سهرهلەدان چیا —
اوضاع اخیرخاورمیانه وضعیت متفاوتی را ایجاد نموده، كه دیزاین مجدد آن را بیشتر از هر موقع دیگری به صورت یك شرط ضروری درآورده است. هر چند سالهاست آمریكا و قدرتهای غربی با همكاری نیروهای منطقهای خود، با طرح «خاورمیانهی بزرگ» درصدد بودند تا وضعیت را در جهت منافع خود سوق دهند، اما تحولات یك دو سال اخیر نشان از وضعیت دیگری میباشد كه این بار خارج از كنترل آنهاست.
در قرن بیستم و با پایان پذیرفتن جنگ جهانی دوم، به ویژه در قالب پیمان «لوزان» كه سال 1923 میلادی در میان ابرقدرتهای آن وقت و جهت راضی نمودن نیروهای منطقهای خود منعقدگردید، بشریت به گونهای بیشرمانه به تاریخ گذشتهی خود پشت نمود و با فراموش كردن تمدن مادری ــ خاورمیانه ــ به ویژه كوردها، به عنوان بنیانگذارن فرهنگ نئولتیك، آن را در میان چهار دولت سر سپردهی خود تقسیم نمودند.
مقاومت بی نظیر ملت كورد در مقابل این ستم تاریخی موجب شد تا ابرقدرتهای جهانی و همكاران منطقهایشان به اهداف خود نرسند. در واقع برای تشكیل دولت ـ ملتهای فارس، ترك و عرب، كوردها را قربانی نمودند. هر چند سیاست ” تفرقه بینداز و حكومت كن ” انگلیس در یك قرن گذشته برای ملتهای منطقه و به ویژه كوردها گران تمام شد؛ اما تحولات اخیر غرب كوردستان و اولین نشست احزاب و شخصیت های سیاسی كورد در هر چهار بخش كوردستان با افكار و ایدئولوژیهای متفاوت در ههولیر(صلاح الدین) برای تصمیم گیری جهت برگزاری كنگرهی ملی نقطه عطفی در راستای پایان دادن به سیاست شوم استعماری است. ملت كورد سالهاست كه در انتظار چنین روزی لحظه شماری مینمود. با این نشست، عاقبت، خیال شاعر نامی كورد احمدِ خانی و صدها شاعر و روشنفكر بهمانند وی كمكم در شرف واقعیت یافتن است.
تاریخ پر تلاطم دو قرن اخیر مبارزات آزادیخواهانهی كوردها در برابر سیاست انكار و امحا، شاهد تلخیهای بسیاریست كه یكی از عوامل، نفاق و عدم هماهنگی و اتحاد در میان خود كوردها میباشد. هر چند این تفرقه و عدم قبول نمودن یكدیگر، حاصل متغیرهای متعددی بوده، بهگونهای كه همیشه در مقابل تشكیل همبستگی ملی جلوگیری نموده است.
قرن بیستم را میتوان قرنی لبریز از تلاطم و فوران دیدگاههای ناسیونالیستی در سراسر جهان و منطقه دانست كه بسیاری از ملل كوچك و بزرگ توانستند از این موقعیت استفاده نموده و دولت تشكیل دهند. اما برای كوردها تبدیل به جهنمی گردید كه چهار دولت منطقهای با همكاری یكدیگر و نیروهای فرا منطقهای از لولهی تفنگهایشان با ملت كورد حرف زدند و كورد بودن را جرم دانسته و با قانون پوتینهایشان، وی را له نمودند، با هم نشستها كردند و صدها عهدنامه و پیمان نامه علیه كوردها امضا نمودند. مرزها را از دل كوردها كشیدند و با ایجاد ترس و رعب آنها را همچون وضعیتی لامتغیر قبولاندند.
