همان طور که میدانید بحرانها و مسائلی که امروزه گریبان جامعهی بشری را میفشرد روز به روز در حال گسترش میباشند. سبب آن نیز قدرتهای هژمونیک سرمایهداری هستند که در لباس دموکراسی و منجی بشریت ظاهر شدهاند. همین قدرتها در 22 سال گذشته زمانی که رهبرآپورا سدی در برابر امیال اشغالگرانهی خود دیدند با یک توطئهی گسترده روزی را رقم زدند که امروز خلق کرد از آن به عنوان روز سیاه یاد میکنند. در این باره گفتوگوی ویژهای را با عضو کوردیناسیون (YJCR) داشتهایم. و همچنین در نیم نگاهی به کنفرانس گنگرهی ملی کردستان و اهمیت آن و همچنین در رابطه با اتفاقاتی که اخیرا در «گاره» به وقوع پیوسته میپردازیم.
گفوگوی ویژه به همراه «روهیف آگری» عضو کوردیناسیون
اتحاد زنان جوان شرق کردستان (YJCR)
1 همانطورکه میدانیم ۲۲ سال از توطئهی بینالمللی ۱۵ فوریه میگذرد. وضعیت رهبر آپو و انزوای مطلقی که در امرالی وجود دارد را چگونه ارزیابی میکنید؟
در ابتدا توطئهی بینالمللی پانزه فوریه را محکوم کرده و همچون جنبش جوانان کرد، سوگند یاد میکنیم انتقام این توطئهی پلید و غیرانسانی آنرا خواهیم گرفت. همانطور که میدانیم که نیروهای بینالمللی قصد داشتند در نمود رهبر آپو تمام خلق کرد، زنان و جوانان کرد را به تسلیمیت کشاند. در دورانی که نامی از کرد و کردستان شنیده نمیشد و کوچکترین امید و اعتمادی باقی نمانده بود ترس و وحشتی بزرگ بر کردستان حاکم بود رهبر آپو با اندیشه، پارادایم، فلسفه و سازماندهی مختص به خویش در کردستان، زنان و جوانان کرد را از خواب غفلت و مرگ بیدار کرد. در شمال کردستان با گروهی از جوانان آغاز به کار نمود. آن گروه جوانان امروزه تعدادشان به هزاران نفر رسیده است. هزاران زن و جوان امروزه علیه نیروهای توطئهگر و اشغالگر در حال مبارزه میباشند. جنبش پ.ک.ک با پیشاهنگی رهبر آپو، با استراتژی و پارادایم وی توانست به این مرحله برسد. تحت رهبری رهبر آپو، پ.ک.ک امروز نمایندهی واقعی خلق را بر عهده دارد. واقعیت خلق کرد با پ.ک.ک پیوند خورده است. جنبش آزادیخواهی کرد امروزه پیشاهنگی خلق کردستان را برعهده دارد و به نیرویی آنتیفاشیسم و آنتیامپریالیسم مبدل گردیده است. سیستم حیاتی نوینی را میآفریند که رهبر آپو آن را تحت نام «ملت دموکراتیک» معرفی نموده است. به همین جهت نیروهای بینالمللی، رهبر آپو را سدی در برابر پروژههای خود در خاورمیانه مییافتند. ناتو یعنی شاخهی گلادیوی آن تصمیم به قطع رابطهی میان رهبری و جنبش گرفتند. در واقع هدف آنان بیتأثیر کردن و فروپاشاندن جنبش بود و در این تصور بودند که از این طریق خواهند توانست خلق کرد را نیز به تسلیم خود کنند. با واکاوی ذهنیت فاشیسم میتوان دید که پایههای آن را نسلکشی، آسیمیلاسیون و قتلعام تشکیل میدهد. در ذهنیت فاشیسم، فقط تک رنگ، تک ملت، تک دین و تک تیب بودن جای دارد. بنابراین سیاستی که در پانزده فوریه اجرا شد، تداوم پروژهی از میان برداشتن خلق کرد بود. رهبر آپو نیز این روز را به عنوان روز نسل کشی علیه خلق کرد معرفی نمود چرا که سیاستهای انکار و قتلعام علیه خلق کرد در این سالها به بالاترین سطح خود رسید. پس از این توطئه از جهتی شاهد تداوم قتلها، امحا، سرکوب و ترویج وحشت و از جهت دیگر شکنجه، تجاوز و سیاستهای آسیمیلاسیون بودهایم که جهت نابودی و بیاراده ساختن خلق کرد اتخاذ شده و این در حالی است که تاکنون نیز از دستیابی