باهوز ‌سیروان —

با گذشت تقریبا 2600 سال از فروپاشی کنفدراسیون ماد، خلقمان تا کنون نتوانسته جایگاه قبلی خویش را از لحاظ سیاسی بازیابد.از فروپاشی کنفدراسیون مادها بدین سو خلق كورد و بقیه‌ی زاگرس‌نشینان در تلاش و مبارزه‌ برای بدست آوردن جایگاه سیاسی و فرهنگی‌شان بوده‌اند. هم زمان با این وضعیت عده‌ای نیز در فراهم آوردن زمینه فروپاشی همبستگی کوردها ( کنفدراسیون ماد )، با خیانت هایشان مهر سیاه را بر تارک تاریخ ننگین شان زده‌اند.

امروزه نیز بعد از گذشت هزاران سال و تلاشی مستمر، خلقمان به پیشاهنگی جنبش آزادیخواهی‌اش برای تجدید اتحاد و همبستگی‌ در تلاش است. از دیگر سوی نیز نوادگان ذهنیت خیانت به خلق و میهن، در پی تداوم و اصرار بر رفتار گذشته‌ هستند.

اما مبارزه و اتحاد خلق‌مان در غرب کوردستان، که طلایه‌دار مرحله‌ی انقلاب خلق‌های خاورمیانه می‌باشد؛ به مدلی برای آزادی خلق‌های تحت ستم مبدل گشته است. همان‌گونه که در تونس جوانی خود را به آتش کشید و زبانه‌های آتش افروخته شده‌ی وی دیکتاتوری «بن‌علی» را نیز سوزاند، جوانان غرب کوردستان نیز با شعله‌هایی كه از آتش برافروخته شده‌ی شهید «مظلوم دوغان» به میراث برده‌اند، توانستند سند لوزان را در این بخش از کوردستان بسوزانند و آثار دیکتاتوری رژیم بعث را از غرب کوردستان بزدایند. جوانان غیوری همچون « باوه‌ر، گوران و چه‌كدار» با نثار جانشان راه آینده‌ی خلق خویش را روشن نمودند و به نماد و سمبل مقاومت و انقلاب این بخش از كوردستان بدل گشتند.

تلاش یگان‌های مدافع خلق و كوشش نهادهای مدنی در سازماندهی و تنظیم جامعه‌ در این بخش، بستری شد كه بتوان در آن گام‌های بزرگ‌تری برداشت. علیرغم تمام تبلیغات، انكار و سیاه‌نمایی‌ها در مورد پیشرفت انقلاب و بهار كوردی در این بخش از كوردستان، روز به روز شاهد رشد و بالندگی تلاش‌های همه‌جانبه‌ی خلق‌مان هستیم؛ كه می‌تواند، نه از فردا بلكه از همین امروز در تحكیم و استقرار ستاتوی سایر بخش‌ها مثمرثمر باشد. درهمین اواخر جوانان با برگزاری سومین کنفرانس خود در این بخش از كوردستان، تلاش کردند که بستری را برای احزاب و نهادهای همه بخشهای کوردستان جهت برگزاری کنفرانس ملی خلق کورد که امروزه امری حیاتی است را هموار نمایند. تا اینکه در آینده، نیروهای سیاسی تمامی بخش‌های كوردستان، در کنفرانسی ملی تصمیمات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و دفاعی مشترکی را اتحاذ کرده و راه را بر تکرار تجاوزات و مداخلات خارجی گرفته و از سوء استفاده و تاراج بیشتر از جانب نیرو‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای جلوگیری نمایند. هم‌چنین با تعاملات بیشتر و تشریك مساعی، ساختاری دموكراتیك را در جامعه پیاده نمایند. به این وسیله راه را بر تكرار خیانت‌های داخلی ببندند.

خلقی که از پیمان لوزان به این سو هویت، زبان و فرهنگ‌اش تحت شدیدترین سیاست‌های انكار قرار گرفته بود، سیاست تعریب و آسمیلاسیون را سرنوشت او نموده بودند، کشتارهای دسته جمعی سینمای عامودا و قامیشلو را بر آنان فرض می کردند؛ امروزه با مبارزه‌ای مستمر، خستگی‌ناپذیر، شوری انقلابی و سیاستی كارآمد، توانسته كه خط بطلانی بر آنان بکشد.