جنبش ناسیونالستی كورد كه برآیندی جهت پاسخدهی به سالها ناحقی نسبت به ملت كورد بود، در همان اوان با اشتباه بزرگی روبرو شد كه تا به امروز چون غدهای سرطانی بر پیكر جنبش كوردی نمایان است. قبول این مرزهای فرضی به عنوان حقیقت مطلق نه وضعیت موجود، قبول نمودن سیاستهای سلطهگران، یعنی تكه تكه نمودن كوردستان بود. چنین تفكری موجب گردید تا جنبش كوردی این تكهشدن سرزمین خود را قبول نموده و آن را همچون وضعیت مطلوب دامن زند. همین طرز فكر نیز سبب تكهشدن جنبش كوردی گردید. این وضعیت به مرحلهای رسید تا فعالیت جنبشی كه برخاسته از بخش دیگری بود، اگر در بخش دیگر حضور میداشت، جرم شناخته شده و حتی بهانهای برای جنگ داخلی و برادركشی شود. چنین طرز فكری سبب گردید تا ملت كورد این تكهشدگی را در خود نهادینه كرده، به گونهای كه هممیهنان خود در بخشهای دیگر را بیگانه تصور نماید.
اینك در آستانهی تحولات عظیمی كه در خاورمیانه رخ مینماید، ما شاهد ورق خوردن برگهای زرین تاریخ برای ملل خاورمیانه و به خصوص كوردها میباشیم. ملت كورد در حال حاضر بدان مرحله رسیده است تا پیمان لوزان را كه مهر بسیاری از كشورهای سلطهگر بر آن خورده است، بدون تردید و با ایجاد اتحاد ملی خود پاره نماید و به سان عهدنامهی شعب ابی طالب به دست موریانهها بسپارد و آن را تكه پاره نماید.
دستاوردهای ملت كورد در طی این چند سال مبارزه در هر چهار بخش كوردستان در نوروز امسال با پیام رهبر ملت كورد عبدالله اوجالان به اوج خود رسید. شروع مذاكرات صلح در شمال كوردستان در حال حاضر وارد فاز دوم خود گردیده است. باانتقال نیروهای خود به بیرون از مرزها، اینك نوبتِ گام نهادن دولت تركیه میباشد، تا با ارائهی طرحی عملی جهت ادامهی مذاكرات و تصویب آن از طرف مجلس تركیه، جنبهای قانونی به خود بگیرد. از سوی دیگر، وضعیت كوردهای غرب كوردستان (سوریه) میباشد كه با گسترش سازماندهی خلق كه حاصل دورهی حضور موثر رهبری در آن بخش از كوردستان است، با اعلان «خود مدیریتی دمكراتیك» در 29 تیر ماه 1391 هر كسی را شوكه نمود، به گونهای كه تركیه با ایجاد مانعتراشی و تحریك نیروهای القاعده، در صدد بیثباتی در منطقه میباشد.
برپایی كنگرهی ملی كورد پاسخی محكم به دشمنان ملت كورد و در همان حال خبری شادیآفرین برای كوردها میباشد. همگرایی نیروهای سیاسی كورد بر سر مواضع مشترك در چارچوب ملی، از همه مهمتر حفظ دستاورد كوردها در غرب كوردستان و پشتیبانی از آن، جزء اولویتهای ملی میباشد، كه بایستی احزاب، جناحهای سیاسی و روشنفكران و طیفهای مختلف جامعهی كوردستان آن را در نظر بگیرند.
دولتهای منطقهای همیشه در برابر كوردها با تئوری توطئه برخورد نمودهاند و دیدگاهی امنیتی نسبت به وضعیت سیاسی و حتی فرهنگی آنها داشتهاند. اما این دولتها و بهخصوص ملتهای فارس، تورك و عرب و… كه در منطقه زندگی مینمایند، بایستی بر این نكته واقف باشند كه ایجاد صلح و ثبات در خاورمیانه و نیز رسیدن به دموكراسی واقعی در گرو دستیابی كوردها به حقوق خود و قبول نمودن آنها میباشد.
