پیمان ویان
زن زندگی است و درک کردن زن، در عین حال درک کردن زندگی است. زیرا «درک نمودن»، [خود] زندگی است و هدف از زندگی، درک کردن است. جهت اینکه زندگی درک شود، باید [خود] آفرینندهی زندگی درک گردد. اما هر کجا که تلاشی در راستای درک و فهم نباشد و یا اینکه تلاشی کم رنگ صورت گیرد، بدون شک در آنجا زندگی معنا و مفهوماش را از دست میدهد و یا اینکه بسیار سطحی خواهد بود. به مرور زمان انسانیت از درک اسرار زندگی دور و ناآگاه میگردد.
در سال ۲۰۲۲ انسانیت در انقلابی با رهبری زنان ، یک بار دیگر اسرار زندگی را احساس نمود. با انقلاب زنان، زندگی به مفهوم [واقعی] خویش دست پیدا میکند. انقلاب اجتماعی با دانش و آگاهی زنان توسعه پیدا کرد و در راستای این هدف، هزینههای گران قیمتی را پرداخت کرد. هر گامی که زنان در راستای آزادی بر میدارند، به تمام جامعه تعلق خواهد یافت. این انقلاب باشکوه، با فرمولبندی «زن زندگی آزادی» مهراش را بر سال ۲۰۲۲ کوبید. بخشی از دیالکتیک زندگی، متوجه شدن و آگاهی است. «زن زندگی آزادی» موجب شد تا ادراک و احساس جوامع به اوج برسد. ادراک و آگاهیای که زیر سایهی ذهنیت حاکم مردسالارانه مهآلود شده بود، یکبار دیگر در کاوش شفافیت است. خطمشی مقاومت علیه استعمار و مردسالاری شعلهورتر و قدرتمندتر شد. «زن زندگی آزادی» تمام تابوهای ذهنیت حاکم را زیر سوال برد و جستوجوگری حقیقت و آزادی را به مرتفعترین سطح ممکن تعالی بخشید. در سال ۲۰۲۲ زنان تمام پوششهای تیرە و تار را بر روی اندیشه، اراده و وجود خویش نابود ساختند و به آتش کشیدند. آتش را به نماد نوین رستاخیزی بدل ساختند و از این طریق، از «فرهنگی زرتشتی» صیانت نمودند. چادر تیرگی که به نمایندگی تمام جامعه بر روی زنان افراشتهاند را برداشتند. کوچه و خیابانها را به سنگر مبارزات و بازخواهی از قدرتهای تاریکپرست مبدل نمودند. این سال، سالی بود مملو از مبارزه و مقاومت علیه ستم، زورگویی و ذهنیت مردسالارانه! همچنین در همین سال بیشترین سطح کشتار و به غارت بردن ارزشهای اجتماعی از سوی مدرنیتەی سرمایەداری اتفاق افتاد و جهانی شد و در مقابل امواج مبارزات آزادیخواهانه و ضد سرمایهداری نیز، جهانی شد! بدون شک این موج عظیم مقاومت را نیز، زنان تشکیل دادند!
