تحلیل سیاسی مجلس پژاک
اوضاع کنونی ایران در برهه مذاکرات برجامی وین و جنگ اوکراین روبه مرحله انباشتهترشدن بحرانها نهاده است. به دنبال آغاز جنگ در اوکراین مسلما «روند مذاکرات برجامی وین و میزان سرکوب جامعه مدنی ایران» وارد مرحله خطرسازتری شدهاند. بنابراین هم موجودیت ایران و هم نظم ناشی از جنگ ویرانگر اوکراین، وجود نظم جهانی دیگری را به میان آورده. اساسا هم جنگ روسیه با اوکراین و هم مذاکرات ایران با هژمونیهای جهان هر یک دو شیوه متفاوت از جنگ طرفهای سرمایهداری و امپریالیسم آن در فرایند یک رقابت مرگبار میباشند. اینکه هرکدام از این دو شیوه جنگی در چه مکان و زمانی در اولویت قرارمیگیرند، بستگی به بحرانهای جهانی سرمایهداری و مخاطرات ناشی از آن دارد. جامعه مدنی کشورهای جهان خاصه خاورمیانه هم در این میان یک طرف و خط متفاوت را نشان میدهند. اگر خطسوم بعنوان یک ماهیت دموکراتیک و آزادیخواه تقویت نگردد، جوامع در درون ماشین جنگ و بحران سرمایهداری به فنا خواهند رفت.
بلوکبندی جهانی همیشه در سه خط و جبهه متفاوت وجود داشته. بلوک نخست، کشورهای هژمونی متحد با ابرهژمونی آمریکا هستند؛ بلوک دوم را کشورهای روسیه، چین و ایران همراه با برخی کشورهای رقیب جهان غرب تشکیل میدهند. خط سوم نیز که متشکل از خلقها یا جامعه مدنی با پیشاهنگی جنبشهای آزادیخواه و دموکراسیطلب است، مسیر دموکراتیک متفاوتی از آن دو دارد. بلوکهای غربی و شرقی هر دو در کاتاگوری مدرنیته سرمایهداری روزانه سیاستهای کلان بینالمللی را منطبق با مخاطرات برخاسته از «بحرانهای انباشته سرمایهداری رقیب» تنظیم مینمایند. هر حرکت و فعالیتی را مطابق منافع خود و بر ضد خط سوم سازماندهی مینمایند. امروز سیاست عملی در دستان هر سه نیرو و خط متفاوت قراردارد و خط سوم رنگ مبارزاتی برجستهتری علیه بحرانهای فزاینده و جنونآمیز هر دو بلوک سرمایهداری دارد.
اگرچه جنگ امروز در اوکراین کاراکتر خشنتری یافته و سمتو سوی رخدادهای جنگ جهانی سوم را تغییر داده، اما کماکان کانون جنگ در کردستان است و هرچهاربخش کردستان را لحظه به لحظه درمینوردد. هم جنگ اوکراین و هم مذاکرات وین از منظر سرنوشت خلقها و جنبشهایی که در خط سوم قراردارند، دو شیوه جنگی جنونآمیز میباشند که در چارچوب آن، ایران بعنوان یکی از دولتـ ملتهای سرمایهداری همیشه شمشیر دموکلس جنگ را بالای سر خلقهای ایران و منطقه بویژه خلق کورد در شرق کوردستان نگهداشته است. امروز، وجود برجام و یا عدم وجود آن به یک اندازه برای جامعه مدنی ایران و شرق کوردستان خطرساز هستند، زیرا مطابق با منافع سرمایهدارانه جامعهستیز، اکولوژیستیز و زنستیز چیدمان میشوند. به اندازهای که روسیه یک تجاوزگر سرمایهداری است و نیز به میزانی که دولت- ملت اوکراین یک نوکرمأب سرمایهداری، ایران نیز یک دولت- ملت جنگافروز آن میباشد.
