گولان فهیم
جغرافیایی که اکنون مالامال درگیری، کشمکشهای تخریب کننده، سرکوب، کشتار و بخصوص نزاع و تناقضات مختلف، دیرزمانی و به صورت طولانی مدت خواستگاه همزیستی، برابری و یکسانی بین اقشار اجتماعی و فرهنگهای مختلف بوده است. جغرافیایی بهشت گونه که زندگی در آن نیز، سرشار از معنا و سرشار از احساس زیبای زیستن بود. به بیان سومریان اینجا دیلمون بوده و در تورات عدن، آریاییها آن را پردیس و یا بهشت، اعراب آن را جنت نامیدهاند. در کتب تاریخی و مقدس، در کتیبهها و سنگ نوشتهها، در داستانهای قدیم از این جغرافیا با این صفات بحث و تعبیر میشود. ولی ذهنیتهای سلطهگر و استعمارگر نه تنها به اشغال و تالان این جغرافیا بسنده نکرده، بلکه به نحوهی زندگی و فرهنگ جامعه نیز لطمه وارد ساختند. از یک سو جوامع را زیر فشار، خشونت و سرکوب شدید قرار دادند، از دیگر سو، با به کار بستن انواع و اقسام راهکارها خواستند تا جامعه را از ذات و درونمایهی آن، از کارایی و ساختار آن دور و بیگانه سازند. این بدان معنا بود که زندگی با بدیها، زشتیها، اختلافات و تناقضات بسیاری آغشته و در نتیجه بر مسیر سیری نزولی قرار داده شده است. در منطقه و بخصوص کوردستان ما شاهد این هستیم که نظامهای سلطهگر برای دستیابی به این هدف از هیچ ترفند و راهکاری رویگردان نبودهاند. آنها نیازمند اجتماعات یا گروههای انسانیای هستند که بتوانند به راحتی سلطهی خود را بر آنان تحمیل نمایند. اجتماعاتی شامل انسانهائی که از ماهیت اصلی خویش؛ جامعهشدهگی و موجودیت، بیبهره باشند. برای چنین هدفی هر راهکار مباح و مشروع دیده میشود.
در میان اقوام و ملتهای مختلف، کوردها جزء ملتهائی هستند که یکی از گرایشات و خصوصیات بنیادینشان را میتوان همگرائی نام برد. آنها همچنین توانستهاند این خصوصیت که در عین حال نیز یک قابلیت و توانمندی محسوب شده را به اقوام منطقه نیز بیاموزند. چنانچه از تاریخ اجتماعی کوردها مشهود است، آنان هرگز با همسایگان و اقوام دیگر، ستیزجوئی ننموده و هرگز آغازگر جنگهای رویداده نیز نبودهاند. بکله هر بار برای دفاع از موجودیت خویش، به ناچار و در چارچوب دفاع مشروع وارد میدان جنگ شدهاند. اگر هم فرصتی برای صلح نیز یافته باشند، قطعا به جای جنگ، گزینهی صلح و آشتی را برگزیدهاند. آنها از همزیستی با دیگران استقبال کردهاند. این نشان از غنای فرهنگی و اعتماد بنفسی دارد، که در واقع نیروی اصلی این خلق برای خودمدیرتی را در بردارد. در مقابل این؛ نیروهایی که از قوای تاثیرگذاری برخوردار نیستند، نیروی خشونت و بخصوص فشار را بکار میبندند. در حالیکه نیروهایی که قادر به تاثیرگذاری هستند متدهای سازگار و ماندگارتری به کار میبندند.
کوردها یکی از اقوام اصلی و کهن منطقه میباشند که دارای فرهنگی بسیار غنی و مسالمیتآمیز هستند. صلحطلبی و آشتیگرائی یکی از خصیصههای اصلی ملت کورد را تکشیل میدهد. در واقع میان فرهنگ کوردها و جغرافیای کوردستان شباهتهای بسیاری وجود دارند. میتوان چنین استنباط کرد که جغرافیای کوردستان بر شکلگیری فرهنگ ملت کورد تاثیرات حائز اهمیتی داشته است. اما متاسفانه آنچه از حمله، غصب و استثمار، بر سر این جغرافیا آمده، بر کوردها نیز بشدت روا داشته شده است. آنچه طی تاریخ 5هزار سالهی تمدن، که تاریخی سراسر جنگ و تالان را در برگرفته، میتوان دریافت این است که در دوران و مرحلههای مختلف تاریخ، این سرزمین با لشکرکشی نیروهای امپریالیست، اشغالگر روبرو مانده است. از نیروهای تالانگر اوروکیان سومری گرفته تا زورگویان آشور، از ارتش توطئهگر هخامنشی گرفته تا نیروهای اسکندر مقدونی، از فاتحان اسلام گرفته تا مغولان، از جنگندگان صفوی و عثمانی گرفته تا نیروی سپاه پاسدارن و ارتش فاشیست ترکیه همگی پی در پی و بدون وقفه کوردستان و کوردها را آماج حملات خود قرار دادهاند. وقتی به سرانجام مینگریم، شاهد این هستیم که همگی بیفرجام ماندهاند. شاید از این است که در این مرحله از تاریخ، نظام سرمایهداری و نمایندگان آن در منطقه، بویژه نیروهای استعمارگر کوردستان، تا این حد بیپروا، به خلقمان یورش میبرند. چون هنوز نتوانستهاند ویژگی و کاراکتر اصلی کوردها را دگرگون سازند. مهمتر اینکه کوردها در سدهی اخیر و بخصوص در سدهی کنونی، در موضع محاصرهشدگی و منزوی باقی نماندند. بلکه برعکس، به نیرویی منطقهای و فرامنطقهای تبدیل گشتهاند تا بتوانند نظامی جایگزین نظام مستبد و استعمارگر جهانی ارائه دهند. بدین صورت، رفته رفته این طرح حیات نوین و آزاد در میان خلقهای منطقه و جهان نیز با هیجان، شور و شوقی بسیار فراوان مورد توجه قرار گرفت. علیرغم تمامی اینها، شرایط و اوضاع برآمده از این حملات، کوردستان را دربرگرفت و متاثر ساخت. این با خود نیاز به پیشوایان و پیشاهنگانی جهت سازماندهی مبارزات را به عنوان یک واقعیت گریزناپذیر، پیشروی این خلق قرار داد. اگر علیرغم تمامی دشواریها و سختیهایی که متحمل گشته، هنوز بحث از موجودیت خود داشته و این موجودیت تا کنون به بقای خود ادامه داده، مدیون پیشاهنگان قهرمانیست که درون خود پرورانده است. در بین هر ملت و جامعهای میتوان نمونههای پیشوا و پیشاهنگ آن ملت را یافت، ولی آنچه که کوردستان را متفاوت نموده، نقش و نیاز به پیشاهنگان مداوم بوده است. کوردستان از یک جهت سرزمین مبارزه و مقاومت دلاوران و مبارزین قهرمان است. مقاومت و مبارزه طوری به بخش تفکیکناپذیر فرهنگ این جامعه بدل شده که دیگر تغییر و یا نابودی این فرهنگ، ناممکن و یا بسیار سخت مینمایاند. البته پیشاهنگ و مبارز تنها با جامهی جنگاور در صحنهی مبارزه قد علم نمیکند. هر فردی در این سرزمین، بخصوص کسانیکه برای فرهنگ ملی خویش ارزش قائل بوده و با این فرهنگ پرورش یافتهاند، با حس مسئولیت برخورد کرده و سعی داشتهاند تا نقش پیشاهنگی و مبارزه را در هر عرصهای ایفا نمایند. هنرمند با آثاری که ارائه داده، با اشعار و ترانههایش، با ملودی و نوایش، صنعت کار، کشاورز و چوپان، نویسنده و … هر یک در عرصهی هنری و فعالیت خویش این فرهنگ مقاومت را رشد و نمو بخشیدهاند. از بدلهای محتمل و دشواری که باید در ازای آزادی و بقای موجودیت بپردازند، دریغ نورزیدهاند. در این راه مقدس بسیاری از پیشاهنگان شهید شدند، در واقع شهدا سرچشمهی زندگی و اصرار بر حیاتی آزادانه را سمبلیزه نمودهاند. با اینکه هر شهادت درد و رنجشی بزرگ برای این خلق بهمراه داشته، آنها معنا و ارزش شهدا و نقشی را که آنان در راه زندگی شرافتمندانه ایفا نمودهاند را به خوبی دریافته و بدینسان شهید را به الگوی ارزشی حیات خویش مبدل ساخته است. مادران با به دنیا آوردن هر فرزندی، آنها را برای هرگونه سختی و مبارزه آماده و پرورش میدهند. ساختن، پرداختن و سرودن ترانههایی در یادبود قهرمانان این وطن به عنوان لالائی در گوش این کودکان، حافظه و ذهنیتی ایجاد میکند که آنها را در راه آزادی و کرامت انسانی، حاضر به گذار از هر چیزی میگردند.
نظام فاشیستی دولت – ملتها همزمان با تاسیس نظام خود در هر مکانی، نگرش و ذهنیت تک بعدیاش در حاکمیت بر فرم جامعهی هموژن گشتهی یک ملت، یک دین و یک پرچم، همانگونه که تمامی منطقهی خاورمیانه که نمایانگر موزاییک خلقها، آیینها و تنوعات فرهنگی را به صحرایی بایر مبدل نمود، کوردستان را نیز دچار همان آسیبها و تخریبات گرداند. کوردها برای این نظام نادمکراتیک، موجودی گشتند که باید نابود میشدند. این نیز از طریق انکار و یک نسلکشی فرهنگی و فیزیکی میسر میشد. کاراکتر اصلی و نخستین دولت – ملت فاشیست ترکیه دشمنی با کوردهاست و در این راه برای اینکه کوردی نه تنها در کشور تحت حاکمیتاش، بلکه در کل منطقه هیچ گونه دستاوردی نداشته و بکلی نابود شوند، برنامه ریزیهای بسیار گستردهای در سطح منطقه و جهان بکار بسته است. این روش غیر انسانی نظام فاشیستی ترکیه الگو و مدلی ایدئال برای دیگر دولت – ملتها گشت. همانطور که در بالا ذکر آن رفت، یک ملیتی و یا یک فرهنگی، ویژگی اصلی نظام های دولت – ملت را تشکیل میدهد، ولی دولت – ملتهایی که بر کوردستان سیطره داشتند، برای رسیدن به ایدهی خویش قتل عام و ابزارهای بسیار وحشیانهای بکار بستند.
نظام دولت – ملت ایران نیز در این میان از بدو تاسیس خود بخصوص در دوران حاکمیت رژیم شاهنشاهی، رژیم آتاتورک در ترکیه را سرمشق اعمال ضد فرهنگی خود قرار داد. نظام تئوکراتیک و ضد دمکراتیک کنونی حاکم نیز از این سیاست پیروی میکند. با تاسیس نظام کنونی، شخص نخست حاکم در این نظام؛ خمینی فتوای کشتار کوردها را اعلان کرد. در این چارچوب نیروهای تروریستی نظام با سرکردگی خلخالی به کوردستان حملهور شدند و صدها نفر را به شکلی بسیار وحشیانه به قتل رساندند. انقلاب خلقهای ایران به محاصرهی نظامی در آمده بود که با قتلعام در شهرهای سنه، سقز، مریوان و … خودنمایی میکرد. روزهای خونین کوردستان وارد مرحلهای دیگر شد. کوردها نیز در این انقلاب و با هدف تاسیس نظامی دمکراتیک، حقوقی و برابر مبارزات وسیعی داشتند، ولی نظام حاکم و سلطهگر کشتار و قتلعام این خلق را در کارنامهی نخستین روزهای حکمداری خود به ثبت رسانید. کوردستان کاملا میلیتاریزه شد و کوردها همچون دشمن خدا و کفار در افکار عمومی کشور و جهان معرفی شدند.
کوردها برای جلوگیری از این حملات و در چارچوب دفاع از خویش آنگونه که باید و شاید از نیروی سازماندهی و دفاعی برخوردار نبودند، ولی همان خوی مبارزهگری و مقاومتطلبی آنها، موجب شد که در مدت زمانی کوتاه پیشاهنگان این خلق در صحنه حضوری فعال از خود نشان دهند. از آنها می توان به کاک فواد مصطفی سلطانی یکی از پیشاهنگان و فرزندان دلسوز، یارانش، قاسملو و … نام برد.
کاک فواد شخصیتی آگاه، برابریخواه، دلیر و میهندوست بود. در دوران دانشجوئی و قبل از انقلاب توسط نیروهای ساواک رژیم شاهنشاهی دستگیر و به 11 ماه زندان محکوم گشت. او پس از آزادی که همزمان بود با انقلاب، بی هیچ تعللی، در فعالیتهای سیاسی جای گرفت و برای به رسمیت بخشیدن به اراده و موجودیت کوردها، همچنین در راستای حل مسئله ی کورد در ایران، ایفای نقش کرد. کاک فواد در ملاقات و مذاکرههای بین نیروهای حاکمیت و کوردها نیز شرکت داشت. او در این مذاکرهها تلاش نمود که مسئله را بشکلی مسالمتآمیز ختم و چارهیابی کند. ولی در مقابل برخوردهای انکارگر و یا سرکوبگر مذاکرهگران رژیم نیز تسلیم نگشت. بلافاصله پس از بینتیجه ماندن این مذاکرات و شروع حملات نظامی رژیم به کوردستان، نیروهای پیشمرگ را بسیج و وارد مقاومت و مبارزه در کوهستانهای کوردستان شد.
رژیم ایران نیک آگاه است که کوردها با پیشاهنگ و مبارزان پیشتاز خود نیرومند هستند و میتوانند مبارزه را ادامه دهند. از اینرو همیشه این اشخاص مورد هدف قرار میگیرند. این سیاست در سطح کشور پایهریزی و عملی میشود. نظام اشخاص تاثیرگذار، مخالف و مبارز را یا با سرکوب به تسلیمیت وادار کرده، یا مجبور به ترک کشور میکند. یا اینکه با توطئهای بیاعتبار و یا در یک عملیات تروریستی بیتاثیر میکند. حتی بسیاری از اشخاص مخالف نظام، در کشورهای خارج مورد حملهی نظام قرار می گیرند که در تاریخ سیاسی شرق کوردستان نمونههائی از این دست بسیارند. قاسملو و شرفکندی چهرههای برجسته و شناخته شدهای هستند، به جز آنها دهها سیاستمدار و مبارز کورد در قلب اروپا و یا مناطق دیگر جهان ترور شده و گمنام ماندهاند.
مخترعین و موسسین اعدام و چوبهیدار نادانسته هستند، ولی نظامهای سلطهگر از این ابزار غیرانسانی بینهایت استفاده را برای برپا ماندن بردهاند. در این باره نظام ایران شمارهی اول لیست سودجویی از این ابزار را به خود اختصاص میدهد. چرا که اگر این نظام 42 سال است هنوز پابرجا میباشد و علیرغم مبارزات و مقاومتهای گستردهی خلقهای ایرانی، هنوز توانسته که سلطهی خویش را حفظ نماید، مدیون این ابزار است. البته ناگفته نماند که علل زیادی میتوان برشمرد، ولی یکی از این علتها بیگمان زورگویی، ظلم و بیرحمی نظام میباشد. هر نیرویی، هر شخصیتی، هر خلق و یا قشری که سعی در مبارزه دارد با خطر اعدام مواجه است. چه کارگر باشد، چه دانشجو و یا یک روستایی معمولی، چه سیاستمدار و یا روزنامهنگاری مشهور، وقتی برای نظام ایجاد خطر کرد، خطر اعدام نیز برای وی به میان خواهد آمد. نظام آنچنان در به کارگیری این ابزار ماهرانه به روایت بخشی میپردازد که به آسانی و بدون ترس از قیام مردمی یا موضعی بینالمللی در برابر قتلعامهائی که از این طریق به راه انداخته، اقدام مینماید. دلایل رژیم شرعی و یا دلایل ملی – امنیتی هستند.
در ایران یکی از خلقهایی که بیشترین صدمات متعاقب از به کارگیری این راهکار غیر وجدانی و ضد انسانی را دیده، خلق کورد میباشد. هزاران جوان کورد اعم از زن و مرد به چوبهی دار آویخته شده و جان باختهاند. مبارزین کورد، پیشمرگها، اسیران جنگ، فعالین مدنی، مخالفین، زنان و علمای دینی کورد همگی در لیست اعدام قرار گرفتند. طناب اعدام در کوردستان همیشه آویزان ماند، از دورهی تاسیس نظام تا کنون روزانه کوردها اعدام میشوند. اعدامهایی که همیشه مورد خشم و اعتراض خلقمان قرار گرفت و هرگز عزم و اصرارشان را برای مبارزه تضعیف نکرد. بخصوص اعدام شدن رفقای ارجمندمان شیرین علم هولی، ماموستا فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و مهدی اسلامیان نقطه عطفی بود برای ابراز نارضایتی. در واقع این شهدا نه تنها بعلت اعدام شدن، قبل از اعدام نیز با اینکه خوب میدانستند به پای چوبهی دار برده خواهند شد، با ایستار و برخوردی انقلابی و مبارزاتیای که در طول زندگی و دوران زندان از خود نشان دادند، نه تنها در دل خلق کورد که تمامی خلقهای ایران و آزادیخواهان سراسر جهان جای گرفتند. لذا شهادت آنها به انفجاری تبدیل شد. صدها جوان کورد، زن و مرد برای خونخواهی و انتقام آنها به صفوف مبارزه پیوستند. بسیاری نیز پرچم مبارزات آنها را در شرق کوردستان و ایران برافراشته و هنوز بر این راه قرار دارند.
راهکار و متدهایی که نظام در برابر کوردها اعمال میدارد، با شیوههای متنوع هنوز بر سر کارند. این در حالیست که نارضایتی و مقاومتی که کوردها از خود نشان میدهند، اعدامها از میان براشته نشدهاند. کوردها در صحنهی مبارزه از کوچکترین امکان و فرصتی استفاده کرده و برای بدست آوردن حقوق اولیهی خود و آزادی و مدیریت خویش بسترسازی میکنند. علیرغم راهکار مسالمتآمیز و صلحجویانهی خلق کورد، نظام با سرکوب، دستگیری، زندان و حبس با تمام توان بر آن است که از این وضعیت جلوگیری به عمل آورد. نظام ایران نیز همپای دولت فاشیستی ترکیه از این وضع واهمه دارد. آنها موجودیت خود را متکی به اختلاف و تناقض بین خلقها ساختهاند. در چنین وضعیتی طرح آزادسازی خلقها و هویتها از سوی کوردها برایشان مخاطرهآمیز میباشد. نظام ایران در سالهای اخیر بخصوص پس از جنگهایی که منطقه را فراگرفت، به سیاست فشار و سرکوب خلق ها در داخل کشور بیشتر از گذشته میپردازد. کوچکترین اعتراض با کشتار پاسخ داده میشود. در قیامهای آبان ماه، دی ماه و امسال نیز در خوزستان همان صحنهها را شاهد شدیم. در شرق کوردستان کشتار نظام آنچنان شدید بود که هنوز عواقب بسیاری از گم شدگان نامعلوم است، هنوز بسیاری نیز در زندانها یا شکنجهخانهها هستند.