نبایستی فعالیتهای جنبش آزادیبخش ملت كورد به رهبری «عبدالله اوجالان» در سه دههی اخیر را در ایجاد این همگرایی ملی فراموش نمود. طرز تفكر متحد بودن كوردستان و درك معضل مشترك كوردها در ابتدای فعالیتهای این جنبش خط بطلانی بر مرزهای فرضی كشیده شده است. به گونهای كه حضور فرزندان هر چهار بخش كوردستان در صفوف گریلاهای جنبش آزادی بخش و مبارزه آنها در یك سنگر، اتحاد و همبستگی كوردها را در واقع به عرصه ظهور رساند.
آنچه كه در مبارزات شمال كوردستان، شرق و غرب رخ داد نمونههای بارز این همبستگی و رهایی از قید و بند مرزهای ساختگی میباشد. در واقع شهادت دوازده گریلا در منطقهی موش ـ شمال كوردستان ـ سال 2006 كه حضوری متحد از هر چهار بخش كوردستان بود، و یا مقاومت قهرمانانهی قندیل اوج این همبستگی ملی كوردها بود، كه با حضور فرزندان دیگر بخشهای كوردستان و پشتیبانی ملی در اقصی نقاط كوردستان و اروپا صورت گرفت. در واقع فرزندان كورد با خون خود به خیالهای روشنفكران و شاعران در رابطه با اتحاد ملی جامه عمل پوشاندند.
با تاملی در این دیالوگ ما بین رهبر آپو و ابراهیم احمد و استاد هاوار در سال 1996 در آكادیمی «معصوم كوركماز» به میزان ضرورت آن پی میبریم:
«در سال 1992 من (ابراهیم احمد) و رفیق هاوار با هم گفتگویی كردیم و گفتیم: «باید كنگرهی ملی تأسیس گردد». تأكید كردیم كه بایستی احزاب و شخصیتهای كورد گردهم آمده و میان خود اتحاد برقرار سازند. در سال 1992 از طریق طالبانی از دیدگاههای آپوی برادر مطلع گشتم، همان موقع از «مام جلال» سوال كردیم كه:«دیدگاهی این چنین داریم،آیا PKK با قرار ما موافقت نشان میدهد یا آن را رد میكند؟» مام جلال به ما گفت: «صددرصد موافقت خواهد كرد، این قرار، قرار خود PKK نیز هست، تازه! اگر ما چنین كاری نكنیم، PKK اقدام خواهد كرد. مطابق آنچه من مشاهده میكنم، PKK بیشتر از ما در راستای آن تلاش و فعالیت میكند. هماكنون در مرحلهای قرار داریم كه اگر كنگرهی ملی تأسیس نگردد، دیگر هیچگاه تحقق نخواهد یافت».
همچنین رهبر ئاپو در دههی هشتاد میلادی در راستای تحقق ایجاد كنگره ملی كورد با مرحوم ادریس بارزانی ملاقاتهایی داشته و حتی در این زمینه پروتكلی 6مادهای را امضا نمودهاند.
هر چند عملی نمودن آن با تأخیری طولانی صورت میگیرد . در هر حال به توافق رسیدن احزاب سیاسی جهت برگزاری كنگره و حتی همین نشست اولیه، برگ تازهای را در تاریخ ملی كورد رقم میزند. چند دستگی كوردها در طول دو سده مبارزه، خسارات جبرانناپذیری را بر احساسات ملی كوردها وارد نموده بود كه به لبهی پرتگاه بیامیدی رسیده بودند. به گونهای كه قسمت عمدهای از مبارزهی ملی جهت خنثی نمودن این نا امیدی و اختلاف با یكدیگر بوده است.
تجزیه شدن كوردستان در میان چهار كشور منطقه، امكان دستیافتن به اشتراك در شیوهی مبارزه را با مشكل مواجه نمود. حتی این موضوع منجر شد تا اگر حركتی ملی كه در بخشی از كوردستان آغاز میگردید، از طرف این دولتها چون اهرم فشاری برای جنش ملی دیگر بخشها به كار گرفته میشد، یا جهت نابودی همدیگر استفاده میگردید. اهمیت رسیدن به این همبستگی ملی در میان كوردها، پایان یافتن سیاستهای دشمنی با یكدیگر وخط پایانی برای تبدیل شدن به آلت دست میباشد.
