ترویج کمونها در جامعه و وضعیت کنونی کمونیسم در جهان
رامتین صبا
مقدمه
کمونها یا جوامع اشتراکی به عنوان یکی از ایدههای بنیادین، بر مالکیت مشترک منابع، حذف طبقات اجتماعی، و توزیع عادلانه ثروت و تولید استوار هستند. این مفهوم که ریشه در آثار کارل مارکس و فریدریش انگلس دارد، در طول تاریخ به اشکال مختلفی در جوامع پیادهسازی شده است. با این حال، در دنیای مدرن که تحت سلطه نظام سرمایهداری است، ترویج کمونها با چالشهای متعددی مواجه است. این مقاله به بررسی عمیق راهکارهای ترویج کمونها در یک جامعه و تحلیل وضعیت کنونی کمونالی در جهان میپردازد، با تمرکز بر کشورهایی که همچنان تحت ایدئولوژی کمونیستی اداره میشوند اما از کمونالیبودن سیستمیک حقیقی بدور هستند.
بخش اول: راهکارهای ترویج کمونها در یک جامعه
ترویج کمونها در یک جامعه نیازمند ترکیبی از آموزش، سازماندهی، فعالیت سیاسی، و ایجاد نمونههای عملی است. در ادامه، هر یک از این راهکارها به طور مفصل بررسی میشود:
1. آموزش و آگاهیبخشی
آموزش یکی از مهمترین ابزارها برای ترویج ایدههای کمونالی است. بدون آگاهی عمومی از مفاهیم کمونی، امکان ایجاد حمایت اجتماعی برای این ایدهها محدود خواهد بود. اقدامات زیر میتوانند در این راستا مؤثر باشند:
انتشار محتوای آموزشی: کتابهایی مانند مانیفست کمونیست مارکس و انگلس، سرمایه مارکس، و آثار لنین میتوانند به عنوان منابع معرفی شوند، اما کمونگرایی بر بنیان اندیشههای رهبرآپو را صحیحتر میدانیم زیرا اشتباهات مارکس و دیگران را رفع نموده است. علاوه بر این، تولید محتوای ساده و قابل فهم برای عموم مردم از طریق رسانههای دیجیتال، پادکستها، و ویدیوها میتواند به گسترش این ایدهها کمک کند.
نقد سرمایهداری: نشان دادن نابرابریهای جامعه از جمله: اقتصادی، استثمار کارگران، و تأثیرات منفی سرمایهداری بر محیط زیست میتواند انگیزهای برای گرایش به کمونها ایجاد کند. برای مثال، گزارشهای جهانی نشان میدهند که در سال 2023، یک درصد ثروتمند جهان بیش از نیمی از ثروت جهانی را در اختیار داشتند. منبع Oxfam).) این نابرابریها میتوانند به عنوان نقطه شروعی برای بحثهای عمومی استفاده شوند.
برگزاری کارگاهها و سمینارها: ایجاد فضاهای گفتوگو در دانشگاهها، مراکز کارگری، و جوامع محلی و یا ایجاد «آکادمیهای سیاسی مطابق آموزههای رهبرآپو» برای بحث درباره تاریخچه سوسیالیسم و نمونههایی مانند کمون پاریس (1871) یا جنبشهای تعاونی مدرن.
2. سازماندهی محلی0
ایجاد کمونهای کوچک در سطح محله یا روستا میتواند به عنوان آزمایشگاههایی برای ایدههای اشتراکی عمل کند. این اقدامات شامل موارد زیر است:
تعاونیها: تعاونیهای کارگری، کشاورزی، یا تولیدی که در آن اعضا به طور جمعی مالکیت و مدیریت را بر عهده دارند، میتوانند نمونهای عملی از کمونها باشند. برای مثال، تعاونی موندراگون در اسپانیا نشاندهنده موفقیت یک مدل اشتراکی در اقتصاد مدرن است.
اشتراک منابع: تشویق به اشتراکگذاری منابع مانند زمین، ابزار، و دانش در جوامع محلی. این کار میتواند از طریق ایجاد باغهای اشتراکی، کتابخانههای عمومی، یا فضاهای کاری مشترک انجام شود.
خودمدیریتی: ترویج مدلهای خودمدیریتی که در آ ن کارگران به طور مستقیم در تصمیمگیریهای مربوط به تولید و توزیع مشارکت دارند. این مدل در برخی جنبشهای آنارکو-کمونیستی مانند زاپاتیستها در مکزیک دیده میشود.
3. فعالیت سیاسی و اجتماعی
برای تغییر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی، فعالیت سیاسی ضروری است:
تشکیل احزاب سوسیالیستی – دمکراتیک: احزاب سیاسی که از اصول سوسیالیستی ـ دمکراتیک دفاع میکنند، میتوانند در انتخابات شرکت کرده و برای تغییر قوانین به نفع مالکیت اشتراکی تلاش کنند.
حمایت از جنبشهای کارگری: سازماندهی اعتصابات، اعتراضات، و اتحادیههای کارگری برای دفاع از حقوق کارگران و فشار بر کارفرمایان و دولتها.
