شوگر چیا
ایران خشک و خشکتر شده است. گرم شدن هوا، کاهش بارندگی و تغییر الگوی بارش از برف به باران در سالهای اخیر، همراه با مدیریت نابهسامان مدیریت آب، شرایط امروز ایران را بسوی بحرانیتر پیش میبرند. با این حال، همچنان مدیران و مسئولان بر همان رویه سابق اصرار میورزند. سدسازی در ایران با اینکه منتقدان جدی دارد با این حال هنوز از سکه نیفتاده، انتقال آب از حوزهای به حوزهی دیگر و طرحهای آب شیرینکن و منتقل کردن آب نمکزدایی شده به مناطق دوردست هم پروژههایی هستند که حکمرانان آب و مافیایی سدسازی آنها را هم با جدیت تمام دنبال میکنند.
نه صدها سال پیش که تا همین اواخر در انتهای افق، دریاچهای آبی رنگ ارومیه آرمیده بود. پهنهای انباشته از آب و احاته شده با نیهای انبوه که رزق و روزی مردم اطراف را تامین میکرد. امروز جز کفهای خشک و شورهزار و تفته از آن همه زندگی و حیات باقی نمانده است. این روزها این پهنه خاکآلود، بلای جان اهالی محل و ساکنان دهها فرسخ دورتر شده است. بیکاری ناشی از خشکی دریاچه یک طرف و گرد و غبار خفقانآور هم یک طرف. رودخانههایی که چون بدن آدمی، شریان حیاتی تالاب و دریاچه بود، اینک به جای نسیم و موسیقی نسیم، لابهلای شاخسار بید، شورهزار و خاک را به نمایش میگذارد و باد تنورهای میکشد رعبانگیز. این تصویری است که از هامون تا گاوخونی و از بختگان تا ارومیه میتوان دید و باید خون گریست.
قدرت لایزال حکمرانان آب و مافیای سدسازی در ایران
سدسازی و پروژههای آب همچون گذشته، پرشتاب ادامه مییابد و جز غباری مرگآلود چیزی نصیب مردم نمیشود. کمیسیون جهانی سدسازی، چندی پیش اشتباهات سدسازی در جهان را منتشر کرد که ایران هم در این لیست قرار میگیرد.
ـ انتخاب اشتباه رودخانه برای ساخت سد
بیتوجهی به تغییرات جریان آب پایین دست
غفلت از تنوع زیستی و از بین بردن زنجیره غذایی موجودات آبزی و جانوران زیستگاه مرتبط
سیاستها و محاسبات اقتصادی اشتباه
ناتوانی در جلب رضایت عمومی مردم منطقه
سوءمدیریت در خطرات و تاثیرات و ساخت و ساز بیرویه
میتوان به این فهرست ایجاد عظیمترین دریاچه آبنمک جهان با ساخت سد گتوند را نیز اضافه کرد، برگ زرینی دیگر در تاریخ سدسازی به دست مافیای قرارگاه خاتمالانبیا که هر کجا حرف از پول و قراداد بزرگی است نامش میدرخشد.
اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژی ﺳﺪ ﺳﺎزی ﺑﺎ اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژی ﭘﻮل ﺳﺎزی در اﯾﺮان ﺑﺮاﺑﺮ اﺳﺖ. تعداد سدهای ساخته شده در ایران ۵۵۴ عدد و سدهای در حال مطالعه ۶۰۴ عدد و سدهای در حال ساخت نیز بیش از ۱۴۰ عدد میباشد. حال به بررسی بخشی از مشکلات زیستمحیطی در ایران که به خاطر سدسازیهای بیرویه ایجاد شده میپردازیم.