جوانان که آینده‌ساز جوامع می باشند، برای آیند‌‌ه‌ای آزاد در جامعه‌ای دموکراتیک تحت عنوان «اتحاد جوانان انقلابی» خود را سازماندهی نموده و کمر همت به سازماندهی خلق و دفاع از خلق‌شان بسته‌اند. جوانان در دومین کنفرانس ملی‌شان که سال گذشته در شهر «هه‌ولیر» برگزار گردید، تصمیم گرفته بودند که سومین کنفرانس‌شان را در غرب کوردستان برگزار کنند. بنابراین در راستای پایبندی به تصمیماتشان از هر چهار بخش کوردستان و اروپا گردهم آمدند تا به این مهم، جامه‌ی عمل بپوشانند. علیرغم این موضع راسخ و ملی جوانان، بعضی از نهادهای جوانان بویژه اتحادیه جوانان(یه‌کیتی لاوان) وابسته به حزب دموکرات کوردستان عراق ( پ.د.ك ) تلاش نمودند تا کنفرانس را برهم بزنند، حتی با بی‌احترامی نسبت به هیئت اعزامی کمیته‌ی تدارکاتی کنفرانس، که بمنظور دعوت از آنها به جنوب کوردستان عازم گشته بودند، رفتار كردند و خارج از اصول و معیارهای دیپلماتیك، این هیئت را به عنوان میهمان نیز نپذیرفتند.

حتی جوانانی که از شرق و جنوب کوردستان برای برپایی کنفرانس عازم غرب کوردستان شده بودند از طرف نیروهای حزب دموکرات کوردستان، در هنگام عبورشان از مرزهای مضحکی که نیروهای استعمارگر کوردستان ساخته‌اند، با ممانعت مواجه شدند. این در حالی بود که این نیروهای مخالف اتحاد و آزادی خلق کورد، روزانه و مستمر با همکاری بعضی از کشورهای منطقه مانند ترکیه تلاش می‌کنند با نفوذ دادن نیروهای مزدور، امنیت غرب کوردستان را برهم‌زده و دستاوردهای خلق ستم‌دیده‌مان را از بین ببرند. تا بدین گونه اهرمی باشند برای استمرار اعمال بردگی بر خلقمان در غرب كوردستان و از این راه به اهداف منفعت‌طلبانه و اقتدارگرایانه‌ی خود برسند. این نیروها در حالی که ادعای دفاع از منافع ملت كورد را دارند چرا باید از مرزهایی كه حاصل پیمان شوم لوزان هستند، دفاع کنند؟!!

در هر صورت جوانان که شور و اشتیاق هزاران ساله‌ی اتحاد ملی و آرزوی دیدن بخشی از میهن آزاد شده‌شان، آنها را به شعف آورده بود، با ابرام و اصرار بر عدم شناخت مرزهای ساختگی، توانستند كه آنها را وادار به تسلیم در برابر خواسته‌های جوانان نمایند. با این پیروزی در مقابل جهل سرسپردگان، جوانان شرق و جنوب کوردستان نیز به انتظار جوانان دیگر بخش‌های کوردستان پایان داده و حلقه‌ی اتحاد جوانان کامل شده و در چنین فضایی سومین کنفرانس شان را برگزار کردند.

برگزاری این کنفرانس در حالی که این بخش از میهنمان در مرحله‌ی انقلاب به سر می‌برد، چند پیام واضح برای دشمنان می‌تواند داشته باشد:

1-هیچ نیرویی توانایی مقاومت در برابر اراده جوانان را ندارد و هر نیرویی در صدد چنین تلاشی برآید محکوم به شکست خواهد شد.
2- جوانان به سطحی از آگاهی و سازماندهی رسیده‌اند که توانایی تصمیم‌گیری برای خویش و وطن‌شان را دارند.
3- كشیدن خط بطلانی بر خیانت نیروهایی که با عجز خویش در تلاشند عزت خلق کورد را از بین ببرند.