ائتلافسازی: همکاری با جنبشهای دیگر مانند جنبشهای زیستمحیطی، فمینیستی، و ضدنژادپرستی برای ایجاد یک جبهه مشترک علیه سرمایهداری.
4. ترویج برابری و حذف مالکیت خصوصی
یکی از اصول اساسی کمونالبودن، حذف مالکیت خصوصی بر ابزار تولید است.
برای تحقق این هدف:
اصلاحات ارضی: توزیع عادلانه زمینهای کشاورزی و پایان دادن به مالکیت گسترده زمین توسط افراد یا شرکتها.
ملیسازی صنایع کلیدی: انتقال مالکیت صنایع مهم مانند انرژی، حملونقل، و بهداشت به جوامع اشتراکی. انتقال مالکیت به دولت باید ممنوع گردد.
برابری جنسیتی و اجتماعی: کمونالیبودن به دنبال حذف همه اشکال تبعیض است. ترویج برابری جنسیتی، نژادی، و قومیتی میتواند به جلب حمایت گروههای حاشیهای کمک کند.
5. ایجاد نمونههای عملی
برای جلب اعتماد عمومی، ایجاد نمونههای عملی و موفق از کمونها ضروری است:
کمونهای کوچک: جوامع اشتراکی کوچک مانند اکوویلاژها یا کمونهای شهری میتوانند نشاندهنده امکانپذیری زندگی اشتراکی باشند. برای مثال، کمون آئوراویل در هند نمونهای از یک جامعه اشتراکی با تمرکز بر پایداری است.
استفاده از فناوری: فناوریهای مدرن مانند بلاکچین میتوانند برای مدیریت منابع اشتراکی و شفافیت در توزیع استفاده شوند.
شبکهسازی کمونها: ایجاد شبکهای از کمونها در سطح منطقهای یا جهانی برای تبادل دانش و منابع.
چالشهای ترویج کمونها
ترویج کمونها با موانع متعددی مواجه است:
مقاومت سرمایهداری: نظام سرمایهداری و شرکتهای بزرگ معمولاً با هرگونه تغییر ساختاری که مالکیت خصوصی را تهدید کند، مخالفت میکنند.
تبلیغات منفی: تجربههای ناموفق تاریخی مانند اتحاد جماهیر شوروی و مائوئیسم در چین باعث شده که کمونالبودن با تمامیتخواهی و ناکارآمدی اقتصادی مرتبط شود. این رویه در تاریخ بصورت کمونیسم به مثابه جریان و ایدئولوژی بروز کرده و با کمونالبودن بهمثابه اندیشه و عمل نوین، تفاوت دارد.
چالشهای عملی: مدیریت منابع اشتراکی در مقیاس بزرگ نیازمند برنامهریزی دقیق و زیرساختهای قوی است که در بسیاری از جوامع وجود ندارد.
بخش دوم: وضعیت کنونی کمونیسم در جهان
کمونیسم به عنوان یک نظام سیاسی-اقتصادی در قرن بیستم در بسیاری از کشورها پیادهسازی شد، اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، نفوذ آن به طور قابل توجهی کاهش یافت. کمونالبودن جدید مدنظر رهبر آپو با این کمونیستیبودن قرن بیستم تفاوت فاحش دارد. در حال حاضر، تنها پنج کشور به طور رسمی تحت ایدئولوژی کمونیستی اداره میشوند، هرچند برخی از آنها از اصول اولیه مارکسیسم فاصله گرفتهاند. در ادامه، وضعیت هر یک از این کشورها و شرایط جهانی کمونیسم بررسی میشود. سپس به وضعیت روژاوا بعنوان ششمین کشور که با آنها متفاوت است، میپردازیم.
کشورهای کمونیستی کنونی
چین
تاریخچه: پس از پیروزی انقلاب کمونیستی در سال 1949 به رهبری مائو تسهتونگ، چین به یک کشور کمونیستی تبدیل شد. در دهههای 1950 و 1960، سیاستهایی مانند “جهش بزرگ به جلو” و “انقلاب فرهنگی” برای تحقق کمونیسم پیاده شدند، اما نتایج فاجعهبار اقتصادی و اجتماعی به همراه داشتند و از خط سوسیالیستی خارج و بسوی سرمایهداری سوق داده شدند.
وضعیت کنونی: از زمان اصلاحات اقتصادی دنگ شیائوپینگ در سال 1978، چین به سمت اقتصاد بازار حرکت کرده و مالکیت خصوصی را مجاز کرده است. با این حال، حزب کمونیست چین همچنان کنترل سیاسی کامل را حفظ کرده و اقتصاد ترکیبی از سرمایهداری و شبهسوسیالیستی را دنبال میکند.
ویژگیها: چین دومین اقتصاد بزرگ جهان است و با سیاستهایی مانند “ابتکار کمربند و جاده” نفوذ جهانی خود را گسترش داده است. با این حال، نابرابری اقتصادی و سرکوب سیاسی همچنان چالشهای اصلی هستند.
کوبا
تاریخچه: پس از انقلاب 1959 به رهبری فیدل کاسترو، کوبا به یک کشور کمونیستی تبدیل شد. اقتصاد کوبا به شدت به اتحاد جماهیر شوروی وابسته بود.
