از ایران تا چین: استفاده از داده‌های اجتماعی برای تشخیص زوال رژیم‌های اقتدارگرا

مقدمه: زمزمه‌های تغییر در سایه‌های اقتدارگرایی

رامتین صبا

از ایران تا چین: استفاده از داده‌های اجتماعی برای تشخیص زوال رژیم‌های اقتدارگرا

می‌کوشیم مقالەی حاضر را مطابق نظریات «بنجامین جنسن»، محقق آمریکایی ارایه دهیم که این روزها چگونه می‌توان وضعیت شدیدا متغیر ایران را تشریح کرد. اگرچه نظریات جنسن خیلی به روش‌های دانشگاهی و پوزیتیویستی عادت دارد، اما می‌کوشیم از نارسایی‌های آن برهیم. تحلیل روند روبه فروپاشی این روزهای ایران را نمی‌توان صرفا بر آن الگوریتم‌هایی که جنسن و دیگران ردیف کرده‌اند، انجام داد. لذا توجه به روش‌هایی که پژاک هم می‌تواند بعنوان یک جنبش مدرن و معاصر به میان آورد، با توجه به شناخت آن از حقایق ایران و کوردستان، محوری‌تر است.

 فروپاشی یک رژیم اقتدارگرا نه با رژه تانک‌ها در خیابان‌ها، بلکه با خیزش مردمانی آغاز می‌شود که در همه‌جای ایران نظاره‌گرند. این نجواها، که در گفت‌وگوهای روزمره، رفتارهای اجتماعی، و حتی در لابه‌لای طنز و موسیقی نهفته‌اند، نشانه‌های اولیه‌ای از تحولات عمیق و غیرخطی در جامعه هستند. در هفته‌های اخیر، هزاران ایرانی از تهران گریخته‌اند؛ برخی در امان ماندن از حملات هوایی اسرائیل، و برخی دیگر، به گواه تحلیل داده‌های اجتماعی، با ترک شهر و تغییر در زبان و بیان خود، به نوعی علیه نظام «رأی» داده‌اند. این رفتارها و نشانه‌ها، که از کاهش اعتماد به جمهوری ولایی ایران برای حفاظت از مردم حکایت دارند، زنگ خطر خاموشی را به صدا درآورده‌اند: تغییر در گفتمان عمومی، کاهش مشارکت اجتماعی، و هدایت انتقادها به شخص خامنه‌ای.

این تحولات، که در نگاه نخست ظریف و پراکنده به نظر می‌رسند، از منظر نظریه سیستم‌های پیچیده معنایی عمیق دارند. فروپاشی رژیم‌های اقتدارگرا به ندرت خطی است؛ این پدیده‌ای نوظهور است که از حلقه‌های بازخورد اجتماعی، شکایات زنجیره‌ای، و تغییر در نحوه تفکر و گفت‌وگوی مردم درباره قدرت سرچشمه می‌گیرد. این مقاله به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه می‌توان با بهره‌گیری از داده‌های اجتماعی و فناوری‌های نوین، نشانه‌های زوال اقتدارگرایی را در کشورهایی مانند ایران شناسایی کرد و از این دانش برای ترویج دموکراسی بهره برد. همچنین، با نگاهی به محدودیت‌های روش‌های سنتی پیش‌بینی ناآرامی، پیشنهادهایی برای توسعه ابزارهای جدید و حمایت از جامعه مدنی ارائه می‌دهد.

چالش‌های پیش‌بینی سنتی: چرا مدل‌های کلان کافی نیستند؟

طی دهه‌ها، دولت‌ها و پژوهشگران علوم اجتماعی تلاش کرده‌اند تا با استفاده از شاخص‌های کلان مانند نوع رژیم، تولید ناخالص داخلی سرانه، هزینه‌های نظامی، یا فشارهای جمعیتی، احتمال بروز ناآرامی را پیش‌بینی کنند. یکی از اولین تلاش‌ها در این زمینه، پروژه کملوت بود، برنامه‌ای که در سال ۱۹۶۴ توسط ارتش ایالات متحده تأمین مالی شد تا مدل علمی برای پیش‌بینی انقلاب‌ها ارائه دهد. این پروژه، هرچند جنجالی، نشان‌دهنده تمایل به استفاده از روش‌های علمی برای درک تحولات سیاسی بود. در دهه ۱۹۹۰، به درخواست معاون رئیس‌جمهور وقت آمریکا، آل گور، سازمان سیا گروه ویژه‌ای به نام گروه اجرایی شکست دولت تشکیل داد تا دلایل و زمان‌بندی فروپاشی دولت‌های مدرن را بررسی کند. این مدل‌ها نشان دادند که عواملی مانند رژیم‌های نیمه‌دموکراتیک (آنوکراسی)، نرخ بالای مرگ‌ومیر نوزادان، کاهش اقتصادی، و تفرقه میان نخبگان، خطر ناآرامی و فروپاشی را افزایش می‌دهند.

