آن
۱-عملیات، فعالیتها و مبارزات دموکراتیک هر دو حزب پژاک در برابر رژیم ایران و پ.ک.ک علیه دولت ترکیه در راستای خواستههای دموکراتیک خلق کرد برای هر دو قدرت حاکم تهدیدی جدی در چارچوب به خطر افتادن منافع و اهدافشان محسوب میگردد. در این راستا میان هر دو کشور توافقات نظامی – امنیتی و اطلاعاتی مبتنی بر نابودی و پاکسازی هر دو حزب و تبادل اعضای دستگیر شده به امضا رسیده است. مذاکرات و دیدار اخیر سرلشکر باقری رئیس کل ستاد نیروهای مسلح و محمد پاکپور فرماندهی نیروی زمینی سپاه با مقامات سیاسی و نظامی دولت ترکیه و گفتههای سلیمان سویلو در مورد حضور پ.ک.ک در شرق کردستان در تابستان ۱۳۹۹ دال بر این موضوع است.
۲-پیروی ننمودن هر دو حزب از تزهای عبدالله اوجالان سبب گشته که نهتنها این دو قدرت بلکه نظام جهانی نیز در راستای پاکسازی هر دو حزب همکاری نمایند و در توطئههایی که علیه دو حزب ایجاد میگردد، جایگیرند.
۳- در صورت هرگونه عملیات نظامی از سوی پژاک و پ.ک.ک و اعتراضات و اعتصابات مدنی و دموکراتیک از سوی طرفداران رهبر آپو در راستای از میان برداشتن حصر رهبر آپو و آزادی وی، آژیر قرمز و یا زنگ خطر برای استعمارگران به صدا درمیآید. بدان معنی که هر دو قدرت حاکم و نظام سرمایهداری جهانی بر تداوم حصر رهبر آپو موافق و اصرار میورزند. زیرا آزادی رهبر آپو مساوی است با نابودی نظام مدرنیتهی سرمایهداری. بدان معنی که هواداران رهبر آپو در راستای چارهیابی بحرانهای کنونی نظام جهانی و انسانیت روز به روز افزایش مییابد.
۴- ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک بودن کردستان از لحاظ جغرافیایی نهتنها برای هر دو قدرت بلکه برای نظام جهانی از اهمیت فراوانی از لحاظ سیاسی و اقتصادی برخوردار است.
۵- کردستان از لحاظ منابع زیرزمینی و طبیعی از جمله نفت، معدن، آب آشامیدنی و… بسیار غنی بوده و هر دو قدرت خواستار از دست دادن چنین ثروتی نسیتند و به همین دلیل کردستان با غارت منابع خود از سوی استعمارگران روبرو است.
۶- کردستان از لحاظ جغرافیایی محل تلاقی چندسازهی سیاسی حکومتهای ترکیه، ایران، عراق و سوریه است. به همین دلیل نهتنها هر چهار کشور بلکه نظام جهانی نیز با استقلال کردها موافق نیست. زیرا استقلال کردها بدان معنا است که قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای از لحاظ اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک تا سطح بالایی به ضرورت ایجاد روابط با کردها وابسته خواهند شد. به همین دلیل تمامی تلاششان بر این است که هر گونه نیروی آزادیخواهی از جمله پ.ک.ک و پژاک را در راستای تداوم مستعمرگی کردستان نابود سازند.
۷- مسئلهی مهمتر که قابل بحث است، ایدئولوژی نظام مدرنیته دموکراتیک و نظام مدرنیتهی سرمایهداری است. اکنون خلق کرد با پیشاهنگی جنبشآزادیخواه آپویی پرچمدار سوسیالسم در تمام جهان است و این خطری جدی و بالقوه برای نظام سرمایهداری و قدرتهای منطقهای با افکار مرکزگرا و ناسیونالیستی محسوب میگردد. حتی دلیل اصلی حصر رهبر آپو و تداوم این انزوا به همین موضوع بازمیگردد.