به اهداف خود ناتوان ماندهاند. رهبر آپو با مقاومت بیهمتای خود در امرالی برنامههایشان را نقش برآب نمود. خنثی گردانیدن نقشههایشان، به خشم آمدن دشمنان را نیز به همراه داشت. بدین سبب میبینیم که از طرق متفاوت برای به تسلیم واداشتن رهبری وارد عمل شدند. حتی از لحاظ فیزیکی سعی بر از میان بردن رهبری را داشتند. بهعنوان مثال میدانیم که حتی سعی شد تا رهبری را به وسیلهی سم مسموم کنند. با رفتارهای غیر انسانی به رهبری بیحرمتی کرده و از لحاظ روانی ایشان را مورد شکنجه و فشار قرار دادند. در سال ۲۰۱۴ شاهد آن بودیم که به بهانهی مذاکرات با رهبر آپو سعی شد تا اندکی زمان کسب و نفسی بگیرند و به برنامهریزیهای خود علیه خلق کرد بپردازند. اما مشاهده نمودیم که عکس برخلاف انتظارات، رهبری روزبهروز نیرومندتر گشته و از فرصت، جهت سازماندهی خلق و گریلا استفاده نمود. با مبارزه و مقاومت ایشان جنبش نیز نیرومندتر گردید. اکنون نیز در تلاشاند با ایجاد فشار و انزوای شدید بر رهبری رابطهی خلق و رهبری را از بین ببرند. چرا که میدانند رهبر آپو مغز و روح خلق میباشد و همچنین قلبی است که برای آزادی میتپد. بنابراین تمامی این تلاشها بدین جهت میباشد که رهبری را از لحاظ فیزیکی در انزوا قرار دهند و هیچ راه ارتباطی با خارج از زندان باقی نگذارند. این سیاستها در واقع تداوم سیاستهای انکار و امحاء خلق کرد و کردستان میباشد. اما در مقابل آن از طرف رهبری ایستاری بینظیر را شاهد بودیم و مقاومت ایشان برای زنان و جوانان به یک الگو مبدل گردید. امروزه اندیشههای رهبر آپو به ویژه در مورد آزادی زن در تمام جهان منتشر و از طرف بسیاری از روشنفکران و جنبشهای آزادیخواه زنان مورد پذیرش واقع گردیده و برایشان به یک الهام مبدل شده است. شیوهی سازماندهی گریلایی، آرزوی تمام جوانان است. امروزه فلسفهی رهبر آپو به فلسفهای جهانی مبدل شده و موضوع بحث بسیاری از نشستها را تشکیل میدهد و حتی در کشورهای غربی نیز از آن استقبال گردیده و مردم آن جهت نشان دادن پشتیبانی خود، به کارزار «زمان، زمان آزادی است» میپیوندند. چرا که ایشان بهعنوان رهبر کنفدرالیسم دموکراتیک شناخته میشود.
هنگام این توطئهی در هر چهار بخش کردستان خلق کرد از رهبر آپو حمایت کرده و شاهد قیامها و راهپیماییهای گستردهای بودیم و همچنین هزاران جوان به صفوف گریلا روی آورده و به جنبش ملحق شدند. فعالیتهایی که بر اساس شعار «کسی نخواهد توانست خورشیدمان را به تاریکی بکشاند» انجام میشد، مهر خود را بر آن دوران زد. دشمنان، خود از این اعتراضات گسترده و خشم مردم دچار حیرت شد و به آن معترف گشت. بعد از جهانی شدن اندیشههای رهبری، در سرتاسر جهان سندیکاها، آکادمیسینها و روشنفکران برای آزادی رهبری در کمپینهای برای آزادی وی شرکت میکنند و شاهد حمایت زنان، جوانان و همچنین خلقهای جهان از رهبر آپو هستیم. بنابراین با توجه به این که سیاستهای در انزوا قرار دادن رهبری به شکست انجامیده، ما اینک خواستار آزادی فیزیکی رهبر آپو هستیم. به همین جهت شاهد اعتصاب غذا و فعالیت و کارزارهای سیاسی برای آزادی رهبر آپو و همچنین پیوستن زنان و جوانان به جنبش آزادیخواهی هستیم. بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که نهتنها سیاستهای در ایزولاسیون رهبری و به تسلیمیت واداشتن خلق به نتیجهای نرسید بلکه عکس آن، جنبش آزادیخواهی گستردهتر گردیده است.
