کوردستان خاستگاە کمونالیسم

عاكف آبیدر

انسان موجودی اجتماعی است و انسانیت او با اجتماعی بودنش معنا پیدا میکند. انسان منفرد شدە، بە موجودی تبدیل میگردد کە بە سختی میتوان آن را انسان نامید. با مروری کوتاه بر تاریخ انسان این واقعیت بە خوبی قابل وضوح است. انسانهای اولیە، حتی انسانهای قبل از جوامع نئولتیک(نو سنگی) ازنوعی سازمان برخوردار بودەاند کە از خود در برابر موجودات دیگر محافظت می‌کردەاند. اولین اشکال سازمان یافتە انسان در سرزمینهای میزوپوتامیا و زنجیرە کوههای زاگروس-توروس تشکیل شدە است کە اساس آن کمونهای محدود 40 تا 50 نفری بر محوریت زن-مادر بودەاند. این کمونها تا 7 هزار سال پیشو بەمدت هزاران سال تدوام یافتەاند. مهمترین و اساسی ترین پیشرفتهای جوامع بشری، از جملە زبان، انقلاب کشاورزی، اهلی کردن حیوانات و بسیاری از کشفیات دیگر کە تا بە امروزهم غیر قابل مقایسە با انقلاب صنعتی ،پیشرفت‌های سدەهای اخیر و تحولات انفورماتیکی معاصر است. بسیاری از مناسبات اخلاقی کە ریشەی اجتماعی دارند یادگار آن دوران هستند. تلاش انسانهای امروزی برای اجتماعی زیستن، آزاد زیستن ودمکراتیک بودن ریشە در مناسباتی دارد کە بشر برای هزاران سال در کمونها تجربە کردەاست. با تضعیف کمونها و بە حاشیە رفتنشان ، وارد شدن انسان بە مناسباتی هیرارشی ومردسالاررا بە وجودآورد.همین امر سبب گردید تا بازگشت بە زندگی کمونی بر اساس یک زندگی آزاد، دمکراتیک ، بە دور از قدرت و سلسە مراتب کنونی بە مرکز ثقل بسیاری از جنبشهای تاکنونی تبدیل شدە است.

هدف این نوشتە، ضرورت تشکل‌یابی و سازمان یافتگی، بررسی وواکاوی بهترین و صحیح‌ترین نوع تشکل برای گذر از کائوس سرمایەداری است.

سازمان یا تشکیلات اصطلاحی است کە تعاریف و مفاهیم مختلف را در بر دارد و تاثیر آن در روند پیدایش جوامع اهمیت حیاتی دارد. در تعاریفی کە از سازمان ارائە می شود، معمولا از واژەی انگلیسی اورگانیزیشن(organzsation) کە بە معنی مجموعە ای هدفمند می باشد، استفادە می‌شود. در جامعە شناسی تعاریف دیگری هم از سازمان ارائە شدە است کە این خود نشان از تعابیر مختلف از سازمان است. پارسنوز جامعە شناس آمریکایی سازمان را اینگونە تعریف می کند: “واحدی اجتماعی است کە از روی آگاهی ایجاد شدە، تا بە اهداف مشخصی دست یابد” . این تعریف از سازمان کە جنبەی جامعە شانسی و اجتماعی آن را در نظر گرفتە،  تعریفی نسبتا جامع است. اما بە دلیل عدم اشارە بە نقطەی ثقل سازمان کە گردهم آوری است و تنها استدلال بر حصول هدف ، تعریف را نسبتا ناقص می گذارد.

بروس کوئین نیز در مورد سازمان می گوید : “انتظامی از هنجارها و ارزش ها برای رسیدن بە یک هدف مشخص توسط افرادی کە از روی یک رشتە قواعد گرد هم آمدە اند”. هر چند تعریف کوئین جامع تراز تعریف پارسونز است و هر کدام از آنها بە گوشەهای از اهمیت سازمان پرداختە اند، اما لازم است کە مورد بررسی قرار بگیرند. بسیاری از تعاریف از ریشە تاریخی سازمان(سازمان بە مثابە اولین اجتماعات انسانی در راستای هدفی خاص) منقطع هستند، و  سازمان را تنها بە انسان محدود کردەاند این در حالی است کە وحدت ذرات تشکیل دهندە اتم کە بازتابی اجتماعی دارد، در ذات خود نوعی سازمان است. بە طورکلی مواد از انتظامی ساختاری و فرم یافتگی پدید می آیند کە خود یک  نوع ساختار سازمانی است .

در این میان رهبر عبداللە اوجلان با تعریفی بسیار سادە و شفاف و با در نظر گرفتن تمام جوانب آن، سازمان را اینگونە تعریف میکند: ” سازمان آفرینش وحدتی است بر اساس اصول و اهدافی خاص و مشترک “. در سایر تعاریف دیگر، اغلب سازمان همچون یک نهاد رو ساخت تعریف می گردد کە اگر ا‌‌هداف آن دربستر سیاسی عملی گردد، تعریف اشتباه نیست، اما اگر سازمان و سازماندهی در حوزە روساخت و درون ساخت و در بستر حیات اجتماعی باشد عدم زندە انگاری تاریخ سبب انحراف در مسیر آن می گردد. لذا بایستی حیات اجتماعی را در بطن خود داستە باشد. از ابتدایی ترین مدل‌های تشکل تا مترقی ترین سازمان های عصر ما را باید بامعیار اجتماعی بودنشان سنجیدە شود تا بە  درکی واقعی از سازمان رسید.

سازمان در عمق تاریخ انسانیت  و در بنیان تحولات اجتماعی نقش بە سزایی دارد. از این رو تاریخ سازمان(سازمان بە مثابە اولین اجتماعات انسانی در راستای هدفی خاص) را نمی توان منفصل از حیات طبیعی کە مبدا آن از گسست پریمات ها آغاز می گردد دانست و عدم در نظر گرفتن این حقیقت سبب می شود تا بازتاب آن  غیر اجتماعی باشد یا نهایتا، تنها بە جنبەهای از  آن پرداختە شود.  حتی می توان  بنیان و اساس نخستین انحصارها را هم بە از هم گسیختگی زندگی کمونی و ضعف در انسجام سازماندهی آن نسبت داد.

می‌توان استدلال کرد کە پیشرفتە ترین فرم سازماندهی بشر، آغاز مرحلەی است کە روند تحول بە یک موجود اجتماعی آغاز شد. ازاین رو می‌توان گفت اجتماعی شدن همان سازماندهی شدن است کە در جوهرە انسان موجود است، زیرا انسان در ذات خود یک موجود اجتماعی است کە موجودیت آن نیز لزوما ساختاری سازمان یافتە است.

با مروری کوتاه بر سیر تحولات اجتماعی و نگاهی گذرا بە تاریخ تکوین ونموی نوع انسان، از کمونهای اولیە در عصر نئولتیک تا مدرنیتە کاپیتالیستی، در تمام ادوار انسان از نوعی سازمان‌یافتگی برخوردار بودە است.تشکلات انسان عصر نئولتیک کە بر محوریت زن-مادر سازمان یافتە بود، طبیعی ترین و اجتماعی ترین مدل سازمان‌یافتگی اجتماعات بشری است .با تضعیف کومنهای عصر نئولتیک کە عوامل زیادی درتحریف آنها موثر بودە، و با دست بالا پیدا کردن مردان شکارچی، جامعە شکل طبیعی خود را از دست داد. از آن پس مرد سالاران و قدرت مداران انواع دیگری از تشکل را در جامعە سازمان دادند کە نە بر اساس رفع نیازهای انسانی بلکە بر اساس منافع گروه، دستە و ماندگاری قدرت طبقەی خاص ایجاد شدند. ابتدای‌ترین اشکال دولت، کە فشردە قدرت است، ایجاد شدند.

از هزاران سال پیش از زمانی کە کومنها بە حاشیە راندە شدند و  زن-مادر موقعیت اساسی خود را از دست داد، برگرداندن جامعە بر روی مسیر طبیعی خود، مطالبە اصلی جنبشهای متعددی شدە است کە تا کنون نیز ادامە دارد. از طرف دیگرقدرت‌مداران و سرمایەداران برای تحکیم موقعیت خود با استفادە از ابزارهای سلطەجویانە، خلقهای تحت ستم و بە ویژە زنان را در انقیاد نگە داشتە اند.

تلاشهای تهی دستان و طبقات فرودست جامعە بویژە زنان در طول اعصار گاه نهان و گاه آشکار بر علیە نظامهای مستبد و ظالمانە ادامە داشتە. این تلاشها هر وقت سازمان یافتە، بە اهداف خود نزدیک تر شدە است، و از این مهم ترنیز زمانی کە این تشکل‌یابی بە صورت کمونی بودە و در محوریت اصلی آن زنان قرارداشتەاند ،جامعە بیشتر بە حقیقت اجتماعی خود ادراک نمودە است.

با پیدایش نظامهای طبقاتی، مقاومت و مبارزە از طرف ستم دیدگان وجود داشتە است، اما با رشد و جهانگیر شدن نظام سرمایەداری بە مثابه ظالمانە ترین نوع سیستمهای طبقاتی، مقاومت و سازماندهی بر علیە آن نیز پیشرفتهای چشم گیری داشتە است. در چند صد سال اخیر جنبش‌های گوناگونی حول مطالبات و خواستەهای انسانی خود، بە سازماندهی و تشکل یابی پرداختە اند. اتحادیەها، شوراها و انجمنهای کارگران، زنان و خلقهای تحت ستم در زیر لوای نام های گوناگون خود را در مسیرمبارزە  برای آزادی قرار دادە اند.

همانطور کە پیش تر نیز اشارە نمودیم اگرسازمانی منجربە رشد کمونالیزم کە همان توسعە حیات اجتماعی ، زندگی آزاد،و در نهایت خلق جامعە دمکراتیک است؛ منجر نگردد، آن تشکل برای جامعە موثر واقع نخواهد شد. از این رو مبانی اساسی  کە موجب ایجاد سازمان می گردد بایستی از مفهوم واقعی آن برخوردار باشد.

رهبر اوجالان  در ارتباط با حقیقت سازمان یافتگی بیان میکند کە: “حقیقت، حیات با معنای است کە همیشە در حر کت است، حیات معنا مند هرچە سازماندهی شود بە حرکت در می آید.” از این رو حیات زمانی با معنا می گردد کە در حرکت باشد و حرکت نیز از طریق سازمان دهی صورت می گیرد. از این رو رابطەی مستقیمی میان معنا، حرکت و سازماندهی وجود دارد کە در نهایت  منجر بە شناخت خود و درک حقیقت می گردد. پس هر حرکت بدون سازماندهی امکان پذیر نیست.

در همین باب رهبر عبداللە اوجالان می گوید: “هیچ برگ درختی در کوردستان بدون سازماندهی نمی جنبد” .هرچند شاید رهبر اوجالان ین جملە را بە عنوان تشبیە بە کار بردە باشد اما با توجە بە تعریفات قبلی‌شان‌ در باب حرکت و سازمان میتوان چنین استنتاجی نمود،کە اشارە بە دو نکتە مهم دارد،  اول: عدم سازمان دهی یعنی عدم حرکت و عدم حرکت نیز یعنی حیاتی فاقد معنا، کە در آن روزمرەگی حکم می راند. دوم: اشارە بە این حقیقت کەحرکت درطبیعت امری غیر قابل انکار است، کە حتی در برگ و گیاهان نیز نمایان است . کە این خود گزارش از نظام سازمان یافتە کسوموس است. همچنین رهبر عبداللە اوجالان در مورد سازماندهی می گوید : “سازماندهی شیوەی زندگیست”، با این برداشت کە سازماندهی تنها در میدان کار و یا اشتغال نیست بلکە متد زندگی است کە جامعە را بە تحرک وا می دارد و بە حیات معنا می بخشد.  میزان سازمان یافتگی و تلاش در راستای سازماندهی میزان اهمیت و معنای یک حیات را بیان می کند .

سازمان و سازمان یافتگی زمانی بە مفهوم واقعی خود خواهد رسید کە در آن هرگونە فرم دهی بە انرژی(درجامعە مقصود از انرژی  انسان است) منوط بە انضمام تمام بە سیالیت وعدم انکار وجودیت‌ها باشد. در واقع معنای حقیقی سازمان و سازمان یافتگی هم در برگیرندە انسجام و هم آزادی است. برخلاف لیبرالها، کە سازمان یافتگی را در تضاد با آزادی انسان معنا میکنند. و آزادی فردی را کە در واقع اتمیزە کردن و بردە کردن انسان است بە جامعە تحمیل میکنند، آزادی اجتماعی و حقیقی تنها در سازمان یافتگی تحصیل خواهد گشت.

میزوپوتامیا و کوردستان بە عنوان مهد نخستین انقلابات اجتماعی در تاریخ بشری و بە عنوان جغرافیایی کە پیشقدم بنیان گذاری نخستین تمدنها بودە است، همچنین بە عنوان سرزمینی کە نخستین بار، زندگی آزاد و طبیعی توسط طبقە فرادست و ذهنیت مردسالار بە حاشیە راندە شدە، دوبارە می تواند بە سرشت خویش بازگرد و با ایجاد زندگی کمونالی بە الگوی برای همە خلقهای ستم دیدە جهت رهائی از ستم مدرنیتە کاپیتالیستی تبدیل گردد.

شرط آزادی و رهایی تمامی خلق ها، ایجاد کمونهای دمکراتیک و سازماندهی فراگیردر جامعە است، کوردستان بە دلیل دارا بودن ریشە تاریخی در این موضوع، کە هنوز رد پای آن را در مرسومات و فرهنگ غنی آن می‌توان مشاهدە کرد، توانایی پیشاهنگی در بنیان جامعەی دمکراتیک کە سلول های آن کمون های دموکراتیک است؛ را دارد.

مطالب مرتبط