دریاچه ارومیه:
اﯾﻦ درﯾﺎﭼﻪ از اواﺳﻂ دھﻪ ٨۰ شروع به ﺧﺸﮏ ﺷﺪن ﮐﺮد و اﻣﺮوزه در ﺧﻄﺮ ﺧﺸﮏ ﺷﺪن کامل قرار دارد. ﺑﺮرﺳﯽ ﺗﺼﺎوﯾﺮ ﻣﺎھﻮاره ای ﻧﺸﺎن ﻣﯽدھﺪ که در سال ۲۰۱۵ دریاچه ۸۸ درصد مساحت خود را از دست داده بود. حال پس از بارندگیهای اخیر بخشی از دریاچه پر شده ولی این آبگیری دوباره موقتی بوده و احتمال اینکه وضعیت دریاچه به حالت قبلی برگردد زیاد است. دﻻﯾﻞ ﺑﺴﯿﺎری ﺑﺮای ﺧﺸﮏ ﺷﺪن درﯾﺎﭼﻪ ذﮐﺮ شده از ﺟﻤﻠﻪ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ، اﺣﺪاث ﺑﺰرﮔﺮاه ﺑﺮ روی درﯾﺎﭼﻪ، و اﺳﺘﻔﺎده ﺑﯽ روﯾﻪ از ﻣﻨﺎﺑﻊ آب ﺣﻮزه آﺑﺮﯾﺰ درﯾﺎﭼﻪ و ھﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺎرش ﮐﻢ ﺑﺮف و ﺑﺎران در ﺳﺎل ھﺎی اﺧﯿﺮ است. تحقیق جدیدی توسط محققین آمریکای شمالی انجام شده که نشان میدهد ﮐﻪ ﺧﺸﮏ ﺳﺎﻟﯽ ﺗﻨﮫﺎ ﺑﺎﻋﺚ ۵ درﺻﺪی ﺑﺎرش در ﺣﻮزه آﺑﺮﯾﺰ درﯾﺎﭼﻪ ﺷﺪه و ﻋﻮاﻣﻞ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺷﺎﻣﻞ ﭘﺮوژه ھﺎی جاهطلبانه ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻗﺘﺼﺎدی-آﺑﯽ ﺑﻪ ھﻤﺮاه ﺳﺎﺧﺖ جاده ۱۵ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮی ﺑﺮ روی درﯾﺎﭼﻪ ﺑﺎ درﯾﭽﻪ ۲/۱ کیلومتری وﺿﻌﯿﺖ درﯾﺎﭼﻪ را به بحران کشانیده است که برای ساخت آن از کوه مجاور دریاچه استفاده کردند. تا سال ۲۰۱۲ ﺑﯿﺶ از دوﯾﺴﺖ ﺳﺪ ﺑﺮ روی رودﺧﺎﻧﻪ ھﺎی ﺣﻮزه آﺑﺮﯾﺰ اﯾﻦ درﯾﺎﭼﻪ در ﻣﺮﺣﻠﻪ آﻣﺎده ﺑﮫﺮه ﺑﺮداری، ﯾﺎ ﭘﺎﯾﺎن ﻣﺮاﺣﻞ طﺮاﺣﯽ ﺑﻮدﻧﺪ. ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن ﻣﺤﯿﻂ زﯾﺴﺖ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ در ﺻﻮرت ﺧﺸﮏ ﺷﺪن اﯾﻦ درﯾﺎﭼﻪ ھﻮای ﻣﻌﺘﺪل ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ھﻮای ﮔﺮﻣﺴﯿﺮی و بادهای نمکی خواهد شد و زیستبوم منطقه دستخوش تغییر خواهد شد. ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻧﻤﮏ ﺑﺴﯿﺎری از آﻟﻮدﮔﯽ ھﺎی ﺷﺎﻣﻞ ﻓﻠﺰات سمی ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده در ﺻﻨﻌﺖ و ﻣﻮاد ﺳﻤﯽ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده در ﮐﺸﺎورزی ﺑﻪ آب ھﺎی ﺳﻄﺤﯽ و زﯾﺮ ﺳﻄﺤﯽ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ درﯾﺎﭼﻪ ﻧﻔﻮذ ﮐﺮده اﻧﺪ و در ﺻﻮرت ﺧﺸﮏ ﺷﺪن درﯾﺎﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎری از از ﻣﻮاد ﺳﻤﯽ ھﻮازی ﺷﺪه و ﺧﻄﺮات ﺑﯿﻤﺎری ھﺎی ﺗﻨﻔﺴﯽ ﺑﺮای زﯾﺴﺖ ﺑﻮم و ﻣﺮدم منطقه بوجود خواهد آورد. ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن و ﻓﻌﺎﻻن ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ اﻋﺘﻘﺎد دارﻧﺪ ﺧﻄﺮ ﺧﺸﮏ ﺷﺪن درﯾﺎﭼﻪ اروﻣﯿﻪ ﺗا شعاع ۵۰۰ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮی اﯾﻦ درﯾﺎﭼﻪ را ﺗﮫﺪﯾﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺷﺪه در ﺻﻮرت خشک شدن دریاچه ارومیه در بلند مدت ﺷﺎھﺪ ﺑﺎرش ﺑﺎران ﻧﻤﮏ در ﺑﺴﯿﺎری از اﺳﺘﺎن ھﺎی ھﻤﺠﻮار ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ اﯾﻦ اﻣﺮ ﺑﻪ آواره شدن ۱۳ میلیون نفر منجر خواهد شد.