قطعا در هر کجا که ستم و ظلمی در کار باشد، در آنجا [به صورت دیالکتیکی] خیزش و مقاومت نیز رشد خواهد نمود. زن نیز در جهان معاصر، در برابر امواجی که نابودی وی را هدف قرار میدهد، در تکاپوی به پیروزی رساندن حقیقت و زندگی است. این مقاومت نیز، بسان اخگر پنهانِ زیر آتشاند که هرگز خاموش شدنی نیستند! آتشی که با به قتل رساندن دختر کُرد، ژینا امینی شعلهور شد،
جهان خاموش هر کسی را که در جستجوی آزادی است، روشنایی خواهد بخشید. شعلههای این آتش، هر روز فروزانتر خواهد شد و به امیدی در راستای ارادهمندی، شجاعت و کنکاش حیاتی آزاد مبدل خواهد گشت. خلاصه، همیشه در مقابل خشونت، تکاپوی دفاع از موجودیت وجود دارد و این نیز، علت تمام جنگهایی است که در جهان رخ میدهند. هژمونی قدرتهای جهانی با استثمار جامعه و بیش از همه بر روی زنان ادامه دارد. همانطور که رهبر آپو تعریف نمودهاند: «زنان نخستین ملتی هستند که تحت استثمار قرار گرفتهاند»! در مقابل تمام سیاستهای نابودسازی و نسلکشی، زنان در جنگ کسب موجودیت هستند! با موجودیت یابی زنان، جامعه نیز متوجه موجودیت خویش خواهد شد و از اندیشه، اراده و ارزشهای خود صیانت خواهد نمود. سال ۲۰۲۲ صفحهای تازه در تاریخ شرق کُردستان و ایران گشود و بسان رنسانس در خاورمیانه ایفای نقش نمود و نفسی تازه به تمام جهان بخشید. از ظلمت [اهریمنی] به سوی روشنایی [اهورامزدایی]، از فردپرستی به سوی اجتماعیت، از «آن» به سوی تاریخ، گام برداشت. طی این سال، رژیم بیشترین تلاش را صرف خاموش کردن ندای آزادی کرد و در این راستا، از تمام راه و روشهای سیاسی انکار و نابودی، شکنجه، زندان و اعدام، استفاده و با دور کردن جامعه از ارزشهای ذاتیاش، تلاش کرد تا بیشتر وی را فاقد قدرت تاثیرگذاری سازد و به حالت ابژه در بیاورد. با به حالت سوژه در آوردن و حاکمیت مطلق خویش، تعریف زل الله (یعنی سایهی خدا) را به رخ جامعه کشاند. زنان را به عنوان بزرگترین تهدید علیه خویش دید و از هر طریقی زنان را تحت یورش قرار داد. هرچند سعی نمود زنان را از عرصهی زندگی دور سازد، موفق نشد. زیرا زنان سنگر و عرصهی مبارزات را درست تشخیص دادند و درست انتخاب کردند. زنان با نوا و رنگ خویش، به زندگی دست یافتند و آزادی و حیات اجتماعی را، برای همه [باز] تعریف نمودند.
جامعه به رژیم فهماند که قدرت به صورت بلندمدت، قادر نیست سرشت جوامع را به بازی بگیرد. جامعه با صیانت از «انقلاب زنان» از موجودیت خویش صیانت نمود. در واقع اگر بخواهیم از سال ۲۰۲۲ بحث کنیم، خلق کُرد با رهبری زنان پیام سوگند مقاومت را در اوائل بهار و روزهای نوروزی، به گوش اشغالگران رساند. گفتند که سال ۲۰۲۲ همچون سالهای گذشته نخواهد بود، از این به بعد جامعه خود سرنوشتاش را تعیین خواهد نمود. در سالی که بیشترین تهاجمات علیه اندیشه و بدن زنان انجام شد، زنانی پویا و فعال که در مقابل رژیم سر خم نکردند، دستگیر [و زندانی] شدند. رژیم در زندانها به صورتی شدید از سیاست تسلیم گرداندن پیروی کرد. چون این یک واقعیت انکارناپذیر است که زندان ماکت جامعه میباشد. اگر این سیاستهای پلید در زندانها موفقیت کسب نمایند، در جامعه نیز موفق واقع خواهند شد. از طریق «جنگ روانی» و اعترافات اجباری، سعی نمودند تا هستی آنان را تاریک و ارادهی آزاد آنان را در هم بشکنند. اما بر همه عیان است که کل سیاست آنان خنثی شد. شاهد بودیم روحانیونی را که نماینده ذهنیت سرکوبگر هستند، در خطابههای نماز جمعه و مساجد، علیه زنان فتوا میدادند. به همین علت نیز زنان هر روز در کوچه و خیابانها با حملات مردسالارانه مواجه شدند. به شکل توحشآمیز با زنان رفتار میشود و وجود آنان را تحقیر میشود. رژیم اشغالگر سعی کرد تا نیروی اجتماعی را به قتل برساند و سرشتی فرسوده بنا کند. در محیط خانواده این ذهنیت زنستیز را از طریق مردهای واپسگرا حاکم گرداند و هر روز زنان تحت لوای «ناموس» به قتل رسیدند. رژیم مرتجع، چنان میپنداشت که با سیاست نابود سازی، قادر خواهد شد تا زنان، جوانان و ملل و خلقها را مسکوت و سرکوب گرداند. با این سیاستها «تیشه بر ریشهی خویش زد» و هر روز ذهنیت مرتجع، بیشتر به سوی فروپاشی گام برمیدارد. امروز زنان جهت انتقام هزاران زن در میدانها حضور دارند و سنگینترین ضربه را بر ذهنیت رژیم اشغالگر میزنند.
