کاروان کارزان
 
زمانی که  قدرت در دست اقلیت خاصی از جامعه قبضه شد و  دوران اقتدارطلبی آغاز گشت؛ سرکوب برای  حفظ بقا و استمرار موجودیت این اقلیت به بخش لاینفکی از سیاستهای آن تبدیل شد. در حاکمیتی که ذهنیت بر اساس یک دین، یک نژاد، یک زبان و یک جنس نهادینه شده است ، آن  “دیگری” یا می باید تسلیم این نظام گردد و  یا نابود و سرکوب می‌شد.
ابداع ” شکنجه” به این دلیل است تا آن “دیگری”  که در نظم موجود سیستم خود را نمی‌یافت و علیه سیستم عصیان نموده بود را تسلیم یا نابود می‌کرد. ابداع شکنجه در جبهه اقتدارطلبان، فلسفه مقاومت و عدم تسلیمیت را در میان جبهه مقابل که همانا آزادیخواهان است را تقویت نمود. در طول تاریخ اقتدار همواره اقلیت‌های اتنیکی، دینی، هویتی و جنسیتی علی‌رغم سرکوب‌ و فشارهای طاقت فرسا توانسته‌اند با مقاومت و پایداری موجودیت خود را حفظ نمایند. از سوی دیگر نظام  استعمارگر و استثمارگر با کاربست علم جهت ابداع و اختراع ابزار و آلات شکنجه و شیوه های آن  همچنان در رسیدن به اهداف خود ناکام مانده است.
خلق کورد به عنوان یکی از خلقهای کهن همانند سایر تفاوتمندیهای اتنیکی، دینی-مذهبی و جنسیتی جهان در طول تاریخ بارها با نسل کشی های فیزیکی و فرهنگی مواجه شده اما هر بار با مبارزه و مقاومت تا امروز  توانسته اند به حیات خویش ادامه دهند. با وجود تقسیم و اشغال سرزمینشان و هر گونه استثمار به اشکال متفاوت، همچنان در برابر چنین ذهنیتی ایستاده اند. روز شمار تاریخ این خلق با قتل و عام‌های خونین و ناجوانمردانه همچون گَلی زیلان، دِرسیم، حلبچه، انفال، قارنه، قلاتان و نوروز سنه و ده‌ها مورد دیگر از چنین جنایاتی نگاشته شده است.
شکنجه در رژیم استبدادی ایران از آغاز حاکمیت آن تاکنون به بخشی لاینفکی از ماهیت وجودی این نظام مبدل شده است. از همان فردای آغاز انقلاب خلق‌های ایران، بازداشت‌های گسترده، شکنجه و اعدام مبارزان خلق‌های ایران در بسیاری از شهرها از جمله ترکمن‌صحرا، اهواز، کوردستان از سوی نیروهای سرکوب‌گر رژیم استبدادی آغاز گردید.
شرق کوردستان به دلیل شرایط ژئوپولیتیک و پیشینه تاریخی مبارزاتی آن از سوی حاکمیت همواره به عنوان تهدیدی امنیتی شناخته شده است. در این راستا در تصمیم‌گیری‌ها و رویکردهای کلان با تمامی مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی در این مناطق دیدگاهی امنیتی وجود داشته و دارد. در واقع رژیم ایران با بکاری‌گیری راه‌های سخت‌افزاری و خشونت‌آمیز درصدد حذف مسئله کورد در ایران بوده است. با نگاهی به کارنامه رژیم استبدادی ایران به وضوح خواهیم دید که شرق کوردستان به لابراتواری جهت اجرایی نمودن راهکارهای خشونت‌آمیز و شکنجه‌محور در ایران تبدیل شده است؛ در هر برهه زمانی که نظام استبداد نیاز به سرکوب و خفقان در داخل داشته به سراغ کوردستان آمده و دوره‌های جدیدی از بازداشت، شکنجه، صدور احکام سنگین، اعدام و حبس‌های طولانی مدت را در جهت ایجاد فضای رعب وحشت در ایران و به‌خصوص کوردستان از سر گرفته‌ است.
 
