اگر در دوره‌ی اجویت با ما وارد سازشی بامعنا می‌شدند آنگاه نه ارگنکون در کار می‌بود و نه AKP…
 
یادداشت‌های دیدار هیئت امرالی با رهبر آپو (2)
 
رهبری: ما یک جلسه‌ی مهم‌ تاریخی را آغاز می‌نماییم. چه روشی را درپیش بگیریم؟
هیئت: هر طور که به‌نظر شما مناسب باشد.
رهبری: سه نامه‌ی جداگانه برای قندیل, BDP  و اروپا نوشتم. از زمان اوزال بدین‌سو در تکاپو هستم اما بی‌نتیجه ماند. هم‌اکنون نبایستی به هدر رود. در غیر این صورت, فلاکت برپا خواهد شد. ترک‌ها نیز بایستی این را بدانند: عدم موفقیت به معنای بروز جنگ, عصیان و کائوسی در حدی متوسط و بالاست. بحث مرگ و زندگیِ همه‌ی ما در میان است. تابحال آنچه که تجربه کردیم تنها قطره‌یی‌ست از دریا. بایستی با هدف موفقیت قطعی به نتیجه برسد. بیشتر بر روی مرحله‌ی تازه‌ی گفتگوها تامل می‌کنم. بایستی دوستان و خلق‌مان, قالب‌های قدیمی مبارزه را به کناری بنهند و با چارچوب‌های مبارزه‌ی نوین درهم نیامیزند. لازم است به شکل همه‌جانبه‌یی, دست از عادات زندگی گذشته بردارند. چرا؟ زیرا این امر به تغییر رژیم خواهد انجامید. از عملی‌کردن رژیم‌های از نوع تنظیماتی, مشروطیتی, جمهوریتی و رژیم چندحزبی سال 1950 بسیار مهم‌تر است. این مهم, نسبت به تمامی‌شان ژرف‌تر خواهد بود. در صورت کسب موفقیت, به جمهوریت نوینی گذار صورت خواهیم داد؛ دموکراسی رادیکال, دموکراسی کامل, دموکراتیزاسیون کامل آناتولی و مزوپوتامیا. تدارکاتم در این راستا هستند. تابحال آنچه که به‌وقوع پیوستند حرکات نرمشی بودند. تمامی اندوخته‌های فلسفی و سازمانی‌ام را جهت آماده‌کردن و متحول‌سازی PKK در این راستا به‌کار می‌بندم. این امر ریشه‌یی‌ترین گام می‌باشد.
مرحله‌ی رهایی دموکراتیک و حیات آزاد؛ من این عبارت را بی‌جهت انتخاب نکردم. به وقتش گفتم اما درک نکردند. اگر پی می‌بردند, ارگنکونی در کار نمی‌بود. AKP این‌ها را می‌گوید ولی بسیار سطحی‌نگر است. می‌دانید که من بسیار سرسخت هستم. از روز نخست تا به‌حال از جمهوریتی دموکراتیک دفاع به‌عمل آوردم. آنها مرا درک نکردند. گفتند که “ما به کار آپو خاتمه دادیم”. مرتکب خطاهای استراتژیک شدند. به مسیر ارگنکون منحرف شدند. امیدوارم که این دفعه این‌چنین نشود. به همین خاطر بایستی به‌ویژه برای AKP توضیح دهید که قادر نخواهد بود مرا به بازی بگیرد. با AKPیی‌ها صحبت کرده و تشریح کنید. شما در مجلس هستید, به همین خاطر وظایف بسیاری برعهده‌ی شما می‌افتد. اگر در دوره‌ی اجویت با ما وارد سازشی بامعنا می‌شدند آنگاه نه ارگنکون در کار می‌بود و نه AKP.
متینر گزافه‌گویی کرده و گفته “آپو در تنگنا قرار گرفت”. تبلیغات را با بازی به اشتباه می‌گیرد. خود را به نظام فروخته و فرومایه ساخته است. کسی که ده سال AKP را سرپا نگه داشت من هستم. بایستی فورا دست از این حرف‌ها بردارد. نیرویی که AKP را وارد میدان ساخت ما هستیم.
بایکال دوره‌ی اعمال پلید را به AKP محول کرد. بایکال مرتکب خطایی تاریخی شده است. آقای طیب زرنگ از آب درآمد. چونکه دنیز بایکال را به‌کار گرفت. انتظاری که ارگنکون از ما داشت این بود که از سال 2002 بدین‌سو بر شدت جنگ بیفزاییم. من بخاطر اینکه AKP استقرار کامل یابد و پخته شود, آگاهانه انتظار کشیده و صبر نمودم. گفتیم که شاید AKP درک کند. زمانی‌که AKP با کودتا دست‌وپنجه نرم می‌کرد, گفتیم که دچار بلا و دردسرش نکنیم. آنها با کودتاها دست‌وپنجه نرم کردند. تا سال‌های 2007, 2009 و حتی 2011 در پی حساب‌های انتخاباتی و رای بودند. من به کناری کشیدم. کناره‌گیری‌ام به خاطر سوءاستفاده‌ی AKP بود.
به این فکر کردم که کدام نیرو مرحله را از بنیان مختل کرد؛ کودتایی که دادستان در هفتم فوریه علیهMİT  انجام داد. من حس کردم که کودتایی به‌وقوع خواهد پیوست. به مدیر زندان گفتم که بایستی آقای هاکان را به حال خود رها نکرد. به صورت نوشتاری و گفتاری ارتباط برقرار کردم. پنج ماه پیش دوباره مجرایی باز شد و گفتگو آغاز گشت.
