شورش پاوه
حقوق کودکان در ایران با مسائلی درگیر است مانند کار کودکان، مجازات و اعدام کودکان (پایین بودن سن مسئولیت کیفری در قوانین ایران)، ازدواج قانونی کودکان، استفاده از کودکان در نظامیگری.
کودک خیابانی بر اساس ماده یک پیمان نامه حقوق کودک، به افرادی اطلاق میشود که زیر ۱۸ سال میباشند، در خیابان زندگی و کار میکنند. خانواده ندارند و یا امکان دسترسی به خانواده برخی از آنها وجود ندارد و بازگشت آنها نیز به خانواده امکان دارد و خانواده نیز منتظر بازگشت آنها است و همینطور کودکانی که خانواده منتظر آنان نمیباشد.
کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از ر فتن به مدرسه و تجربهٔ دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید میکند. کار کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری تلقی میشود.
کار کودکان میتواند شامل کار در کارخانه، معدن، روسپیگری، کشاورزی، کمک در کسب و کار والدین، داشتن کسب و کار شخصی (مانند فروش غذا) یا کارهای نامتعارف باشد. ناپذیرفتنیترین شکلهای کار کودکان استفاده نظامی از کودکان و تنفروشی کودکان است. موارد کمتر جنجالی شامل کار کشاورزی در ایام تعطیلی مدرسه و کار فصلی، کسب و کار خارج از ساعات مدرسه و همچنین بازیگری یا آوازخوانی کودکان میباشد.
بر اساس آمار سازمان جهانی کار (ILO)، سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان محروم از کودکی میشوند. طبق این آمار ۱۲۰ میلیوننفر از آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تماموقت هستند. ۶۱ درصد این کودکان در آسیا، ۳۲ درصد در آفریقا و ۷ درصد در آمریکای لاتین زندگی میکنند. قاچاق انسان از راههای عمده وارد کردن این کودکان به بازار است. به جز کارگری بردهوار، روسپیگری و فروش اعضای بدن کودکان، از دیگر سرنوشتهای احتمالي کودکان خياباني است. قاچاق و فروش کودکان به طور گسترده یکی از مشکلات پیچیده جهان تلقی شده که به صورت بهرهکشی جنسی یا استفاده از نیروی ارزان کار و یا با مقاصد تجاری قاچاق صورت میگیرد. طبق برآورد سازمان جهانی کار هرساله 1.2 میلیون کودک قاچاق می شوند.
کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر میبرند. این کودکان میتوانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفهای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانههای فسادو… قرار گیرند؛ و همچنین عدم بهرهگیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم را هر جه بیشتر از این کودکان سلب میکند.
بطورکلی کودکان کار به دلیل داشتن وضعیت عاطفی نا مناسب و شرایط خاص زندگی، دارای روحیه ای حساس و از نظر عاطفی، آسیب پذیرتر از کودکان هم سن و سال خود هستند. بنابراین بی توجهی و نادیده گرفتن این کودکان باعث نهادینه شدن خشمی پنهان در ناخودآگاه آنها شده، در بزرگسالی باعث بروز بسیاری از ناهنجاری ها در جامعه می شود. کودکان بیشماری در شهرها به دستفروشی مشغولند و بسیاری از این کودکان مورد ضرب و شتم ، تنبيه، کودک آزاری و سوءاستفاده جنسی قرار میگیرند.
اگرچه ايران از سال ۱۳۷۳ به پیماننامه حقوق کودک پیوسته است اما تعدادی از قوانین ایران هنوز با این پیماننامه مغایرت دارند. در ايران تعداد کودکان کار به دلایل گوناگون رو به افزایش است اما آمار دقیقی در مورد کودکان کار وجود ندارد. چندسال پيش بیش از ۲۰هزار نفر کودک کار در تهران تأیید شده است. درآمار تخمینی سازمان جهانی کار در سال ۱۹۹۵بیش از ۷۱/۴درصد کودکان بین ۱۰تا ۱۴ سال در ایران از لحاظ اقتصادی فعال هستند. كودكاني فقير در كشوري ثروتمند، ايران كشوري سرشار از منابع طبيعي و ثروت است اما جمهوري اسلامي مردم را از سهمشان محروم كرده است.
در ايران با بحران و نبود آمار درست و كمبود شفافيت روبرو هستيم. اين موضوع در مورد آمار كودكان كار و خياباني نيز صدق دارد و به صورت عامدانهاي اين آمار را سانسور كرده و مانع از تحقيق در اين مورد و انتشار بيطرفانهط آنها ميگردند. در واقع آمار كودكان كار همانند هر آمار ديگر مهر سيتسي برخود ميگيرد و جمهوري اسلامي شديدا با كساني كه در پي فهميدن و فهماندن تعداد و وضعيت زندگي اين كودكان هستند برخورد ميكند.
