رامین گارا

انقلابی که توسط زنان آغاز شد و ژینا رمز آن شد، انقلابی برای زندگی، انقلابی برای رسیدن به آزادی، انقلاب زنی که گیسوانش همچون تیری در دل حکام ظالم نشست و بت استبداد را به لرزه درافکند. شعار زن، زندگی، آزادی موجب اتحاد و همدلی تمامی مردم ایران اعم از هرگروه و قوم ودین و ملیت شد. شعاری که بسان پرچمی خوشرنگ و نشان و درخشان در آسمان کوردستان و ایران برافراشته شد. خون ژینا، خونی که در راه آزادی ریخته شد همچون جویباری دشت خکشیده و استبدادزده‌ی کوردستان و ایران  را آبیاری کرد و نیز آغازی‌ست بر پایان دوره‌ی غافلان و سیاهپوشان و کهنه‌پرستان. خونی که آنها را در خود غرق کرد. انقلابی که با ریختن خون ژینا آغاز شده ادامه خواهد یافت، فرو نخواهد نشست و طلیعه‌ی دوران جدیدی است که به هیچ عنوان به گذشته برنخواهد گشت. 44 سال صبر، 44 سال ازخودگذشتگی در برابر بار ظالمان به دوش کشیده. 44 سال تاریکی، 44 سال بردگی، 44 سال دورانی که جز اعدام و تبعیض و زندان، فقر و بیکاری رهاوردی نداشت به‌ویژه برای ملت کورد. چرا که از نظر ظالمان؛ کورد خوب، کورد مرده بود و مردن را لایق و شایسته ملت کورد دانستند، ملتی که منافقش خواندند، ملتی که تجزیه‌طلب به حسابش آوردند، امروز بپا خاسته و پیشاهنگ انقلابی شده است که جهان را به لرزه درآورده است و اینک زمان پایان‌دادن به این ظلم و بیداد 44 ساله فرارسیده. دیگر زمان آن است کە بگوییم ما کورد، فارس، عرب، بلوچ آزادی‌خواهیم. این را زنی گفت، زنی شجاع، زنی که زن بودنش و هستی‌اش پوچ انگاشته شد و هیچ حرمتی برایش قائل نشدند، زنی که در سیستم مردسالاری هیچ نقش و جایگاهی ندارد، چرا که وجودش را حرام می دانند، وجودی که برای خودش نیست و تحت مالکیت مرد است. وجودی که برای پرکردن خلا مرد است… زنی که مساوی با مرگ است و مردی که وجودش هم زندگی است، زنی که هر روزش مرگی تازه است، زنی که هر روزش جهنم است اینک در وجود ژینا سربرافراشته و به معنای زندگی رسیده است. معنایی که در (زن زندگی آزادی) به واقعیت می رسد. زن اینک برای خویش می‌زید. برای آزادی خویش و جامعه جان خویش را فدا می‌کند.

