آرین زانا، عضو کمیته ژنئولوژی
یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین جنبشها در همه دنیا جنبشهای کارگری هستند که برای احقاق حقوق برحقشان و برقراری عدالت در مقابل سیستم مبارزه می نمایند. نمونه آن کارگران شیکاگو در آمریکا بودند که 132 سال پیش در این راه حتی از اعدام نیز نهراسیده و اول ماه می را در ذهن بشریت جاودانه کردند. جنبشهای کارگری در ایران نیز به درازای عمر این نظام وجود داشته اند و در برابر نابرابریها و ناعدالتی ها ایستاده اند. بهای این را نیز با زندان، شکنجه و اخراج از کار پرداخت کرده اند.
سیستم جمهوری اسلامی به این بهانه که ضد کاپیتالیسم است و می خواهد بدون وابستگی به کشورهای دیگر ایران را به خودکفایی برساند، با گسترش سیاستهای ناکارآمد اقتصادی و نداشتن برنامه و پروژه های استراتژیک، ضربات بزرگی به کشور وارد کرده است. در سالهای اخیر و با وخیم تر شدن وضعیت اقتصادی ایران، قشری که بیش از همه متضرر گردید و زیر بار این شرایط کمر خم نمود، کارگران بودند. سیاستهای رژیم ایران که هم باعث تحریمهای خارجی گشته و هم قادر نبوده از لحاظ تولید داخلی به خودکفایی برسد، باعث گشته تا روز به روز شرکتها، کارخانه و کارگاههای بسیاری ورشکست شده و تعطیل شوند. البته در این میان قشری که آسیب می بیند، کارگران هستند که برای به دست آوردن دستمزد روزانه کار می کنند و به جز حقوق ماهیانه، هیچ پشتوانه مادی دیگری ندارند.
سرمایه داران و مافیای دولتی و مهره های رژیم با مکیدن خون کارگران و به تاراج بردن دسترنج شان هر روز ثروتمندتر شده و کارگران هر روز بیکار و فقیرترمی گردند. اما در این میان، کارگران که اغلب آنها حقوق معوقه چندین ماهه شان را دریافت نکرده اند، چه باید کنند؟! کسی جوابگو نیست! این افراد یا مجبور به مهاجرت می گردند، یا به مشاغل کاذب روی آورده و درمناطقی همانند کردستان به کار سخت و پرمخاطره کولبری تن داده که جان در مشت نهادن است و چشم در چشم مرگ بودن.
کارگر کسی است که در ازای زحمتی که می کشد حقوق دریافت می نماید. اما با سیاستهای رژیم جمهوری اسلامی دیگر رنج کارگران ارزشی برای سرمایه داران ندارد. از حضرت محمد نقل می گردد که دستمزد کارگر را قبل از اینکه عرق پیشانی اش خشک گردد، به او پرداخت نمایید. لیکن کارگران ایران هفته ها و ماهها پس از آن نیزباید برای گرفتن حقوق معوقه خویش عرق بریزند و تحصن کنند تا شاید صدای مظلومیتشان به گوش کسی برسد.
نزول ارزش پول ایران و تشدید تحریمها از یک سو و تبدیل شدن بازار ایران به محل فروش کالاهای بی کیفیت چینی که از سوی مافیاهای خود رژیم وارد می گردند هر روز ضربات سنگینتری بر پیکر اقتصادی کشور وارد کرده و کارخانه ها و کارگاههای بیشتری تعطیل شده و به این ترتیب هر روز بر شمار کارگران بیکار افزوده می شود.
با بیکار شدن یک کارگر، تنها یک شخص نیست که آسیب می بیند، بلکه با هر کارگر، خانواده وی نیز با مشکلات مالی، اجتماعی، فرهنگی و حتی آموزشی روبه رو می گردند و در جامعه ای که هشتاد درصد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند، مسائل اجتماعی نیز عمیق تر می شود. اما در این میان نکته قابل تأمل وسیعتر شدن تظاهرات و نارضایتیهای کارگران در گستره جغرافیایی ایران است. کارگران با هوشیاری و آگاهی از حقوق خود و سازماندهی و اتحاد خویش و شکستن مرزهای دست ساخته ملیتی که قدرت مداران بر آنها تحمیل کرده اند، هر روز نارضایتیهای خویش را گسترش داده و دیگر اعتصابات تنها جنبه صنفی نداشته و همگام با سایر اعتراضات ایران جنبه سیاسی به خود می گیرد.
در همه جهان اتحادیه های کارگری دارای نقش تعیین کننده ای در سیاستهای دولتها هستند و در برابر هر تصمیم گیری و قانونی که بر علیه منافع این قشر باشد واکنش نشان می دهند. اما با نزدیکتر شدن به یکم ماه می در ایران، رژیم به خاطر ترسی که از اتحاد کارگران دارد، شروع به تهدید و ارعاب آنان نموده و همچنین اجتماعات صلح آمیز آنان را برهم می زند و چهره های شاخص آنان را زندانی می نماید. این در واقع دارای پیام مشخصی است و آن اینکه نیروی کارگر دارای این پتانسیل است که در تعیین سرنوشت خویش و کشورش، نقشی سازنده داشته باشد.
در وضعیتی که رژیم ایران در بدترین شرایط خود قرار دارد و اعتراضات مردمی هر روز گسترده تر می شوند، اعتراضات کارگری نیز باید از حالت صنفی خارج گشته و همگام با اعتراضات جامعه یک آهنگ و هماهنگ گردد و برای رسیدن به اهداف مشترک در اتحاد خلقها جای بگیرند.