در سال ۲۰۲۲، تحت لوای ناموس، سر از تن صدها زن جدا شد. در خانه سوزانده شدند و از پنجرهها به پایین پرت شدند. ولی اگر توجە شود، طی چهار ماهی که انقلاب آغاز شده است، ما کمتر شاهد بودیم که زنان تحت لوای ناموس به قتل رسیده باشند. چرا؟ چون با خیزش زنان، انقلاب اجتماعی، سیاسی و ذهنیتی رشد نمود و این یک انقلاب وجدانی، اخلاقی و سیاسی است. تغییر و تحولات بسیار عظیمی به وقوع پیوستند. به مرور زمان جامعه متوجه خواهد شد که تحت لوای ناموس، به شرافتاش لطمه وارد شده است. این یک واقعیت است که جامعه هر روز با تجاوز قدرتمندان مواجه میشود و جامعه بکارتاش را از دست داده است. بکارت ذهنیتی و فکری از میان رفته است و هر روز نظام قدرتطلب در افکار و اذهان جامعه، دخالت می کند. اکنون جامعە تحت رهبری زنان در جستجوی این بکارت ذهنیتی است و «ناموس واقعی» را در حفظ ارزشهای اجتماعی میبیند و این [خود] بزرگترین انقلاب است!
اعتراضات خلقها در کُردستان، بلوچستان و اهواز، طی این سال به صورتی زنجیروار تحقق یافت. زنان، معلمان، کارگران مدام در حالت اعتراض بودند، به ویژه «مادران آشتی» به صورت چشمگیری در مبارزات حضور فعال داشتند. میتوان گفت در اوائل سال، مبارزات زنان، ویژگی خاصی به سال ۲۰۲۲ بخشید. مادر شهیدرِزان جاوید، با گفتن اینکه: «سر من به بلندی کوه قندیل، سرافراز است»، از شهادت پیشاهنگ بزرگ، شهید رِزان جاوید استقبال کرد. این بزرگترین پاسخ برای اشغالگران بود، پیام صیانت از پیشاهنگ آزادی بود. مشارکت باشکوه «مادران آشتی» از تمام شهرها، در مراسم خاکسپاری شهید ریزان جاوید، دارای معنا و مفهومی بسیار ارزشمند بود. مادران صلح تاکید نمودند که برای کُردها، اشغالگران تفاوتی ندارند، گفتند: شمار هر چقدر ترور کنید، ما نیرومندتر مقاومت خواهیم کرد و صدای هلهلهی ما رساتر و بلندتر خواهد شد. این موضعگیری مادران صلح در مهاباد، موجب شد تا این واقعیت، در میان تمام مادران کُردستان، بلوچستان، آذربایجان، لُرستان، گیلان، به فرهنگی مقاومتی مبدل گردد. مادران هلهلهکنان و با دستمالهای سرخ رنگ که نشان از شهید و انتقام دارد، از تمام شهدای آزادی و دمکراسی استقبال کردند. مادران ما دیگر عزاداری و سوگواری نمیکنند، خویش را ناتوان و بیچاره نمیبینند، به فرزندانشان سوگند میدهند که انتقامشان را از قدرتها بگیرند. موضع شرافتمندانهی مادر شهدای انقلاب زنان، قادر است ده انقلاب را به پیروزی برساند. «مادران خاوران» نیز در سال ۲۰۲۲ مبارزاتشان را جهت دادگاهی کردن جلادان رژیم ارتقاء بخشیدند و اتحادشان را با مادران کُرد، تحقق دادند. برای همین میتوان گفت، یکی از نیروهایی که انقلاب را نیرومندتر ساخت و به صورت مستمر شور و شوق مبارزاتی را زنده نگه داشت، موضع معنادار مادرانمان بود. این مقاومت نیز بازمانده از فرهنگ ایزدبانوان در هزاران سال قبل است. این فرهنگ با انقلاب