متینر می‌گوید “آپو تحت فشار قرار گرفت”, حال آنکه اشتباه می‌گوید. چنین چیزی در میان نیست, بلکه از وقوع کودتا جلوگیری به‌عمل آوردم. کودتایی در میان است ولی نمی‌توانم کاملا متوجه ژرفای آن شوم. اگر MİT را به چنگ می‌انداختند آن‌وقت تمامی قلعه‌های ترکیه سقوط می‌کردند. در صورت دستگیرشدن هاکان فیدان, سپس نوبت به نخست‌وزیر می‌رسید. احیای این مرحله توسط من ناشی از احساس مسوولیتم جهت مانع‌شدن از وقوع کودتاست. متوجه شدم که قادر به جلوگیری از وقوع کودتا هستم و از این‌رو مرحله را آغاز نمودم. دولت پارالل در ترکیه از سه جناح دارای فعالیت‌ است. اقدام به برهم‌زدن این روابط کرد. این کار لابی‌های معمولی نیست. لابی‌های یهودی, ارمنی و رومی مستقر در آمریکا به مداخلات استراتژیک و تاکتیکی می‌پردازند. هر سه نیز از آناتولی سربرآورده‌اند.
به اصطلاح حکومت و پارلمانی وجود دارد. CHP وMHP  دنباله‌رو دولت‌های پارالل‌اند. اسباب کم‌ارزشی هستند. به درونAKP  رسانه و دست‌اندرکاران آن نیز نفوذ کرده‌اند؛ تنها MİT باقی مانده است. آنچه که مورد هدف قرار داده شده, گفتگویی است که ما انجام می‌دهیم. می‌خواهند که مستشار MİT را از وظیفه‌اش برکنار کنند. امره اوسلو و محمد باران‌سوMİT  را مورد هدف قرار دادند. در پشت‌سرشان نیروی دیوآسایی وجود دارد. فلوریدا مرکز کنتراگریلاست. عبدالله چاتلی دو بار به آنجا رفت. سپس ترور پاپ و جنایت پالمه روی دادند. جنایت پاریس نیز کار این نوع گروه‌هاست. گلادیوی جدید کاملا قابل درک نیست. هر چیزی را که به‌نام حل انجام شده برهم زدند. واقعه‌ی سکینه در من تردید بزرگی را برانگیخت, شفاف نیست. سکینه در اروپا نمایندگی صلح را انجام می‌داد. اما هنوز هم روشن نشده که چگونه به قتل رسید.
سری: معلوماتی که به‌دست ما رسیده حاکی از آن است که موضع و مشارکت سکینه خوب بوده و به‌نام حزب در اروپا مسوولیت داشته و پس از اتمام کارش, هنگام رفتن به پاریس و برگشت به حزب این واقعه روی داده است. اطلاع داده شد که موضع و مشارکت وی خوب بوده است.
رهبری: چه فرقی می‌کند, چه ما را بکشند و چه سکینه را. واقعه‌یی بسیار تاریک است. عمر گونای به آنکار آمده و در چانکایا دفتری گشوده است.   Sterk TV  گفته که او جزو اعضای MİT است. ممکن نیست, اما بایستی به تامل بپردازید. اگر احتمال یک‌میلیونم هم باشد باید در نظر گرفت آیا MİT در آن دست داشته؟ حال آنکه MİT نیز متعجب شد. این بدین معناست که هنوز هم کودتا ادامه دارد. [رو به سری] آیا حادثه‌ی سینوپ بی‌جهت به‌وقوع پیوست یا اینکه واقعه‌یی طرح‌ریزی‌شده بود؟
سری: رهبرم, ارگانیزه شده بود. چونکه پانکارت‌ها و اطلاعیه‌هایی وجود داشتند که آژانسی تبلیغاتی از پیش با گرافیکش آماده کرده بود. از طریق رسانه‌های اجتماعی, کمپین‌هایی راجب به ما به راه انداخته شد. پس از اینکه وظیفه‌ی کمیسیون تحقیق کودتا به اتمام رسید, در رابطه با دایره‌ی جنگ ویژه و گلادیو معلوماتی کسب شد مبنی بر اینکه به‌غیر از منطقه‌ی کوردستان, مناطق دیگر و به‌خصوص قره‌دنیز را فاش کرد. در اینجا در زیر تیتر اعمال گلادیو در قره‌دنیز, اقدام لینچ‌کردن علیه خانواده‌های  TAYADنیز وجود داشت. در آنجا آنچه که شرح و انجام داده شده و اشکال آن هر چه باشند, تمام آنها را در قره‌دنیز مشاهده کردیم. از این حیث, سازمان‌یافته بود.
رهبری: شما نیز در وضعیتی نامشخص هستید. درست همانند وضعیتی که سکینه داشت. بدون تامین دفاع ذاتی خود, بار دیگر به جایی نروید. به جایی که اگر نخواهید توانست در قبال ضربه‌یی که به شما بزنند ده ضربه به آنها بزنید, نروید. به دولت اعتماد نکنید. می‌دانید که دو بار احمد ترک را زدند؛ یک بار در سامسون و یک بار در ازمیر… ممکن است چیزی که در برابر سکینه روی داد, علیه همه‌ی ما انجام گیرد. جداگانه به موضوع جنگ ویژه خواهیم پرداخت.
آیا حکومت به‌طور قطعی از قیمومیت رهایی یافت, و یا تسویه‌حساب بطور کامل انجام شد؟ مکانیسم حکومتی طیب بدین شکل است: به اندازه‌یی که به جنبش کورد ضربه می‌زند به او اجازه داده می‌شود؛ از طرف موسسه‌ی وصایت قیمومیت و کانون‌های قدرت برای او عرصه گشوده می‌شود. جناب نخست‌وزیر با زرنگی این مکانیسم را تشخیص داده و از آن به‌خوبی استفاده می‌کند. او بخشی از توطئه نیست. با مشاوره صورت گرفته است, نمی‌گویم که نخست‌وزیر در توطئه دست دارد, اما این روش را به‌عنوان ابزار قدرت قلمداد کرده و با ضربه‌زدن به PKK جایگاهش را تحکیم می‌بخشد. از خودم ناراحت می‌شوم, زیرا ما در سال 2004ــ 2001 عملیات گروه “شاهین‌های آزادی کوردستان” را به یکباره متوقف نمودیم. حکومت درک نکرد و گفتند که “ترور پایان یافت”. [رو به آلتان کرد] جناب آلتان می‌دانی که این امر خواب چهل‌ساله‌ی اسلام‌گرایان است و ما به این خواب‌شان تحقق بخشیدیم. ما قدرت را در سینی طلا به AKP تقدیم کردیم. به‌مثابه‌ی قدردانی‌نکردن از ما, در نقش آتاتُرک دوم جای گرفته, بیشتر به ما فشار آورده و سعی کردند که ما را از بین ببرند.