۸- انفجار خط لولهی گازی میان رژیم ایران و دولت ترکیه از سوی پ.ک.ک سبب گشته تا سران نظام هر دو حکومت به توافقی مبنی بر ایجاد دیوار مرزی میان مناطق ارومیه و سرحد برسند. البته محدود نمودن و محاصرهی نیروهای پ.ک.ک در سرحد از سوی دولت ترکیه یکی دیگر از مواد این توافق است.
۹- مسئلهی فرهنگ مرزوپوتامیا یکی دیگر از مسائلی است که نهتنها هر دو حکومت بلکه نظام جهانی نیز خواستار نابودی آن است. فرهنگ مزوپوتامیا، به معنای بازگشت انسانیت به سوسیالیسم و عصر اولیه از لحاظ انسانی، فرهنگی و اخلاقی است. ایدئولوژی حاکم در منطقه و جهان به پرچمداری نظام سرمایهداری کاملا خواستار نابودی این فرهنگ در راستای تداوم سیاستهایش در منطقه و جهان است.
۱۰- به گفتهی داووداغلو، نویسندهی کتاب عمق استراتژیک «دولت ترکیه باید درک خود را مبنی بر بازیگر معمولی منطقه متوقف نماید، ترکیه میراثدار امپراطوری عثمانی است. این رویکرد نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است. ترکیه باید در منطقه فعال شود تا بتواند تهدیدات برخاسته از منطقه را دفع و از منافع حضور بهرهمند گردد.» با توجه به عملی شدن رویکردهای دولت ترکیه در سیاست خارجی همکاریهای دولت ترکیه با حکومت ایران به خصوص در مسائل امنیتی یا همان پاکسازی پ.ک.ک و پژاک افزایش یافته است.
۱۱- نشستهای امنیتی دولت ترکیه و رژیم ایران در راستای مقابله با پ.ک.ک و پژاک و مستحکمتر نمودن مرزهای ساختگی بر روابط نزدیک هر دو در مورد مسئلهی کرد افزوده است. نشستهای امنیتی دولت ترکیه و رژیم ایران و کمیسیون عالی امنیتی رژیم ایران و دولت ترکیه از جمله همکاریهای هر دو کشور در راستای سرکوب هر دو حزب است. کمیسیون عالی امنیتی در سطح معاونات وزارت کشور برگزار میگردد که در سال ۱۹۸۸ تاسیس شده است و تحت عنوان توافقنامههای همکاری-امنیتی در سال ۱۹۹۲ به تصویب رسیده است. با قدرتیابی حزب عدالت و توسعه AKP در سال ۲۰۰۲ در ترکیه و تاسیس پژاک در ۲۰۰۴ تغییرات اساسی در فعالیتهای این کمیسیون ایجاد گشت. همچنین نشستهای امنیتی در بازهی زمانی ششماهه برگزار میگردد. افزایش همکاریهای مرزبانان هر دو دولت در یکی از نشستها در اسفندماه ۱۳۹۳ از جمله توافقاتی است که به تصویب رسیده است.
۱۲- شکلگیری روابط استراتژیک میان حکومتهای ایران و ترکیه بر مبنای پاکسازی کامل هر دو حزب پژاک و پ.ک.ک است. نخستین اجلاس شورای روابط استراتژیک دو کشور در خرداد ۱۳۹۳ با حضور روسای جمهور و دیگر مقامات بلندپایه هر دو کشور در کاخ نخستوزیری ترکیه برگزار گردید. هر دو کشور همکاریهای امنیتی و اقتصادی در جایگاه خاصی توصیف نمودهاند و بر پاکسازی پ.ک.ک و پژاک در چارچوب مسائل امنیتی با توجه به بیانیهی این اجلاس توافقات جدی صورت گرفته است.
اختلافات
هر دو قدرت هژمونیک منطقهای در مورد مسئلهی کرد سیاست مشترکی اتخاذ مینمایند اما در موارد دیگر دارای اختلافات عمیقی هستند؛
۱- هر دو قدرت از لحاظ ایدئولوژيک کاملا مخالف یکدیگر هستند. به صورتی که پیاده نمودن ایدئولوژی فاشیسم سبز از سوی دولت ترکیه و همزمان با آن گسترش ایدئولوژی شیعهگرایی از سوی رژیم ایران در منطقه سبب گشته تا رقابت و اختلافات دوچندان شود.