وضعیت کنونی: کوبا همچنان به اصول کمونیستی پایبند است، اما تحریمهای آمریکا و فروپاشی شوروی باعث مشکلات اقتصادی شدید شده است. در سالهای اخیر، اصلاحات محدودی برای اجازه مالکیت خصوصی و سرمایهگذاری خارجی انجام شده است.
ویژگیها: کوبا به دلیل سیستم بهداشت و آموزش رایگان خود شناخته میشود، اما فقر و محدودیتهای سیاسی همچنان وجود دارند.
لائوس
تاریخچه: پس از پیروزی حزب انقلابی خلق لائوس در سال 1975، لائوس به یک کشور کمونیستی تبدیل شد.
وضعیت کنونی: لائوس مانند ویتنام به سمت اقتصاد بازار حرکت کرده و سرمایهگذاری خارجی، بهویژه از چین، را تشویق میکند. حزب کمونیست همچنان کنترل سیاسی را در دست دارد.
ویژگیها: لائوس یکی از فقیرترین کشورهای آسیا است و اقتصاد آن به شدت به کشاورزی و سرمایهگذاری خارجی وابسته است.
ویتنام
تاریخچه: پس از جنگ ویتنام و اتحاد کشور در سال 1976، ویتنام تحت حاکمیت حزب کمونیست قرار گرفت.
وضعیت کنونی: از دهه 1980 با اصلاحات “دوی موی” (تجدد اقتصادی)، ویتنام به سمت اقتصاد بازار حرکت کرده و رشد اقتصادی قابل توجهی را تجربه کرده است.
ویژگیها: ویتنام به عنوان یکی از اقتصادهای در حال رشد آسیا شناخته میشود، اما سانسور سیاسی و محدودیتهای آزادی بیان همچنان وجود دارند.
کره شمالی
تاریخچه: پس از جنگ کره (1950-1953)، کره شمالی تحت رهبری کیم ایلسونگ به یک کشور کمونیستی با ایدئولوژی “جوشه” (خوداتکایی) تبدیل شد.
وضعیت کنونی: کره شمالی یکی از بستهترین نظامهای سیاسی جهان را دارد. اقتصاد آن به شدت متمرکز و تحت کنترل دولت است، و کشور با مشکلات اقتصادی شدید و انزوای بینالمللی مواجه است.
ویژگیها: کره شمالی به دلیل برنامه تسلیحات هستهای و نقض حقوق بشر مورد انتقاد گسترده قرار دارد.
اسپانیا
در اسپانیا جوامع اشتراکی و ایدههای کمونیستی به شکلهای مختلف وجود داشته و دارند، هرچند این کشور به طور رسمی یک کشور کمونیستی نیست و تحت نظام سرمایهداری با دموکراسی پارلمانی اداره میشود. در ادامه، به بررسی عمیقتر وجود جوامع کمونی و اشتراکی در اسپانیا، تاریخچه آنها، وضعیت کنونی، و نمونههای عملی میپردازم.
تاریخچه کمونیسم و جوامع اشتراکی در اسپانیا
اسپانیا سابقهای طولانی در جنبشهای سوسیالیستی، آنارشیستی، و کمونیستی دارد، بهویژه در قرن بیستم. این جنبشها در بستر مبارزات کارگری، اصلاحات ارضی، و مقاومت در برابر دیکتاتوری شکل گرفتند.
جنگ داخلی اسپانیا (1936-1939): در جریان جنگ داخلی اسپانیا، جنبشهای کمونیستی و آنارکو-کمونیستی نقش مهمی ایفا کردند. جمهوریخواهان، که شامل احزاب کمونیست، سوسیالیست، و آنارشیست بودند، در برابر نیروهای فاشیست به رهبری فرانسیسکو فرانکو جنگیدند.
در مناطق تحت کنترل جمهوریخواهان، بهویژه در کاتالونیا و آراگون، کمونهای اشتراکی توسط آنارشیستها و کارگران ایجاد شدند. این کمونها بر مالکیت جمعی زمین و کارخانهها، خودمدیریتی کارگری، و توزیع عادلانه منابع متمرکز بودند.
نمونه برجسته: در آراگون، روستاها و شهرهای کوچک تحت کنترل آنارشیستها (مانند CNT-FAI) به طور جمعی اداره میشدند. زمینها ملیسازی شده و تولیدات کشاورزی به اشتراک گذاشته میشد. این تجربه در کتاب ادای احترام به کاتالونیا نوشته جورج اورول به خوبی توصیف شده است.
با پیروزی فرانکو در 1939، این کمونها سرکوب شدند و دیکتاتوری فرانکو تا 1975 هرگونه فعالیت کمونیستی را ممنوع کرد.
دوره دیکتاتوری فرانکو (1939-1975): در این دوره، فعالیتهای کمونیستی و اشتراکی به دلیل سرکوب شدید به صورت زیرزمینی ادامه یافت. حزب کمونیست اسپانیا (PCE) به طور مخفیانه فعال بود و در مقاومت علیه دیکتاتوری نقش داشت.
گروههای کارگری و دانشجویی نیز به طور مخفیانه ایدههای کمونیستی را ترویج میکردند.
انتقال به دموکراسی (1975 به بعد): پس از مرگ فرانکو و بازگشت دموکراسی، حزب کمونیست اسپانیا قانونی شد و در انتخابات شرکت کرد. با این حال، نفوذ این حزب به دلیل محبوبیت حزب سوسیالیست کارگری اسپانیا (PSOE) کاهش یافت.
جنبشهای اشتراکی و تعاونی در قالبهای جدیدتر، مانند تعاونیهای کارگری و جوامع اشتراکی کوچک، دوباره احیا شدند.
وضعیت کنونی جوامع اشتراکی در اسپانیا
امروزه، اسپانیا به طور رسمی یک کشور کمونیستی نیست، اما ایدههای اشتراکی و کمونیستی در اشکال مختلف وجود دارند، از جنبشهای سیاسی گرفته تا جوامع محلی و تعاونیها. در ادامه، جنبههای مختلف این موضوع بررسی میشود:
1. احزاب و جنبشهای سیاسی کمونیستی
حزب کمونیست اسپانیا (PCE): این حزب همچنان فعال است و بخشی از ائتلاف چپگرای ایزکویردا یونیدا (اتحاد چپ) است. این ائتلاف در پارلمان اسپانیا حضور دارد، اما نفوذ آن در مقایسه با احزاب اصلی مانند PSOE یا پودموس (Podemos) محدود است.
پودموس: اگرچه پودموس به طور رسمی کمونیستی نیست، اما ایدههای سوسیالیستی و ضدسرمایهداری را ترویج میکند و از برخی اصول اشتراکی مانند توزیع عادلانه ثروت حمایت میکند. این حزب در سالهای اخیر در دولت ائتلافی با PSOE مشارکت داشته است.
جنبشهای محلی: گروههای کوچکتر کمونیستی، آنارکو-کمونیستی، و سوسیالیستی در شهرهایی مانند بارسلونا و مادرید فعال هستند. این گروهها اغلب در اعتراضات ضدسرمایهداری، جنبشهای کارگری، و فعالیتهای ضداخراج (به دلیل بحران مسکن) مشارکت دارند.
2. تعاونیهای کارگری و جوامع اشتراکی
اسپانیا یکی از پیشروترین کشورها در زمینه تعاونیهای کارگری است که میتوانند به عنوان نمونههای مدرن جوامع اشتراکی در نظر گرفته شوند:
تعاونی موندراگون (Mondragón Corporation): این تعاونی در منطقه باسک اسپانیا قرار دارد و بزرگترین تعاونی کارگری در جهان است. در سال 2023، موندراگون بیش از 70,000 کارمند داشت و در بخشهای مختلف از تولید صنعتی تا آموزش فعالیت میکند.
ویژگیها: کارگران مالک و مدیر تعاونی هستند، و تصمیمگیریها به صورت دموکراتیک انجام میشود. این مدل نشاندهنده خودمدیریتی کارگری است که با اصول کمونیستی همخوانی دارد.
موفقیت موندراگون نشان میدهد که مدلهای اشتراکی میتوانند در اقتصاد مدرن رقابتی باشند.
اکوویلاژها و کمونهای کوچک: در اسپانیا، جوامع اشتراکی کوچک مانند اکوویلاژها وجود دارند که بر پایداری، اشتراک منابع، و زندگی جمعی تمرکز دارند. برای مثال، لاکابه (Lakabe) در ناوارا یک اکوویلاژ است که از دهه 1980 فعالیت میکند و بر کشاورزی پایدار و خودکفایی متمرکز است.
این جوامع معمولاً در مناطق روستایی هستند و تعداد اعضای آنها از چند ده نفر تا چند صد نفر متغیر است.
اشغال کارخانهها: در برخی موارد، کارگران کارخانههای ورشکسته در اسپانیا (مانند کارخانههای نساجی یا تولیدی) آنها را اشغال کرده و به صورت تعاونی اداره میکنند. این اقدامات یادآور کمونهای کارگری در دوره جنگ داخلی است.
3. جنبشهای اجتماعی و اشتراکی
جنبش 15-M (Indignados): در سال 2011، جنبش 15-M در واکنش به بحران اقتصادی و نابرابریهای سرمایهداری شکل گرفت. این جنبش، که در میدانهای عمومی مانند پوئرتا دل سول مادرید متمرکز بود، ایدههای اشتراکی مانند تصمیمگیری جمعی و دموکراسی مستقیم را ترویج میکرد.
جنبش ضداخراج: گروههایی مانند پلتفرم متأثرین از رهن (PAH) برای جلوگیری از اخراج مردم از خانههایشان به دلیل بدهیهای بانکی مبارزه میکنند. این جنبشها گاهی از اشغال خانههای خالی برای اسکان خانوادههای بیخانمان حمایت میکنند، که میتواند به عنوان یک اقدام اشتراکی دیده شود.
باغهای اشتراکی و اشتراک غذا: در شهرهایی مانند بارسلونا، باغهای شهری اشتراکی و آشپزخانههای عمومی برای توزیع غذا به نیازمندان ایجاد شدهاند. این ابتکارات به اصول اشتراک منابع و همبستگی اجتماعی نزدیک هستند.
4. مناطق با نفوذ آنارشیستی
کاتالونیا: این منطقه به طور تاریخی پایگاه آنارشیسم و کمونیسم بوده است. بارسلونا هنوز هم میزبان گروههای آنارکو-کمونیستی و اشتراکی است که در مراکز اجتماعی مانند CSOAs (مراکز اجتماعی اشغالی) فعالیت میکنند. این مراکز به عنوان فضاهایی برای آموزش، فرهنگ، و سازماندهی اشتراکی عمل میکنند.
آندلس: در این منطقه، سنتهای اصلاحات ارضی و جنبشهای دهقانی همچنان زنده هستند. برای مثال، در مارینالدا، یک شهر کوچک در آندلس، یک مدل اشتراکی تحت رهبری شهردار خوان مانوئل سانچز گوردیلو پیاده شده است. زمینها در این شهر به صورت جمعی اداره میشوند و بیکاری تقریباً صفر است.
چالشهای جوامع اشتراکی در اسپانیا
مقاومت نظام سرمایهداری: اقتصاد اسپانیا به شدت به بازار آزاد وابسته است، و تعاونیها و کمونها اغلب با رقابت شرکتهای بزرگ مواجه هستند.
قوانین و مقررات: قوانین اسپانیا گاهی برای جوامع اشتراکی محدودیت ایجاد میکنند، بهویژه در زمینه مالکیت زمین یا اشغال فضاهای عمومی.
کاهش حمایت عمومی: پس از تجربه دیکتاتوری فرانکو، بسیاری از مردم اسپانیا نسبت به ایدههای کمونیستی بدبین هستند و آن را با سرکوب سیاسی مرتبط میدانند.
مقیاس کوچک: بسیاری از کمونها و تعاونیها در اسپانیا در مقیاس کوچک عمل میکنند و توانایی تأثیرگذاری در سطح ملی را ندارند.
نمونههای موفق و برجسته
موندراگون: همانطور که ذکر شد، این تعاونی نمونهای جهانی از موفقیت مدلهای اشتراکی در اقتصاد مدرن است.
مارینالدا: این شهر کوچک به عنوان یک “اتوپیای کمونیستی” شناخته میشود. زمینهای کشاورزی به صورت جمعی اداره میشوند، و خانهها با هزینه کم به ساکنان ارائه میشوند.
لاکابه: این اکوویلاژ نمونهای از زندگی پایدار و اشتراکی است که بر خودکفایی و احترام به محیط زیست متمرکز است.
اسپانیا اگرچه به طور رسمی یک کشور کمونیستی نیست، اما سابقهای غنی در جنبشهای کمونیستی و اشتراکی دارد، بهویژه در دوره جنگ داخلی و پس از آن. امروزه، جوامع اشتراکی در قالب تعاونیها، اکوویلاژها، و جنبشهای اجتماعی در این کشور فعال هستند. نمونههایی مانند موندراگون و مارینالدا نشاندهنده امکانپذیری مدلهای اشتراکی در یک نظام سرمایهداری هستند. با این حال، چالشهایی مانند مقاومت اقتصادی و سیاسی، و محدودیتهای قانونی همچنان مانع گسترش این جوامع در مقیاس بزرگ میشوند. جنبشهای چپگرا و آنارشیستی در اسپانیا همچنان به ترویج ایدههای اشتراکی ادامه میدهند، و این کشور به عنوان یکی از مراکز فعال این ایدهها در اروپا شناخته میشود.
سایر مناطق و جنبشها
ترانسنیستریا: این منطقه جداییطلب در مولداوی گاهی به عنوان یک منطقه کمونیستی شناخته میشود، اما به دلیل عدم به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک کشور مستقل، جایگاه آن در این فهرست مورد بحث است.
جنبشهای کمونیستی: احزاب کمونیستی در کشورهایی مانند هند (حزب کمونیست هند)، پرتغال، و برخی کشورهای آفریقایی مانند آفریقای جنوبی فعال هستند، اما معمولاً به عنوان بخشی از نظامهای چندحزبی عمل میکنند و قدرت حاکم نیستند.
سوسیالیسم در مقابل کمونیسم: کشورهایی مانند نروژ، سوئد، یا حتی بولیوی و ونزوئلا که گاهی به عنوان سوسیالیستی شناخته میشوند، از کمونیسم متمایز هستند، زیرا مالکیت خصوصی را مجاز میدانند و دموکراتیکتر هستند. فقدان نابرابری، حذف دولت بصورت تدریجی و حذف طبقات و جایگزینکردن کمونها بجای آنها از جمله خصوصیات سوسیالیسم دمکراتیک هستند.
تحلیل وضعیت جهانی
کاهش نفوذ کمونیسم: پس از فروپاشی بلوک شرق در سال 1991، تعداد کشورهای کمونیستی از 13 به 5 کاهش یافت. این کاهش به دلیل ناکارآمدی اقتصادی، سرکوب سیاسی، و رقابت با سرمایهداری بود.
اقتصاد بازار در کشورهای کمونیستی: چین و ویتنام نمونههایی از کشورهایی هستند که اصول اقتصادی کمونیستی را با اقتصاد بازار ترکیب کردهاند، که به “سوسیالیسم با ویژگیهای چینی” یا “اقتصاد بازار سوسیالیستی” معروف است.