2 اخیرا شاهد حملهی دولت ترکیه به منطقهی «گاره» در جنوب کردستان بودیم. به نظر شما اهداف پشتپردهی این حملات چه بوده و چه نتیجهای را دربرداشته است؟
جنگی که در گاره به وقوع پیوست در واقع برای جنبش آزادیخواهی ما سرآغاز دورهی جدیدی بود. همانطور که در ابتدا گفتیم با توطئهی پانزده فوریه سعی شد که رهبری، خلق و گریلا را از یکدیگر جدا سازند. هدف دوم نیز فاصله انداختن میان گریلا و خلق است. به همین جهت در مناطق حفاظتی مدیا حملات گستردهای را که به وسیلهی نیروهای هوایی و زمینی در مناطقی مانند «خنیره» و«هفتانین» شاهد بودیم که با مقاومت و مبارزهی قهرمانانهی گریلاها روبهرو بوده است. هدف از این حملات از میان بردن پیشاهنگان خلق یعنی گریلا میباشد. البته این حملات تازگی ندارند و در همان اویل تأسیس پ.ک.ک شاهد چنین حملاتی بودهایم. دشمنان به شیوههایی احمقانه برای از میان بردن گریلاها تاریخ تعیین و اعلام میکنند که کار گریلا به پایان رسیده است. اما همچنان که در خاکورک، خنیره و هفتانین دیدیم، گریلاها ضربات سنگینی به دشمن وارد آوردند. در پی این بودند که از نیروهای کمپرادور نیز بهره بگیرند و در بین کردها خط خیانت را ترویج کنند. یعنی در واقع درصدد ایجاد زمینهای بودند که کردها را به جان یکدیگر بیاندازند که این پروژه نیز به انجام نرسید و به شکست انجامید. چرا که امروزه در میان خلق اتحاد بیسابقهای برقرار شده است. زمانی که خواستند بر هفتانین، مناطق حفاظتی مدیا و یا به غرب کردستان و شنگال حمله برند، خلق کرد در چهار بخش کردستان به قیام برخواستند. خلق کرد دیگر مانند گذشته نیست. چرا که متوجه اهمیت اتحاد ملی گردیده و به سطح مطلوب سازماندهی رسیده است. به همین سبب در مقابل اشغالگریای که با پیشاهنگی AKP-MHP در حال پیشروی بود به قیام برخواست و فریاد سر داده و عصیان نمودند. اگر به مبارزات گریلا نگاهی بیاندازیم میبینیم با اینکه دشمنان برتری تکنولوژیک و نظامی خود را به رخ میکشند اما تکنولوژی و تجهیزات آنان در مقابل شیوهی مبارزه و ارادهی گریلا دچار شکست شده و همین موضوع دشمنان را در مقابل گریلا به زانو درآورده است. بهعنوان نمونه دشمنان در هفتانین با تبلیغات خود قیامت به پاکردند اما دیدیم که همهی آن بیتأثیر گشتند. در موضوع حمله به گاره میگفتند سورپرایزی در راه است، یا اینکه پ.ک.ک را نابود خواهیم کرد. بدین شکل، اردوغان قصد داشت پروپاگاندای گستردهای به راه بیاندازد. چرا که خود میداند عمرش به پایان رسیده است. بدین سبب به گاره روی آورد. اما به شیوهی غیرمنتظرهای غافلگیر شدند. زیرا با وجودی که سالهاست دولت ترکیه با ما در حال جنگ میباشد اما هنوز هم نیرو، اراده و واقعیت گریلا را درک نکردهاند. کسی نخواهد توانست گریلا را به تسلیمیت وادارد. هیچ نوع تکنولوژیای نخواهد توانست ارادهی گریلا را درهم بشکند. اگر هر روز باعث شهادت رفقایمان شوند، سیاستهای سرکوب را گسترش دهند، زنان را مورد تجاوز قرار دهند و یا هر تهاجمی که علیه جامعه قرار دهند، نخواهند توانست به اهداف خود برسند. چرا که اساسیترین وظیفهی نیروهای گریلا دفاع و حفاظت از خاک و