من دارای معیارهای دموکراتیکی هستم, این را شرح دادیم. ناگهان دیدیم که AKP می‌خواهد هژمونی خود را همچون هژمونی سال‌های (1923,40,50) CHP برقرار سازد. بنابراین گفتم که اگر با معیارهای کاملا جهانی و دموکراتیک که ترکیه بدان نیاز دارد مطابقت ندهی, آن‌وقت کاری به کارPKK  نخواهم داشت. ضمن آگاه‌بودن از دشواری‌های جنبش PKK این را بیان کردم. AKP خواست که هژمونی برقرار کند ولی ما به مخالفت در برابر این هژمونی برخاستیم.
AKP پنداشت که قدرتش از آسمان نازل شده. نمی‌دانست که مبارزه‌ی طبقاتی و مردمی‌مان تا چه اندازه بی‌امان است. من تاکتیک دنیز بایکال را نقش برآب ساختم. AKP خواهان هژمونی است و می‌خواهد جای CHP را بگیرد. ما به این اجازه نمی‌دهیم. زیرا امکان رانت بسیار وحشتناکی برای AKP بوجود خواهد آمد. من به ابزاری برای این امر مبدل نمی‌شوم. یگانه‌شرطم این است که AKP هژمونیک نگردد. ما از حکومت‌های گذشته سیر شدیم و رنج و دردسر تازه‌یی نمی‌خواهیم.
اقدامات AKP اشتباه هستند. در یک‌سال و نیم اخیر به جنگ بزرگی روی آوردند. در نهایت اپراسیون‌های تصفیه را انجام دادند. گروهی که جناب نخست‌وزیر را برای این امر متقاعد کرد در سال 2011 گفته بود که ” PKKرا نابود خواهیم ساخت”. ده‌ها هزار نفر KCKیی را به زندان انداختند. این نیرو علیه MİTنیز نقشه‌ی کودتا را کشید. من فورا وارد کار شده و گفتم که این یک کودتاست؛ تفاوتی با ارگنکون ندارد. هنگامی که علیه MİT کودتا انجام شد, نخست‌وزیر متوجه شد که نوبت به او رسیده. اردوغان به جرم خیانت به وطن دستگیر می‌شد. دستگیری فرمانده‌ی ستاد کل (ایلکر باشبوغ ) نیز بیانگر همین است. آن‌شب جواد اونش فرمان اجرای کودتا را صادر کرد. از این‌رو وارد کار شده و خواستم که کمک کنم. حمله‌یی که علیه سکینه و شما انجام داده شد [ضمن اشاره به واقعه‌ی سینوپ] یکی است.
هر اپراسیونی که علیه KCK انجام گرفته دعوت و تشویقی است برای تظاهرات و خیزش. برخورد استوار BDP و من مانع از این امر شد. انتظار می‌رفت که عصیان کنم. حال آنکه اگر عصیان می‌کردیم, نمی‌شد, اگر نمی‌کردیم نیز همین‌طور. هر زندانی‌کردن عضوی از KCK دلیلی است بر انجام تظاهرات, اما ما قیام به‌پا نمی‌‌کنیم. ده‌ها هزار نفر به زندان انداخته شدند. این نیز به نوعی کودتاست. شما نیز دست آخر به زندان انداخته می‌شدید که ما حمله‌یی متقابل انجام دادیم. آخر سر, گروه پارلمان باقی مانده بود. کودتا تغییر شکل داد ولی هنوز هم ادامه دارد. کودتای جدید در بروکسل و آمریکا طرح‌ریزی می‌شود. تعریف مجددم از روابط ترک‌ــــ‌کورد به نفع‌شان نیست. به‌نظرم اقدام کنونی‌مان مفید واقع خواهد افتاد. نقشه‌هایی علیه من دارند. دوغان گورَش از لندن برگشت و گفت “برای من چراغ سبز روشن شد” که در پی آن چهارهزار روستا به آتش کشیده شد. کارفرمایان را از بین بردند. [با اشاره به پروین] مثلا شما.
مطالبات آمریکا, اسراییل و انگلستان در میان بود. در آن‌زمان نیز MİT تن به این کار نداد. تانسو چیلر نیز مشتاق بود به آتاترک دوم مبدل شود. خواستند که مرا نیز با بمب بکشند. هم‌دستی دوغان گورش و تانسو چیللر نیز از آنجا (از انگلستان) تایید شده بود. عاقبت, چنین وضعیتی را تجربه کردیم.
آمریکا مرکز جماعت است. به‌نظرم فتح‌الله یک بیچاره است. هم‌زمان با آوردن من به اینجا فتح‌الله را نیز به آمریکا کشاندند. نویسنده‌یی می‌گوید “فتح‌الله گولن به جنبش نور نفوذ کرد” و “قطعی نمی‌دانم, اما احتمالا نفوذی کمالیست ‌ها باشد”. در مورد جنبش نور تحقیق کنید. سعید نورسی اهل روستای قدیمی نورس است. نورس یک روستای قدیمی ارمنی‌ها می‌باشد. وارد تشکیلات مخصوصه گردید و بعدها با مصطفی کمال درگیر شد. فتح‌الله گولن که در آمریکا بسر می‌برد. در 120 دولت مدرسه دایر کرده است. این پول‌ها را از کجا می‌آورد؟ فلوریدا مرکز قدیمی کنتراگریلاست. تورکش و کنتراگریلاهای آمریکای لاتین در آنجا پرورش شدند. مرکز جدید نیز در اوتاخ است. امره اوسلو و امثال آن در آنجا آموزش داده شدند. کنتراگریلا سازمان‌های چپ و راست را به چنگ انداختند. [خطاب به آلتان تان] شما سازمان‌های جناح راست را می‌شناسید. کنتراگریلا به مرکزیت آمریکاست. [وزارت‌های] دادگستری و امنیت را به چنگ انداختند. MİT نیرومندتر از نظامی‌ها از میدان بیرون آمد. دادستان [آنها را به دادگاه] فراخواند اما نرفتند. به‌نظرم یک مقاومت است. فرض کنیم ان‌شاءالله طیب اردوغان یک به یک از حلقوم‌شان بیرون خواهد کشید.
