تحلیل سیاسی پژاک

سرکوبگری و تداوم فشارها بر اقشار و توده‌های جامعه از سوی نظام فاشیست ایران با هدف تقلا برای بقا بر سر قدرت، حد و مرزی نمی‌شناسد. این استراتژی سرکوب و خفقان در رویارویی با خواست و اراده جامعه جهت ایجاد تحولات بنیادین در حاکمیت کشور و دمکراتیزه‌کردن آن، در تصادم شدید با هم قرارگرفته‌اند. افزایش ابربحران‌هایی چون بحران فقر و بیکاری و گرسنگی، بحران بی‌آبی و تخریب و نابودی محیط‌زیست، بحران دارو، نان و برق همه منبعث از سیاست‌های ضدبشری و قدرت‌طلبانه نظام جمهوری ولایی ایران است. وضعیتی که هم‌اکنون ایران بدان رسیده، رویارویی جامعه و نظام علیه یکدیگر است که می‌رود سرنوشت کل کشور و خلق‌های آن را تعیین نماید.

فوق‌بحران‌های گسترده موجب رادیکال‌ترشدن آحاد و اقشار و توده‌های جامعه برای ایجاد تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شده‌است. آنچه تحت نام انقلاب خلق‌ها در چارچوب جنبش انقلابی ژن، ژیان،‌ آزادی آغاز شده بود امروز به یمن پایداری اعتراضات و تجمعات بازنشستگان، طرفداران محیط‌زیست، زنان، فعالان مدنی، روشنفکران و زندانیان سیاسی ادامه دارد. موج بازداشت‌های گسترده در ماه‌های گذشته که با برنامه‌ریزی سیستماتیک رژیم جهت ممانعت از ازسرگیری قیام در آستانه جنبش ژن،‌ ژیان، آزادی به‌راه انداخته شده، چهره نظام را بیش از پیش نزد جامعه منفورتر ساخته است. درحالی که از بحران دارو و تورم و فقر گرفته تا بحران محیط‌زیست و بی‌آبی جامعه تحت فشارهای کمرشکن قرارگرفته، نظام فاشیست مشغول بررسی تصویب لایحه طرح حجاب اجباری است که نشانه ترس نظام از اراده و خواست جامعه برای تغییر و تحول می‌باشد. اکنون جبهه‌ی خلق و جبهه‌ی رژیم بعوان دو ضد، بیش از پیش برجسته شده است. بی‌شک قیام خلق‌ها در یک‌سال گذشته، جامعه را به درجه‌ای رسانده که دیگر نظام با تصویب آن قوانین زورمدارانه قادر به متوقف ساختن توده‌های انقلابی نخواهد شد. طرح حجاب رژیم از سر بیچارگی و بن‌بست‌های سیاسی و ایدئولوژیک و فرهنگی است. زور نظام با طرح حجاب در مقابل نیروی عظیم انقلاب فرهنگی خلق‌ها آشکارا باطل است، لذا این انقلاب متوقف نخواهد شد.

اکنون که مشروعیت نظام از سوی خود جامعه و خلق‌ها باطل گردانده شده، رژیم سعی می‌کند با به راه‌انداختن شوهای انتخاباتی و داغ‌کردن تنور تبلیغات آن، توده‌های خلق را به مشارکت در انتخابات ترغیب کند. با این حال، یکدست‌شدن قدرت و جمهوری استبدادزده رژیم دیگر توان کشاندن مردم به جبهه اصولگرایان متحجر و زورگو را ندارد. آنچه انتخابات و مشارکت نام نهاده‌اند تنها بازیهایی فریبکارانه سیاسی است که بخاطر تحمیل‌کردن رأی و خواست حاکمیت زورمدار، منجر به افزایش نارضایتی‌های بیشتر خواهد‌شد.

از آتش‌گرفتن هزاران هکتار از جنگل‌های مریوان و دالاهو گرفته تا خشکاندن سیاسی و قدرتخواهانه دریاچه ارومیه، مشخص است که برنامه‌های سیستماتیک رژیم برای نابودی زیست‌بوم و دموگرافی آن مناطق تا چه اندازه ضدبشری است. بی‌شک حضور پرشور و فداکارانه خلقمان در مریوان برای مهار آتش‌سوزی‌ها شایسته درود و احترامات فراوان است. این همبستگی و همدلی و همیاری را تحسین‌کرده و به آن درود می‌فرستیم. حضور هزاران تن از میهن‌دوستان و زاگرس‌دوستان برای مهار بحران‌های محیط‌زیستی قطعا موجب خنثی‌شدن برنامه‌های عامدانه و سبعانه رژیم و سپاه پاسداران در فرایند نسل‌کشی فرهنگی و اکولوژیک شده است. اتکای خلقمان بر نیروی خویش و ننشستن در انتظار دولت و حاکمیت نسل‌کش، یک سطح از پیشرفت ذهنیتی جامعه ما می‌باشد که خوشایند و تحسین‌برانگیز است.

