بیستون مختاری

در اوایل دهە نود میلادی همزمان با فروپاشی بلوک شرق، جهان وارد مرحلەای جدید گردید. سرمایەداری غرب مغرور از بە ظاهر پیروزی خویش، این‌طور بە نظر می‌رسید کە سرمایەداری بین‌الدولی استراتژی خود را بر این مهم بنیاد نهادە کە تمامی حرکت‌ها و جنبش‌های سوسیالیستی و دموکراتیک را جدا از بزرگ یا کوچک بودنشان از میان بردارد و یا مهمتر از آن در خود استحالە نماید.

این طرح با درخواست ترکیە در برنامە کاری ناتو قرار گرفتە و در سە حوزە و گستردە سیاسی-اجتماعی، کوردستان، خاورمیانە و اروپا خود را تعریف کردە و بە فعلیت رساند.

در این بین می‌توان با توجە بە عمق و جهان‌شمول بودن همکاری‌های بین‌الدولی، ادعا کرد کە تمامی قدرت‌های منطقەای و همچنین فرامنطقەای از پتانسیل و فعالیت‌های روبە گسترش و جهان‌میهنانەی حزب کارگران کوردستان به رهبری «رهبر اوجالان» نگران بودند؛ زیرا نظریات و پراکتیک رو بە گسترش ایشان مانعی اساسی بر سر راهشان بود.

رهبر اوجالان نە نظم جهان سرمایەداری و سودمحوری غربی را می‌پسندید و نە در مقابل استبداد کور، خشن و غیرانسانی خاورمیانەای کە هیولاوار هەچیز را در دایرەی خودخواهی خویش می‌خواهد، تسلیمیت را قبول نمود.

تز رهبر اوجالان تنها سوسیالیست‌بودن را نیز کافی ندانستە بلکە تمامی وجود خود را در راستای اجتماع‌محوری و آزادی‌خواهی برای انسانیت بە دور از نژاد، جنسیت و ملیت بە اشتراگ گذاردە و این نمونە کمونالیتە تا فرای متافیزیک وجودی یک فرد-انسان بود.

در نقطه مقابل سردمداران سرمایە و دشمنان انسانیت این تز و موفقیت را برنتابیدە با یک تسویە‌حساب تاریخی و با توطئە بین‌الدولی و همەجانبە بر علیە رهبر خلق‌ها، در شیپور جنگ جهانی سوم دمیدە و این جنگ کە بر مبنای ایجاد نظم نوین در جهان و بر اساس ایجاد رفرم‌ها و تحولاتی بنیادین و ریشەای شکل گرفت بە اشکال مختلف تا بە امروز در جریان است.

با این مقدمە از توطئە بین‌المللی بر علیە رهبریت مدرنیتەی دموکراتیک در این نوشتار قصد داریم کە نقش ایران و نظام ولایی حاکم بر آن علیە خلق‌های آزادی‌خواە بخصوص خلق کورد در مناطق جنوبی شرق کوردستان را مورد ارزیابی قرار دهیم.

بە همان صورت کە بر همگان مبرهن است  دیدگاە و رویکرد دولت ایران نیز در این مقولە تفاوت چندانی با دولت –ملت ترک  ندارد. به واقع تفاوت دولت‌های ایران و ترکیە صرفا تفاوت در نوع مدرنیسم موجود در آنهاست. با کمی واکاوی و شکافت عناصر بنیادین تشکیل دهنده، درک اینکه آبشخور هردویشان فاشیسم است چندان سخت نخواهند بود. کوردها برای دولت ایران همان معنا و مفهومی را دارند که برای ترکها.

کوردستان در قرن اخیر نقش لابراتواری را داشتە که همیشه محک امنیتی‌ترین پروژه‌های اطلاعاتی، نظامی و فرهنگ‌ستیزانه بوده است. میزان موفقیت‌آمیزبودن این پروژه‌ها سنجه‌ای برای ایرانشمول نمودن آنها و به صورتی بارزتر گسترش این پروژه‌های ضدخلقی در حاشیه بوده است.