اسلام به آلودگی کشیده شد و این, امروزه در ترکیه به سطح بغرنجی رسیده. عدالت, حقوق و تصوف جوهره‌ی اسلام است. [خطاب به آلتان تان] از آلوده‌شدن جلوگیری به‌عمل آورید. می‌دانید که چگونه شما را به محاصره درآوردند. کوردها دیندار هستند. در مراحل کودکی‌ام نماز می‌خواندم. 33 سوره را حفظ کرده بودم. پیش‌نماز روستای‌مان ملا مسلم می‌گفت که “اگر این‌گونه پیش بروی پرواز می‌کنی”. بر من خرده نگیرید, من با گفتمان چپ, به اسلام نمی‌نگرم. دین و عقیده‌ی خلق کورد نیز نیرومند است. در سال 1969 در یکی از جلسات پنهانی نجیب فاضل کساکورک شرکت کردم. انگلیسی‌ها اسلام را به‌کار گرفتند و [امپراطوری] عثمانی را فروپاشاندند. مُرسی نیز محصول تازه‌ی آنهاست. قبلا ژنرال‌ها را تولید می‌کردند و اکنون نیز آخوند. نه ژنرال‌ها و نه آخوندها هیچ فایده‌یی ندارند. نام جماعت به کار گرفته می‌شود. کارفرمایان انحصارطلب کاپیتالیستی که نام اسلام را به‌کار می‌گیرند, موجب اعلام اعدام توسط نخست‌وزیر می‌شوند. اینان خواهان صلح نیستند. یک اسلام نهانیِ در حال جریان, در میان کوردها وجود دارد.
آلتان: طریقت‌ها نیز سازماندهی شدند.
رهبری: وسعت دهید, بهتر از من بر این امر واقف هستید.
آلتان: نیروهایی که تعریف نمودید, دقیقا کدامند؟
رهبری: به‌نظرم لابی‌های ارمنی مؤثرند. می‌خواهند در سال 2015 خود را مطرح کنند.
[خطاب به سری] شما از آدیامان شناخت دارید. در واقع لازم است که شما در مورد تاریخ ترکمن‌ها زیاد مطالعه کنید. عصیان بابا‌یی ‌ها بسیار مهم است. این, یک انشعاب سلجوقی است. هم کرمانج ‌ها و هم ترکمن‌ها از لحاظ طبقاتی آنهایی هستند که در پایین‌ترین طبقه قرار دارند. تاریخ چپ‌گرایان را به ناسیونالیست‌ها سپردند.
سری: قیام بابایی واقعه‌یی است که در تاریخ رسمی این کشور کمترین بررسی بر روی آن انجام گرفته. می‌دانید که بابا اسحاق نیز اهل آدیامان است. تنها احمد یاشار اوجاک حول بابایی‌ها فعالیت دارد.
رهبری: پس از اسلامی‌شدن آناتولی, یک خشم هزارساله‌ی مسیحیت شکل گرفت. رومی‌ها, ارمنی‌ها و یهودیان در آناتولی ادعای حق می‌کنند. نمی‌خواهند دستاوردهایی را که در هیئت لاییسم و ناسیونالیسم کسب کرده‌اند از دست بدهند. در واقع, گفته‌ی سری ساکیک مبنی بر اینکه “از قفقاز آمدند” صحیح بود ولی نتوانست آن را تشریح کند.
کوردها در پی جایگاهی برای خویش هستند. طردکردن کوردها از دولت در قرن اخیر به‌وقوع پیوسته است. حتی عبدالحمید به آنها جای داد. مصطفی کمال نیز در ابتدا به آنها جای داد. لابی اسراییل, ارمنی‌ها و رومی‌ها که وارد کار شدند می‌گویند “به اندازه‌یی که کوردها مورد طرد قرار گیرند به همان میزان موفق می‌شویم”. این دولت پارالل است؛ یک سنت هزارساله است.
می‌گویند که “هر اندازه کوردها را علیه ترک‌ها برافروزیم, به همان اندازه ترک را به سوی خود می‌کشانیم, اگر کوردها و ترک‌ها در برابر همدیگر قرار بگیرند آن‌وقت امتیاز خواهیم گرفت”. بایستی ترک, کورد را سرکوب کند و کورد نیز به ترک ضربه وارد سازد. بیرگول آیمان کیست؟ MHP و CHP هر کدام یک مذهب لاییک خشک هستند. CHPی فاشیست بسان آنچه که هست باقی مانده. ناسیونالیسم CHP و MHP همان ناسیونالیسم هیتلر است. در واقع تاریخ بنیانگذاری آن نیز یکی است. پیش‌روی یک قانون اساسی دموکراتیک که احتمال تدوین آن می‌رود نیز این‌ها خواهند ایستاد.
جای‌دادن عبارتی در قانون اساسی جدید که موجودیت کوردها را به‌عنوان یک خلق بپذیرد بهتر خواهد شد. [ماده‌ی چهارم از پیشنهادات مورخه‌ی 14/01/2013 جنبش بود.] سپس گفت: در قانون اساسی دولت این‌گونه تعریف نمی‌شود. اتنیسیته و دین دولت نمی‌تواند وجود داشته باشد. قانون اساسی, واقعیتی حقوقی است. در این مورد به نظرات هابرماس نیاز داریم.