اما نكتهي مهم اين است كه بدانيم، اين برخورد قهري و خشونت اميز از كجا و چرا از جانب حاكميت بروز ميكند؟
جمهوري اسلامي به خاطر سياستهاي سرمايهدارانهي مركز گرايي در حوزهي اقتصادي و اجتماعي مصوب ابروز چنين فجايع اجتماعي است. مشكل اين است كه نه حكومت ارادهاي براي بهبود و از ميان برداشتن اين شرايط را دارد و نه ميخواهد چنين ارادهاي را كسب كند و نه روشنفكران و دانشگاهيان ما نيز نيم نگاهي به كف خيابان و مشكلات مردم دارند كه بتوانند حركت اعتراضي و فشاري را هم به جاممعه و هم به دولت وارد نمايند. جامعه درد مندتر از آن شده كه واكنشي عميق و شديد را به اين قربانيان كوچك كه در چرخ دندههاي اين نظام فقرگستر گير كردهاند نشان دهد. هر ايراني هر روز با بيدار شدن و ورود به خيابان گوشهاي از جان و اخلاقيات باقيماندهي خود ميفروشند. براي جامعهي دردمند همه چيز عادي مينمايد. كودكي كه پشت چراغقرمز شيشهي ماشين تو را پاك و يا شاخه گلي با خواهش به تو ميفروشد. يا خيل عظيمي از كودكان كه به شيوههاي مختلف گدايي و دستفروشي ميكنند، نشان از فقر شديد و كشندهاي در گسترهي ايران ميباشد. اما چرايي ان را بايد در اين يافت كه نظام حاكم با اين ناهنجاري ها و تضاد طبقاتي گسترنند و همهگير ، اول از همه حسگرها اخلاقي و اجتماعي جامعه را فلج ميكند و پس ازآن، از نتيجهي اين كودكان كه در فضايي خشونت زد، متجاوز و زورگو رشد يافتهاند، استفادهي تبليغاتي، امنيتي و پليسي خود را ميكند. و خود را به جامعه چنين نشان دهد كه گويي اگر برادران نيروي انتظامي! و بسيج! نباشند اين ارتش فقرا و ارازل و اوباش شما را خواهند بلعيد. حكومت و شركتهاي رسانهاي مزدور وابسته به آنها، كودكان كار و خياباني را ناهنجاري، ارازل و اوباش و نامهاي از اين دست معرفي ميكنند و در بهترين حالت سعي در متهم نمود جامعه و خانوادهها بهعنوان عامل پديدآورندهي اين پديد معرفي ميكنند. در اين روش پاك كردن اثر جرم و گناه خود است. حكومت جمهوري اسلامي و كارشناسان شبهدانشمند آنها استاد پاك كردن صورت مسئله اند.
براساس سرشماری سال ۱۳۷۵ جمعیت شاغل کشور ۵/۱۴میلیون نفر بوده است و۴ درصد آن که حدود۶۰۰ هزار نفر میشود كودك هستند. در آن سال حدود ۳۸۰ هزار کودک در سن ۱۰تا۱۴ سال در ایران کار ثابت، تمام روز و بدون تعطيلي داشته است. اين آمارها قديمي بوده و آمارهاي رسمي امروز حكايت از 1400000 و آمارهاي غيررسمي عدد 7000000 كودك كار در ايران را نشان ميدهند.
موضوع کودکان کار موضوع نسبتاً پیچیدهای است و عوامل گوناگونی در آن اثر گذار هستند. از جمله :
- ساختار خانواده
- فقر
- تغییرات اقتصادی ناگهانی
- هزینهٔ تحصیل و نظام آموزشی نادرست
عوامل ديگری مانند ناکامی، حوادث و سوانح طبیعی یا انسانی، سوء استفاده توسط بزرگسالان، مهاجرت و خشونت از مهمترین عوامل کشانده شدن کودکان به خیابانها هستند.
تحقیقی تحت عنوان بررسی عوامل مؤثر در بروز پدیده کودکان خیابانی شهر مشهد انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان ميدهد که ۶۶ درصد از کودکان خیابانی با خانوادههای خود در ارتباط اند و برای کسب و کار و درآمد، امرار معاش از منزل بیرون آمده و سر به خیابان میگذارند. تعداد ۳۰ درصد از آنها سابقه محکومیت دارند. ۴۱ درصد از آنها بی سواد یا سطح تحصیلات پایین داشته و ۸۵ درصد شان ملیت ایرانی داشتهاند. ۲۲ درصد آنها مورد اغفال گزارش کردهاند و ۸۰ درصد آنان کودکان کم سن و سالي هستند که کمتر از ۱۰۰۰ تومان در روز درآمد دارند.
بر اساس قانون اساسی ایران، آموزش و پرورش برای همهٔ کودکان و نوجوانان ایرانی تا دورهٔ متوسطه رایگان است و دولت وظیفه دارد امکان تحصیل را برای همگان از طریق وزارت آموزش و پرورش فراهم سازد. اما تعداد زیادی از کودکان ایرانی به دلیل فقر تحصیل را رها میکنند. اين در حالي است كه وزارت آموزش و پرورش جمهوري اسلامي تحت عنوان جشنواره نان آوران كودكان را به كار تشويق ميكنند. از سوی دیگر، به ارث نرسیدن تابعیت از مادر سبب عدم ثبت هویت و بیشناسنامه بودن کودکانی شده است که پدر خارجی مثلاً افغان و مادر ایرانی دارند. نداشتن شناسنامه و عدم ثبت هویت مشکلات عمدهای دارد. این کودکان بدون شناسنامه نمیتوانند در هیچ مدرسهای ثبت نام و تحصیل کنند.
ايران كشوري ثروتمند و سرشار از منابع و معادن است اما به دليل نظام ناكارآمد و فساد موجود در آن، مردم هيچ سهمي از اين ثروت ندارند و كودكان اين سرزمين نمونهي بارز محروميت و از قربانيان اصلي اين ناكارآمدي و فساد در حاكميت هستند.
جهت دانلود فایل تصویری کلیک نمایید