۲- نفوذ رژیم ایران از لحاظ سیاسی، نظامی و ایدئولوژیکی در منطقه در راستای اهداف صدور انقلاب خطری در برابر پروژهی نوعثمانی به حساب میآید. زیرا این پروژه مناطقی را در برمیگیرد که رژیم ایران در آن نفوذ پیدا کرده است.
۳- جبههی سنی مذهب یعنی دولتهای ترکیه، عربستان و کشورهای سنی مذهب عرب و در مقابل آن جبههی شیعهگرای بمانند دولتهای ایران، حوثیهای یمن، حزبالله لبنان و همکاری همهجانبه با بشار اسد اختلافات را عمیقتر نموده است. البته در این میان عراق بهدلیل وجود تنوعات مذهبی و استاتوی سیاسی عراق و حکومت اقلیم کردستان برای هر دو حائز اهمیت است. این مورد سبب گشته تا اختلافات در راستای گسترش قدرت در منطقه بیشتر گردد.
۵- مسئلهی سوریه و روژاوا برای هر دو مهم و همزمان استراتژیک محسوب میشود. دولت ترکیه کاملا مخالف استاتوی روژاوا و خودمدیریتی آن است و از سوی دیگر خودمدیریتی روژاوا مانعی جدی در برابر پروژهی نوعثمانی میباشد. از سوی دیگر ورود دولت ترکیه به خاک سوریه و روژاوا و پشتیبانی از مخالفین بشار اسد برخلاف همپیمانی استراتژیک رژیم ایران و بشار اسد است. البته در صورت پیشروی دولت ترکیه در سوریه، پروژه و استراتژیک رژیم ایران در سوریه و عراق مبنی بر بسط هلال شیعی با خطرات جدی از سوی دولت ترکیه مواجه میشود.
۶- علاوه بر این مسائل نفوذ در مناطق قفقاز گذشته از رقابتهای آمریکا و روسیه به عرصهی رقابت دولت ترکیه و رژیم ایران مبدل گشته است. ملاحظات دولت ترکیه در جمهوری آذربایجان و نگرانی رژیم ایران از حضور آمریکا و اروپا، به ویژه ناتو در قفقاز جنوبی، سبب تشدید رقابت هر دو کشور شده است. دولت ترکیه گسترش پانترکیسم در آسیای مرکزی و قفقاز را دنبال کرده و روابط گستردهی سیاسی و اقتصادی با این کشورها داشته است. همین شرایط رژیم ایران را به تحریک در این مناطق واداشته است. رژیم ایران نسبت به نزدیکی دولت ترکیه و موقعیت آن در این منطقه حساس بوده است.
۷- خلق کُرد و دیگر خلقهای موجود در مزوپوتامیا و منطقه و حتی حکومت ایران با ورود و شیوع فرهنگ غربی از سوی دولت ترکیه به خاورمیانه کاملا مخالف هستند. به صورتی که دولت ترکیه درصدد است تا با ورود این فرهنگ به منطقه، به اصطلاح در منطقه دموکراسی برقرار نماید.
۸- موردی دیگر که هر دو قدرت در آن گاه موافق و گاه مخالف هستند، مسئلهی نفوذ در حکومت اقلیم کردستان و استفادهی ابزاری از پ.د.ک است. هر دو قدرت در مورد مسئلهی کرد با استفادهی ابزاری از پ.د.ک بهعنوان مطیع و منکر دولت ترکیه و گاه ی.ن.ک بهعنوان وابستهی دولت ترکیه و رژیم ایران، در مراحلی سیاست مشترکی را با همکاری این دو حزب حاکم بر اقلیم کردستان در راستای سرکوب پ.ک.ک و پژاک اتخاذ مینمایند. نمود بارز این مسئله جنگ هفتانین در جنوب کردستان میان دولت ترکیه و پ.ک.ک و حملات هوایی هواپیماهای جنگی دولت ترکیه بر گریلاهای پژاک در کونهماسی و کوهستانهای آسوس از توابع جنوب کردستان و همزمان با آن بمباران هوایی حکومت ایران بر احزاب شرق کردستان میباشد. بدان معنی که احزاب حاکم در حکومت اقلیم کردستان همانند پ.د.ک و ی.ن.ک در برابر این هجمهها یا همکاری مینمایند و یا سکوت اختیار میکنند. اما مسئلهی موردآن اختلاف، نفوذ هر دو دولت در حکومت اقلیم کردستان و احزاب حاکم در جنوب کردستان در راستای پیاده نمودن سیاستها و اهداف، لوبیگری در عراق و گسترش قدرت در چارچوب گستردهتر نمودن استعمارگری در جنوب کردستان و حتی عراق میباشد.