در وضعیت کنونی، در هر حوزه اجتماعی، محیط‌زیست و خیابان و محل کار و سایر عرصه‌ها، جامعه و دولت در ایران در مصاف با هم قرارگرفته‌اند. نتیجه این رویارویی برای جامعه امروز حکم انقلاب و تحولی بزرگ را دارد که وظایفی را بر دوش یکایک افراد قرارداده است. بن‌بست‌هایی که نظام فاشیست در عرصه‌های سیاست،‌ اقتصاد، محیط‌زیست، اجتماع و فرهنگ و ذهنیت بدان رسیده، اوضاع سیاسی روز را بیش از پیش ملتهب‌تر ساخته و جامعه معترض‌تر و آگاه‌تر شده‌اند. امروز رژیم همچنان به دنبال بازیهای سیاسی عوافریبانه از جانب جناح‌های وابسته به خود در قالب اصولگرا، میانه‌رو و اصلاح‌طلب است و وانمود می‌کند که در مصاف با قدرت‌های خارجی و دیپلماسی و روابط بین‌المللی نیز موفقیت‌آمیز عمل نموده است. مسلما بحران‌های داخلی در کنار بحران در روابط خارجی و تعاملات منطقه‌ای ایران، این کشور را به مرز انفجار بخاطر ابربحران‌های دامنگیر‌ رسانده است. دامنه بحران‌ها آنقدر وسیع است که هیچ‌یک از برنامه‌های داخلی و خارجی همخوان و هم‌پوشان نیستند و مداخلات منطقه‌ای ایران و سرکوب‌های داخلی، این‌ کشور را به سوی پرتگاهی سوق داده که جامعه در صورت خوانش صحیح از این وضعیت و آگاهی و بیداری می‌تواند از این فرصت برای ایجاد تحولات ریشه‌ای و ساختارین استفاده کند. در این فرایند، اپوزیسیون بسیارضعیف ایرانی و جامعه معترض قدرتمند قطعا در راستای ایجاد تحول با هم توازن و همخوانی ندارند. لازم است نیروهای اپوزیسیون ایرانی به تجدیدنظر در ساختار و ماهیت و میزان نیروی انقلابی خود دست بزنند و با این خودانتقادی صادقانه، لیاقت خود را به جامعه اثبات کنند. با این اوصاف، اراده خلق‌ها برای تغییر، قدرتمندتر از خواست رژیم برای سرکوب و بقا است.

در برهه کنونی، قطعا موقعیت جامعه به نسبت مرکز و پیرامون، بخاطر تفاوت فاحش اوضاع وخیم خلق‌هایی چون کُرد و بلوچ و سایر خلق‌ها با اوضاع در مرکز حاکمیت، آشکارا بحران‌های بزرگتری را نمایش می‌دهد. موج بازداشت‌ها در شرق کردستان و ایجاد خفقان در بلوچستان و سرکوب فعالان سیاسی و مدنی و محیط‌زیستی در سایر نقاط ، ماهیت منفی برنامه‌ریزی‌های سیاسی سرکوب‌گرانه رریم را بخوبی ترسیم کرده است. تا به امروز، اگرچه برنامه‌های سیاسی رریم بصورت روزانه در همه حوزه‌های شرق کردستان اجرایی می‌شود، اما مقاومت خلقمان با آگاهی و بیداری علیه موج‌های نسل‌کشی فرهنگی و اجتماعی و محیط‌زیستی علی‌رغم مشکلات بسیار، موفقیت‌آمیز بوده. اعتقاد به این تسلیم‌نشدن خلقمان در برابر نظام زورگو، برای ادامه راه مبارزات خلقمان یک پایه اساسی است. موج بازداشت‌ها و تلاش نظام برای نابودی محیط‌زیست و سرکوب خیابان، نشان از هراس و بیچارگی رژیم در برابر خلق کُرد دارد. همبستگی خلقمان برای مهار آتش‌سوزی جنگل‌های مریوان، شبیه به همبستگی در خیابان و قیام ژن، ژیان، آزادی است و تداوم زنجیره پیوسته آن می‌باشد. با این اعتقاد می‌توان پیروزمندانه‌تر در صحنه‌ها حضور داشت. درصورت تداوم این همبستگی و همیاری و یکپارچگی نیرو، نظام نسل‌کش قادر به سرکوب آن نخواهد شد. اوضاع وخیم ایران و حاکمیت آن در همه عرصه‌ها با آن همه ابربحران‌ها، بی‌شک جامعه را در سراشیبی تغییر و تحول قرارداده و این حرکت متوقف نخواهد شد.

مجلس حزب حیات آزاد کردستان(پژاک)

۹ آگوست ۲۰۲۳