جنبشهای جدید: ایدههای کمونیستی در قالب جنبشهای مدرن مانند آنارکو-کمونیسم، اکوسوسیالیسم، یا جنبشهای ضدجهانیسازی همچنان در برخی جوامع، بهویژه در میان روشنفکران و فعالان، زنده هستند.
نتیجه
ترویج کمونها در یک جامعه نیازمند ترکیبی از آموزش، سازماندهی، فعالیت سیاسی، و ایجاد نمونههای عملی است. با این حال، این فرآیند با چالشهایی مانند مقاومت نظام سرمایهداری، تبلیغات منفی، و مشکلات عملی مواجه است. در سطح جهانی، کمونیسم به شکل سنتی در پنج کشور (چین، کوبا، لائوس، ویتنام، و کره شمالی) باقی مانده است، اما بسیاری از این کشورها به سمت اقتصاد بازار حرکت کردهاند. ایدههای کمونیستی همچنان در جنبشهای سیاسی و اجتماعی در سراسر جهان وجود دارند، اما نفوذ آنها نسبت به قرن بیستم کاهش یافته است. برای موفقیت در ترویج کمونها خارج از نظامهای کمونیستی که تاکنون موجود بودهاند، باید مدلهای جدید و انعطافپذیری طراحی شوند که با نیازهای مدرن و فناوریهای نوین همخوانی داشته باشند.
بخش سوم:
خودمدیریتی و کمون در روژاوای کردستان و سوریه چگونه است؟
خودمدیریتی و کمون در کردستان سوریه، که به عنوان روژاوا شناخته میشود، به یک سیستم سیاسی-اجتماعی اشاره دارد که از سال ۲۰۱۲ در روژاوا و شمال شرق سوریه، در بحبوحه جنگ داخلی این کشور، شکل گرفته است. این سیستم، که به نام خودمدیریتی دموکراتیک روژاوا یا «اداره خودمدیر شمال و شرق سوریه» شناخته میشود، بر اساس اصول کنفدرالیسم دموکراتیک، ایدهای که توسط رهبر آپو (عبدالله اوجالان)، رهبر خلق کُرد توسعه یافته، پایهگذاری شده است. این مدل تلاشی برای ایجاد یک جامعه غیرمتمرکز، دموکراتیک، و برابر با تأکید بر برابری زن و مرد، تنوع قومی، و پایداری زیستمحیطی است. در ادامه، جزئیات این سیستم و ارتباط آن با مفهوم کمون توضیح داده میشود.
خودمدیریتی دموکراتیک در روژاوا
خودمدیریتی دموکراتیک روژاوا در سال ۲۰۱۲، پس از عقبنشینی نیروهای دولتی سوریه از میهن کُردها به دلیل جنگ داخلی، توسط حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) و متحدانش اعلام شد. این سیستم به عنوان انقلاب روژاوا یا انقلاب ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۲ در ادبیات سیاسی کردها شناخته میشود. روژاوا شامل مناطقی است که به سه کانتون اصلی تقسیم میشد (جزیره، کوبانی، و عفرین)، اما بعدها با گسترش قلمرو نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) به مناطق دیگری مانند رقه و دیرالزور، به پنج کانتون افزایش یافت.
ویژگیهای کلیدی خودمدیریتی دموکراتیک
کنفدرالیسم دموکراتیک:این مفهوم از ایدههای رهبر آپو الهام گرفته شده و به دنبال ایجاد یک سیستم غیرمتمرکز است که در آن قدرت از پایین به بالا و از طریق شوراهای محلی (کمونها) اعمال میشود. برخلاف مدلهای سنتی دولت-ملت، کنفدرالیسم دموکراتیک بر دموکراسی مستقیم، مشارکت مردمی، و رد تمرکز قدرت تأکید دارد.
روژاوا به جای تشکیل یک دولت-ملت کردی، خواستار دموکراتیزه شدن کل سوریه بر اساس این مدل است و جدایی از سوریه را دنبال نمیکند.
ساختار سیاسی و شوراهای محلی: روژاوا به کانتونهایی تقسیم شده که هر یک توسط شورای خلق کانتون اداره میشود. این شوراها در سطح بالاتر به مجلس دموکراتیک سوریه متصل هستند ولی بالاترین ارگان تصمیمگیری و تصمیمسازی، کنگره خلق است.
در سطح محلی، کمونها کوچکترین واحدهای خودمدیریتی هستند که از گروههای کوچک مردمی (معمولاً ۳۰ تا ۱۵۰ خانوار) تشکیل شدهاند. این کمونها امور محلی مانند آموزش، امنیت، اقتصاد، و حل اختلافات را مدیریت میکنند.
کمونها از طریق دموکراسی مستقیم عمل میکنند، به این معنا که تصمیمگیریها در جلسات عمومی و با مشارکت مستقیم ساکنان انجام میشود. این ساختار شبیه به مدلهای کمون پاریس است اما پیشرفتهتر و مطابق ایدههای کمونالیستی است.
قرارداد اجتماعی: به جای قانون اساسی، روژاوا از یک قرارداد اجتماعی استفاده میکند که اصول اساسی مانند برابری زن و مرد و آزادی زن، تنوع قومی و مذهبی، و حقوق بشر را تضمین میکند. این قرارداد توسط نمایندگان کانتونها تدوین شده و به عنوان مبنای اداره منطقه عمل میکند.