در این مقطع حساس و دورانساز، تمامی خلقهای ایران با اتحاد و همدلی تا رسیدن به پیروزی نهایی بایستی در انقلاب و خیزش باشند بویژه زنان و جوانان که نیروی محرکه و دینامیک براندازی نظام ستم هستند. لازم است برنامه‌ریزی دقیقی برای شرکت در تظاهرات گسترده و روزانه را داشته باشند. هر قشری در جامعه باید نقشی پررنگ در این انقلاب داشته باشد. دانش آموزان، دانشجویان، کسبه، ورزشکاران، هنرمندان، کارگران، بویژه کارگران بخش پتروشیمی و صنعت نفت که منابع تغذیه رژیم هستند بایستی با اعتصابات سراسری خود شریانهای اقتصادی رژیم را قطع کنند و نقش پررنگی در انقلاب که با پیشاهنگی زنان آغاز شده، ایفا کنند و به عمر منحوس 44 ساله رژیم فاشیست و دیکتاتوری پایان دهند که خود آخرین شانس است برای داشتن یک زندگی شرافتمندانه و آبرومند. تنها راه مقابله با اقدامات سرکوبگرایانه‌ی دشمن، تشکیل و سازماندهی گروه‌های خیزش و دفاع مشروع در کوچه و خیابانها و محلات شهری است. خیزشها بایستی در یک ساعت مختص و در تمامی نقاط شهری بپا شود تا توان تمرکز و برنامه‌ریزی دشمن را بتوان از بین برد. اما در این خیزش اخیر به پیشاهنگی ملت کورد تمامی ملت‌ها و خلق‌های دیگر ایران نیز به پا خاستند و یکی شدند. چیزی که رژیم ددمنش از آن بیمناک بود. اتحادی که بین مردم ایران در شعار زن زندگی آزادی و خون ریخته شده‌ی ژینا بوجود آمده ارکان و پایه‌های حکومت فاشیست و ضدبشری ایران را به لرزه درآورده است. دستیابی به پیروزی نهایی را ممکن کرده است. در هنگام خیزش عمومی مردم کوردستان و ایران نباید در برابر سرکوب و ظلم خاموش بمانند و فقط ناظر اوضاع باشند. یکی دیگر از راه‌های مقابله با سرکوب دشمن استفاده از تاکتیک پراکنده ساختن نیروهای سرکوبگر است که باعث گیجی و سردرگمی و عدم تمرکز آنها می‌شود. لازم است همه کسانی که فرزندان و نزدیکانشان در دوایر و نهادها و ارگان‌های نظامی مشغول به خدمت هستند را به آغوش خانواده و ملت خود بازگردانند. این کار باعث ایجاد تنش و اغتشاش و پراکندگی صفوف دشمن می‌شود و دشمن را از درون متلاشی می‌کند. همه می‌دانند که در درون ساختار قدرت، هستند کسانی که از سر اجبار و برای امرار معاش به استخدام گرفته شدند. اینان لازم است در اسرع وقت بدون تردید به آغوش ملت بازگردند. حتی آنان که با نهادهای دولتی دست همکاری دارند با امکانات و تجهیزاتی که در دست دارند با پیوستن به صفوف مردم می‌توانند ضربه مهلکی به دشمن غدار و سفاک فرود آورند و دین خویش را به میهن درخون غلتیده ادا کنند. بایستی این را بدانند که انقلابی بدست زنان بپا شده بدون بازگشت و بدون توقف است. اگر خواهان زندگی آزاد هستند، اگر خواهان رهایی از غل و زنجیر استبداد هستند بایستی بدون فوت وقت خدمت به رژیم را کنار بگذارند و به پایگاه واقعی اجتماعی خود برگردند. یکی از مشکلات کوردستان حضور نیروهای سپاهی و بسیجی و مزدوران محلی (جاش) در منطقه هستند که به خدمت این نیروها درآمده بودند. آنها آگاهانه یا ناآگاهانه به دشمن خدمت کرده‌اند به هر بهانه‌ای زیانها و مصائب بیشماری را برای ملت و مردم خود و خودشان بوجود آورده‌اند. اینک لازم است که از دشمن رویگردان شوند و تفنگ‌های خود را بر روی مردم بپا خاسته نشانه نگیرند. این افراد باید بدانند که خودشان نیز بخشی از این مردم هستند و برادرهایشان در میان مردم است. لازم است بدانند همشهری ملت کورداند. بایستی با مردم متحد شوند و تا دیر نشده به میان خلق بازگردند و بدانند که این خیزش و انقلاب با تظاهرات گذشته فرق دارد و نباید دلخوش به این نظام پوسیده باشند. با حمایت و پشتیبانی از خلقهای ستم‌دیده اجازه ندهید دشمن از شما برای سرکوب و قتل آنها استفاده کند بویژه در کوردستان واجب است کسانی که در خدمت رژیم هستند بی فوت وقت و بدون تردید خدمت به دشمن را رها کرده، به میان خلق بازگردند، موجبات ضعف و نابودی دولت را فراهم آورند و راه های به زانو درآوردن دشمن اینگونه است.