۹- مسئلهی دیگر که در آینده چالشبرانگیز و حتی احتمال بروز جنگ در میان هر دو کشور را به وجود خواهد آورد، مسئله چالدران است. در پروژهی نوعثمانی چالدران نیز بخشی از آن محسوب میگردد و دولت ترکیه از آن بهعنوان سرزمین تحت حاکمیت خود نام میبرد. این مسئله از نظر رژیم ایران قابل قبول نیست. از یاد نبریم اکنون اردوغان همچون لاشخوری در راستای استعمار این منطقه کمین نموده است. به گونهای که در صورت هر گونه مداخلهای نظامی بر ایران اردوغان در اولین فرصت اقدام به استعمار این منطقه مینماید.
۱۰- حماسه و یا جنگ قندیل: زمانی که سپاه پاسداران به کوههای قندیل و گریلاهای پژاک هجوم آورد، کسی فکر نمیکرد که نتیجه این نبرد به نفع پژاک خاتمه یابد. مقاومت و مبارزهی تاریخی پژاک در سال ۲۰۱۱ رژیم ایران را مجبور به عقبنشینی و اعلام آتشبس نمود. از یاد نبریم این اولین شکست سیاست خارجی حکومت ایران در تمام دوران حمکرانیاش بود. در این میان رژیم ایران با پشتیبانی دولت ترکیه به قندیل حمله نمود. اما مقاومت و مبارزهی پژاک نهتنها حکومت ایران بلکه حکومت ترکیه را نیز شوکه نمود. این مسئله سبب گشت تا دولت ترکیه از پشتیبانیهای خود از دولت ایران سرباز زند. با این وجود به نظر میرسد که حکومت ایران تجربهی بسیار خوبی از این جنگ و مقاومت پژاک و نوع پشتیبانی دولت ترکیه کسب کرده باشد. به همین دلیل از آن موقع تا به امروز حکومت ایران در همکاری با دولت ترکیه در مورد پاکسازی پ.ک.ک و پژاک با تردید و تدبیر بیشتری گام برداشته است.
برگ برنده
اکنون پ.ک.ک به مدت ۴۰ سال و پژاک ۱۶ سال است که در برابر رژیم استعمارگر ایران و دولت ترکیه به مبارزه بهپاخواسته است. اما سوال اصلی این است که آیا در جنگ میان پ.ک.ک و حکومت استعمارگر ترکیه و همراستا با آن پژاک با رژیم استبدای ایران کدامین از میدان نبرد پیروز خواهند شد؟ با نگاهی مختصر به این جنگ و چرایی آن و همچنین تحولات موجود در منطقه از زوایای مختلف خواستاریم به این سوال پاسخ دهیم؛
۱-پ.ک.ک در طول ۴۰ سال جنگ با دولت ترکیه دستاوردهای بسیار مهمی کسب نموده است. هر چند اهداف پ.ک.ک به تمامی به واقعیت نپیوسته است اما تحولات منطقهای و فرامنطقهای نشان از آن است که در انتها این پ.ک.ک است که از میدان پیروز خواهد شد.
۲- نفوذ پ.ک.ک در ترکیه از لحاظ سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی و ضربات مهلک و دندانشکنی که در طول مبارزات خود به دولت ترکیه وارد نموده، سبب گشته است تا اتحاد میان احزاب تُرک با شکاف و گسست روبرو گردد.