تنوع قومی و مذهبی: روژاوا یک منطقه چندملیتی است که علاوه بر کردها، شامل اعراب، آشوریها، ترکمنها و ارمنیها میشود. این سیستم بر همزیستی مسالمتآمیز و مشارکت برابر همه گروههای ملیتی و مذهبی تأکید دارد. زبانهای کردی، عربی، و سریانی به طور رسمی به رسمیت شناخته شدهاند، و آموزش به این زبانها ارائه میشود.
برابری زن و مرد و آزادی زن: یکی از ویژگیهای برجسته روژاوا تأکید بر برابری زن و مرد و آزادی زن است. سیستم ریاست مشترک (یک زن و یک مرد به طور مشترک در هر نهاد مدیریتی) در همه سطوح اعمال میشود. زنان نقش مهمی در مدیریت کمونها، نیروهای نظامی مانند یگانهای مدافع زنان یا YPJ)) و تصمیمگیریهای سیاسی دارند.
نمونهای از این تأکید، ژنوار، دهکدهای است که توسط زنان اداره میشود و به زنان فراری از خشونت یا جنگ پناه میدهد.
نظامی و امنیتی: نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)، که شامل یگانهای مدافع خلق (YPG) و یگانهای مدافع زنان (YPJ) هم هست، مسئولیت امنیت و دفاع از منطقه را بر عهده دارند. این نیروها در مبارزه با داعش نقش کلیدی داشتند، بهویژه در آزادسازی کوبانی و رقه. این نیروها بر اساس فلسفه دفاع مشروع رهبر آپو عمل میکنند، که بر دفاع از جامعه بدون تهاجم به دیگران تأکید دارد.
کمونها در روژاوا
کمونها در روژاوا واحدهای پایهای خودمدیریتی هستند که از ایدههای کمونالیسم (بهویژه نظریههای مورای بوکچین، که رهبر آپو از آن الهام گرفته) تأثیر پذیرفتهاند. این کمونها به شرح زیر عمل میکنند:
ساختار و عملکرد: کمونها گروههای کوچکی از ساکنان (مانند یک محله یا روستا) هستند که به صورت جمعی تصمیمگیری میکنند. هر کمون دارای کمیتههایی برای موضوعات مختلف مانند آموزش، اقتصاد، بهداشت، و امنیت است.
این کمونها به طور مستقیم توسط مردم اداره میشوند و از طریق انتخابات محلی، نمایندگان خود را انتخاب میکنند. این نمایندگان در شوراهای بالاتر (مانند شورای خلق کانتون) فعالیت میکنند.
اقتصاد کمونها: اقتصاد در روژاوا ترکیبی از مالکیت تعاونی و خصوصی است زیرا تاکنون در جنگ بسر برده و از این پس بسوی جامعه کمونالی مدرنتر گامبرمیدارد. زمینهایی که پس از عقبنشینی دولت سوریه بدون مالک باقی مانده بودند، به تعاونیها واگذار شدند، اما مالکیت خصوصی محدود فعلا همچنان به رسمیت شناخته میشود.
تعاونیها در بخشهایی مانند کشاورزی، تولید، و خدمات نقش کلیدی دارند. برای مثال، تعاونیهای کشاورزی در روژاوا به تولید محصولات برای مصرف محلی و توزیع عادلانه کمک میکنند.
شباهت به کمونهای تاریخی: برخی چپگرایان روژاوا را با کمون پاریس (۱۸۷۱) مقایسه میکنند، زیرا هر دو بر دموکراسی مستقیم و خودمدیریتی تأکید دارند. با این حال، روژاوا به دلیل حفظ مالکیت خصوصی محدود در زمان جنگ و عدم فرصت کافی و شرایط برای حذف کامل اقتصاد سرمایهداری، به مدل کامل (جامعه بیطبقه و بیدولت) نرسیده و بیشتر به سوسیالیسم یا کمونالیسم نزدیک است. لذا با پایان جنگ و ثبات، فرصت بیشتری برای اجراییکردن کامل سوسیالیسم و کمونالیسم دارد.
تأکید بر تعاونیها و توزیع عادلانه منابع با اصول سوسیالیستی همراستاست، بهویژه در مدل سوسیالیسم دموکراتیک که دموکراسی مستقیم را با عدالت اجتماعی ترکیب میکند. هر تعاوتی بیشک بدون کمون نمیتواند وجود داشته باشد. درواقع این کمونها هستند که تعاونیها را راهاندازی و مدیریت میکنند.
نمونههای عملی مانند تعاونیهای کشاورزی و سیستمهای آموزشی و بهداشتی عمومی، مشابه مدلهای سوسیالیستی در جاهای دیگر (مانند مارینالدا در اسپانیا) است. با این حال، تأکید بر کمونها و دموکراسی مستقیم، ایدههایی را که در جامعه اشتراکی وجود دارد، بازتاب میدهد.
تفاوت با مارینالدا: مانند مارینالدا، روژاوا بر تعاونیها و خودمدیریتی تأکید دارد، اما در مقیاسی بزرگتر و در شرایط جنگی عمل میکند.