ایجاد بی‌نظمی و اختلال در درون ارتش و سپاه و تمامی نهادهای نظامی، ایجاد اختلال در کار شرکت‌ها و نهادهایی که منبع درآمد رژیم هستند، قیام مدارس پسرانهو دخترانه و دانشگاهها، بازاریان و کارگران، هنرمندان و صنعتگران و نیز اعتصاب و نافرمانی مدنی تمامی زندانیان سیاسی، غیرسیاسی همچنین ورزشکاران نامدار بایستی در کنار مردم قرار بگیرند. در حوزه‌ی خارجی نیز اتحاد تمامی احزاب و جریانهای مخالف دولت با هم می تواند سهم به سزایی از پشتیبانی از خیزش و انقلاب مردم را داشته باشد. برای رسیدن به این اتحاد لازم است کمیته‌ی هماهنگی خیزش مردمی تشکیل شود و هدایت و رهبری مردم را بدست گیرد. تمامی احزاب و جریانات اختلافات خود را کنار گذاشته و فارغ از هربینش و جهان‌بینی با هم و برای مردم متحد شوند. مردم توقع این اتحاد و همدلی را دارند و رژیم اشغالگر از تمامی امکانات و لوازم خود برای سرکوب خیزش استفاده می‌کند. خبرهای بدست آمده حاکی از آنست که رژیم ایران از نیروهای حشدشعبی مستقر در عراق و گروه فاطمیون که در سوریه هستند و از حزب‌الله لبنان برای سرکوب مردم صادر کرده است. برای بقای خویش از هیچ جنایتی رویگردان نیست چرا که این نظام اهل مذاکره و مصالحه نیست و تنها راه، سرکوب است. بنابراین دفاع مشروع حق هر انسانی است. تاکنون صدها تن از فرزندان شجاع این مرزوبوم فدای آزادی شدند. در گذشته نیز تاریخ ما پر از جانفشانی‌هایی بوده برای حفظ و پاسداشت این خون‌های ریخته‌شده. برای آزادی بایستی خط همبستگی را تقویت کرد و به دوران ظلمت و بیداد پایان داد. رژیم ضدبشری ایران برای انحراف افکار و سرپوش گذاشتن بر جنایات خود سناریوی نخ‌نمای بیگانگان را در خیزش اخیر پیش کشیدە است. رژیم ایران در آخرین دست‌وپازدن‌های خود با ایجاد جنگ روانی می‌خواهد انقلاب را از مسیر خود خارج کند و بە انحراف بکشاند. اما این انقلاب، انقلاب زنان است، زنی کە انکار شدە بود. وحشت از مردن و کشتە‌شدن ندارد و زنان آزادە و شیرزنان می‌خواهند با انقلاب خویش زندگی را بە گوهر و ذات خود بە مجرای اصلی خود برگردانند و آزادی را برای تمام ایران و جهان بە ارمغان بیاورند. جهانی‌شدن صدای زنان از برکت زنان کوردی چون شلیر و ژینا و با تآثیر از تفکر و فلسفەی رهبر عبداللە اوجالان است. شعار زن، زندگی، آزادی، این بار در حرکت آزادی‌خواهانەی کورد و پیشاهنگی گریلاهای زن در تاریخ پرفرازو نشیب مبارزەشان در برابر لشکر ترکیە و داعش بارها و بارها فریاد زده‌شده و حاوی جوهرەی فکر آزادی زن است. شعاری کە بە پرمعناترین شعار در تاریخ مبارزە برای آزادی بدل شد. گزیدەی گفتاری کە زندگی و آزادی را بە آزادی زن پیوند دادە است: تا زن آزاد نگردد جامعە آزاد نخواهد شد.

واقعیتی کە در کوردستان و ایران در جریان است دال بر درستی این گفتار است. چنان کە می‌بینیم تمامی آزادیخواهان جهان با این گزیدە گفتار همصدا شدەاند یعنی زن آزاد، جهان آزاد، جامعەی آزاد گزیدە گفتاری کە جهان در آن کلید شدە، دنیا را بە تفکری عمیق واداشتە است.

بیش از یک ماه است کە تمامی نگاە ما بە کوردستان و ایران دوختە شدە است. بایستی دانست کە عامل پیروزی انقلاب امروز اتحاد و همبستگی تمامی خلق‌های آزادی‌خواە ایران و کوردستان است. رهایی بشریت در گرو آزادی و رهایی زن از یوغ استعمار است و تازمانی که زن به آزادی نرسد هیچ مردی آزاد نخواهد شد. یعنی آزادی مردان از بردگی، بستگی کاملی به آزادی زنان دارد. پس بایستی در این بزنگاه تاریخی دوشادوش زنان جنگید. با این اتحاد است که دوران ظلمت و استبداد ملایان به پایان میرسد. در پایان چون آغاز میگوییم: زن، زندگی، آزادی و پیروزی از آن آزادیخواهان خواهدبود.

 

منبع: مجله‌ی آلترناتیو دوره‌ی سوم شماره‌ی ١٢