همانطور که در نظام‌های دموکراتیک در کشورهای مختلف، گسترش ارزش‌ها و مبانی دموکراتیک وجوه مشترک این نظام‌ها است؛ در دولت‌های فاشیستی همچون رژیم استبدادی ایران و ترکیه ابداع روش‌های نوین شکنجه و سرکوب مخالفان و منتقدان از وجوه مشترک آنان محسوب می‌شود.
در سال ۵۷ پس از قبضه نمودن قدرت از سوی رژیم استبدادی ایران، بازداشتگاه‌های امنیتی در محل پیشین ساواک دایر گردید و نهادهای امنیتی مختلف هر یک در حوزه های مختص به خود، سرکوب و شکنجه را آغاز نمود.
نیروهای انتظامی با همه نهادهای تحت امر خود همچون پلیس امنیت، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، اداره آگاهی،اداره اماکن، نیروهای ضد شورش، ستاد امر به معروف و نهی از منکر، گشت‌های ارشاد، نیروهای مرزبانی، دایره مبارزه با مواد مخدر و مبارزه با قاچاق کالا به طور مستقیم در سرکوب لایه‌های مختلف جامعه نقش فعال دارند. شدت شکنجه‌های جسمی توسط  نهادهای وابسته به نیروی انتظامی نسبت به سایر نهادهای نظامی و امنیتی بیشتر است. هر یک از نهادهای دارای بازداشتگاه‌های مخصوص به خود بوده و  بدون نظارت نهادهای بین المللی در این بازداشتگاه‌های انواع مختلف شکنجه‌های جهت اعتراف گیری بازداشت شدگان بکار گرفته می‌شود؛ شدت شکنجه‌ها به حدی بوده که افراد بی‌گناه تحت این شکنجه‌های هولناک مجبور به قبول اتهاماتی همچون قتل، سرقت و.. می گردند که با صدور حکم اعدام مواجه شده‌ و در نهایت به مرحله اجرایی نیز می رسد.
اداره اماکن، نیروهای ضد شورش، گشت‌های ارشاد، پلیس امنیت و ستاد امر به معروف و نهی از منکر به بهانه حفظ ارزش‌های اسلامی و مبارزه با اعتراضات مدنی در سرکوب مستقیم طبقات مختلف جامعه نقش فعالی ایفا می‌کنند؛ یعنی در واقع نیروهای انتظامی بازی سرکوب اجتماعی دولت ایران است. با توجه به اینکه بیشتر بازداشت شدگان از شهروندان عادی جامعه هستند در سکوت خبری از سوی این نیروها بازداشت و به راحتی توسط ماموران این نهادها مورد شکنجه‌های شدید قرار می‌گیرند. همچنین نیروهای مرزبانی که در مناطق مرزی مختلف شرق کوردستان حضور دارند نیز در شکنجه شهروندان عادی و کولبران نقش فعالی دارند. این نیروها با اختیار تام و بدون پیگرد قانونی اقدام به کشتن و شکنجه‌ کردن کولبران و شهروندان مناطق مرزی کوردستان می‌کنند. طی چند سال گذشته چندین ویدیو از ضرب و شتم کولبران کورد توسط نیروهای مرزبانی رژیم ایران در شبکه‌های اجتماعی منتشر گردید که با واکنش‌ها گسترده افکار عمومی همراه بود.
دو نهاد  نظامی و امنیتی دیگر رژیم ایران، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در  سرکوب و شکنجه مخالفین سیاسی، فعالان مدنی، فرهنگی دارای نقش فعالی هستند.
این دو نهاد به موازات هم مسئولیت بازداشت و پرونده سازی علیه شهروندان و فعالان سیاسی و مدنی را بر عهده دارند و هر یک دارای بازداشتگاه‌های مخفی و فوق امنیتی در شهرهای مختلف هستند.
این دو نهاد نظامی-امنیتی با بکارگیری شکنجه‌های جسمی و روانی بازداشت شدگان چندین هدف را دنبال می‌کنند:
 
_اعتراف گیری
_ابراز ندامت و خُرد کردن شخصت فرد و ایجاد بی‌باوری جهت انقطاع شخص از آرمان‌هایش
_ تلاش برای جذب فرد بازداشت شده به سوی نهادهای نظامی-امنیتی جمهوری اسلامی
 