سد گتوند: اشتباه تاریخی سدسازی در ایران
در دهه ۴۰ شمسی آﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﭘﺮوژه ﺳﺪ ﮔﺘﻮﻧﺪ اﻋﻼم ﮐﺮدﻧﺪ ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺖ اﯾﻦ ﺳﺪ برروی ﮐﺎرون ﯾک مشکل اساسی دارد و آن اﯾﻦ ﮐﻪ ﮔﻨﺒﺪﻫﺎی ﻧﻤﮑﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮد آب ﺷﯿﺮﯾﻦ ﭘﺸﺖ ﺳﺪﻫﺎ ۱۰ برابر شورتر
از خلیجفارس شود و ﺑﺎ اﯾﻦ رﺧﺪاد ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺑﺎﺑﺖ اﺣﺪاث ﺳﺪ اﯾﺠﺎد میشود، بلکه شور شدن آب شیرین هم ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻣﻀﺎﻋﻔﯽ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ ﮔﺬارد. در دریاچه سد یک معدن نمک قرار گرفته که جمع شدن آب پشت دیواره سد باعث حل شدن نمک در آب شده و دریاچه پشت سد را آبشور تبدیل کرده، مقدار تخمینی این معدن نمک حدود ۲۵۰ میلیون تن نمک است و اینکه خشک شدن قسمت زیادی از کشتزارهای خوزستان به همین مسئله برمیگردد.
ﺳﺪ ﮐﺮﺧﻪ بلای جان تالاب هورالعظیم:
ﺳﺪ ﮐﺮﺧﻪ ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد ﻋﺎﻣﻞ ﻧﺮﺳﯿﺪن آب ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻪ ﻫﻮراﻟﻌﻈﯿﻢ اﺳﺖ و باعث خشک شدن آن شده، ﯾﮑﯽ از ﻣﺘﻬﻤﺎن ﺑﺰرگ رﯾﺰﮔﺮدﻫﺎی ﺧﻮزﺳﺘﺎن اﺳﺖ از دیگر دلایل خشک شدن تالاب هورالعظیم عملیات حفاری نفت و کندن چاههای نفت و ایجاد تاسیسات نفتی در تالاب هورالعظیم است بحران از زمانی شروع شد که شرکتهای نفتی در آنجا مستقر شدهاند. این شرکتها که تولیدشان در حدود ۲۰۰۰۰ بشکه در روز است از زمان احداث تاسیسات برای استخراج و بهرهبرداری اقدام به خشک کردن هور کردند از دیگر طبعات خشک شدن تالاب هورالعظیم مرگ و میر آبزیان است، بخش عمده آبزیان هورالعظیم، خاص آبهای شیرین هستند و تغییرات شدید میزان نمک در آب تالاب به نابودی جمعیت چشمگیری از آنها منجر شده است. نابودی حیات در تالاب هورالعظیم را میشود به سه بخش تقسیم کرد: به طور خلاصه تالاب در قسمت بسیار وسیعی کاملاً خشک شده و فاقد حیات است، در قسمتهایی با عمقی کمتر از نیم متر، دارای آبی متعفن است که مرگ آبزیان را رقم زده و در قسمتهایی با عمق بیش از نیم متر، بر اثر میزان بالای نمک محلول در آب، ادامه حیات را برای آبزیان غیرممکن ساخته است. ﻫﻤﺎن زﻣﺎن ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن زﯾﺎدی ﻧﻘﺪﻫﺎی ﺗﻨﺪ و ﺗﯿﺰی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺪ ﮐﺮﺧﻪ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ و ﺣﺘﯽ در اﯾﻦﺑﺎره ﺑﺎ ﻣﻘﺎمﻫﺎی ﻋﺎﻟﯿﺮﺗﺒﻪ ﮐﺸﻮری دﯾﺪار ﮐﺮدﻧﺪ اﻣﺎ ﮐﺮﺧﻪ با فشار مافیای سدسازی ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ.