۳- ارائهی پروژهی کنفدرالیسم دموکراتیک از سوی پ.ک.ک و پژاک مبنی بر همزیستی مسالمتآمیز ترک-کرد و کرد- خلقهای ایران موجب جلب توجه بیشتر مردم ترکیه و ایران گشته است.
۴-شکست عملیاتهای دولت ترکیه در برابر پ.ک.ک در طول تاریخ تاکنون، این دولت را با رکود اقتصادی و تضعیف نظامی روبرو ساخته است.
۵- تاکتیک و تکنیک نوین و مدرن نیروهای گریلایی در برابر ارتش ترکیه و سپاه پاسداران، دولت ترکیه و رژیم ایران را به هراس و با شکست مواجه ساخته است.
۶- دستیابی پ.ک.ک به تکنولوژیهای نوین و مدرن، دور از انتظار دولت ترکیه بود که این مسئله سبب میگردد تا پ.ک.ک از لحاظ نظامی گامهای بلندتر و موثرتری در راستای تحقق اهداف خود بردارد.
۷- تجربیات نظامی پ.ک.ک و علائم و تحولات اخیر در طول چند سال گذشته میان پ.ک.ک و دولت ترکیه نشان میدهد که این حزب خود را برای مرحلهای نوین از جنگ همهجانبه و استراتژیک جنگ انقلابی خلق برای خاتمه به جنگ چند ساله آماده مینماید. بهصورتی که میدان جنگ از هفتانین به آنکارا و استانبول تغییر مییابد.
۸- پیشروی نظامی استعمارگرایانه دولت ترکیه در منطقه از جمله لیبی، عراق و سوریه و استفادهی ابزاری از مهاجران در ترکیه بعنوان تهدیدی برای اروپا به معضلی جهانی مبدل گشته است. به صورتی در آیندهای نه چندان دور اردوغان با سرنوشت صدام حسین و هیتلر روبرو خواهد شد. البته خشم خلقهای خاورمیانه خصوصا خلق کرد و خلقهای موجود در کردستان از سیاستهای دولت ترکیه خصوصا حزب عدالت و توسعه، دیکتاتور اردوغان را از کرسی قدرت به زمین خواهند کشید.
۹- شکست نظامی سپاه پاسداران در برابر نیروهای پژاک در حماسهی قندیل در سال ۲۰۱۱ سبب گشت تا خلق کرد و خلقهای ایران به پیروزی این حزب در برابر سپاه پاسداران و رژیم ایران در صورت بروز جنگ همهجانبه امیدوار و باور داشته باشند.
۱۰- فعالیتها و مبارزات پژاک در طول ۱۶ سال گذشته این حزب را به عنوان اپوزیسیونی جدی و موثر در سطح ایران مبدل ساخته است. بهصورتی که اکنون پژاک بهعنوان جدیترین و تنها نیروی آلترناتیو در برابر نظام موجود شناخته شود.
۱۱- گسترش مبارزات در سطح ترکیه و ایران از سوی پ.ک.ک و پژاک و جذب نیرو و طرفدار سبب گشته تا هر دو حزب موجود پایگاه خود را در میان جامعه روز به روز مستحکمتر نمایند.
۱۲- جمیز کارتر درست میگفت: پ.ک.ک ویروسی سوسیالیستی است و در خاورمیانه شیوع پیدا میکند. اکنون پ.ک.ک و پژاک نه تنها در سطح ایران و ترکیه بلکه در سطح خاورمیانه و اروپا مبارزات خود را گسترش داده و روز به روز طرفدران این احزاب بیشتر و بیشتر میگردد.
۱۳- رهبر آپو بهعنوان رهبری که اکنون نهتنها بهعنوان رهبر پ.ک.ک و پژاک شناخته میشود بلکه مبارزات و افکار و تزهای وی سبب گشته تا خلقهای خاورمیانه و حتی جمع کثیری از مردم اروپا وی را بهعنوان رهبر خود برگزینند.
۱۴- انقلاب روژاوا و برساخت نظام کنفدرالیسم دموکراتیک در شمال و شرق شوریه از سوی خلقهای سوریه و حتی مردم آزادیخواه در سطح جهان مورد قبول واقع گشته و از آن بهعنوان آلترناتیو موجود در برابر نظام سرمایهداری نام برده شود.
