تحلیل پژاک و کودار در خصوص سال ۱۴۰۰

سال ۱۴۰۰ در ایران و شرق کوردستان درحالی پشت‌سر گذاشته شد که بحران‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی به دلیل خصومت‌های نظام فاشیست علیه جامعه مدنی و ممانعت از دموکراتیزاسیون، به اوج رسیدند. در سالی که بیکاری، فقر و تورم موجب خالی‌ترشدن سفره‌های خلق شد، سرکوب جنبش دموکراتیک خلقی، فشارهای امنیتی با ملیتاریزه‌کردن سراسر شرق کوردستان و ایجاد خفقان، سیاه‌ترین کارنامه رژیم در تقابل با جامعه را تشکیل داد. روابط خارجی تنازعی فاشیسم ایران به تنش‌های خارجی با دول رقیب دامن‌زد و تمامی هزینه‌های فقرزای آن را خلق‌های ایران و کشورهایی پرداختند که نظام‌ توتالیتر و زیاده‌خواه ایران در آنها به دخالت دست زده‌. مسئله کورد کماکان با سیاست‌های آسمیلاسیون و خصومت‌ورزی و پایمال‌کردن طبیعی‌ترین حقوق خلق کورد، لاینحل مانده است ولی در مقابل آن، جامعه و خلق‌های تحت‌ستم کماکان رویاروی رژیم قرارگرفته و از فاشیسم زورگو و ستمگر حساب‌خواهی می‌کنند. بازداشت بیش از ۱۷۰۰ فعال سیاسی و مدنی و صدها معترض، اعدام ۳۳۳ زندانی، دهها کشته و مجروح در جریان اعتراضات خوزستان و اصفهان، قتل دهها کولبر و اخراج و بیکارشدن بیش از ۱۰ هزار کارگر بویژه جانباختن بیش از ۷۰۰ تن بر اثر سانحه، تنها گوشه‌ای از کارنامه سیاه رژیم در سال را نشان می‌دهد.

در سالی که گذشت، تنش‌زایی و جنگ‌افروزی فاشیسم ایران در هر دو حوزه داخلی و خارجی خاصه با دخالت در کشورهای سوریه، عراق، یمن و لبنان، دو مشخصه بارز سیاست‌های ستیزه‌جویانه و ضدموکراتیک رژیم بود. بیش از سال‌های گذشته شاهد کاراکتر متمایز شیوه‌های متنوع جنگ و نزاع میان ایران ـ آمریکا، ایران ـ اسرائیل و ایران ـ اپوزیسیون بودیم. از نابودی یمن و سوریه گرفته تا تنش با آذربایجان و در این اواخر حمله موشکی به هولیر، یک شیوه جنگی متفاوت و پراکنده میان ایران و دول رقیب او مشاهده کردیم. دیگر حتی احیای برجام که همانا معامله بر سر «حقوق جامعه و نظام حقوق بشر» است، خطرات ناشی از شیوه‌جنگی آغازشده را مرتفع نخواهد ساخت. ضددموکراتیک‌بودن، جنگ‌افروزی و خصایل ضدخلقی نظام ایران دیگر هیچگاه اجازه عادی‌شدن وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی به آن نخواهدداد.

همچنین وضعیت خاورمیانه بطور کلی پرمخاطره شده و با آغاز جنگ اوکراین، مناطق قفقاز و بالکان نیز به آن ضمیمه گشته که فقط پایان جنگ در این منطقه می‌تواند آینده نظم نوین جهانی را تعیین‌نماید. اگرچه جنگ جهانی سوم گاهی در افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، یمن و اوکراین بروز‌می‌یابد، اما کماکان از زمان توطئه بین‌المللی علیه رهبر آپو تا به امروز، کانون آن جنگ، کوردستان بوده. خاورمیانه در نقطه بینابینی میان یک‌قرون‌وسطای تاریک و یک رنسانس قریب‌الوقوع قرارگرفته. بروز جنگ‌ها و مبارزات دموکراتیک خلق‌ها به موازات هم نیز بخاطر آبستن‌بودن منطقه، خاصه کوردستان به یک رنسانس است. کیفیت آینده دموکراتیک این مرحله تاریخیِ هزاره سوم را همه خلق‌ها با هم و متحدانه تعیین خواهند کرد که شرط آن، فروپاشی فاشیسم در همه کشورهای منطقه است. این روند، بی‌بازگشت است و جنگ اوکراین آن را بیشتر تشدید نموده و احتمال شکل‌گیری یک نظم جهانی نوین بحرانی‌تر را افزایش داده. تبعات سیل‌آسای این جنگ و تنش ملتهب خاورمیانه شدیدا ایران را تحت تأثیر قرارمی‌دهد. ایرانی که با بحران و زوال روبروشده و راهی جز برخورد نظامی برای خود نمی‌بیند و درکنترل اوضاع شکست خورده.