زنان زنده و شعلهور خواهد شد و معنای واقعی خویش را به دست خواهد آورد. به همین علت، فشار [رژیم] هر چه که باشد، هرگز عقبنشینی به موقعیت «قبل» اتفاق نخواهد افتاد. انقلابی را که زنان و جوانان رهبری آن را بر عهده بگیرند، هرگز خاموشی ندارد، برعکس پیروزی آن حتمی است. زن زندگی آزادی، پاسخی ارزشمند بود برای جستجوگری آزادیخواهانهی زنان، جوانان و تمام ملل در ایران! برای همین همه با عشقی عظیم در قلب، با علم و دانشی ژرف، خویش را در باطن فلسفەی زن زندگی آزادی دیدند و از آن صیانت کردند. تمام دیوارهای جنسیتگرایی، ملیگرایی و مذهبگرایی را… در هم شکستند کە به رمز اتحاد خلقها مبدل گردید. در سال ۲۰۲۲ مقاومت بینظیر خلقها جلوهگر شد و به هیچ وجه در مقابل رژیم سر خم نکرد. باید این دستاوردهای انقلاب، در سال ۲۰۲۳ با پیروزی تضمین گردند. باید ما با مبارزات خویش، دستاوردهای انقلاب زن را پایدار سازیم!
اما چگونه مبارزاتی؟ چگونه باید انقلاب زن استوار و پاینده گردد؟ به عنوان جامعهی زنان آزاد شرق کُردستان (KJAR)، گسترش دادن و نیرومند سازی نظام دفاعی، سازماندهی، اتحاد و آموزشی، برای ما از اهمیت بزرگی برخوردار است. بدون شک KJAR به عنوان نظامی کنفدراتیو در شرق کُردستان و ایران، سازماندهی خویش را توسعه خواهد بخشید. خود را به عنوان سقفی [سازمانی] در مقابل تمام زنانی که در سراسر جغرافیای ایران زندگی میکنند، مسئول میداند. در عین حال نقش پیشاهنگی را در آزاد سازی اجتماعی ایفا میکند. KJAR طی سالهای مبارزاتی طولانی، همیشه ارزش خاصی برای اتحاد زنان قائل بوده است. اتحاد را به عنوان استراتژی پیروزی زنان در مقابل ستمگریهای رژیم اشغالگر و زنستیز تعیین نموده است. به عنوان KJAR معتقدیم که هر چند ما دارای تفاوتهای ایدئولوژیکی، ملی، و اجتماعی باشیم، اما به عنوان زنان ما دارای دردهای مشترکی نیز هستیم و این درد مشترک، بزرگترین علت در راستای مبارزاتی مشترک است. تاسیس جبهههای مشترک در حوزههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی و فعالیت در راستای ارتقاء علوم اجتماعی، بزرگترین ضربه را بر ذهنیت حاکم دولت-ملت وارد خواهد ساخت. ما به عنوان KJAR در سال ۲۰۲۲ اهمیت بسزایی به روابط و توافقات دمکراتیک زنان فارس، عرب، بلوچ، گیلک و آذری دادیم و با زنان در سطح کُردستانی، منطقهای و فرامنطقهای نیز، ارتباط برقرار نمودیم. به خصوص در منطقه فعالیت جهت مبارزات مشترک با زنان افغانستان و پاکستان توسعە یافت که آنان نیز بیش از هر کسی با ذهنیت جنستگرایی مواجه هستند و اکنون به شدت از جانب طالبان بر روی زنان فشار وارد میشود. تا اندازهای توانستیم از طریق پلاتفرمهای مشترک دور هم گردآییم و برنامه و پروژههای مشترکی را تعیین نماییم. مدعی هستیم که در سال ۲۰۲۳ جهت «اتحاد زنان» نقش مهمی در حوزههای اجتماعی و سیاسی ایفا مینماییم. بدون شک زنان و خلقهای