خلق کردستان و همچنین پایان دادن اشغالگری در کردستان است. دشمنان با عملیات در گاره درصدد گسترش و نفوذ اشغالگری خود در کردستان بودند که با مقاومت و ایستار راسخ گریلا تمام اهداف و برنامههایشان نقش بر آب شد. تا آنجا که خود نیز مجبور به اعتراف به شکست شدند و همانگونه که آمدند همانطور نیز راه برگشت را در پیش گرفتند. بهاین ترتیب گاره به امید پیروزی در بین خلق مبدل گردید. مقاومت گریلا در گاره اثبات بر این است که خلق و گریلا در برابر اشغالگران بیچاره و ناتوان نیستند. گاره به امید و هیجان در بین خلق و شکست برای فاشیسم مبدل گردید پس میتوان دورهی گاره و پس از آن را دورهای جدید دانست. دورهای که دیگر به سوی پیروزی، فروپاشی فاشیسم و اشغالگری پیش خواهد رفت.
3 نظر شما در مورد دستگیریهای سیاسی که در شرق و شمال کردستان و همچنین اعتصابات هزاران نفری در زندانهای ترکیه چیست؟
اگر پروژههای اشغالگرانه را مورد توجه قرار دهیم، خواهیم دید که جنگ با جنبشهای آزادیخواه در اولویت پروژههایشان جای دارند. یعنی در برابر رهبری به وسیلهی ایزولاسیون، در برابر گریلا از طریق جنگ و در برابر خلق نیز به وسیلهی بازداشت، وحشتآفرینی، آسیمیلاسیون و شیوههای متنوع دیگر سرکوب را درپیش گرفتهاند. این از اصول ذهنیت فاشیسم میباشد که اگر کسی همفکر تو نباشد و نتوانی او را آسیمیله و همفکر خود گردانی تنها راه از میان برداشتن آن است. بر اساس پیروی از این ذهنیت، هزاران کرد قتلعام گردیدند. اما نهتنها از تعدادشان کاسته نشد بلکه سازماندهی و مبارزات آنان همچنان نیرومندتر و گسترش یافت. رژیم ترکیه و ایران در راستای تضعیف جنبش آزادیخواهی و ممانعت از فعالیتهای سیاسی و مدنی دستگیریهای گستردهی فعالین سیاسی و میهندوستان را در دستور کار خود قرار داده است. در رابطه با زندان ترکیه میتوان گفت به گفتهی خودشان سیصد هزار زندانی سیاسی در رابطه با PKK هماینک در زندانها هستند که جرم آنان تنها اصرار بر ارزشها و آرمانهایشان است. دشمنان تمام وقت با استفاده از ترویج اعتیاد در زندانها و یا به وسیلهی شکنجه و دیگر شیوههای جنگ ویژه سعی در به تسلیمیت واداشتن و یا تبدیل نمودن آنان به مهرههای خود دارند با اعدام و بازداشتهایی که انجام میشود به جامعه القاء میکنند که اگر کسی از محدودههای مقرر شده پا فراتر نهد او نیز به چنین سرنوشتی گرفتار خواهد آمد. دریغ از اینکه انسان مبارز با چنین شیوههایی زانو نخواهد زد و تسلیم نخواهد شد. در مورد خلق کرد نیز همواره شاهد بودیم که در طول تاریخ با قتلعامهای فراوانی روبه گشتهاند اما همچنان در تداوم راه آزادی مصمم و پایدار است. با وجود پرداخت هزینههای سنگین همچنان ارادهشان نیرومندتر گشته و تسلیمت را نیز نخواهند پذیرفت. به ویژه جوانان در این زمینه با دیدن این واقعیتها روزبهروز مصممتر و در برابر اشغالگری نیز جسورتر میگردند. به عنوان مثال در زندانهای ترکیه رفقایمان با سازماندهی خود، محور مقاومت را گستردهتر و نیرومندتر از قبل تداوم میبخشند. اعتصاباتی که هماکنون در زندانهای ترکیه شاهد آن هستیم در راستای کارزار «زمان، زمان آزدی است» بر همین مبنا و با هدف آزادی فیزیکی رهبر آپو انجام میشوند. چنین اعتصاباتی را در گذشته نیز شاهد بودیم که از نمونههای آن میتوان به اعتصابات زندانیان سیاسی برای شکستن انزوای رهبر آپو با پیشاهنگی لیلا گوون اشاره نمود که در انتها آن انزوای بر رهبری تا حدودی شکسته شد و دولت ترکیه را مجبور به عقبنشینی نمود. جایی که دشمن درصدد ترویج بیارادگی و تسلیمیت میباشد مقاومت و مبارزه عمیقتر میگردد. لازم است جوانان نیز چنین برداشتی از موضوع داشته باشند. هرچه بیشتر عقبنشینی کنیم به همان اندازه نیز بیشتر مورد هجوم قرار خواهیم گرفت و هرچه بیشتر از خود مقاومت نشان دهیم در فروپاشاندن سیستم فاشیسم و اشغالگر موفقتر عمل خواهیم نمود.
4 اخیرا کنگرهی ملی کردستان کنفرانسی برگزار نمود. به نظر شما اهمیت آن در چنین مقطعی چه میتواند باشد؟
ما فعالیتهای کنگرهی ملی را مهم میدانیم. لازم است به این نکته هم اشاره نمود که احزاب سیاسی موجود در کردستان با یکدیگر میانهی خوبی ندارند. دشمنان نیز میخواهند که از این آب گلآلود ماهی گرفته و نیروهای کمپرادور را سازماندهی نمایند. اما خلق کرد دارای یک روحیهی منسجم است. نیروهای وابسته به دشمن نیز علیه این اتحاد فعالیتهای خود را گسترش میدهد. ما جوانان بر این باوریم تا زمانی که میان خلق کرد اتحادی نیرومند برقرار نگردد و بر این اساس نیز گامی برداشته نشود در بیرون راندن اشغالگران و قطع ارتباط میان آنان و نیروهای وابسته به آن ناموفق خواهیم بود. جنبش ما به پیروزی بسیار نزدیک شده و اگر بخواهیم به پیروزی بزرگی دست یابیم، لازم است تمام احزاب با مسئولیتپذیری برخورد کنند. جنبش جوانان خود را در این قبال مسئول و موظف میداند و تمام جوانان کردستان نیز باید در این باره خود را مسئول دانسته و این راستا فعالیت و مبارزه کنند.
5 کارزار زمان، زمان آزادی است، امروز در چه وضعیتی است نتایج و همچنین پیوستن جوانان به این کارزار را چگونه ارزیابی میکنید؟ و اگر در آخر پیامی برای جوانان داشته باشید مایل به شنیدن آن هستیم.
کارزاری که با پیشاهنگی KCKو KJKو با شعار «علیه اشغالگری و انزوا زمان، زمان آزادی است» آغاز گردید اهمیت ویژهای دارد. KJK نیز در همین راستا کارزاری را با شعار « علیه نسلکشی زنان زمان دفاع از جامعهی آزاد است» آغاز نمود. جنبش جوانان نیز خود را به عنوان پیشاهنگ این کارزارها معرفی میکند. در گذشته نیز کارزارهای مهمی در هر چهار بخش کردستان از طرف جنبش جوانان انجام شده است. در غرب کردستان با شعار «ما پیروز خواهیم شد»، در شمال کردستان کارزارهایی که به نام انتقام سرخ انجام شدند و در جنوب کردستان کارزارهایی علیه تهاجمات صورت گرفته به هفتانین برگزار گردیدند و در شرق کردستان نیز کارزار «زمان، زمان گریلا شدن است» را شاهد بودیم. چنین کارزارهایی که در هر چهار سوی کردستان برگزار شدند باعث سازمانیابی جوانان و پیوستن جوانان به خط مقاومت و گسترش فعالیت جنبش شد. در انتها نیز با اعلام کارزار از طرف KCKو KJK فعالیت و پیشاهنگی جوانان به بالاترین سطح خود گسترش پیدا نمود و جوانان به نیروی محرکه این کارزار مبدل گشتند.