زنان ایرانی از فعالترین، پویاترین و دینامیکترین نیروی جامعه در این مقاومتها هستند، زنان ایرانی را میتوان در همهی صحنههای نبرد و در ستیز با برخوردهای ضد اجتماعی و ضدزن نظام حاکم دید. آنها نه تنها برای خود مبارزه میکنند، بلکه علیه نابرابری، نظام طبقاتی و تبعیضهای نژادی، علیه عملکردهای غیر دمکراتیک نظام، سیاستهای فاسد و اقتصاد بحرانزای نظام در صحنهی مبارزه هستند. از این است که نظام، سرکوب زنان را در اولویت طرحهای خود قرار داده است. سرکوب زنان نیز روشهای متنوعی را شامل میشود. جامعهی زن، خانوادهی زن و به طورکلی دنیای زن را به گرسنه ماندن محکوم گردانده، با بیماری رودررو گردانده و ناتوان باقی میگذارند. با ویروسهای بدگمانی، بدبینی، پوچگرایی، جاسوسسازی و … از هم میپاشند. با ضعیف ساختن جامعه در صددند تا از نیروی زن کاسته و یا حداقل آن را غیرفعال سازند. از طرف دیگر مستقیما زنان هدف یورش هستند. قوههای مقننه، قضاییه و مجریه و تمامی نهادهای حاکمیت و بخصوص نیروهای نظامی در راستای سیاست تبعیض جنسیتی و جنسیتگرایانهی زن ستیز، پایهریزی شده و سیاستگذاری میکنند. در مقابل این وضع، واقعا دیدن زنان در میدانها، قیامها، شنیدن صدای آنها، شعارهای آنها برای ما تمام زنان مبارز نیز به نیرو و قوت تبدیل میشود. زنان این سرزمین نقش پیشاهنگیشان را در این مراحل سخت و دشوار مبارزه همچنان ایفا میکنند.
جامعهی دمکراتیک و آزاد شرق کوردستان (کودار) بر مبنای پارادایم دمکراسی، اکولوژی و آزادی زنان در این وهلهی تاریخی در شرق کوردستان و ایران بشکلی فراگیر در حال مبارزه است. البته ما بر این باوریم که بستر و زمینهی مبارزات ما را مبارزات تاریخی کوردستان و خلقهای ایران تشکیل میدهند. حفظ ارزش و دستاوردهایی که ثمرهی تلاش و بدلهای گرانبهاست برای ما در حکم رکن اصلی مبارزه میباشد. در این راستا برای دست یافتن به آزادی و دمکراسی خلقها در ایران و شرق کوردستان، بخصوص حل مسائل و بحرانهای کنونی، تاریخ مبارزاتی ایران و کوردستان برای ما تجربهساز خواهد بود. خطاها و نقصهایی که وجود داشتند، عدم اتحاد بین سازمان و نهادهای مبارزاتی، همچنین نحوههایی که بکار گرفته شدند در راه رسیدن به هدف مانعساز بودند. بدین علت همهی مبارزین و نیروهای مقاومتگر نیز بایستی برای جبران نواقص گذشته و پیشگیری از تکرار آنها در یک جبههی متحد و مبارزهی مشترک جای بگیرند. کودار برای حل مسائل در شرق کوردستان و ایران طی بیانیهای پروژهای تحت عنوان نقشه راه ارائه داده بود. این نقشه راه طرحی بلند مدت است که برای عملیسازی و اجرایی شدن آن مبارزات گستردهای نیاز است. برای رسیدن به کوردستانی آزاد و ایرانی دمکراتیک، برای جلوگیری از اعدام و برساخت نظامی دمکراتیک، نیاز است همهی جوامع و ملیتهای ایرانی و شرق کوردستان نیز در این مبارزه همرزم و همراهمان باشند تا بتوانیم به خواست و مطالبات مشروع و حقطلبانهی جامعه دست یابیم.