جوانان با برگزاری این کنفرانس، هم واهی بودن ادعاهای مبنی بر ناامن بودن غرب کوردستان را برملا ساختند و هم تلاش‌ها و سیاست‌هایی را که منجر به مهاجرت جوانان شده و وادارشان كرده كه سیاست مزدوری در پیش بگیرند، آشكار نمودند.

در چنین مرحله‌ای که خلقمان با دستاوردهایش در حال بازنویسی تاریخ و رقم زدن سرنوشتی دیگر برای کوردستان و خاورمیانه است، تجربه‌ی جوانان در غرب کوردستان می‌تواند روشنگر راه مبارزه‌ی جوانان در شرق کوردستان و ایران باشد. نظام جمهوری اسلامی با خود بیگانگی فرهنگی جامعه‌، جوان را دچار انحراف نموده و با تعارض در فرهنگ و سیاست سرکوب، موجبات خفقان در جامعه را فراهم آورده است. باعث شده تا جوانان انحرافات اخلاقی و استفاده از مواد مخدر را همانند راه گریز ببینند و بدین گونه شیرازه‌ی اخلاقی جامعه‌‌ی کوردستان و ایران فروپاشیده شود. جوانان ایران و شرق کوردستان با الگو قرار دادن آزمون غرب کوردستان می‌توانند به سرطان‌های اجتماعی ناشی از سیاست‌های غیر بشری نظام خاتمه دهند. بدین منظور در سازماندهی جامعه باید نقش پیشاهنگی‌شان را بر عهده بگیرند. چنانچه “آینده از آن جوانان است” بنابراین بایستی سرنوشت‌شان را به دست خودشان تعیین نمایند، نه اینکه به تقدیر واگذار کنند.

در جریان انقلاب خلق‌های ایران در سال 1357 نیز جوانان نقشی اساسی و پیشاهنگ در راستای فروپاشی نظام استبدادی شاهنشاهی داشتند ، اما عدم سازماندهی منسجم و واقعی جوانان در این مرحله منجر به بر سر کار آمدن نظام اسلامی شد که به جز سیاست‌های جوان‌کش چیز دیگری را برای جوانان به ارمغان نداشته است. تلاش‌های جوانان برای انقلابی دموکراتیک این‌گونه بی‌ثمر ماند. جوانان از ضد انقلاب بر سر کار آمده‌ی جمهوری اسلامی، تنها شرکت در جنگ‌های فرسایشی(طاقت فرسا) نصیبشان گشت. بعد از جنگ نیز به نسلی سوخته تبدیل شدند که سهم‌شان، آلودگی به فسادها و انحرافات اجتماعی بود و در صورت اعتراض هم با احكام اعدام، سنگسار، شکنجه و زندان و… روبرو می‌شدند.

مدلی که جوانان در غرب کوردستان در حال عملی نمودن آن می باشند، از هر نوع بی‌ارادگی و ابزارشدگی اجتماعی و سیاسی و… جوانان جلوگیری می کند. لازم است كه برای مبارزه با نظام حاکم در ایران نیز، جوانان خود را در هر جای ایران سازماندهی نمایند زیرا سلاح دفاعی جوان و جامعه، سازماندهی است و جوانان با ایمان به نیروی ذاتی (اعتماد به نفس) و تفکر آزادیخواهانه می‌توانند در برابر هر گونه ذهنیت ژرنتوکراسی(پیرسالاری) و قید و بند‌های برخاسته از آن مبارزه کند.

بدین منظور جوانان باید اهمیت مرحله‌ی نوین در حال وقوع خاورمیانه را درک کرده و با سازماندهی در قالب گروه‌های محلی، منطقه‌ای و… توان دفاع ذاتی خویش را ارتقاء بخشند.

همان‌طور كه رهبر آپو می‌گوید: «جوانان بیشتر از همه برای آزادی مبارزه خواهند کرد؛ چرا که آینده ازآن جوانان است».