سری: بیشترین بحث در قانون اساسی بر سر تعریف شهروندی صورت می‌گیرد. قندیل می‌گوید که بایستی به‌طور قطع موجودیت خلق کورد جای داده شود. زیرا هنگامی که از اقلیت‌ها سخن رانده می‌شود به معنای غیرمسلمان‌ها درک می‌گردد, که این نیز تشخیص صحیحی است.
رهبری: تدوین ماده‌ی مربوط به شهروندی را برعهده‌ی شما می‌گذارم: “هر فردی که با اراده‌ی آزاد پایبندی‌اش را به جمهوریت ترکیه ابراز می‌دارد یک شهروند جمهوری ترکیه است.” در اینجا ممکن است که جمهوری ترکیه نیز نباشد, امکان دارد که فقط ترکیه باشد. عایدیت ملت را با عایدیت دولت اشتباه نگیرید. موجب گفتن این توسط CHP و MHP می‌شوند. آنچه که شما ناسیونالیسم ترک می‌‌خوانید یک تشکیلات فاشیستی است. ممکن نیست به آلت آن تبدیل شویم. ما متعلق به دولت هستیم ولی به ناسیونالیسم آن تعلق نداریم. ناسیونالیسم ترک حتی نمی‌تواند پاسخگوی ده‌ درصد مطالبات این کشور شود. حال آنکه ملت, عرب, ترک و کورد را نیز دربرمی‌گیرد, اما ملت حاکم وجود ندارد. اصطلاح ملت جنبه‌یی جمعی دارد و همچنین فردیت را در خود می‌گیرد. [خطاب به آلتان] ملت بیان انترناسیونالیسم اسلام می‌باشد. پیغمبر می‌فرمایند که “عرب نسبت به عجم برتری ندارد.” به اصطلاحات جهانشمول بپردازیم. از جزء به دور هستیم. ما عضو ملتی مشترک هستیم. این چیزی نیست که ناسیونالیست‌های ترک از آن بحث می‌کنند. هنگامی که این‌گونه مطرح کنیم ملی‌گرایان ترک نیز می‌توانند بپذیرند. هدف‌مان این است که روابط کورد و ترک را بر پایه‌یی آزاد به یک نمود قانون اساسی برسانیم.
بسیار خب, ما در آینده چه خواهیم کرد؟ کوردها می‌توانند به ابراز و مدیریت آزادانه‌ی خویش بپردازند. اگر هم‌اکنون قانون را فرض کنیم حساسیت بزرگی را ایجاد خواهد کرد. اما در آینده می‌توان مطرح کرد. مثلا شرط خودگردانی مدیریت‌های بومی اتحادیه‌ی اروپا. که اگر شرح مربوط به این را حذف کنند این مساله در مقیاسی مهمی حل می‌گردد.
سری: رهبرم, اگر رخصت بدهید می‌خواهم موضوعی را روشن سازم.
رهبری: چیست؟
سری: آنچنان که تصور می‌رود متنی پایبندساز نیست, بلکه متنی تکنیکی است.
رهبری: چرا؟ در مواد اول و دوم خودگردانی مالی و اداری وجود دارد.
سری: رهبرم, لغو تشریح برای این مهم, تنها کافی نیست, بلکه لازم است این به حقوق داخلی تحول یابد. راه این نیز تنظیم‌کردن قانون اساسی است. چنانچه انگاشته می‌شود با این حالتش پایبندساز نیست؛ پشتوانه‌یی را هم دربرنمی‌گیرد.
رهبری: موضع ما چنین خواهد بود: اگر مبدا اساسی در میان باشد ما به‌کار خواهیم گرفت؛ خواه شما قانون بسازید و یا نسازید. مثلا ملت‌ها و حقوق دموکراتیک مناطق و همبستگی‌شان در درون یکپارچگی اسپانیا دارای پشتوانه است. دیروز باز گفتگو کردیم. هویت‌های تاریخی و فرهنگی غنای میراث‌مان هستند. بایستی آزادانه خود را ابراز کنند. که این نیز دربرگیرنده‌ی سازمان‌یابی و مدیریت است؛ زندگی‌ آنها [بر این اساس] یک حق است و تحت ضمانت درآورده می‌شود.

[خطاب به سری] مصاحبه‌ی شما را خواندم. هنگامی که تعریف شما از عشق را خواندم خویش را در شما یافتم. شما نیز ازدواجی را تجربه کرده و از آن رهایی یافته‌اید. تعریف شما در آنجا بسیار جالب بود که گفته بودید “می‌خواست که مرا ملک خانه کند, اما من ملک خانه نیستم.” در حالی‌که ما زن را به ملک مبدل می‌ساختیم زن نیز بالعکس, ما را مبدل به ملک کرد. زن باهوش و زرنگ است. زندگی‌کردن بدون زن و نیز با زن موجود امکان‌ناپذیر است. دعوای من با مادرم حایز اهمیت است. مادربزرگم اهل روستایی ترک‌نشین بود. با بچه‌ی یکی از خانواده‌هایی که با خانواده‌ی ما خصومت داشتند, رفاقتی داشتم. مادربزرگم به مادرم می‌گفت که “پسرت بی‌ناموس از آب درآمد.” دعوایی که در سن کودکی داشتم مرا از خانه راند. آیا بچه‌یی مادرش را می‌زند؟ با مادرم دعوا کردم. گفتم که تو با به‌دنیاآوردن من مرتکب جرم شده‌یی. به این می‌اندیشیدم که یک بچه‌ی کورد نباید در این نظام به دنیا بیاید. نزد ما یک زن تنها می‌تواند یک مادر شود و بچه به دنیا بیاورد. [رو به پروین] وضعیت شما در میان است. یک مرد تنها می‌تواند زن را همانند یک مادر ببیند. شما نمونه هستید. ما در درون جنبش آزادیخواهی زن بسر می‌بریم. سکینه نمونه است. شما نیز همین‌طور. حیات سکینه نمونه است. آزادشدن زن برابر است با مبارزه‌ی سکینه. حساب [قتل] سکینه را خواهم پرسید و روشن خواهم ساخت. زن موجودی جالب است. با کدام زن چگونه می‌توان زیست؟ [خطاب به سری] سری, مواظب موطلایی ‌ها باش.