سد داریان قاتل رودخانه تاریخی و خروشان سیروان :
سد داریان بر روی رودخانه سیروان و در کنار روستای داریان واقع در هورامان ساخته شده فعالان محیطزیستی از همان ابتدای کار با ساخت آن مخالفت کردند، هورامان خود به لحاظ طبیعی جای زلزله خیزی است حال اینکه دستانکاران این پروژه با وجود دانستن این موضوع پروزه را شروع کردند این سد باعث بروز زلزلههای شدیدتر از گذشته در آن منطقه شده، این سد باعث از بین رفتن «چشمه بل» که یکی از قدیمیترین و پرآب ترین چشمههای کردستان و ایران است، شد. از بین رفتن پوشش گیاهی منطقه به دلیل بالا رفتن رطوبت آب و زیر آب رفتن آثار باستانی بالادست سد از دلایل دیگر مخالفت با ساخت آن بود، ساخت این سد برروی رودخانه سیروان از دیدگاه فعالان محیطزیستی دلایل دیگری را هم دنبال میکرد که از مهمترین آنها میتوان به فشار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برروی همسایهگان از طریق آب اشاره کرد که ساخت سد داریان هم یکی از دلایل مهم آن به شمار میرود، امروز رودخانه سیروان که زمانی یکی از رودخانههای خروشان کردستان و ایران بود امروز به جوبه آبی تبدیل شده که هروقت بخواهند آن را کم و زیاد میکنند.
سد زاینده رود:
شاید هیچ کس باور نداشت روزی رودخانه زاینده رود که خود منشاء حیات بود، خود تشنه جرعه ای آب شود تا لبان خشک و ترک خورده را التیام ببخشید، رودخانه ای خروشان که از ستیغ کوه های بختیاری تغذیه می شد و به تالاب گاوخونی در شرقی ترین نقطه اصفهان ختم می شد از حرکت بازماند.
زایندهرود یا زندهرود به معنی رود زندگیبخش، بزرگترین رودخانه فلات مرکزی ایران است که از کوههای زاگرس مرکزی به ویژه زردکوه بختیاری سرچشمه گرفته و در کویر مرکزی ایران به سمت شرق حدود ۲۰۰ کیلومتر پیش میرود و در نهایت به مانداب گاوخونی میریزد. رودخانه زاینده رود سال هاست که برای مقاطع بلند مدت خشک شدهاست. این مشکل از اوایل دهه ۷۰ و در دولت محمد خاتمی و با انتقال آب به استان یزد آغاز گردید و در دولت بعدی نیز ادامه یافت. محمود احمدینژاد در سفر به استان چهارمحال و بختیاری شرایطی را فراهم آورد که شرایط تقسیم آب کاملاً بهم خورد و حق آبه شیخ بهایی نادیده گرفته شد و با برداشت های بی رویه در استان چهارمحال و بختیاری خصوصاً کوهرنگ، موجب عدم رسیدن آب به پشت سد زاینده رود شده است. از عوامل اصلی خشک شدن رودخانه میتوان به این موارد اشاره کرد:
ـ برداشت بیرویه آب در مسیر رودخانه در محدوده سد تا پل کله توسط پمپاژ که به تنهایی بیش از کل میزان آبی است که سالانه توسط تونل دوم و تونل چشمه لنگان وارد حوضه زاینده رود میشود. این میزان هماکنون در حدود ۲۹۰میلیون متر مکعب است که سال به سال در حال افزایش است.