نظام ولایی مرکزگرای ایران کە خود را یکەتاز عرصە سیاست دانستە و هیچ دیدگاهی مستقل از خود را برنمی‌تابید سعی در بە انفعال کشیدن بخصوص خلق کورد را داشتە و در ابتدا ساختار اجتماعی مناطق جنوبی شرق کوردستان (کرماشان، ایلام، لرستان) را با سیاست‌گریزی، نظام آموزش و بروكراسی، فقر و ارتش بیکاران، زن و خانوادە، تخریب ساختار اجتماعی سنتی و از همە مهمتر مذهب، مورد هدف قرارداد.

در مقولە سیاست گریزی، رژیم با علم بر این موضوع کە جامعە تا زمانی کە بتواند سیاست نماید و امور خود را سامان دهد، دولت نمی‌تواند بە اهداف انحصارگرایانە خود دست یابد، سیاست را در مناطق کرماشان، ایلام و لرستان امری خطرناک، پلید، نابایست و دردسرساز توصیف کردە و با تلقین این موضوع کە ولی‌فقیە تمام امورات سیاسی ممالک اسلامی را بر عهدە داشتە، هرگونە لزوم فعالیت سیاسی را از سوی خلق‌ها بی‌اهمیت ساختە است.

از آنجا کە جوانان اصلی‌ترین عامل در بە چالش کشیدن سیاست‌های سرکوبگرانە نظامند، نظام آموزشی نیز تمام توان خود را برای خاموش‌کردن صدای جوانان در کرماشان، ایلام و لرستان بە کار گرفت و دور ساختن هویت کوردی و آگاهی ملی مهمترین ضمانت برای سرپوش گذاری دولت بر مسئلەی کورد در این مناطق بود.

تشکیل پایگاهای همگون‌سازی و انحراف در اندیشە و آگاهی نیز اینچنین از عوامل استثمار این بخش از کوردستان گردید.

نظام حاکم بر ایران با برپا کردن قرارگاەهای نظامی بزرگ در شهرهای خرم‌آباد، ایلام و بخصوص کرماشان و بە حالت پادگان درآوردن این شهرها، حاکمیت خود را بە رخ کشیدە و آن‌طور در ذهن‌ها جلوە کردە است کە گویی بدون این دستگاە اداری و نظامی امنیت در جامعە ممکن نمی‌باشد. همچنین با استفادە از نیروهای بومی در این دم و دستگاەها و با سیاست کشتار کوردها بدست کوردها، اپوزسیون‌های کوردی را نیز سرکوب می‌نمود.

سیستم مردسالار و ضد زن حاکم بر ایران با اعمال سیاست از نوعی دیگر زن و خانوادە را در این مناطق مورد تهاجم قرار دادە بە طوری کە با جذب زنان در نهادهای نظامی و اداری و با استفادە از تبلیغات رادیو تلویزیونی و رسانەای، قشر عظیمی از زنان را در ابعادی وسیع از مسئله کورد دور ساختند. این مهم علاوە بر تبعیض جنسیتی در جامعە، ناآگاهی از هویت جمعی نیز می‌باشد.

با علم بر اینکە بصورت کلی زن در نظام جمهوری اسلامی با منشأ ایدئولوژی‌های ملی‌گرایی، دين‌گرایی و جنسيت‌گرايی مورد سنجش قرار می‌گیرد، ایماژی از ملک مطلق، زن استثمارشده و ارزشمندترین کالاست. ترویج خشونت و نقض حقوق زنان در کرماشان، ایلام و لرستان با قانونهای زن‌ستیزانه به شیوەهای مختلف از جمله قتلهای ناموسی، فحشا، اعتیاد، ازدواجهای اجباری، ازدواج کودکان و صیغه به امری واقع و رایج در جامعه مبدل گردید و  مدرنیته را در کالبد اسلام بکار گرفته و با بازتولید ذهنیت مردسالارانه و واپس‌گرایانه سعی در تثبیت بردگی تاثیرگذارترین نیروی جامعە[زنان] مذکور را دارند.

رژیم این را دریافتە بود کە مسئله‌ی رهایی زن مشروط به شفاف‌سازی موقعیت و هویت اوست؛ بدون شفاف‌سازی و تعریف صحیح واقعیت اجتماعی زنان نمی‌توان به تعریف و تبیین درست، تاریخی و اکنونی جامعه پرداخت. دست یافتن به این مهم نیز امکان‌پذیر نیست مگر اینکه تاریخ بردگی زنان به شکلی صحیح به رشته‌ی تحریر درآید. مسئله‌ی حیاتی برای زنان این است که تعریفشان از آزادی و برابری نبایستی منحصر به برابری حقوقی گردد؛ تا زمانیکه چارچوب‌ و جهانبینی‌های موجود تغییر نیابند، تا زمانیکه جنسیت‌گرایی به منزله‌ی نوعی ذهنیت تاریخی بر تاروپود ساختارهای اجتماعی حاکم باشد، زن نیز همچنان بردە بودە و اینجنین است کە نظام تمام توان و قدرت خود را بر این مهم متمرکز کرد.

یکی دیگر از مسائل دخیل در منفعل‌سازی کوردها در کرماشان، ایلام و لرستان، مسئلە مهم مذهب بودە کە سیستم بیشترین مانور را در این رابطە اعمال کردەاست.

مذهب حربەای برای تفرقەاندازی مابین کوردهای شیعە و سنی در شرق کوردستان بودە و هچنان کە علویان در شمال کوردستان بە همین شیوە در دام سیاست‌های دولت افتادە و با همگون‌سازی شدید فرهنگی و زبانی مواجە گردیدەاند، کوردهای شیعە در شرق کوردستان نیز با مسئلەای نظیر آن روبرو گشتەاند.

در اینجا مذهب تشیع دقیقا برعکس کارکرد اصلیش کە همانا نوعی سازماندهی اجتماعی می‌باشد، توسط نظام ولایت مطلقە فقیە بر علیە خلق کورد بە کار گرفته می‌شود و با بە کارگیری چنان شخصیتی علیە سایر کوردها وجهە منفی و نامطلوبی از شخصیت کورد فیلی، لک، لر و کلهر را بە معرض نمایش نهادە بود به طوری کە در آن زمان با سیاست‌های منفعلانە احزاب کلاسیک و نبود آلترناتیوی چارەساز، خارج شدن از آن امری بعید بە نظر می‌رسید زیرا جدایی ساختارین و عمیقی میان خلق کورد، بخصوص در استانهای ایلام، لرستان و کرماشان و احزاب وجود داشت.

در گذشته شکل‌گیری تحزب در ایران و شرق کوردستان نە در راستای آگاهی طبقاتی، اجتماعی و پدیدآوردن و گسترش سوژە و جامعەای خردمند و خودآگاە، بلکە به نوعی گرتەبرداری ناقصی بود کە از مدل غربی صورت گرفت و حزب را نیز بە مانند تمامی کالاهای وارداتی دیگر از خارج وارد کردند.

ذهنیت حاکم بر احزاب نیز در برخورد با مردم آمرانە، پندوار و دستوری بود. شکاف میان احزاب کوردی و خلق کورد، مخصوصا در بخش‌های جنوبی شرق کوردستان آنچنان عمیق گشت کە سبب بن‌بست و انزوای سیاسی احزاب وقت گردید.

آغاز مرحلەای نوین از رهایی زن، برساخت جامعەای دموکراتیک و خودمدیر و برگرداندن هویت کوردی

همچنان کە در مقدمە بە آن اشارە شد پس از توطئە و دستگیری فیزیکی رهبرآپـــو، ذهن‌های جستجوگر، ناآرام و آزادی‌خواە در این مناطق نیز همراە با کوردهای بخش شمالی شرق کوردستان و با اشراف بر تاریخ در ایران و شرق کوردستان و تحلیل وضعیت موجود منطقەای و تغییرات و نقش سرمایەداری بین‌المللی در گسترە جهان امروز و منطقە پا بە عرصە پرتلاطم سیاسی‌‌- اجتماعی نهادە و با دقت نظر متوجە مشکلات بنیادین در ساختارهای پیشین کە سبب انحرافات ذکرشدە بود، در صدد رفع آن برآمدند.