پس از آغاز جنگ اوکراین، دیگر جهان وارد مرحله جدیدتری شده که بشدت آینده ایران را نیز تحت تأثیر قرارداده ولی مبارزات خلق کورد را هم در سطح کیفیتی متفاوتتری برجسته خواهدساخت. یک وضعیتجنگی منطقهای و جهانی حاکم گشته که بلوکبندیهای آن بر اساس منافع دولت- ملتها سامان داده میشود نه بر بنیان سعادت خلقها. قدرتهای سرمایهداری ناچار به تسویهحسابهای مرگبار با یکدیگر هستند که در قالب اوکراین به حد انفجار رسیده. بنابراین هم جنگ اوکراین و هم برجام نوعی معامله آشکار بر سر خلقها و جوامع برای بازتولید سرمایهداری است که دچار بحرانهای انباشته گشته. کشور چین با حربه اقتصاد روبه ترقی سرمایهدارانه، روسیه با حربه نظامیگری درحال قویترشدن جنونآمیز و ایران با یک اقتصاد ویرانشده اما یک برنامه هستهای در حال خطرسازشدن برای جهان، در یک بلوک قرارگرفته و هژمونیهای غرب در بلوک دیگر بطور دیوانهوار جوامع را با مخاطرات ناشی از جنگ جهانی سوم روبرو ساختهاند. نتیجه این جنگ، آوارگی میلیونها نفر، ویرانی شهرها، نابودی اکولوژی و کشتارهای مکرر و حتی خطر استفاده از سلاحهای هستهای است. چهبسا در روزهای اخیر اشاره مقامات روسیه و ناتو به اهمیت سلاحهستهای خود بزرگترین هشداری است که حتی نامبردن آن هولناک است.
اینکه نظم جهانی وارد برههای تعیینکننده شده که خطر تهدید جنگ دول علیه جوامع مدنی تشدید گشته، آشکارا مشاهده میگردد. مسئله کورد با درگیربودن دولت چهارگانه ایران، ترکیه، عراق و سوریه به جنگهای پراکنده با شیوههای متفاوت نظامی و غیرنظامی، در چارچوب خطسوم برجستهتر گشته است. جهت اساسی رخدادهای آینده را سیر سریع تحولات جاری کنونی تعیین خواهند کرد. سازش و مماشات با ایران در منازعه برجام میتواند منجر به فراغبالی بیشتر ایران برای افزایش سرکوبها و جولانزدن برای تارومارکردن مخالفان خود در داخل و خارج بیانجامد که به مراتب خطرناکتر است زیرا در هر صورت، سرکوبکردن و هستهایشدن را در خیالمیپروراند. حتی باید متوجه بود که کاراکتر مذهبی ملیپرستانه بر کاراکتر صرف مذهبمحور در نظام حاکمیت ولایی ایران چیره گشته و این تحول در ماهیت به مراتب تهدیدآمیزتر است. همه اینها درحالی انجام میشود که نظام خودکامه ایران در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی و در کل، ساختاری در مرز فروپاشی قرارگرفته. پس هم برجام و هم عدموجود آن به یک اندازه برای جوامع مدنی و جنبشهای خطسوم خطرساز میباشند. همانطور نیز سرمایهداری جهانی سرطانی است.
در این میان، مسئله کورد در چارچوب خطسوم به این معناست که بنبست سرمایهداری در مرحله کائوتیک خود محرز گشته و راهکاری برای سعادت بشری و عدالت و آزادی جوامع نیست. جنگافروزی ترکیه در بخشهای مختلف کوردستان، معاملات هژمونی آمریکا و غرب در خاورمیانه بر سر منافع و سرنوشت خلق کورد و خلقهای تحت ستم و نیز مبدلشدن رژیم ایران به محور شرارت و سرکوب نسلکشانه، وجود خطسوم برای جوامع را بیش از پیش حیاتی گردانده است. خوانش صحیح از «سازش و فشار» علیه ایران و «جنگ اوکراین» نیز همین درک درست از ماهیت خط سوم در چارچوب «کنفدرالیسم دموکراتیک و ملت دموکراتیک» است. یا خط سوم خلقها و جنبشهای آزادیخواه به پیروزی خواهد رسید و آزادی و عدالت برقرار خواهدشد، یا اینکه جهان با حاکمیت جنونآمیز مدرنیته سرمایهداری در مسیر رخدادن جنگهای ویرانگرتر پیش خواهد رفت.