مارینالدا در چارچوب یک دولت مرکزی (اسپانیا) فعالیت میکند، در حالی که روژاوا یک منطقه خودمدیر در یک کشور جنگزده است که از سوی دولت مرکزی سوریه به رسمیت شناخته نمیشود.
روژاوا به دلیل تنوع ملیتی و تأکید بر برابری زن و مرد، رویکردی فراگیرتر از مارینالدا دارد.
چالشها
چالشهای خارجی: روژاوا با تهدیدات نظامی از سوی ترکیه مواجه است، که نیروهای کرد (بهویژه YPG) را به دلیل ارتباط با PKK به عنوان تهدید امنیتی میبیند. حملات ترکیه، بهویژه در عفرین (۲۰۱۸)، به جابجایی جمعیت و تضعیف خودمدیریتی منجر شده است.
داعش و دیگر گروههای افراطی مانند جبهه النصره به مناطق روژاوا حمله کردهاند.
عدم به رسمیت شناختن روژاوا توسط دولت سوریه و جامعه بینالمللی، این منطقه را در موقعیت خطری قرار داده است که تاکنون خلق کُرد را تهدید میکرده.
چالشهای داخلی: برخی احزاب و نیروهای مزدور در قالب گروهها که خود را حزب نیز جا میزنند، بعنوان نیروهای برهمزننده سیستم عمل میکنند و تاکنون اخلالگری آنها اجازه ثبات و استقرار کامل را نداده است. این نیروها بیشتر در خدمت ترکیه هستند.
اگرچه سیستم خودمدیریتی دمکراتیک روژاوا در جهان بسیار پرآوازه شده است، اما تاکنون دخالت نیروهای هژمونیک منطقه و جهان در قالب جنگها و واداشتن گروههای تبهکار چون داعش، و یا بکارگیری دولت ترکیه، اجازه ندادهاند جامعه در امنیت و آرامش به برقراری سیستم سوسیالیستی و کمونالی و دمکراتیک خود بطور کامل اقدام کند، زیرا همیشه ناچارا در وضعیت جنگی بسر برده است.
دولت سوریه و برخی کشورهای منطقه با نظام فدرال و یا کنفدرال روژاوا مخالفاند، زیرا با عوامفریبی علیه کُردها، آن را تهدیدی برای تمامیت ارضی سوریه میدانند.
دستاوردها و تأثیرات
دستاوردها: روژاوا به عنوان آزمونی برای همزیستی اقوام و مذاهب مختلف در خاورمیانه شناخته میشود. یک مدل از خودمدیریتی دمکراتیک موفق را جایگزین مدل حکومت و اقتدار کلاسیک کرده و از دولتگرایی حذر نموده است. اینها موجب شکلگیری یک مدیریت شده که از فساد به دور است و مردمی میباشد.
مقاومت کوبانی در برابر داعش (۲۰۱۴) شهرت جهانی برای روژاوا به ارمغان آورد و نقش زنان در این مقاومت به نمادی از انقلاب زنانه تبدیل شد.
آموزش زبانهای کردی، عربی، و سریانی و ایجاد جنبش سوادآموزی توسط سازمان زبان کردی (SZK) از دستاوردهای فرهنگی مهم است.
ایجاد تعاونیها و خودکفایی اقتصادی در شرایط جنگی نشاندهنده انعطافپذیری این مدل است.
تأثیرات: روژاوا به عنوان الگویی از دموکراسی رادیکال و مستقیم در منطقهای جنگزده مورد توجه فعالان چپ و آزادیخواهان قرار گرفته است.
این مدل الهامبخش جنبشهای دیگر در منطقه، بهویژه در میان کردها، بوده و بحثهایی درباره امکان گسترش کنفدرالیسم دموکراتیک به سایر نقاط خاورمیانه را برانگیخته است.
نتیجه
خودمدیریتی و کمونها در روژاوا تلاشی برای ایجاد یک جامعه غیرمتمرکز، دموکراتیک، و برابر بر اساس اصول کنفدرالیسم دموکراتیک است. این سیستم با تأکید بر دموکراسی مستقیم، برابری زن و مرد، و تنوع ملیتی، همان سوسیالیسم (بهویژه سوسیالیسم دموکراتیک) است و با مدلهای کمونیستی که تاکنون وجود داشتهاند تفاوت دارد. کمونها در روژاوا، به عنوان واحدهای پایهای خودمدیریتی، نقش کلیدی در اداره محلی و مشارکت مردمی دارند و با الهام از کمونالیسم، به مدلهای تاریخی مانند کمون پاریس شباهت دارند.با وجود دستاوردهای چشمگیر، روژاوا با چالشهای نظامی، سیاسی، و اقتصادی مواجه است، از جمله تهدیدات ترکیه، عدم به رسمیت شناختن بینالمللی، و دشواریهای حفظ تعادل بین اقتصاد تعاونی و خصوصی. با این حال، روژاوا به عنوان یک آزمایش اجتماعی-سیاسی در خاورمیانه، الگویی الهامبخش برای دموکراسی مستقیم و همزیستی اقوام مختلف باقی مانده است.