در سال ۱۴۰۰ که آکنده از اعتراضات دموکراتیک خلق بر ضد کانون‌های فاشیسم و شوونیسم بود، پیشرفت‌های شایان توجهی به میان آمد. خصیصه کلی سال نیز «پیشرفت فزاینده جنبش دموکراتیک خلق» نسبت به سال‌های گذشته با اوج‌گیری اعتراضات و مخالفت‌های مدنی علیه نظام فاشیسم بود. در مقابل آن نیز تلاش رژیم فاشیست برای «سرکوب جنبش دموکراتیک خلق‌ها» با تصاحب قدرت از سوی زمامداران اصولگرا حدومرزی نشناخت. کل استراتژی رژیم بر روی سرکوب جنبش دموکراتیک خلقی متمرکز گشت و حتی از برجام برای اعمال آن استفاده می‌کند. همچنین خلق‌مان در شرق کوردستان فشارها و سرکوب‌گری‌های مضاعف‌تری را متحمل شد ولی علی‌رغم دادن هزینه‌های سنگین، کماکان پابرجاست. تلاش نظام فاشیست برای یکدست‌کردن قدرت در سال ۱۴۰۰ با هدف تهاجم گسترده‌تر به همه کانون‌های دموکراتیک خلقی، بصورت برنامه‌ریزی‌شده و سیستماتیک انجام گرفت که نتیجه آن، «جنگ دولت و جامعه» در همه سطوح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیط‌زیستی و امنیتی را بروز داد. قدرمسلم این جنگ که دارای کاراکتر تنازعی فزاینده میان توده‌های آزادیخواه جامعه با کانون‌های سرکوبگر امنیتی ـ میلیتاریستی است، در سطحی بود که سرکوبگری رژیم در مهار اعتراضات دموکراتیک و برحق را به شکست کشاند و خلق‌های ایران صدای مظلومیت‌شان را به گوش جهانیان رساندند. اعتراضات یک سال آکنده از مشقت و رنج برای آزادی و دموکراسی از سوی کارگران، معلمان، کارمندان، بازنشستگان، مالباختگان، زنان و جوانان در قالب خیزش‌های خودجوش و صنفی، سال ۱۴۰۰ را به سال پیشرفت در شکل‌گیری منسجم‌تر خیزش توده‌ای علیه دولت مبدل‌ساخت. سرکوب خصمانه، خشونت‌آمیز و قهری دولت علیه خلق و جامعه به نقطه انفجار رسیده. «اعتراضات مسالمت‌آمیز و دموکراتیک» نیز برخورد بجای خلق در قبال نظام و دولت فاشیست بود. مهم‌ترین پیشرفت کیفی و کمی در خیزش جامعه مدنی، رشد خیزش‌ها با ماهیت یک «جنبش اجتماعی» هرچند ناپیوسته بود ولی بسوی همبستگی و اتحاد معلمان، کارگران و سایر اصناف و اقشار برای خیزش متحدانه جریان دارد.

رفتار نظام فاشیست، نقض حقوق بشر نه که منع گسترده و خصمانه آن در سطح داخلی و خارجی است. بیش از ۲۷۵ مورد اعدام، گسترش بازداشت‌ فعالان مدنی و سیاسی بویژه در شرق کوردستان و کشتار کولبران، گسترده بود اما جامعه بین‌الملل نه تنها توان پاسخگوکردن فاشیسم ایران در قبال «منع حقوق بشر» را نیافت بلکه حتی عامدانه و مزورانه از آن سرباز زد. سرکوب ملیت‌ها و خلق‌های متکثر، سرکوب هولناک اعتراضات، منع آزادی بیان و تشدید سیاست ممانعت از آموزش به زبان مادری، نمونه‌های بارز خصومت‌های فاشیستی علیه جامعه و خلق‌ها است. رژیم قلدرانه از «مشارکت دموکراتیک توده‌های خلق» در مدیریت کشور جلوگیری می‌کند و دهشتناک‌ترین مجازاتها را بر فعالان سیاسی و مدنی تحمیل نموده.

باوجود رشد اعتراضات خلق‌ها و رشد خیزش‌ها که مدام به آستانه مبدل‌شدن به یک قیام تمام‌عیار نزدیک شده، اما پشتیبانی عملی اپوزیسیون ایرانی از این جنبش مدنی آنقدر ضعیف بوده که کاراکتر صنفی خودجوش به اعتراضات بخشیده است. البته در جبران این خلأ عملا اثبات شد که اصناف و توده‌ها نیز توان ظهوردادن یک مدیریت جمعی برای اعتراضات را دارند و این بعد خیزش‌ها امیدوارکننده است. تمامی تلاش جامعه مدنی این است که مدیریت خیزش‌ها و مهیاساختن زمینه تحولات ساختاری اما بنیادین را به مداخله‌کنندان داخلی و خارجی قدرت‌طلب و سودجو واگذار ننماید. این کاراکتر خلق‌های ایران هم همیشه احیاگر یک قیام بوده.

خصیصه بارز سال ۱۴۰۰ مقاومت و پویایی مخالفت‌های دموکراتیک و آزادیخواهانه زنان با انتقال از میادین خیابانی به میادین و حوزه زندان بود که نشان از سرکوب‌ خصمانه‌تر زنان نسبت به سال‌های پیشین دارد. جنبش زنان هرچند در حوزه زندان تداوم یافت، اما کماکان یکی از ستون‌های استوار اعتراضات دموکراتیک را تشکیل‌ می‌دهد. مقاومت زنانی چون «زینب جلالیان» و «نرگس محمدی»، بازنمای هویت مخالف و آزادیخواه رادیکال زنان در رویارویی علیه نظام خودکامه و زن‌ستیز نظام می‌باشد. به‌اندازه‌ای که کارگران، معلمان و روشنفکران یک بعد اعتراضات برحق را تشکیل‌داده‌اند، سهم زنان در ایجاد یک ستون مستحکم برای خیزش خلقی تأثیرگذار و انکارناپذیر است. حضور زنان در همه مدیریت‌های خیزش‌های صنفی و مدنی، بطور سیستماتیزه و طبیعی که یک خصلت خاص جامعه نافرمان علیه کانون‌های ظلم است، انجام می‌گیرد. رنج‌های فعالان زن، یقین‌ افکار عمومی برای انجام تحولات ساختارین در آینده نزدیک ایران و شرق کوردستان را بیشتر ساخته و تغییر سطح خیزش‌های پراکنده و ناپیوسته از کارگران گرفته تا معلمان به یک قیام متحد و پیوسته را افزایش داده. چه‌بسا در برهه‌ای قرارداریم که نقش زنان مبارز امروز برای ایجاد تحولات انقلابی، به مراتب بیشتر از دوران انقلاب ۱۳۵۷ است و این رشد کمی و کیفی موجب هراس نظام تئوکراتیک خودکامه و مردسالار شده. قدر مسلم تأثیرگذاری و پیشاهنگی زنان مبارز کورد در این میان در سطح ایران و شرق کوردستان، بارزتر می‌باشد. رژیم می‌کوشد با سرکوب‌ زنان به انحاء مختلف، طوری بر رشد مبارزات زنان سرپوش بگذارد که بازتاب داخلی و خارجی نیابد، اما زنان مبارز نیز متوجه این جنبه از رفتارهای سیاسی ـ قهری رژیم هستند.

مسئله کورد نیز در سال‌های اخیر رژیم ایران را ناچار به واکنش‌های ظالمانه و ضددموکراتیک نموده. نظام فاشیست می‌کوشد خود را بی‌توجه به این بزرگ‌ترین مسئله مضاف‌ بر حقوق خلق‌ها و ملیت‌های متکثر جلوه دهد، اما توان رهایی و گریز از آن را ندارد. با یکدست‌کردن قدرت از سوی اصولگرایان، دولت رئیسی بیشتر مأموریت سرکوب خلق‌ها و ملیت‌ها را در اولویت برنامه‌های کلان خود قرارداده. برنامه سیستماتیزه نظام در برهه کنونی، پاک‌کردن حافظه فرهنگی خلق کورد و خلق‌های غیرفارس در راستای تشدید سیاست آسمیلاسیون است که ممکن است به بروز خشونت‌های قهرآمیز فزاینده‌ای در آینده نزدیک و دور بیانجامد. دیگر دوران بی‌محلی و سرپوش گذاشتن سرکوب‌گرانه بر مسئله کورد گذشته و در فاز یکسره‌کردن این بلاتکلیفی یک‌سده گذشته، بویژه چهل‌واندی سال حاکمیت جمهوری ولایی قرارداریم. بی‌بروبرگرد، دو مسئله خلق‌های متکثر و دموکراتیزاسیون، در درجه نخست فراتر از همه موضوعات کلان سیاسی و مدنی نظام شوونیست ایران قراردارند. یا دموکراتیزاسیون و تحول ساختارین نظام رخ می‌دهد، یا خشونت و راهکارهای قهرآمیز از سوی طیف‌ها و جریانات حاکم بر آن نظام، فازی شدیدتر از تنازعات داخلی و خارجی را به میان خواهد آورد. ما همچو حزب حیات آزادکردستان(پژاک) و سیستم «جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان(کودار)» در برنامه و استراتژی خویش روش‌های قهرآمیز و جنگ را در اولویت قرارنداده‌ایم و نخواهیم داد، اما نوع رفتار نظام ایران، بروز رفتار‌های خودحفاظتی ما در زمینه دفاع مشروع را در دو دهه‌ گذشته موجب شده. ما در سال ۱۴۰۰ اثبات کردیم که رویکرد دموکراتیک و مسالمت‌آمیزمان بزرگترین خدمت به خلقهای ایران و شرق کوردستان در زمینه ممانعت از جنگ‌های ویرانگر بوده. برهه کنونی مطابق کنژکتور سیاسی، معامله نظام فاشیست بر سر حقوق خلق‌ها بویژه مسئله‌کُرد است. رفتار قهرآمیز ایران، ترکیه، سوریه و عراق در قبال خلق‌کرد تغییری نکرده و اگر پیشرفتی در مبارزات خلقمان مشاهده می‌گردد، در سایه دستاوردهایی بوده که خلق و جنبش آزادیخواه خویش حاصل نموده‌اند.

فشارهای رژیم در برابر نیروی گریلا در سال ۱۴۰۰ و نیز بازداشت گسترده فعالان سیاسی و مدنی بطور بی‌سابقه، در کنار کشتار کولبران و سرکوب اعتراضات خلقی همه و همه ماهیت استراتژی سال رژیم را بخوبی برای خلقمان افشانمودند. خلق‌کورد در شرق کوردستان یک سال دیگر را با استقامت خویش پشت‌سر گذاشت و رژیم در مهار مبارزات و موفقیت در سیاست انکار و نسل‌کشی فرهنگی کماکان ناکام ماند. خلقمان در بستر خیابان مطالبات دموکراتیک خویش را مطرح ساخت که جنبش معلمان کورد را متفاوت‌تر از معلمان ایران ساخت زیرا حقوق ملی خویش را خواستار شدند و اعتراضات خود را به حقوق محدودگشته و سرکوب‌شده صرف معلمی تقلیل ندادند. مطالبه زبان مادری و حل مسئله کُرد در درون مطالبات گنجانده شد که بازتاب گسترده نیز یافت و سال ۱۴۰۰ شرق کوردستان را با سال‌های پیش متمایز ساخت.

موضوع اساسی دیگر، افزایش فشارهای استراتژیک و تاکتیکی نیروهای اشغالگر ایران در فصول بهار و تابستان سال ۱۴۰۰ علیه نیروی گریلا بود که اگرچه درگیری‌های نظامی گسترده روی نداد، اما مخاطرات یک جنگ محتمل را نیز رفع ننمود و اگر خشونت ارتقاء نیافت، به ‌دلیل مواضع محتاطانه گریلا جهت احتراز از جنگ‌ البته با جایگزین‌کردن گسترش سازماندهی خلقی بجای آن بود. حملات هوایی ترکیه به مناطق آسوس و پنجوین علیه صفوف نیروی گریلای پژاک خاصه مواضع ی.ر.ک برنامه استراتژیک تلاش برای پاکسازی را بخوبی نمایاند اما شکست‌خورد. پشت‌سرگذاشتن یک سال با حفظ موجودیت پژاک و کودار و پیشبرد برنامه‌های سازماندهی خلقی، مشخصه بارز عملکردهای پژاک ـ کودار بود که در اولویت آن، منافع خلقمان در شرق کوردستان و نیز تمامی خلق کورد در اولویت بود.