آزادیخواه سالها بود که در انتظار یک انفجار اجتماعی بودند. این انفجار با به قتل رساندن ژینا امینی آغاز شد و تمام جهان را در بر گرفت. منشا این انقلاب زنان کُرد و ملت کُرد بود. این منشا، تمام درختان خشکیده را جان بخشید و به سمت و سوی انقلاب تحقق هستی، جاری ساخت. به عنوان KJAR سالهاست که ما در تلاشیم تا با یک به یک زنان ارتباط بر قرار سازیم، فعالیت آموزشی و سازمانی انجام دهیم. تدارکات اتحاد زنان را زیر یک سقف دمکراتیک، انجام دهیم. ما دارای چنان آزمون و تجربیاتی هستیم که [معتقدیم] زنان فقط میتوانند بر نیروی خود متکی باشند، با اعتماد به نفس و ارادهای مستقل، میتوانند به آزادی دست پیدا کنند. زمانیکه خلق با ارادهی خویش آشنا شود، انقلاب خلق رهبران خویش را میآفریند. انقلاب «زن زندگی آزادی» دارای چنان خصلتی است که اجازه دست به دست شدن قدرت را ندهد و راه را بر هیچ قدرت لیبرال، سلطنتطلب و غربی [خارجی] نگشاید تا [مبادا] برای خلقها از بیرون پروژه و برنامە تعیین نمایند. هیچ ائتلافی، نیروی «خط سوم» یعنی خط مردمی را ندارد. قدرتهایی که مدام خویش را با قدرتهای خارجی وابسته میسازند و آنان را به عنوان مسیح معاصر میبینند، جز رویکردهای پراگماتیستی در مقابل انقلاب، هیچ رویکرد دیگری ندارند. جامعه شرق کُردستان و ایران دارای چنان آگاهی است که این سیاستها را درک نماید و نزدیکترین راه را جهت رسیدن به آزادی و دمکراسی در اولویت قرار دهد.
رهبران کاریزماتیک، سازماندهی این انقلاب زناناند، تمام اقشار جامعه نیز با افتخار این رهبر را پذیرفتهاند و آزادی خویش را در آزادی زنان میبینند. انقلاب در اندیشه، روح و در ذهنیت تحقق مییابد. انقلاب وجدان، وجدان هر کسی را بیدار ساخت، تا تمام انسانیت بر وظایفشان واقف شوند. انقلاب زنان، انقلابی اخلاقی و سیاسی و بازگشت به اصل خویش است. صاحبان واقعی آن، شهدای فدائی و قهرمان هستند. آنانی که هم اکنون در زندانها مقاومت میکنند. آنانی که جهت تعالی بخشیدن به این انقلاب، در جستجوی راه و روشهای خلاقانه میباشند. با این دستاوردها باید خویش را سازماندهی نماییم، متحد سازیم و اگر مبارزات را به بالاترین سطح ممکن برسانیم، بدین ترتیب قطعا، پیروزی از آن زنان و تمام خلقها خواهد بود. حتما خواست و مطالبات شهدای جاودان، برآورده خواهد شد. رژیم با چرخ اعدام، قادر نخواهد بود ندای آزادی را در میادین خاموش سازد. تفاوتی بنیادین در بین این برهه با برههٔ سال ۱۳۶۰ وجود دارد. این درست است که جلاد، همان جلاد است، اما مردم همان مردم قبل نیستند. مردم با پیشاهنگی زنان و جوانان سرانجامی را در نظر گرفتهاند و تا آخر در راستای آزادی پافشاری میکنند. تا نهایت در برساخت جامعهای آزاد و دمکراتیک مصمماند. زیرا ما همه واقفیم که رهبر آپو هنگام تعریف کنفدرالیسم دمکراتیک، میگویند: ما همه محکوم به انقلاب و پیروزی انقلاب هستیم.