پیمان ویان
کمپین مبارزه علیه خشونت که از سوی کژار، جامعه زنان آزاد شرق کردستان آغاز شده، کمپینی استراتژیک است و در آن به مسائل بینادین زنان پرداخته شده و اتحاد و مبارزه زنان به عنوان آلترناتیو حل مسئله آنان ارائه شده است. هدف از این کمپین نه تنها تثبیت و انتقاد و بر زبان راندن مشکلات زنان در عین حال ارائه راهکارهایی در راستای برون رفت از این مسائل است. این کمپین همچنان ادامه خواهد داشت و تلاش خواهد نمود تمامی زنان ایرانی را به این کارزار فراخواند. البته آغاز این کمپین به این معنا نیست که مبارزات زنان از نو آغاز می شود بلکه نتیجه سالها مبارزات و کشمکش آنان با رژیم ایران است. زنان ایرانی و کرد سالها است که در راه کسب آزادی بهای سنگین می پردازند بنابراین با وحدت، انسجام و سازماندهی این مبارازت به نتایج دلخواه خواهد رسید. کژار این کمپین را برای پیوستن همه زنان ایرانی آغاز نمود. پیام این کمپین ایستادگی و مقاومت در برابر هر گونه خشونت و سرکوب است. هر اندازه فشار و عرصه بر زنان تنگتر می شود به همان اندازه فریاد آزادیخواهی و دمکراسی خواهی زنان نیز بلندتر می شود.
در چهار دهه از حکومت استبدادی رژیم ایران زنان با هر گونه خشونت، شکنجه، قتل و تجاوز و دهها مسئله دیگر روبه رو مانده اند. زیرا نظام ولایت فقیه بر روی به بردگی کشاندن زنان بنا گشته و همچنان به شیوه ای نظامند علیه زنان خشونت روحی و فیزیکی اعمال می گردد. ذهنیت دولتی و مردسالاری هر روز به شکلی متفاوت به هویت زنان تعرض می کند و بیداری و هشیاری زنان به کابوسی برای رژیم بدل گشته است. در راستای تحدید زنان هر روز عرصه های اجتماعی و حیات بر زنان تنگتر می گردد و حقوق زنان نقض و نادیده انگاشته می شود. علی رغم تمامی مشقتها و دشواریهای طاقت فرسا مبارزات زنان همواره تداوم داشته است. هر روز بیش از پیش خشونت علیه زنان در ایران تشدید می شود و بایستی مبارزات و راهکارهای چاره یابی زنان در جهت ریشه کن نمودن هر گونه خشونت به هدف خود برسد. سازمانی شدن و همگرایی، یاریگر زنان در رسیدن به اهداف آنان خواهد بود.
یکی از سیاستهای رژیم ایران در قبال زنان و جوانان تحمیل فقر و بیکاری بر آنان است تا این اینگونه توانایی و نیروی آنان را خنثی و به انفعال بکشاند و آنان را از تلاش برای استیفای حقوق خود دور گرداند. به همین دلیل بیشترین هجمه های رژیم در قبال زنان و جوانان است. کژار کمپین ” علیه خشونت متحد گردیم، مبارزه نماییم و آزاد گردیم” را آغاز نمود تا این گونه اتحاد زنان در مقابل ذهنیت زن ستیز ارتقا و به هدف برسد. تهاجمات و خشونت علیه زنان در واقع به نوعی خشونت علیه جامعه محسوب می گردد. در سالهای اخیر اعتیاد، کودک همسری، تجاوز، قتل زنان و میلیتاریزه نمودن آنان، تنها بخشی از سیاستهای رژیم است. زنانی که در برابر چنین ذهنیت ایستادگی و مبارزه می نمایند با واکنش شدید، تهدید و دستگیری رژیم مواجه می گردند. بنابراین می گوییم بیایید متحد گردیم، مبارزه و آزاد شویم.
رژیم استبدادی ایران سالهاست برای افزودن بر بقای خود در تلاش برای تفرقه افکنی و عدم ایجاد اتحاد نیروهای مخالف خود است و بیش از همه از یکصدایی زنان هراس دارد بنابراین از تمامی امکانات خود استفاده می کند تا مانع از وحدت و همصدایی زنان گردد. امروزه در تمامی عرصه ها از جمله زندان، خیابان و همچنین درون نهاد خانواده هزاران زن در برابر ذهنیت مردسالار مقاومت می نمایند و به این دلیل که فریاد آنان به ایجاد وحدت و همسویی نمی انجامد قادر به ضربه وارد ساختن به ذهنیت ضدزن نیستند و اگر هم باشد بسیار ضعیف است. هم اکنون زندان یکی از عرصه های مهم مبارزاتی و مقاومتی زنان است. در بسیاری از زندانهای مخوف رژیم اعتصابات غذایی در راستای نادیده گرفتن حقوق زندانیان آغاز شده است.
یکی از دلایل افزایش خودکشی در جامعه ایران، محبوس شدن زنان در میان حصار محدودیتها و ممنوعیت ها و در انتها رسیدن به بن بست و روی آوردن به خودکشی است. خودکشی و خودسوزی یکی از راههای خاموش اعتراض زنان نسبت به حاکمیت عقلانیت مردسالار در جامعه است. درد زنان، مشترک است و بنیان مبارزات ما  ایجاد سازماندهی نیرومند زنان است تا حیات برای آنان معنامند و سرشار از عدالت و آزادی باشد و هیچ گاه به سوی مرگ خودخواسته سوق نیابند و جهت ریشه کن نمودن خشونت، عرصه مبارزه را خالی ننماید.