با نظر به عدم توجه نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر به مسائل نقض حقوق بشر در شرق کوردستان، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه با بهره‌بردن از این سکوت و بی‌اعتنایی رسانه و نهادهای بین المللی جهت رسیدن به اهداف خود از اعمال هر گونه شکنجه‌ای ابایی نداشته‌ تا جایی که از تجاوز  تا اعدام‌های ساختگی در بازداشتگاه‌های امنیتی فروگذار نمی نماید.
انتشار عکس‌های جنازه «شوانه سید قادر» در مهاباد، نامه‌های زندانیان سیاسی اعدام شده کورد در زندان اوین تهران، قتل «ابراهیم لطف‌الهی» دانشجوی کورد در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج، قتل «سارو قهرمانی» در جریان اعتراضات دی ماه سال ۹۶ در بازداشتگاه اطلاعات سنندج، نامه‌های سرگشاده «زینب جلالیان» و «شیرین علم‌هولی» در خصوص شکنجه‌هایشان در بازداشتگاه‌های امنیتی «میدان نفت» کرمانشاه و ۲۰۹ اوین تهران و صدها مورد دیگر اسناد معتبر و موثقی از وضعیت غیر‌انسانی حاکم بر بازداشتگاه‌های این دو نهادی امنیتی است.
مساله که باید مد نظر قرار داد این است که به دلیل دیدگاه امنیتی رژیم استبدادی ایران به مسائل در شرق کوردستان، بدون در نظر گرفتن تغییر دولت‌های مختلف در ایران، مساله سرکوب و شکنجه همچنان در اساس کار نهادهای نظامی و امنیتی قرار دارد و  افزایش یا کاهش آمار نقض حقوق بشر در شرق کوردستان بستگی به شرایط مبارزات اجتماعی-سیاسی خلق کورد در نوسان بوده است. در واقع نمی‌توان تمایزی میان هر یک از دولت‌های از سازندگی، اصلاحات، تا تدبیر و امید قائل بود؛ زمانی که مبارزات گسترش یافته آمار سرکوب و شکنجه نیز به تبع آن سیر صعودی داشته و زمانی که مقتضای شرایط مبارزات با انفعال و سکوت همراه بوده، آمار نقض حقوق بشر  نیز در نوسان بوده است.
نکته مهمی که می باید در پایان بدان اشاره نمود بحث انجام اعترافات تلویزیونی فعالان سیاسی و مدنی بازداشت شده در بازداشتگاه‌های امنیتی رژیم ایران است. این مساله طی چند سال گذشته همانند سال‌های ابتدای انقلاب مورد توجه دستگاه‌های امنیتی رژیم ایران قرار گرفته است. با گسترش مبارزات مردمی، وزارت اطلاعات ایران و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران جهت ایجاد فضای رعب و وحشت و همچنین نمایش اقتدار خود اقدام به انتشار اعترافات اجباری تلویزیونی فعالان سیاسی و مدنی می‌نماید. اعترافاتی که در اصل یک سناریوی از پیش طراحی شده است و فرد بازداشت شده به اجبار باید نقش تعیین شده از سوی رژیم را در آن ایفا نماید. بازجویان امنیتی در راستای نیل به اهداف خود از این اعتراف گیری‌های اجباری به هر نوعی از شکنجه های‌ جسمی و روحی متوسل می‌شوند باید این فیلم بر صفحه تلویزیون‌های خانگی شهروندان ایرانی ظاهر شود تا عبرتی شود برای سایر ایرانیان!.
طی روزهای اخیر انتشار گزارشی از  وضعیت تعدادی از شهروندانی که پیشتر به اتهام قتل دانشمندان هسته‌ای محاکمه و اعترافات تلویزیونی آن‌ها نیز از «صدا و سیمای» دولتی ایران منتشر شده بود، مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت. تعدادی از این افراد که بعنوان قاتلان دانشمندان هسته‌ای معرفی و در یکی از برنامه های تلویزیونی به اعتراف علیه خود پرداخته بودند، هم‌اکنون بعد از آزادی به افشاگری در خصوص شکنجه‌هایی که منجر به اعترافات تلویزیونی آنها شده بود، پرداختند.
با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد تاکنون اخذ اعترافات تلویزیونی از فعالان سیاسی و مدنی بازداشت شده همانند اوایل انقلاب در  راس فعالیتهای بازجویان امنیتی قرار گرفته است. ده‌ها فعال بازداشتی کورد طی چند سال گذشته در بازداشتگاه‌های امنیتی شهرهای مختلف کوردستان تحت شدیدترین شکنجه‌های جسمی و روحی قرار گرفته و مجبور به انجام اعترافات تلویزیونی علیه خود شده‌اند. «زانیار و لقمان مرادی»، دو زندانی سیاسی کورد که شهریور ماه سال گذشته در زندان رجایی شهر کرج اعدام شدند با انتشار رنج‌نامه خود به  شکنجه‌هایی که جهت گرفتن «اعترافات نمایشی» متحمل شده بودند، پرداختند. اعترافات نمایشی و مهندسی شده از جانب نهادهای امنیتی که تحت شکنجه‌های دشوار و طاقت‌فرسا که در نهایت به اعدام مخفیانه آنها منتهی شد.
 
بنابراین شکنجه و خشونت یکی از ارکان اصلی رژیم استبدای ایران در به تسلیمیت درآوردن اراده آزاد فرد و جوامع‌ ایرانی صورت می گیرد است و در حقیقت بخشی از ماهیت دیکتاتوری در ایران است. به گونه ای که چنین رویه ای پس‌از سپری شدن چهار دهه از حاکمیت «ولایت فقیه» همچنان ادامه دارد اما مقاومت زندانیان در برابر چنین رویکردی سیاستهای رژیم را در این حوزه با شکست بزرگی روبه رو ساخت و رژیم را با این واقعیت مهم مواجه ساخت که زندان برای زندانیان سیاسی جایگاه برای کسب و برساخت شخصیت آزاد و مقاوم است. یکی از دلایل افزایش آمار زندانیان سیاسی و مدنی در جامعه ایران این است که مبارزات برای کسب آزادی همچنان استمرار خواهد داشت.
 
منبع: آلترناتیو شماره75