با این حال، حتی پیشرفته‌ترین مدل‌های کلان نیز در پیش‌بینی دقیق زمان و محرک‌های ناآرامی‌ها ناکام ماندند. این مدل‌ها، که عمدتاً بر همبستگی‌های آماری تکیه داشتند، در درک دینامیک‌های محلی و غیرخطی، مانند نحوه تبدیل شکایات فردی به اقدام جمعی، ضعیف عمل کردند. به عنوان مثال، آن‌ها قادر نبودند چارچوب‌های عمل جمعی یا اقدامات روزمره مقاومت را که اغلب پیش‌زمینه بسیج اجتماعی هستند، شناسایی کنند. این محدودیت‌ها نشان داد که برای درک واقعی تحولات اجتماعی، نیاز به رویکردی جدید و متمرکز بر داده‌های محلی و پویا وجود دارد.

فناوری‌های نوین: دریچه‌ای به قلب جوامع

پیشرفت‌های فناوری، به‌ویژه در حوزه پردازش زبان طبیعی (NLP)، مدل‌سازی موضوعی، و طبقه‌بندی متنی، امکان تحلیل داده‌های اجتماعی را در مقیاسی بی‌سابقه فراهم کرده است. این ابزارها می‌توانند تغییرات ظریف در زبان روزمره مردم را ردیابی کنند؛ از احساسات زیربنایی گرفته تا چارچوب‌های نوظهور برای عمل جمعی. به عنوان مثال، تحقیقات نشان داده‌اند که تحلیل متون می‌تواند ترجیحات سیاسی را پیش از ظهور آن‌ها در انتخابات یا اعتراضات آشکار کند. حتی در جوامع سرکوب‌شده، که مردم ناچارند نظرات خود را از سانسورچی‌ها پنهان کنند، گفتار روزمره مملو از احساسات، باورها، و نشانه‌های سیاسی است که می‌توان آن‌ها را تحلیل کرد.

جالب‌تر اینکه، این فناوری‌ها فراتر از زبان عمل می‌کنند. الگوریتم‌ها اکنون می‌توانند طعنه و کنایه را در گفت‌وگوهای آنلاین تشخیص دهند، که اغلب به‌عنوان شکلی ظریف از ابراز نارضایتی در رژیم‌های اقتدارگرا ظاهر می‌شود. این توانایی‌ها، که تا چند سال پیش غیرقابل‌تصور بودند، اکنون به پژوهشگران و فعالان اجازه می‌دهند تا نبض جوامع را در لحظه بگیرند و نشانه‌های زوال رژیم‌ها را زودتر شناسایی کنند. چنین روش‌هایی را می‌توان برای روزهای کنونی ایران اگرچه اینترنت را قطع‌ کرده‌اند تا از خارج با مردم ارتباط برقرار نشود، کاملا هویداست. زیرا از طریق کامنت‌ها و نظرات مردم در صفحات مجازی و شبکه‌های اجتماعی می‌توان نظرات آنها در مورد بقای نظام ولایی ایران یا نابودی آن را فهمید.

ایران در آستانه تحول؟

ایران، به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین رژیم‌های اقتدارگرا، نمونه‌ای روشن از پیچیدگی‌های تحلیل ناآرامی ارائه می‌دهد. در هفته‌های اخیر، خروج گسترده مردم از تهران، چه به دلیل حملات هوایی اسرائیل و چه به دلیل نارضایتی عمیق‌تر، توجه تحلیلگران را جلب کرده است. تحلیل داده‌های اجتماعی، از جمله پست‌های آنلاین و گفت‌وگوهای دیجیتال، نشان‌دهنده تغییراتی در زبان عمومی است: کاهش اعتماد به توانایی جمهوری اسلامی برای حفاظت از شهروندان، کاهش مشارکت اجتماعی، و هدایت انتقادها به شخص خامنه‌ای به جای کلیت رژیم. این نشانه‌ها، هرچند ضعیف، از منظر نظریه سیستم‌های پیچیده می‌توانند پیش‌درآمد تحولات بزرگ‌تر باشند.

با این حال، پیش‌بینی اینکه آیا این سیگنال‌ها به ناآرامی گسترده منجر خواهند شد، با روش‌های سنتی اطلاعاتی غیرممکن است. چارچوب‌های قدیمی، که بر هشدارهای استراتژیک و تحلیل‌های ساختاری متکی بودند، قادر به درک تغییرات ظریف و غیرخطی نیستند. در مقابل، رویکردهای مبتنی بر داده‌های اجتماعی، که زبان، رفتار، و حتی هنر را تحلیل می‌کنند، می‌توانند تصویر دقیق‌تری از خلق‌وخوی جامعه ارائه دهند. به عنوان مثال، تغییر در لحن گفت‌وگوهای اتاق‌های چت یا افزایش استفاده از طعنه در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند نشانه‌ای از نارضایتی رو به رشد باشد، حتی در شرایطی که نظارت دولتی مداوم است.