همه زنان از هر طیف فکری، فرهنگی و هویتی در برابر یک ذهنیت قرار دارند. بنابراین باید همه زنان اعم از کرد، عرب، فارس، آذری، بلوچ و هر تفاوتمندی دینی و مذهبی دست به دست یکدیگر داده و در برابر هر گونه خشونت در برابر ملت خود سکوت اختیار ننموده تا رژیم استبدادی در اعمال سیاستهای سیستماتیک علیه زنان موفق باشد. زنان از نخستین قربانیان ذهنیت بسته و متعصب رژیم ایران هستند اما اگر زنان در تمام شهرها و عرصه ها همسو و همندا گردند، گامی موثر در ریشه کن نمودن تبعیض علیه زنان خواهد بود. یکی از دلایل اهمیت و تاکید بیشتر ما بر وحدت زنان اثبات این واقعیت است که رمز پیروزی زنان وفاق و همسویی است.
مطمئنا کمپینهای دیگری هم در راستای مبارزه با خشونت علیه زنان فعالیت دارند مهم مبارزه ای چندبعدی در مقابل خشونت و کنش مندی در برابر چنین پدیده ای است. فعالان بسیاری در ایران و شرق کردستان در راستای حل مسئله زنان مبارزه می نمایند لذا بایستی از مسئله زن تعریف صحیحی ارائه و به عمق و ریشه آن پرداخت. به عنوان مثال فاکتورهایی که خشونت را در جامعه مشروع و رواج می دهند چیست؟ نهاد خانواده چه نقشی در بروز خشونت دارد؟ و یا در مدارس و عرصه های اجتماعی و سیاسی چه نوع  خشونتهایی بر روح و جسم زنان اعمال می شود؟ در رژیم استبدادی ایران ذهنیت جنسیت گرایی اراده و افکار زنان را محاصره نموده است. برای فرو ریختن دیوارها و حصارهای فولادین استبدادی رژیم نیاز به دانشی عمیق وجود دارد و این رسالت بر عهده زنان قرار دارد تا با اراده مندی و استمرار در مبارزات علیه این ذهنیت ایستادگی نماید.
مادران، معلمان، هنرمندان، روشنفکران، فعالین سیاسی و همه طیفها و جریانات فکری باید در برابر رویکرد خشونت آمیز رژیم خیزش نمایند. زمانی که همه به وظایف خود آگاه باشند و آن را به مرحله اجرایی برسانند بدون شک می توان تغییرات را حس نمود. در سالهای اخیر لایحه تصویب افزایش سن ازدواج کودکان به یکی از مباحث مهم مجلس ایران مبدل شده است با این وجود واکنشی نیرومند در برابر عدم تصویب این لایحه از سوی زنان دیده نشده است. آشکار است که رویکرد رژیم در برابر حقوق زنان ایدئولوژیک است و هیچ گاه خواهان اعطای حقوق به حق زنان نیست.
زنانی هم که در سیستم دولتی قرار دارند باید در راستای حل مسائل بنیادین زنان تلاش نمایند و صرفا برزبان راندن مسائل راه بر برداشتن سدهای پیش روی زنان نمی گشاید و باید در به جا آوردن مطالبات و خواسته های طبیعی زنان رادیکال باشند. بنابراین باید با دیدی وسیع به مسئله زن نگریست و در این راستا آموزش زنان فاکتور بسیار مهمی در ارتقای سطح فکری و مبارزاتی زنان است. علاوه بر آموزش، نیروی دفاعی و توسعه آن نیز یکی دیگر از فاکتورهای رسیدن به آزادی و از ضروریاتی است که می باید زنان به اهمیت آن آگاه باشند و در جهت نیرومند ساختن آن تلاش نمانید.
بیانیه  چهارده فعال مدنی زن جهت استعفای خامنه ای و گذر از رژیم جمهوری اسلامی  رویکردی ارزشمند است. زیرا ذهنیت فقاهتی ضدزن در رژیم ایران نهادینه گشته و تغییر شخصیتهایی که زنان را به انقیاد کشیده مهم است و تحولات و تغییرات در قوانین اساسی جهت به رسمیت شناختن حقوق فردی و هویتی برای جامعه ایران عدالت و مساوات را به ارمغان خواهد آورد. نهاد رهبری ایران نهادی ایدئولوژیک است که در آن حقوق زنان و خلقهای ایران نادیده گرفته شده است. در انتها زنان بایست به صیانت از ارزشهای جامعه خود در آمده و در مقابل هر گونه بی حرمتی، حق کشی و اعمال خشونت متحد و همصدا گردند. بار دیگر به اهمیت واقف بودن زنان به وظایف خود در برابر خشونت تاکید می نماییم. جامعه ایران بایست نیک به این واقعیت آگاه باشد که مسئله زنان سرمنشا تمامی مسائل جامعه است و تا زمانی که مسائل زنان به شیوه ای صحیح و بنیادین چاره یابی نگردد نمی توان به جامعه ای آزاد و دمکراتیک اندیشید. کسب آزادی و استقرار دمکراسی در ایران و شرق کردستان نیاز به مبارزه ای رادیکال و منسجم دارد.