درطول تاریخ میان هر ملتی اختلاف سلیقههای فكری ــ ایدئولوژیك وجود داشته و دارد، اما در مقابل دشمن ملی با هم به توافق رسیدهاند، و این موضوعی بسیار مهم در میان یك ملت است. چارهیابی مشكلات فیمابین از طریق دیالوگ و گفتمان و رسیدن به توافقات ملی امكان پذیر میباشد كه این موجب نیرو گرفتن خواهد گشت، تا بتواند در مقابل دشمنان خود مقاومت همه جانبهای را نشان دهد. این ملت سالهاست كه بهمانند سربازی در راستای سیاستهای ضد كورد و در خدمت نیروهای سلطهگر مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. به جای پشتبستن به ارادهی خویش در هر چهار بخش كوردستان بیشتر جهت حل مسئلهی كورد به خارج از خویش و توان نیروهای بیرونی تكیه نمودهاست. به دلیل همین ذهنیت، در حین فروپاشی عثمانیها، فروپاشی عراق و … بهترین فرصتهای تاریخی را از دست داد. در حال حاضر هم ملت كورد در بحبوحهی بحرانهای خاورمیانه قرار دارد كه فرصت تاریخی مناسبی جهت پایان بخشیدن به وضعیت كنونی خود و به واقعیت رساندن آرزوی ملت كورد است.
تجربهی مبارزهی سیاهپوستان آفریقای جنوبی در مقابل سیاست آپارتاید نشان میدهد كه تنها راه حل موفقیت این مبارزه در گرو به توافق رسیدن نیروهای مبارز در یك كنگرهی ملی میباشد. آنها با تشكیل كنگرهای ملی توانستند اتحاد عظیمی را از خود به نمایش بگذارند و در چنین وضعیتی كاری كردند تا نیروهای آپارتاید نه تنها با حزبی بلكه با خواسته ملتی روبرو گردد كه در صورت برخورد با چنین حالتی هزینهی زیادی را متحمل میشوند.
وضعیت كوردها هم خارج از این نیست و تهدیدی كه امروزه روبروی كوردها میشود تنها به دلیل دشمنی با یك حزب كوردی نمیباشد، در واقع هدف، تصفیهی ملی است. آنچه كه سیاست «كوردِ خوب و بد» خوانده میشود جز درگیر كردن كوردها با یكدیگر در طول این چند سال چیز دیگری نبوده است. رسیدن به توافق ملی نقطه عطفی خواهد بود برای كوردها و حتی خاورمیانه. زیرا سیاستهایی كه تا به امروز در منطقه پیاده شدهاند بر اساس سیاست تفرقه اندازی بین كوردها و بكارگیری آنها علیه همدیگر صورت گرفته است.
نبایستی فراموش نمود كه با تشكیل این كنگره احتمال روبروشدن با تهدیدی بزرگ از طرف دولتهای سلطهگر كوردستان وجود دارد. اما آنچه موفقیت كنگره را موجب میگردد، همگرایی احزاب سیاسی با یكدیگر و از همه مهمتر پیروی از اصولِ دیالوگ میباشد. همچنین در نظر گرفتن سرزمینمان كوردستان بهمانند یك واحد سیاسی به دور از خواستههای محدود حزبی است. به گونهای كه هر یك از طرفها در مقابل وضعیت دیگر بخشها، خود را مسئول دانسته و در دستنشان نمودن خطوط استراتژیك در سیاست آیندهی كوردستان تلاش نمایند.
با نگاهی به تاریخ منطقه خواهیم دید كه دشمنان كورد چگونه در پیمان نامههای سعدآباد، پاریس و … جهت نابودی خلق كورد به توافق رسیدهاند. اینك نوبت كوردهاست كه در مقابل دشمنان خود به یك اتحاد صمیمی و در عین حال استراتژی منسجمی دست یابند. كوردها بسیاری از فرصتهای تاریخی را به دلیل همین تفرقه و عدم یكپارچگی از دست دادهاند كه در صورت داشتن اتحاد میتوانستند مسئله را پیشتر از این چارهیابی نماید.