پیشنهادهایی برای آینده: دموکراسی

برای مواجهه با چالش‌های قرن بیست‌ویکم، نیاز به بازنگری در روش‌های ترویج دموکراسی وجود دارد. رژیم‌های اقتدارگرا، از جمله جمهوری اسلامی ایران، همچنان تهدیدی برای ارزش‌های دموکراتیک و جوامع آزاد به شمار می‌روند. با این حال، ابزارهای موجود برای تحلیل روندهای اجتماعی و حمایت از فعالان کافی نیستند. در این راستا، متفکران جهان چند پیشنهاد کلیدی ارائه می‌شود:

توسعه ابزارهای دیجیتال امن: طراحی جعبه‌ابزارهای آنلاین که با شبکه‌های خصوصی مجازی (VPN) ایمن شده‌اند، می‌تواند به رهبران جامعه مدنی و دیپلمات‌ها کمک کند تا روندهای اجتماعی را تحلیل کنند. این ابزارها باید قادر باشند داده‌های محلی را با الگوهای بزرگ‌تر حاصل از تحلیل احساسات ترکیب کنند و از نظارت مخرب و بدافزارها در امان باشند.

تقویت ظرفیت‌های تحلیلی: برخی کشورها مانند آمریکا می‌کوشند ظرفیت تحلیل داده‌های اجتماعی را در جوامع سرکوب‌شده تقویت کند ولی از نتایج حاصله برای رسیدن به منافع خود مثلا در ایران، استفاده کنند. این وظیفه، که پیش‌تر به‌صورت پراکنده در برنامه‌های آژانس توسعه بین‌المللی (USAID) و مرکز تعامل جهانی انجام می‌شد، نیازمند تمرکز و منابع بیشتری است.

حمایت خیریه‌ها از فناوری: نهادهای خیریه می‌توانند با تأمین مالی ابزارهای دیجیتال جدید، به فعالان کمک کنند تا بهتر سازماندهی شوند و رژیم‌های اقتدارگرا از جمله ایران را به چالش بکشند. این حمایت باید با ردیابی تعاملات محلی و حلقه‌های بازخورد آغاز شود، که اغلب جرقه‌های ناگهانی نارضایتی را ایجاد می‌کنند.

هشدار زودهنگام مبتنی بر پیچیدگی: دیپلمات‌ها و فعالان به رویکردی جدید برای هشدار زودهنگام نیاز دارند که پیچیدگی‌های اجتماعی را در نظر بگیرد. به جای مدل‌های ایستا، باید جامعه را به‌عنوان موجودی زنده تحلیل کرد که در برابر شوک‌های کوچک ممکن است به نقطه عطفی برسد.

از این نظر، عملکرد جنبش آزادیخواهی کوردستان که پژاک در چارچوب آن قراردارد، به ابعاد تئوریک و عملی آن مجهز است و این ویژگی در سایر احزاب اپوزیسیون وجود ندارد و یا کاملا یک نسخه از الگوریتم‌های منسوخ‌شده می‌باشند.

رژیم‌های اقتدارگرا و اکوسیستم‌های شکننده ایران

رژیم‌های اقتدارگرا، مانند اکوسیستم‌هایی در آستانه فروپاشی، تا لحظه‌ای که شوکی کوچک آن‌ها را به ورطه نابودی می‌کشاند، پایدار به نظر می‌رسند. در ایران، نشانه‌های زوال در زبان، رفتار، و کاهش اعتماد مردم به رژیم نمایان شده‌اند. با این حال، برای درک این نشانه‌ها و استفاده از آن‌ها برای ترویج دموکراسی، نیاز به ابزارها و روش‌های جدیدی است که داده‌های اجتماعی را در لحظه تحلیل کنند و پیچیدگی‌های جوامع را در نظر بگیرند. با اینحال، پژاک می‌کوشد به راهکارهایی متوسل شود که خارج از این رفتارها و عملکردهای پوزیتیویستی و شدیدا رئال دانشگاهیان جهان باشد. زیرا درصدد است از کنژکتور منطقه و کوردستان و ایران برای رسیدن به حدفاصلی از نتایج است که از تا وقتی که مجبور نباشد، از طریق جنگ به دست نیاید و راهکارهای دمکراتیک را امتحان کند. این راهکارها اگر به نتایج مثبت برسد، در آینده پایه‌های پویایی و بقای مستحکم خواهد داشت. راهکارهای پژاک برای رهیدن از روش‌هایی است که اکثر راه‌ها را به درون میدان جنگ جهانی سوم ختم می‌کنند. در ایران هم بدون اینکه وضعیت محشرآسای جنگ جهانی سوم به میان آید، لازم است گام‌هایی با اراده سیاسی مستقل و لحاظ همه جوانت مؤلفه‌های تأثیرگذار خارجی، برداشت و به نتایج یک تغییر بنیادین در ایران رسید.

این مقاله نه تنها دعوتی است به بازاندیشی در روش‌های تحلیل ناآرامی در رژیم‌های اقتدارگرا، بلکه فراخوانی است برای اقدام: توسعه فناوری‌های نوین، تقویت جامعه مدنی، و ایجاد ظرفیت‌های تحلیلی و راهکارهای دمکراتیک (همانند آنچه پژاک می‌خواهد) که بتوانند نبض جوامع را در تاریک‌ترین لحظات بگیرند. آینده دموکراسی در گرو توانایی ما برای شنیدن زمزمه‌های تغییر در خارج از سایه‌های اقتدارگرایی است.

مطالب مرتبط