جنگ شیمیایی که ترکیه در مناطق زاپ، متینا، آواشین، زاگرس و گاره در سال‌های گذشته بویژه سال ۱۴۰۰ به راه انداخت، آنقدر پردامنه گشت که خطرات جنگ‌افروزانه آن عملا تا مناطق آسوس و پنجوین، شنگال، عفرین و روژاوای کوردستان گسترش یافت ولی با وجود تقدیم شهدایی از سوی احزاب آپویی، ترکیه و هم‌پیمانان او به بن‌بست در جنگ رسیدند. اشغال‌گری ترکیه و سیاست تعریب عراق علیه اقلیم جنوب کردستان ادامه دارد. روژاوای کردستان کماکان با خطر تهاجم ترکیه و داعش روبرو است اما آنچه تا به امروز پیروزی جنبش آزادیخواهی کورد به رهبری رهبر آپو را ممکن ساخته و فاشیسم را مهار نموده، خودانگیختگی خط سوم دموکراتیک خلق‌ها با پیشاهنگی گریلا است. خط سوم که خط‌مشی خلق‌ها در مقابل دولت‌ها است، بنیان مبارزات خلقی در سده پیش‌رو را شکل داده. اعتراضات و خیزشهای سال ۱۴۰۰ در ایران و شرق کوردستان به طرز بی‌سابقه‌ای بنیان خط‌ سوم دموکراتیک خلق‌محور را پی‌ریزی نموده. این خط در قیام آتی خلق‌ها حرف نخست را خواهد زد. اگر اعتراضات اصناف کارگران، معلمان و سایرین به سطح «مشارکت توده‌ای دموکراتیک» ارتقا یابد و وارد فاز قیام گردد، تحولات دموکراتیک ایران و شرق کوردستان همه خاورمیانه را تحت تأثیر قرارخواهد داد.

بی‌شک سال ۱۴۰۱ سال گسترش خیزش‌های دموکراتیک در سطح همبستگی تمامی توده‌ها و اقشار خواهد بود زیرا رژیم ایران راهی جز این برای خلق‌ها باقی نگذاشته‌. ما همچو پژاک و کودار برای تقویت بنیان‌های خیزش مردمی جهت برخوردارشدن از سیستم مدیریتی خویش خارج از ساختار دولت، مبارزاتمان را گسترش می‌دهیم. تمرکز این سیستم قطعا بر نجات «جامعه، زن و اکولوژی» از نابودی کامل است. نظام سرمایه‌داری ایرانی و جهانی دوگانه نابودگر هستند و خلق‌ها راهی جز مبارزه علیه آنها ندارند زیرا بنیان آن دو بر پایه‌های فاشیسم، ستم و جنگ استوار است. پیشاهنگی در خط سوم برای جوامع و خلق‌ها تنها استراتژی مبارزاتی پژاک و کودار است که کنفدرالیسم دموکراتیک و ملت دموکراتیک شالوده اصلی آن هستند. آزادی رهبر آپو نیز واصل شدن به آن سطح از رهایی خلقی دموکراتیک را ممکن خواهد ساخت و سال پیش‌رو را به سال مبارزه بی‌امان‌تر برای آزادی توأمان خلق و رهبر آپو مبدل خواهیم ساخت. اگر مسئله کورد دارای ارزش کوردستانی، منطقه‌ای و جهانی شده، به یمن خط سوم با هدف برساخت ملت دموکراتیک خارج از نظام ستم‌پیشه سرمایه‌داری و فاشیسم دول است. انقلاب خلق کورد، انقلاب خاورمیانه و ایران می‌باشد و تأثیرات آن بر همه خلق‌های تحت ستم را هم‌اکنون مشاهده می‌نماییم. از نوروز ۱۴۰۱ سال نو مبارزه خلقی برای ایران و شرق کوردستان آغاز می‌گردد.

جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان(کودار)

حزب حیات آزاد کردستان(پژاک)

۲۰-۰۳-۲۰۲۲