لازم به ذكر است كه به حكم وضعیت ژئواستراتژیك كوردستان و تقسیم شدن آن در میان چهار كشور بزرگ منطقه به طور مستقیم هرگونه تغییر و تحولی در این جغرافیا بر دیگر مناطق نیز تاثیر گذار خواهد بود. همچنین درپیشگرفتن سیاست ملت دموكراتیك از طرف كوردها، نوید بخش گسترش دمكراسی واقعی خلقها در خاورمیانه خواهد بود. آنچه كه در غرب كوردستان شاهد میباشیم و از آن میتوان به عنوان موفقیت یاد نمود اعلام« خود مدیریتی دموكراتیك» و سازماندهی خلق كورد است كه موجب پویایی و ارادهمند شدن جامعه كوردستان گردیده است. نباید فراموش كنیم، این تحولات دمكراتیك كه در غرب كوردستان رخ میدهند، همزمان با تحولاتیست كه امروزه در جهان عرب از لیبی، مصر، سوریه و … در حال رویدادن است. اما عدم سازماندهی خلق در این كشورها سبب گردیده تا انقلاب آنها خفه شود و كودك نورس انقلاب، مادر خود را ببلعد. عدم داشتن اهداف و سازماندهی دمكراتیك آن خلقها سبب شد تا شورش آنها موجب تغییر و تحولات اساسی در جامعه نگردد، به گونهای كه این خلقها به آلت دستی در دست سلطهگران جهانی تبدیل شوند.
وضعیت موجود در غرب كوردستان و به طور كلی جنبشی كه امروزه به پیشاهنگی حركت آپوئی به وقوع پیوسته بسیار متفاوت میباشد. پیش گرفتن سیاست مستقل تحت عنوان «خط سوم» و توجه به ابعاد مختلف اجتماعی این انقلاب و به خصوص مشاركت زنان بهمانند مهمترین بخش جامعه و نیز تاكید بر ارادهمند نمودن جامعه از طریق ایجاد نهادهای دمكراتیك خلق و نیز تشكیل نیروهای مدافع خلق، مواردیست كه انقلاب كوردها را با دیگر ملل عربی مجزا مینماید. به گونهای كه موجب زوم شدن بسیاری از نیروهای منطقهای و جهانی به این بخش از كوردستان شده است، و هركسی میخواهد به نوعی این دستاوردها را به سوی خود سوق دهد.
طرفهای شركت كننده در كنگرهی ملی بایستی به اهمیت این موضوع واقف باشند كه در چنین شرایط حساس تاریخی وارد كنگره میشوند. به عبارت دیگر موقعیت انقلاب كوردها به پیشاهنگی غرب كوردستان میتواند خط بطلانی باشد بر دولت ـ ملتهایی كه سالهاست خاورمیانه، مهد تمدن بشری را تبدیل به جهنمی برای تنوعات فرهنگی و زبانی و از همه مهمتر كشتارگاهی برای انسانها نموده است.
وضعیت پرتلاطم خاورمیانه و دفاع از دستاوردهای خلق كورد مسئولیت گرانبهاییست كه تاریخ در این برههی خود بر دوش سیاستمداران، روشنفكران، احزاب سیاسی و دیگر طیفهای آزادیخواه جامعهی كوردستان و حتی دیگر شخصیتها و حركتهای آزادیخواه منطقه گذاشته است. لذا نشان دادن حساسیت ملی به جای حساسیت جناحی و حزبی و برخورداری از نگرش گسترده و استراتژیك میتواند آیندهای بهتر را كه حاصل تلاش و كوشش خلق كورد میباشد رقم زند، و با ایستاری شایسته، تداوم راهی باشد كه فرزندان برومند این سرزمین با خون خود آزادی آن را رقم زدهاند.