آلتان: من در کنارش هستم, مراقبش خواهم بود.
رهبری: که این‌طور؟ سری برای ما لازم است. عزت و افتخار ماست. [رو به سری] هنگامی که شما را به من معرفی کردند, با یک سریِ اهل آدیامان اشتباه گرفتم. شما دانشجوی دانشکده‌ی علوم سیاسی بودید, اینطور نیست؟
سری: بله.
رهبری: ورودی سال چند بودی؟
سری: ورودی سال 1979 هستم.
رهبری: هان, شما او نیستید. او در زمان ما کسی بود که تنها به تحصیل اهمیت می‌داد.
سری: جناب رهبرم, هنگامی که شما برای نخستین بار به آدیامان آمدید من در سن چهارده پانزده سالگی بودم. شما آمدید و سراغ حسن یورولماز را گرفتید. من شما را نزد حسن یورولماز برده بودم.
رهبری: بله. رفقای آدیامانی بسیار گرانقدری داشتم, به شهادت رسیدند.
سری: محمد امین تاشتان.
رهبری: بله.
سری: عزیز بیلگیچ.
رهبری: بله.
سری: صبری نیز از بچه‌های دوران ما بود.
رهبری: بله, صبری یکی از رفقای بسیار ارزشمند ماست. شما مکرم کمرتاش را بسیار دوست دارید. من نیز بسیار دوست‌شان دارم اما توران انگین را بیشتر دوست دارم. کسی که اساسا مرا تحت تاثیر قرار داد آرام تیگران است. صدای ایشان موجب می‌شد خود را باز یابم. [خطاب به پروین] شما باید آزاد شوید. سیاست با عشق و دوست‌داشتن خلق انجام می‌شود. عثمان به‌خاطر یک زن, خلقش را فروخت. من ده سال مبارزه کردم. راننده‌ام در مورد کثیره می‌گفت که “باید این را به چهار اسب بسته و به چهار بخش تقسیم کرد.” روزی که کثیره گریخت, من نجات یافتم؛ دوباره به دنیا آمدم. اگر مرد سنتی کورد می‌بود چه می‌کرد؟ او را می‌کشت.
قهرمانان بزرگ, زن هستند. قداست زندگی حایز اهمیت است. بایستی دست از بردگی برداشت. در این چارچوب این گفته‌هایم را به عنوان پیام هشت مارس اعلام کنید. خلقی که زن در آن آزاد نباشد نمی‌تواند آزاد گردد. حالت کاملا آزاد‌شده‌ی زن, خداوندی است. یاد قهرمانان زنی را که به شهادت رسیده‌اند گرامی می‌دارم. حال شما اندکی به من اجازه دهید تا مواردی را که جوابگوی نگرانی‌های قندیل باشد به نامه‌یی که خواهم داد, اضافه نمایم. [سه نفری که در هییت جای دارند از اتاق خارج شدند. پس از 15 دقیقه دوباره هییت را احضار نمود.] من این [نامه] را از طریق مسوولین[دولتی] به دست شما خواهم رساند. بایستی به شما بدهند. در غیر این صورت مرحله ادامه نمی‌یابد.
پروین [از جای خود برخاست و در خطاب به مسوول]: چه زمانی خواهید داد؟
مسوول: من اطلاع خواهم داد, به شما خواهند داد.
رهبری: پاسخ تمام سوالاتی را که از من پرسیدید و هر چیزی که موجب رفع نگرانی‌های قندیل شود در این نامه موجود است. حال ضمیمه‌های آن را خواهم نوشت. دیدارهای متقابل می‌تواند ادامه داشته باشد. در حال گفتگویی متقابل با دولت هستیم. بدبین نباشید. شما بایستی [جواب] این را برایم بیاورید که تا چه اندازه AKP برای این منظور آماده و جدی است. در جلسات‌تان جسورانه بر روی مواردی مثل قانون ضدترور, قانون احزاب سیاسی, مانع انتخابات… گفتگو کرده و نتایجش را برایم بیاورید. در عرض یک یا دو هفته منتظر پاسخی منتقدانه هستم. این یک پیش‌نویس است, تحمیل نیست.
عقب‌نشینی داریم تا عقب‌نشینی. نبایستی عقب‌نشینی‌ای یک‌جانبه صورت بگیرد. انجام عقب‌نشینی با تصمیم پارلمان میسر خواهد بود. با گفته‌ی نخست‌وزیر مبنی بر اینکه “عقب‌نشینی کنند, ما به آنها کاری نخواهیم داشت” این کار امکان‌پذیر نیست. بایستی مجلس بزرگ ترکیه تایید کند. عقب‌نشینی هم توسط کمیسیون ممکن خواهد بود.
سری: رهبرم, قندیل می‌گوید که “حتی اگر عقب‌نشینی‌ای در وضعیت آتش‌بس دوطرفه در میان باشد نیز نیاز به مدتی حداقل دوساله وجود دارد.”
رهبری: نگرانی‌های قندیل را درک می‌کنم. [با اشاره به نامه‌هایی که آماده کرده‌اند] پرونده‌های من حاوی پیشنهاد بی‌درگیریی است که نگرانی‌های‌شان را برطرف خواهد کرد. اکنون در اینجا چه چیزی وجود دارد؟
برگه‌ی اول: چشم‌انداز فلسفی به مرحله‌ی صلح دموکراتیک؛ که این برگه در کل متشکل از ده ماده است.