۱۵ – جغرافیا و ژئومورفولوژی پیچیدهی کردستان متشکل از ارتفاعات بلند، صخرهای و به شدت صعبالعبور با اقلیم سرد، امکانات بالایی برای تداوم جنگ چریکی قرار میدهد. شیوهی تاکتیکی جنگ و گریز و جنگ نامنظم ضریب موفقیت نیروهای گریلایی را افزایش میدهد.
۱۶- پس از آغاز خیزشهای مردمی در کشورهای عربی که به بهار عربی نام گرفت و به دنبال آن اعلان خودمدیریتی در شمال و شرق سوریه از سوی کردها باعث تقویت سطحی آگاهی خلق کرد شده است. همچنین کاهش اهمیت قبیلهگرایی و وابستگی حزبی و در کنار آن حائز اهمیت بودن اتحاد و انسجام ملی، سبب گشته تا خلق کرد موفقیتهای سیاسی قابل توجهی کسب و به جنبش تودهای در کردستان و منطقه تبدیل گردد. به صورتی که مرزهای بینالدولی و تفاوتهای منطقهای را درهم نوردیده است. شکوفایی جنبش آزادیخواه آپویی و مبارزات خلق کرد بر مبنای رهنمود و استراتژیک خط سوم میتواند مرزهای بینالدولی در منطقه را تغییر داده و پایانی بر توافقهای سایکس-پیکو و قصر شیرین باشد.
نگاهی به حماسهی قندیل
سرنوشت جنگ پیشاز جنگ تعیین میگردد، بیگمان این موضوع، سخنی صحیح و قابل تعمق است. نُه سال پیش هنگامی که حکومت استبدادی ایران تصمیم به تجاوز و تصاحب آخرین نفسگاه انقلابیون جهان یعنی رشته کوههای سرافراز قندیل گرفت، هرگز به فکرشان خطور نمیکرد که متحمل شکستی بزرگ و شرمآور شوند. یکی از دلایل بروز جنگ قندیل، شرایط زمانی و مکانی مهمی بود که خلق کُرد در آن بهسر میبرد. در شمال کُردستان با توجه به فشارهایی که جنبش آزادیخواه آپویی به حکومت فاشیستی ترکیه وارد نموده بود، حکومت مرکزی مجبور به مذاکره با این جنبش گردید. پروژه چارهیابی برای حل مسئله کرد با حکومت مرکزی ترکیه، رژیم اشغالگر ایران را برآن واداشت که برای سر نگرفتن پروژهی صلح از هراقدامی رویگردان نباشد. رژیم فاشیستی ترکیه با تحریک نیروهای امنیتی و دولتی رژیم استبدادی ایران در دوران احمدینژاد ایران را مجبور به جنگ با جنبش آزادخواهی خلق کرد نمود.
دستاوردها و دلایل پیروزی پژاک در حماسهی قندیل
-بازگشت ایمان، اراده، خودباوری و امید پساز سالها خلا و سکوت سیاسی و نظامی در میان خلق کرد بود.
-تجربهی جنگ احزاب پیشین موجود در کردستان نوعی ناباوری را نسبت به تواناییهای جوانان این میهن مستعمره پدید آورده بود.
-میزان تجهیزات زرهی و نیروی انسانی در این جنگ در نابرابرانهترین حالت موجود بود. این درحالیست که نیروهای گریلایی پژاک تنها از سلاحهای سبک و انفرادی همچون آر.پی.چی و کلاشنیکف برخوردار بودند.
-دشمن عمیقا در توهم و مست پیروزی بود. این امر او را از تواناییهای وجودی نیروهای جوان پژاک غافل نموده بود.
– رمز موفقیت نیروهای پژاک خودباوری و قدرت ایمان و اراده بود که توازنات جنگ را برهم زد و دشمن را دچار شوک عمیقی نمود.
-خودباوری و اتکا به خلق، اصل وجودی و رمز موفقیت نیروهای گریلایی است.
منبع: نشریه آلترناتیو شماره ۸۶