ما همچو «حزب حیات آزاد کوردستان(پژاک)» قرارگرفتن در جبهه دولت- ملتهای سرمایهداری را بهمثابه اعلام طرف هر کشور و سازمان برای مشارکت در جنگهای متوالی جنگجهانی سوم در برهه کنونی تلقی مینماییم و صراحتا اعلام میداریم که سیلی از بلایایی که سرمایهداری برساخته، بصورت خروشان به سوی جامعه ایران در حرکت است. هم سازش در قالب احیای برجام و هم استفاده از گزینه نظامی علیه ایران را به یکاندازه پرمخاطره میدانیم، زیرا خود نظام ایران و نظام هژمونیهای جهان جبهههای ضدجوامع دموکراتیک هستند و جنگهای افغانستان، عراق، سوریه و امروز نیز اوکراین اثباتگر آن میباشند. جنگهای نظام سرمایهداری و تقلاهای آن نظام برای بازتولید تهدیدآمیز خود به موازات هم انجام میشوند که میتواند دستاوردهای مبارزاتی دوره معاصر بشریت آزادیخواه را مجددا برباددهد. تنها راه، مبارزات جامعه مدنی و دموکراتیک در ایران فارغ از بلوکبندیهای شرارتمحور سرمایهدارانه جهانی و منطقهای است. خروج خلقهای منطقه و ایران و حصول آزادی برای خلق کورد نیز تنها با توسل به خط سوم ممکن میگردد. پژاک نیز یکی از نیروهای پیشاهنگ این خط خلقمحور است که در خاورمیانه در کنار سایر نیروهای آن نقش تعیینکننده در تعیین و تبیین آینده پس از دوره قرونوسطایی کنونی، دارد. خطسوم که خط دموکراسی و آزادی است، امروز در سایه رهبریت فداکارانه رهبر آپو به یک گفتمان در سطح جهانی مبدل شده و خاورمیانه و ایران نیز ناگزیر به گوشفرادادن به این ندای آزادیخواهانه هستند. جامعه ایران و شرق کوردستان برای دفع تمامی خطرات ناشی از نظام سرمایهداری، ناچار به اولویت دادن به خط سوم یعنی مبارزه خود جوامع علیه سیستمهای دولت- ملت ستمگر است. خط سوم اولویت مبارزاتی پژاک را تشکیل داده و هر روز بیش از پیش خود را برای خدمت بیشتر به جامعه بشری آمادهتر میسازد. وظیفه خط سوم این است که اجازه ندهد جوامع ایران و شرق کوردستان در کوران جنگ جهانی سوم به خوراک و لقمه آسان برای ماشین جنگافروزی دول سرمایهداری مبدل شوند. مسلما مبارزات تودهها و اقشار خلقی در قالب اعتراضات دموکراتیک معلمان، کارمندان، کارگران، زنان و سایر اقشار ایران و شرق کوردستان که بیشتر بصورت صنفی تبلور یافته، یک جبهه خلقی علیه نظام خودکامه و تمامیتخواه حاکم در ایران است که امید به شکلگیری یک آینده دموکراتیک و آزاد را در اذهان جامعه احیا نموده و بخشی از جنبش خلقمحور جهانی است که روزانه در سایر کشورها علیه تجاوزگریهای امپریالیستی نضج میگیرد. جنبشهای خلقی امروز خاورمیانه یک نه بزرگ به وجود مدرنیته سرمایهداری است. خلقهای ایران در خطر هستند پس به خط سوم نیاز دارند.