برگه‌ی دوم: طرح رهیافت دموکراتیک؛ این نیز در کل متشکل از ده ماده می‌باشد. می‌توان این برگه را مقدمه‌یی کوتاه نیز عنوان کرد.
برگه‌ی سوم: طرح عملیات صلح دموکراتیک؛ که دارای سه مقطع است. نخستین مقطع از هفت ماده, دومین مقطع از پنج ماده و سومین مقطع از هفت ماده تشکیل شده است.
صفحه‌یی ضمیمه را درباره‌ی طرح اجرایی آن نوشتم. ضمیمه‌ی دوم چهار صفحه‌یی است که حاوی پاسخ‌هایی است به پرسش‌های مربوط به دولت پارالل. ارزیابی سه برگه که شش صفحه است, حاوی ارزیابی مختصری درباره‌ی روند صلح و دموکراسی در مساله‌ی کورد می‌باشد. من سه مقطع و ده مبدا را پیشنهاد می‌کنم. بایستی بر روی این نوشته جسورانه بحث کنید. باید این را به قندیل و اروپا ببرید. [با اشاره به هیئت] با انجام تقسیم کاری در بین خودتان این دیدار را برای قندیل و اروپا تشریح کنید. پیش از این گفته بودم که سه هفته مهلت دارند. اما اگر در عرض دو هفته بیاید تجدید نظر می‌کنم. اگر با رؤسای مشترک دیدار صورت دهم خوب خواهد شد. اگر موضع موجود در برابر رؤسای مشترک ادامه یابد باز این هیئت خواهد آمد. می‌خواهم که این را در نوروز اعلان نمایم. من آن را اعلان خواهم کرد. [خطاب به سری] حقوق جمعی و قانون اصلاحات کورد وضع خواهد شد. لذا اگر ما بر امر خودگردانی دموکراتیک اصرار کنیم مختل می‌شود.
سری: جناب رهبر, آنچه که هم روند را مسدود خواهد کرد و هم جلوی آن را خواهد گشود, شرایطی است که شما در آن بسر می‌برید. در دیدارهای شما با مقامات آیا راجب به این موضوع یک تقویم و یا توافقی وجود دارد؟
رهبری: یالچین آکدوغان می‌گوید “میلاد”. این خودفریبی بوده و موجب بروز فلاکت خواهد شد. پاسخ نامه خواهد آمد. تصمیم گرفته و اعلان خواهم کرد. قندیل نسبت به مساله بدبین است, اما بهتر است که آن را پشت سر بگذارد. اگر یالچین آکدوغان اعتماد به‌نفس داشته باشد, می‌توانید با وی حرف بزنید. اگر این را انجام ندهند با مبحثی بسیار جداگانه‌تری روبه‌رو خواهند شد. [خطاب به سری] بسیار خب, جهت اینکه ژیتم و مزدوران در جاهایی که این عقب‌نشینی صورت می‌گیرد مستقر نشوند آیا بایستی کمیسیون‌ها در آنجا باشند و یا خردمندان؟
سری: پارلمان از چنین صلاحیت و کارکردی برخوردار نیست.
رهبری: کمیسیون‌ها بایستی تشکیل گردند؛ کمیسیون حقیقت‌یاب نیز تشکیل خواهد شد. این کارها بایستی تحت نظارت خردمندان انجام یابند. آنگاه عقب‌نشینی صورت خواهد گرفت؛ بازگشت به روستا امکان‌پذیر خواهد شد. اگر این‌ها را انجام ندهند عقب‌نشینی نامیسر خواهد بود.
من با این نظر موافق نیستم که “اگر گریلا عقب‌نشینی کند دیگر گریلا به پایان می‌رسد”. در جاهایی که بدان عقب‌نشینی کرده‌ایم, گریلا را بیش از پیش گسترش خواهیم داد؛ در سوریه هست, در ایران هست.
سری: موقعیت شما چه خواهد شد؟
رهبری [خنده‌کنان]: نه حصر خانگی و نه عفو, نیازی به این‌ها نخواهد بود. هر کس و همه‌ی ما آزاد خواهیم شد. این را بدانید که این اقدام من, توطئه را خنثی خواهد ساخت. من توطئه را پشت‌سر می‌گذارم. اگر موفق شوم, نه زندانیان KCK و نه کسی دیگر [در زندان] باقی خواهند ماند. در غیر این صورت با پنجاه هزار نفر, جنگ مردمی روی خواهد داد. کشت و کشتار روی خواهد داد, من دخالت نخواهم کرد. ولی بایستی هر کسی بداند که نه همچون گذشته خواهیم زیست و نه مثل گذشته خواهیم جنگید. من به خود اطمینان دارم. این را به‌خوبی بدانید که, نه دولت و نه من نمی‌توانیم دست برداریم. گذار به صلحی تاریخی و حیاتی دموکراتیک… چون با نظام جنگی قندیل موافق نیستم از این‌رو از آنها عصبانی می‌شوم. امیدوارم که AKP نیز ما را به اشتباه درک نکند. اگر برداشتی اشتباه داشته باشد آن‌وقت فلاکت به‌پا خواهد شد. به‌رغم این اگر AKP دیکتاتوری خود را بر ما تحمیل کند ما نخواهیم پذیرفت.
سری: رهبرم, ما در مورد هر چیزی بحث کردیم. همچنین مساله‌ی ریاست مطرح است. افکار عمومی در این موضوع بسیار حساس است. عثمان کاوالا به شما سلام می‌رساند. از تبدیل‌شدن آن [سیستم] به ساختاری توتالیتر احساس نگرانی می‌کنند.