از طرف دیگر همانطور که در ابتدا گفته شد دیگر انزوای رهبری را نخواهیم پذیرفت. فاشیسم به بالاترین سطح خود رسیده، روزانه جوانان را به قتل میرسانند، زنان را مورد تجاوز قرار میدهند. انواع سیاستهای سرکوب و آسیمیلاسیون را بر خلق کرد تحمیل میکنند. بدین سبب ما بهعنوان جنبش جوانان نمیتوانیم که فقط نظارهگر این اوضاع باشیم. اشغالگری در کردستان را تهدید بزرگی علیه موجودیت خلق کرد میدانیم. جوانان همیشه در برابر هر اشغالگری به پاسخی به وضعیت موجود تبدیل شدهاند. امروزه نیز لازم است که در وضعیتی که در آن قرار داریم جوانان به پاسخ کوبندهای تبدیل شوند. میتوان با آموزش و سازماندهی خود این گام را برداشت. در برابر سیاستهای اشغالگرانه و آسیمیلاسیون به صفوف گریلا پیوسته و در برابر سرکوبهایی که بر جامعه روا میدارند خود را سازماندهی نمایند. باید این موضوع را درک نمود که ما جوانان کرد ناتوان نیستیم. میتوان مبارزه نمود و به سازمانیابی رسید. از همه مهمتر نیروهای گریلا را پشتیبان خود داریم. گریلا شدن آرزوی هر جوان کرد میباشد. جوانان به چه میزان در مسیر مقاومت و مبارزه فعال باشند میتوانند پاسخی در برابر وضعیت موجود باشند.
در همان حال میبینیم که KJK نیز کارزاری آغاز نمود زیرا اگر دقت شود میتوان دید که سیاستهای سرکوب ویژهای نیز علیه زنان تحمیل میشود. در کمال حیرت قتل، تجاوز و شکنجهی زنان عادی شده است و اینها هر روز تکرار میشوند. پس در این کارزار KJK خود را به عنوان نیروی مدافع زن معرفی نمود. در همان حال جنبش زنان جوان نیز کارزاری با شعار «میگوییم نه» را آغاز کردند. حال به چه نه میگوییم؟ در برابر فاشیسم، اشغالگری، قتلعام و سیاستهای سرکوب ویژهای که از ذهنیت مرسالاری سرچشمه میگیرند میگوییم نه! امروز زنان مورد تجاوز قرار گرفته و یا به شیوههای فجیعی به قتل رسانده میشوند و یا سربه نیست میگردند. پاسخ تمام این اعمال نه میباشد. البته که فقط گفتن نه کافی نمیباشد. KJK با اعلام کارزار خود، وظیفهی دفاع را به ما سپرد، به ویژه زنان جوان. به همین سبب در برابر مردسالاری میگوییم نه و خود را در برابر دفاع از زن و جامعه مسئول میدانیم. حال بزرگترین نیروی مدافع زن کیست؟ «YJASTAR, YPJ, HPJ, YJŞ»میباشند. یک زن با پیوستن به این نیروهها میتواند نقش خود را نیز در برابر جامعه ایفا نماید. در آخر نیز پیام ما برای زنان جوان و جوانان این است که ما بسیار به پیروزی نزدیک شدهایم. امید به پیروزی هیچگاه همانند هماکنون وجود نداشته است. اندیشهها و فلسفهی رهبر آپو در هیچ دورهای به مانند امروزه گسترش نیافته است و زنان دارای سازمانیابی پیشرفته نبودهاند. جوانان بیش از هر زمان دیگری به جنبش آزادی روی میآورند و اشغالگران نیز بیش از هر زمان دیگری ناتوان ماندهاند. اقدامی که بایست نمود روی آوردن و پیوستن به صفوف گریلا و مبارزه میباشد. بدین شیوه میتوان فاشیسم را شکست داده و سرزمینی آزاد به همراه رهبریای آزاد بنا نهاد.