ـ انتقال آب به استانهای یزد و شهرهای دیگر
ـ استقرار صنایع بزرگ فولاد، پالایشگاه و نیروگاه و نیز صنایع فولاد یزد در مسیر انتقال. خشکی رودخانه سبب سازِ بیکار شدنِ چندصدهزار ساکنین پایین دست رودخانه شده و به مهاجرت فصلی یا کامل آنها به استانهای دیگر یا شهر اصفهان منجر گشتهاست.
ـ ساخت بندها و سدهای خاکی و بتنی در سرچشمه های زاینده رود در استان چهارمحال و بختیاری که عملا ورودی سد زاینده رود را بسیار کاهش داده و تعداد آن ها به بیش از ۵۰۰ عدد می رسد. این حوضچه ها به اسم آبخیز داری ولی به منظور مصارف کشاورزی غیر قانونی و حوضچه های جذبی و تبخیری ایجاد شده اند.
ـ خط دوم انتقال آب به یزد و پروژه انتقال آب زاینده رود به بروجن
نکته مهم است که ایران عضو کنوانسیون بینالمللی رامسر است که بر طبق آن حق ندارد قوانینی تصویب کند که بر اثر آن تالابها خشک شوند. این در حالی است که برداشت بیرویه آب از حوزه آبریز زاینده رود در فلات مرکزی و اختصاص آن به صنایع و مناطق دیگر خلاف تعهد ایران در این کنوانسیون است.
سد سیوند:
تالاب بختگان یکی از دوازده تالاب دائمی و فصلی استان فارس است که سالهاست از خشکی آن میگذرد. سالها میشود که تالاب بختگان در انتظار جریان آبی دوباره در رگهای حیاتش است. زندگی دوبارهای که شاید دیگر امکان پذیر نباشد. گرچه از آغاز ارائه گزارشهای خشکی این دومین دریاچه بزرگ ایران، وعدهها حکایت از احیای این دریاچه داشت اما احیای تالاب فقط در حد شعار و حرف باقی ماند تا این دریاچه هر روز با شرایط بحرانیتر دست و پنجه نرم کند. آخرین اظهار نظرهای کارشناسان از وضعیت این دریاچه در سال گذشته نشان میدهد که این دریاچه برای احیا نیازمند دویست و پنجاه میلیون مترمکعب آب از سهم آبهای پشت سد است. سهمی که شاید با وجود بارش اندک و خشکسالیهای ایران سهمی بزرگتر از حد انتظار باشد. وجود سه سد در بالادست تالاب بختگان بر روی رودخانه «کر» را موجب خشک شدن این حوضه آبی میداند که میشود به سد سیوند و ملاصدرا اشاره کرد، از عوارض خشک شدن دریاچه بختگان میشود به ایجاد طوفان های نمکی و ایجاد مشکلات پوستی، چشمی و ریوی برای مردم شهرستان های نی ریز، استهبان، خرامه و ارسنجان اشاره کرد. طوفان نمک زمینهای کشاورزی و باغ های حوالی این دریاچه را نیز از بین می برد. کشاورزی غیراصولی، حفرچاههای غیرمجاز، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی و ساخت سد سیوند بر روی رود «سیوند» را از عوامل نابودی دریاچه بختگان میتوان نام ببریم. جدا از این دریاچه بختگان زیستگاه فلامینگوهایی است که هرساله از روسیه به ایران می آیند و حالا از این پرندهگان زیبا هیچ خبری نیست.