رهبری: می‌توان نظام ریاستی را مدنظر قرار داد. ما از ریاست آقای طیب پشتیبانی می‌کنیم. ما می‌توانیم با AKP بر سر ریاستی بر این اساس وارد توافق شویم. فقط بایستی ریاست همانند ریاستی باشد که در آمریکا وجود دارد. سناتویی همانند مجلس دولت. دوما, مجلس خلق‌ها ایجاد شود. عنوان این می‌تواند مجلس دموکراتیک نیز باشد؛ همانند مجلس نمایندگان در آمریکا باشد؛ به‌مانند [مجلس] دومای تحتانی روسیه باشد؛ و یا همانند نسخه‌ی ترکیه‌یی کابینه‌ی عوام انگلستان. اساسا می‌توان آن را به‌مثابه‌ی منطبق‌ساختن HDK با پارلمان مد نظر قرار داد. حال که بحث HDK مطرح شد, بایستی کارهای بسیار باحساب و سازمان‌یافته‌یی انجام دهید. اندکی بروکراتیک و کُند پیش می‌رود. به ارطغرل بگویید که من هنوز در درون خط‌مشی DevGenç قرار دارم. [با خنده] او منظورم را می‌فهمد. چهل سال است که چپ ترک را سر پا نگه می‌دارم. بایستی اعتمادبه‌نفس‌شان را بالاتر ببرند. بیشتر مردمی شوید, فعالیت‌تان در محدوده‌ی تنگی است. شما در این باره تصمیم بگیرید که آیا با BDP وارد انتخابات می‌شوید و یا HDK. نمایندگان را از سرشناس‌ترین افراد میان مردم انتخاب کنید. زمانی‌که وارد انتخابات می‌شوید (اگر با HDK وارد انتخابات شوید) ممکن است که رؤسای مشترک عوض شوند.
پروین: آیا امکان پیگیری مطبوعات کوردی را دارید؟ روزنامه‌هایی مثل اوزگور گوندَم, آزادیا وَلات…
رهبری: بله, روزنامه‌ی اوزگور گوندم را می‌خوانم. خود را به زحمت نمی‌اندازند, اندکی تلاش به خرج دهند؛ امضاها مثمرثمرتر گردند. صفحه‌ی زن را نیز می‌خوانم. اما همیشه از کشتار و مرگ‌ها بحث می‌کنند. در حالی‌که بایستی بخشی را نیز به [مبحث] آزادی‌ها اختصاص داد.
سری: در این روزهای اخیر هنرمندان دارای مواضع هوشیارانه‌یی هستند. مثلا سخنان “قادر اینانر” تاثیرات فراوانی داشت.
رهبری: برای همه‌ی آنها عرض درود و احترام دارم. بایستی بدین پی ببرند که فعالیت‌های سیاسی ما یک هنر است؛ با زیبایی‌شناختی و سازماندهی‌اش یک هنر است.
سری: بر روی سناریویی که مساله‌ی کورد را از طریق قتل‌عام روستای بیلگه توضیح می‌دهد کار می‌کنم.
رهبری: بسیار عالی می‌شود.
سری: باسکن اوران عرض سلام دارند.
رهبری: سلام‌های فراوانم را به او برسانید. برنامه‌ی او را در تلویزیون تماشا کردم. ارزیابی بسیار زیبایی را انجام داد. هر چند که پیشتر میتراند MİTterand گفته بود: “مرکزگرایی تا چه اندازه در برساخت فرانسه لازم بود, حال نیز به همان اندازه خطرناک است.” می‌توانیم این مهم را برای ترکیه نیز مد نظر قرار دهیم. حتی اگر در اوایل [تاسیس ترکیه] برای ترکیه لزومی هم می‌داشت, که من فکر نمی‌کنم آنگونه باشد.
سری: رفقایی که در گروه جای می‌گیرند نیز عرض سلام دارند, آیا گفته‌یی برای آنها دارید؟
رهبری: بایستی BDP این را بداند که اگر از این پس, دستگیری‌های گروهی روی دهند بایستی قیام به‌پا کنند. من نمی‌توانم مسوولیتی برعهده بگیرم. اگر مرحله با شکست مواجه شود باید بگویید که “آپو مرد”, من نیستم. اجازه نمی‌دهم که BDP و PKK از من سوء‌استفاده کنند.
سری: آیا در مورد روژاوا گفته‌یی دارید که بگویید؟
رهبری: کوردها در سوریه باید با هر دو طرف نیز دیدار انجام دهند,‌ با کسی که حقوق‌شان را بدهد کار کنند. جبهه‌ی رهایی‌بخش دموکراتیک سوریه از کورد, عرب, ترک, ترکمن و… تشکیل گردد. سلفی‌های سعودی بسیار خطرناک‌اند, رژیم اسد نیز دیکتاتوری خرده‌بورژوازی است. امکان ندارد که کوردها تحت اوامر بارزانی قرار بگیرند. خط‌مشی او متفاوت است. بایستی کوردها به‌طور حتم یک نیروی دفاع ذاتی را تشکیل دهند.
سری: جان دوندار برای شما عرض سلام داشتند. می‌خواهد که مستند شما را بنویسد؛ و اینکه از آمارا شروع کند. اجازه‌ی شما را می‌خواهد. دوست دارد که با شما دیدار کند. بسیاری از روزنامه‌نگاران نیز می‌خواهند با شما دیدار کنند.
رهبری: که این‌طور, “جان” شاگرد محمد علی بیراند است. بیراند نیز چنین درخواستی داشت. حتی می‌خواست که به دیاربکر نیز برود. روزی که می‌رفت درگذشت. این کار آسانی نیست. تدارکاتش را انجام دهد ولی دست به کار نشود. البته [با اشاره به سری] حوزه‌ی تخصصی شما نیز می‌باشد. کسی مرا نمی‌فهمد. نقشی که من ایفا نموده‌ام بسیار متفاوت است. به جاهای لازم سلامم را برسانید.
پروین: رهبرم, می‌خواهم یک چیز متعلق به شما را [برای یادگاری] داشته باشم.
رهبری [قلمی را که در دست داشت به پروین داد]: حتی می‌توانم برای شما چیزی را امضا کنم. [برای هر یک از سه عضو هیئت به‌طور جداگانه جمله‌یی‌ را که بیانگر احساس‌شان بود روی کارت نوشته و امضا کرد و سپس به هر کدام یک کارت داد.]