زین‌پس مردم در استانهای کرماشان، لرستان و ایلام نیز همراە و همگام با دیگر مناطق کوردستان بە مثابەی سوژەای آگاە و کنشگر درنظر گرفتە شدند.  مردم مداوم رفتار و عملکرد خود و پیشاهنگانشان را در دایرە نقد قرار دادە و خلق پیشران را آفریدند. در واقع سوژەی آگاە خلقِ کرماشان، ایلام و لرستان رابطەای متقابل و تعاملی میان حزب، خلق و انسان زیرمجموعەی اجتماع بە واسطەی گفتمانی کە حزب حیات آزاد کورستان با رهبریت رهبر اوجالان حامل آن بود، بوجود آمد.

پژاک نیز برای تسریع در این امر و در برگرفتن تمامی اقشار، باورداشت‌ها و جنسیت‌ها اقدام بە ارائەی برنامە و سیستمی کرد کە روند آگاە‌سازی، راە برون رفت و مشارکت مستقیم مردم را در راستای تبلور اندیشە و عقلانیت سیاسی-اجتماعی بە نام سیستم جامعەی دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان و دیگر خلق‌های ایران ارائە داد.

راهی سوم کە راە خلق است، خود قدرت و آزادی می‌باشد که منافع تمام خلقها و مناطق را در نظر می‌گیرد. فلسفه و استراتژی این خط تفاوت میان وابستگی و ارتباط است.

که در اولویت اول منافع خلق و اهداف مشترک در نظر گرفته شود. زیر ساخت و پایەهای فکری خط سوم بر اساس خواست خلق، برابری و آزادی جامعه می‌باشد.

بی‌تردید سرچشمه‌ی اصلی تمام این مسائل، فکر و فلسفه‌ی رهبر آپو و فرمول چارە‌یابی مسائل و راهکار و پارادایم ایشان است که با رغبت و پذیرش خلق‌های جهان، خلق کورد در هر چهار بخش میهن و بخصوص مردمان مناطق کرماشان، ایلام و لرستان، روبرو گردیده است. از این‌رو هر اندازه بهتر و صحیح‌تر فکر و فلسفه و پارادایم رهبر آپو را درک، نهادینه و پراکتیزه نماییم به همان اندازه به موفقیت خواهیم رسید. از آنجا که نقطه مشترک و عامل پیونددهندە ما و انسان‌ها و سایر جوامع فکر، فلسفه و پارادایم رهبر آپوست پس لازم است بتوانیم اندیشه‌ی رهبری را به‌شکلی صحیح به جهانیان ارائه کنیم زیرا جهانی کردن اندیشه رهبر آپو رمز پیروزی همە خلق‌های تحت ستم است.

در پایان با ذکر این موضوع کە رژیم سخیف جمهوری اسلامی تاکنون با بە شهادت رساندن رفقای مبارزمان و همچنین دستگیری و فشار بر آزادی‌خواهان در کرماشان، ایلام و لرستان حامل این پیام است: تا جاییکه آمدەاید جلوتر نیایید، اگر پایتان را در کرماشان، دالاھو، ایلام، لکستان و لرستان بگذارید، کە قلب کوردستان و پاشنەی آشیل جمھوری اسلامی دیگری‌ست، مجازات خواهید شد!

اما با اصرار انقلابی و تداوم راە شھیدان گرانقدر و پیشاهنگانِ از جنس خلق‌مان امروز آنچە در دل‌های مردمان دالاھو، کرماشان، ایلام، لکستان و لرستان جای دارد جنبش رهایی‌بخش آپویی‌ست نە داعیەی واھی رژیم استیلاگر ولایی و سلطنت‌طلبانِ راندە شدە!