سدسازی تخریب است
اﯾﺠﺎد ﺳﺪھﺎی ﺑﺰرگ، ﻧﻪ ﺗﻨﮫﺎ در اﯾﺮان، ﺑﻠﮑﻪ در ﺳﺮاﺳﺮ ﺟﮫﺎن ﻣﺨﺎﻟﻔﺎن زﯾﺎدی دارد. در ﺳﺎل ۱۹۹۷ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠﯽ ﺣﻔﺎظﺖ از رودﺧﺎﻧﻪها با حضور نمایندهگان ۲۰ کشور جهان در شهر «کارتیبای» برزیل تشکیل شد ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎن اﯾﻦ ﻧﺸﺴﺖ روز ۱۴ﻣﺎرس را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان روز ﺟﮫﺎﻧﯽ ﺣﻔﺎظﺖ از رودﺧﺎﻧﻪ ھﺎ و ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﺳﺪﺳﺎزی ﻧﺎم ﻧﮫﺎدﻧﺪ. در اﯾﺮان ﺳﺪھﺎ ﯾﮑﯽ از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺨﺮب ﻣﺤﯿﻂ ھﺎی ﮐﻮھﺴﺘﺎﻧﯽ و طﺒﯿﻌﺖ ﮐﺸﻮر ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ. ﺳﺎزﻧﺪﮔﺎن و ﺣﺎﻣﯿﺎن ﺳﺪﺳﺎزی ﭼﻨﺎن ﭼﮫﺮه ﺗﻘﺪﯾﺲ ﺷﺪه ای از ﺳﺪﺳﺎزی ﺳﺎﺧﺘﻪ اﻧﺪ و آن را ﻣﻌﺎدل آﺑﺎداﻧﯽ و ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺟﺎ زده اﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎری ﻣﯽﭘﻨﺪارﻧﺪ زﻧﺪﮔﯽ ﺑﺪون ﺳﺪ ﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ رودﺧﺎﻧﻪای ﮐﻪ در ﻣﺴﯿﺮ طﺒﯿﻌﯽ و ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﺧﻮدش ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﯾﮏ اﮐﻮﺳﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎرور اﺳﺖ و اﯾﻦ اﮐﻮﺳﯿﺴﺘﻢ، ﭼﻪ از ﻟﺤﺎظ طﺒﯿﻌﯽ و ﭼﻪ از ﻟﺤﺎظ اﻗﺘﺼﺎدی وﺗﻮﻟﯿﺪی، ﺑﺮای اﻧﺴﺎن ﻣﻔﯿﺪ اﺳﺖ. ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺟﮫﺎﻧﯽ ﻧﺸﺎن داده ﮐﻪ دﺳﺖ ﮐﺎری در ﺳﯿﺴﺘﻢ رودﺧﺎﻧﻪ ھﺎ، روی ﻣﻮﺟﻮدات ﺣﯿﻮاﻧﯽ و ﮔﯿﺎھﯽ و روی اﻧﺴﺎنھﺎ وﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﻨﻔﯽ دارد. از اﻣﮑﺎﻧﺎت طﺒﯿﻌﯽ ﻣﻮﺟﻮد ﺟﮫﺖ آﺑﯿﺎری ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻤﺎل اﺳﺘﻔﺎده را ﻧﻤﻮد و ﻧﮫﺮھﺎی طﺒﯿﻌﯽ و ﺳﻔﺮه ھﺎی آﺑﯽ را دﺳﺘﺨﻮش ﺑﺤﺮان ﻧﻨﻤﻮد وﺑﺎ ﻓﺮھﻨﮓ ﺳﺎزی زﯾﺴﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﻧﺴﻠﮫﺎی ﻣﺴﺌﻮل ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻧﻤﻮد.