رامتین صبا – عضو مطبوعات پژاک
مقوله اتحاد در میان یک ملت و چند ملت در مباحث سیاسی و امنیتی امروز به یک مسئله بزرگ در چارچوب دولتـ ملتها مبدل گشته. در جبهه مقابل دولتـ ملت هم مبارزه و اتحاد مدنی اقشار، تودهها و ملل تحت ستم قرار دارد. یکیشدن چند گروه، حزب و دولت یا چند ملت میتواند انواع اتحادها را بهوجود آورد. امروز که مسئلهی کورد در خاورمیانه چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه را به خود مشغول ساخته و یک بعد مسئله نیز قدرتهای جهانی هستند که در دویست سال گذشته به ستم ملی علیه کوردها دستزدهاند، و در واقع بهوجود آورنده مسئلهی کورد میباشند. شاید در دنیا مسئلهای آن سان پیچیده همانند مسئله کورد وجود ندارد. حتی میتوان گفت که نمونه فلسطین نمیتواند با آن برابری کند. مبارزات ملت کورد امروزه در هرچهار بخش کوردستان که دچار تجزیه و انشعابهای داخلی شده، نوید دهندهی یک اتحاد تاریخی در چارچوب کنفدراسیون دموکراتیک و ملت دموکراتیک هم برای کوردستان و هم منطقه خاورمیانه است. اکنون به بررسی پیشینههای تاریخی اتحاد در چارچوب سرزمین زاگرسی کوردستان میپردازیم که بدون آن، تمدنهای امروزی نضج نمیگرفتند.
از قضا، امروز که ملت کورد در گرداب بزرگترین تجزیههای تاریخ گرفتار آمده و برای غرق نشدن هویت و ملیت آن در کوران آن، دستوپا میزند، مقوله اتحاد در تاریخ کوردستان بیش از دیگر ملل اهمیت تاریخی داشته است. طی صدها و دهها هزار سال گذشته بشر چگونه و در چه ساختاری از سیاست روزمره زیسته است؟ بشر در طول تاریخ و ازمنههای قدیم بیش از ۹۹ درصد از عمر کیهانیاش را در قالب کلانهای اولیه بسر برده است. در آن کلانها مقولات و مفاهیم امروزی چون اتحاد، سیاست، میهن، اشغالگری و جنگ و لشکرکشی معنی نداشته است. حتی مفهومی به نام اتحاد از حیث سیاسی محلی از اعراب نداشته. زیرا گروههای اولیه انسانی در قالب دستههایی ۲۰ الی ۳۰ نفره بسر میبردند که کلان یا طایفه نامیده میشود. تمامی دغدغههای آنها، اساسا حیات گروه بوده نه برونگروهی به معنای سیاسی و امنیتی. آن گروه اگرچه شیوه اولیه و ساده یک نوع اتحاد است، اما از نوع اتحاد ملی، قومی و سیاسی و نظامی نیست که امروزه سرطانی گشتهاند. آن گروهها تنها در اندیشه این بودند که چگونه غذای کافی بیابند، غارهایی برای سرپناه دستوپا کنند و در برابر سیل، طوفان و بلایای طبیعی از جمله حیوانات وحشی از خود محافظت نمایند و با گرسنگی مقابله کنند. آنها مسائل اجتماعی و ملی همانند امروز نداشتند. مسائلی چون فقدان دموکراسی، جنگ، قدرت، سیاست، زن، اقتصاد، خانواده، فرهنگ، تمدن، طبقه، و غیره. بنابراین تشکیل دولت، ملت، کشور، قلمرو وسیع و حتی اتحاد برای جنگهای برونمرزی و یا مبارزه برای آزادی نداشتند. اینها فقط پس از شکلگیری عشیره و اتنیک بود که سربرآوردند و تا مراحل تشکیل قوم و ملت امروزی به مراحل حاد و کائوتیک رسیدهاند.
در مراحلی از تاریخ که جمعیت بیشتر شده و مفاهیمی چون مردسالاری جای زنسالاری را گرفته و طبقات اجتماعی کمکم شکل گرفتند، مسئله و مفهوم اتحاد در میان جوامع مدنی اهمیت یافت و امروز در جوامع ملی در حد جنگ، نسلکشی، تبعیضنژادی، مبارزه ملی رهاییبخش و غیره به اوج رسیده است. اولین اتحادهای اساسی در طول تاریخ، شکلگیری عشیره در روابط درونی آن و سپس اتحاد آن عشیره با سایر عشایر در حوزه روابط برونی بود. کنار هم آمدن چند طایفه منجر به شکلگیری یک عشیره و ازدیاد جمعیت شد. ازدیاد جمعیت و افزاییش تودههای انسانی خود بخود مسائل سیاسی و امنیتی را در حوزههای اقتصاد، سیاست و ایدئولوژی به بار میآورند. بنابراین نخستین اتحادهای معناگرایانه، «اتحادیه قبایل» و یا در عنوانی دیگر «کنفدراسیون قبایل» بود. اتحاد قبایل در طول تاریخ عمری به مراتب طولانیتر از سایر اتحادها مثلا اتحاد ملی ملتهای امروز دارد. واشکافی موضوع تاریخی تشکیل کنفدراسیونها و مقاومتهای قبایل برای اولین بار در تاریخ از اهمیت بنیادین برخوردار است و سنگبنای اتحاد امروزی ملل را تشکیل میدهد. گروههای آریایی به مثابه فرهنگ و نه نژاد آغازگر زراعت، دامپروری و روستانشینی دوران نوسنگی میباشند. آنها در ده هزار تا شش هزار قوم در دشتها و درههای مابین رشتهکوههای زاگرس و تورس ظاهر گشتهاند. پس از کلانها، فرم قبیله و پس از آن نیز فرم عشیره به منصه ظهور میرسند. در واقع گروههای عشیرهای در دورهای که اجمعه نوسنگی در هلال حاصلخیز و تحت حاکمیت فرهنگ تلخلف راه را برای تشکیل نهادها و توسعه آنها گشود، شکل گرفتند. این دوره، دوره ایجاد سازمانهای بنیادین بوده که بدون آنها بعدها تمدن اصلا شکل نمیگرفت. اختلافات و درگیریها موجب قوام و پایداری عشیره میگردد، زیرا برای آن، هسته قدرت شکل میگیرد. عشیره ناچار به مقابله است پس در درون آن، طایفه خاص و در طایفه هم خانواده بعنوان هسته بروز میکنند که هر عشیره دارای ویژه بودن ذهنی، دینی و زبانی خویش است. خودکامگی و منگرایی در عشایر مسبب شکلگیری شوونیسم میشود که سلول بنیادین شوونیسم ملی امروزین است. وقتی تمدن سومری ظهور کرد، دوران اشغال و جنگ و مستعمرهسازی آغاز شد. عشایر کوردستان و مزوپوتامیا با رودرروماندن با اولین پدیده استعمار، حالتی مختص به خود یافته و با دستیابی یه یک نیروی سیاسی به تأسیس دولتهای خویش پرداختند. اما در اوایل رویارویی با سومر قبل از تأسیس دولتها توسط آن مراکز، قبایل در رویارویی با سومر، کنفدراسیونهایی تشکیل دادند. این کنفدراسیونها علیرغم پیدایش دولت اما تا به دوران معاصر ادامه یافته است. دورههای نهایی قبایل، مقارن با تشکیل کنفدراسیونهای قبیلهای بوده در دوره ماقبل تمدن، تشکیل کنفدراسیونها فیمابین قبایل خویشاوند انجام میپذیرفت. این اتحاد به دو دلیل بود: نخست، برای رفع اختلافات و درگیریهای آنها با یکدیگر. دوم، اتخاذ یک موضع دفاعی در برابر نیروهای تمدن و کسب موفقیتهایی که منافع آنان را تأمین نماید. دوره کنفدراسیون قبایل، عصر دلیری و قهرمانان نامیده میشود. این دوره متأخر همزمان است با تشکیل دولتهای بردهداری بینالنهرین. از آن دوره تا کنون، مفهوم اتحاد عشایر، اقوام و ملل در کوردستان اهمیت حیاتی یافته است. نظامهای قبیلهای و عشیرهای خاورمیانه از سه مرحله اساسی گذار نمودهاند:
۱ـ مرحله توسعه زراعت و گلهداری در کوردستان. ۲ـ نهادینهشدن و گذار به نظام عشیرهای. ۳ـدوره شکلگیری طبقات اساسی تمدن و امتداد آن تا به امروز.
وقتی تمدن ظهور میکند، مقوله اتحاد از هر لحاظ حاد میگردد. قبل از دوران تمدن، بزرگترین اتحادی که در دوره نوسنگی در کوردستان شکل گرفته، اتحاد قبایل در اورفا با مرکزیت گوبکلیتپه است. گوبکلیتپه ۲۰ معبد است که برخی از آن معابد حفاری شدهاند. این معابد بصورت دایرهای و با ستونهایی تا شش متر بلند ساختهشدهاند. هر معبد که دارای حدود ۱۲ ستون بزرگ است، نشانگر اتحاد قبایل بوده. هر ستون متعلق به رئیس یک قبیله بوده که توتم آن قبیله روی آن ستون نقر شده است. این معابد میرساند که قدمت نوسنگی در کوردستان بیش از آن است که دانشمندان تخمین زدهاند و هکذا مفاهیم سیاسی و مدنی در آن بسیار ژرف بوده. آنها از علم و توانایی سحرانگیزی در این زمینهها برخوردار بودهاند. آن معابد که در کوردی به خرابرشک نام دارند، کنفدراسیونهای اولیه و اتحادهای مستحکم قبایل در کوردستان بودهاند. قدیمیترین اثر باستانی جهان است.
مسلما اتحاد در فرهنگ و تاریخ کوردها ریشهای بسیار کهن تا اعماق تاریخ دارد. پس از دوره کنفدراسیون قبایل، کنفدراسیون عشایر و اقوام کورد در «دوران مادها» تاریخ را مزین ساخته است. شکوه این کنفدراسیون در خاطره تاریخ همچنان ورد زبانهاست. همیشه در طول تاریخ کوردستان، و جهان، جوامع و خلقها با توسل به اتحادهای معنادار و مستحکم، بزرگترین امپراتوریهای دولتگرا را منقرض نمودهاند. نمونهی بارز آن، کنفدراسیون مادها علیه آشور است. این اتحاد هم در حوزه درونی یعنی میان خود عشایر و اقوام متعدد کورد صورت گرفت هم در حوزه بیرونی میان کوردها و ملل دیگر همچو بابل. بارزترین اتحاد سیاسی طول تاریخ است که یک امپراتوری ستم را در خاک ستم خود مدفون ساخت. همان ملت یعنی کوردها امروز گرفتار ستمی هستند که نیاز به اتحاد علیه آن دولت ستمگر دارند. ازقضا دولت ستمگر ایران امروز در آن زمان با اشغال سرزمین مادها به منصه ظهور رسید و از آن روز تا به امروز همچنان روند اشغال کوردستان ادامه دارد.
در تاریخ نمونههای زیادی از اتحاد و تشکیل کنفدراسییونها علیه اشغالگران مشاهده میشود که شمارشان به اندازه شمار قبایل و عشایر و کشورها بوده و هست. کنفدراسیون و اتحاد «قبایل دری» در تاریخ یونان نیز علیه پادشاهی موکنای از بزرگترین اتحادهای سرنوشتساز و موفق تاریخ پس از مادها است. قبایل دری در قرون یازدهم و دوازدهم ق.م موفق شدند آن پادشاهی را ساقط نمایند و زمینه ظهور دوره تاریخی فلسفه و دموکراسی یونانی را آغاز نمایند. چه بسا در دوره پس از آن هم قبایل بربرها علیه امپراتوری روم چند سده نبرد کردند. تاریخ اقرار میکند که بربرها تاریخی از آن خود ندارند، اما جزئی از جریان تاریخ طبیعی هستند. اینکه تاریخ ندارند بدان معناست که هم به تمدن آلوده نشدهاند و هم اجازه داده نشده تاریخ حقیقی آنها نگاشته شود. رومیها از واژه بربر بعنوان کلمه حقارتآمیز استفاده میکردند، بالاخره با سقوط امپراتوری روم آنها برای خود دولت و قلمرو در اروپای شمالی تشکیل دادند و اتحاد تاریخی آنها به ثمره نشست. یکی از دلایل سقوط روم، ستم مضاعف به بربرها و لذا اتحاد بربرها بویژه گوتها و ویزگوتها بود. در یک شب تابستانی در سال ۴۱۰ میلادی آنها به روم حمله برده و پس از سه روز نبرد، خانههای ثروتمندان را ویران کردند. روم به مدت ۸۰۰ سال از قبایل بربر بعنوان برده و سرباز اجباری استفاده میکرد و همه را غارت مینمود همان بربرهای برده به ویزگوتها کمک نموده و روم فروپاشید. امروزه که ستم رومی در همه دولتهای مرکزگرای جهان ادامه دارد، بجای واژه بربر از عنوان تروریست استفاده میکنند.
مسلما ملل تحت ستم امروزه چارهای جز اتحاد ندارند. در این میان فلسطین و کوردستان مسائلی در چارچوب جهانی هستند. در چهارصد سالی که سرمایهداری و دولت ـ ملت برآمدهاند، مفهوم اتحاد ملل در برابر ستمهای آن تعاریف گستردهتری یافته است. نظامهایی خاص برای مبارزات ملی و اتحادهای فراگیر ایجاد شدهاند. طی دویست سال است که با مداخلات استعمار غربی، کوردستان از دست ستم جهانی، منطقهای و کشوری اشغالگران مینالد. تا به امروز همهی ملل کوشیدهاند با ایجاد اتحاد ملی، به آزادی و استقلال برسند. نمونههای اتحاد در جهان فراوان است: اتحاد آفریقای جنوبی در سال ۱۹۱۰، اتحاد یمن در ۱۹۹۰، اتحاد اسکاتلند و برلین با بریتانیا و اتحاد ایالات آمریکا نمونههای بارز اتحادها در راستای تشکیل دولت و کشور هستند. نمونههایی از اتحادهای فدرالی و کنفدرالی در سطح جهان را میتوان مشاهده نمود. اتحاد استرالیا در ۱۹۰۱، بوسنی و هرزگوین فدرالی از ۱۹۹۵ و شکلگیری اتحادیه اروپا که فراتر از یک اتحادیه فدرال، یک اتحادیه بینالمللی ویژه و بیندولتی است که بسیار حایز اهمیت است. همچنین اتحاد آلمان بزرگ فدرال در ۱۴۰۲ نمونههای دیگر اتحاد هستند. اما اتحاد کنفدرالی اتحادی است که امروزه جنبش آزادیخواهی کورد با رهبریت رهبر اوجالان بدنبال آن است که نمونهای بیبدیل میباشد. اتحادیهای مرکب از چند ایالت خودمختار و یا چند کشور با حفظ حاکمیت برای خود ولی با اهداف مشترک در امور سیاست خارجی و دفاعی، اتحاد کنفدراسیونی است که متمرکز نیست. ولی اتحاد فدراسیونی متمرکز است و زمینه زیردستی در آن باز فراهم است. کنفدراسیون برخلاف فدراسیون دارای یک قدرت مرکزی نیست و این بهترین نمونه اتحاد بامعنا میباشد. زیرا اراده و حاکمیت هیچ فرد، گروه، حزب و کشوری ضایع نمیگردد. ایالات متحد آمریکا پیش از آنکه بهصورت فدراسیون در آید از ۱۷۷۸ تا ۱۷۸۷ کنفدراسیون بود، آلمان نیز از ۱۸۱۵ تا ۱۸۶۶ و هلند از ۱۵۸۰ تا ۱۷۹۵ بصورت کنفدراسیون بودند، اما آنها برای اعمال ستم هژمونی خود بر سایر کشورهای مستعمره جهان طی یک چرخش به فدراسیون متوسل شدند زیرا در فدراسیون دستشان برای اشغالگری، استعمارگری و استثمار بینالمللی باز است.
امروز در سده بیستویکم پس از فراز و فرودهای تاریخ زاگرس و کوردستان، کوردها با پیشاهنگی رهبر اوجالان و با بهرهگیری از فلسفه و اندیشههای ناب ایشان در صدد تحقق بزرگترین و بامعناترین اتحاد و کنفدراسیون در تاریخ جهان هستند. نمونه بارز و عملی آن انقلاب روژاوا در سوریه و اتحاد خلقها، مذاهب و احزاب میباشد که شهره جهانی یافته. علیرغم این، اما با وجود امتیازدهیهای حزب کارگران کوردستان به سایر احزاب کورد هر چهار بخش کوردستان که مفاد و مضامین آن در گردهمایی هولیر در ۲۰۱۳ شفاف شد، برخی احزاب تمایل به تحقق اتحاد ندارند که حزب دموکرات کوردستان با ریاست بارزانی نمونه اساسی آنها است. حال آنکه اتحاد برای کوردها در برابر ترکیه و اشغالگران کوردستان چون ایران، عراق و سوریه به اندازه اتحاد کنفدراسیون مادها در برابر جور و ستم آشوریان، مهم است و باید روزآمد گردد اگرنه آزادی و دموکراسی تحقق نخواهد یافت و کوردستان با خطرات بسیار بزرگ و نابودی و نسلکشی فرهنگی و فیزیکی روبرو است.