رزرین کمانگر
این روزها بیش از هر زمان دیگری،شاهد تغییرات سریع السیر در خاورمیانه هستیم، تفاوتها میان راهکارها ما بین جامعه و حکومتها و نتایج حاصل و برآمده بارزتر و ملموستر از گذشته است. تفاوت ما بین « میهن دوستی» و «ملی گرایی»! شکست سیاستهای «جنسیت گرایانه» و موفقیت روزافزون مبارزات آزادیخواهانهی زنان، نشان داد که اگر {اقتدارگرایان} بگذارند، دردی که خاورمیانه بدان گرفتار آمده، لاعلاج نیست و در اصل این مردمان درد چشیده و زخم دیده هستند که می توانند درمان بیابند. درمانی نه تنها برای التیام زخمهای برآمده، بلکه برای صحت مادام العمر این سرزمین می باشد. این مقاله سعی بر تحلیل وضعیت موجود، و در عین حال به ضرورت و اهمیت گامهای دموکراسی خواهانهی خلق کورد می پردازد.
همانطور که می دانیم در چنددههی گذشته، جنگ هر بار در یک محدودهی جغرافیایی روی داد، پروسهی جنگی که از آن به عنوان جنگ جهانی سوم، یاد می کنیم. اگر چه گاها بازهی زمانی و موقعیت جغرافیایی متفاوت بود، اما تاثیرات جنگ، تنها بر آن موقعیت جغرافیایی محدود نمی ماند و کشورهای دیگر منطقه را نیز تحت تاثیر قرار می داد. بەعبارتی دیزاین نوین خاورمیانه، عبارت بود از جنگ منافع و قدرت که تا به امروز نیز ادامه دارد. جنگی که بیش از همه با منافع هژمونیک جهانی همخوانی دارد. منافعی که تعیین می کند، دولت-ملت های منطقه و سیستم سرمایه داری جهانی، کجا نظاره گر باشند و کجا تصمیم گیرنده. چه زمانی به اصطلاح از حمایت جامعه بگویند و چه زمانی قتلعامشان را به تماشا بنشینند. سیاستهای خارجی و داخلی دولتها نیز طبق این روند شکل گرفته. در جنگ میان ایران و اسراییل، در جنگهای داخلی سوریه و افغانستان و مشاهده کردیم که حتی دیپلماسیهای صورت گرفته،در راستای گسترش بخشیدن به دامنهی جنگ بوده و کمتر کشوری است که درگیر این جنگ نشده باشد. از سوی دیگر در طول سالهای گذشته، دولت-ملتهای منطقه نیز گامی فراتر از «تکرار مکررات» برنداشتهاند، بەعبارتی همگی در حال خدمت به نظامی بودند که میتواند آنان را حذف نماید. همچنین طی سیاستهای غلط و نابجای حاکمیتها، شکاف ما بین دولت و جامعه روز به روز بیشتر شد و این بزرگترین نقطه ضعف حاکمیتها بود. اینکه حکومت صدام و بشار اسد، از هم فروپاشید، و خامنهای همچون سری بی بدن، در حال دست و پا زدن است و سرگردان در میان سیاستهای غلطش، میچرخد، درواقع ماحصل همان شکافی است که با جامعه ایجاد نمودند. قتل عام خلق علوی و دورزی در سوریه، اعدام های بی شمار در ایران، جنگ ویژه علیه فعالیتهای آزادیخواهانهی خلق کورد در ترکیه از سوی برخی جناحهای ترکیه در طول هفتههای گذشته، دقیقا به آن معناست که کثرت و تفاوت مانعی عظیم در برابر انحصار دولت-ملتهاست. از سوی دیگر، مشاهده میکنیم وضعیت دولت-ملتهای نیز با ثبات نیست، زیرا که موجودیت دولت-ملتها در حال حاضر به منفعت سیستم جهانی نیست، چە تضاد روشن و بارزی! دولت-ملتی که در پرتگاه نابودی قرار دارد، فشارها را بر جامعه بیشتر و بیشتر می نماید، در واقع باید گفت، مرگ هر عضوی از جامعه، یعنی یک قدم نزدیک تر شدن حاکمیتها به مرگ زود رس! چنانچه مشاهده می کنیم، این جنگ نه تنها تا تسلیمتکامل جمهوری اسلامی و از حالت تهدید خارج نمودن دوستان استراتژیکش خواهد بود.
تا به اینجا، از سیاستهای نیروهای اقتدارگرا سخن به میان آمد، اما در طول چندسال گذشته، مقاومت نیروهای مردمی و مبارزات آنان در عرصههای مختلف و در راس آنان خلق کورد، فاکتوری تعیین کننده و تغییردهنده در منطقه و خاورمیانه بود. رهبر آپو در دفاعیات خویش بیان می دارد« جامعهی دموکراتیک، گره گشاترین و توسعهدهندهترین نوع جامعه است»، تلاش خلق کورد برای دموکراتیزه نمودن جامعه و همزیستی مسالمت آمیز خلقها، مبارزه برای آزادی زنان و برقراری صلح، نه تنها در کوردستان، بلکه در سطح خاورمیانه و ایران، مرحلهای تاریخی را رقم زد که در آن دموکراسی و غنای فرهنگی را پررنگ تر و اقتدارگرایی را کمرنگ تر سازد. ۵۲ سال مقاومت و مبارزهی جنبش آپویی، به منظور ایجاد بستری از همبستگی غنای فرهنگی و ملی، علی رغم همهی تفاوتها صورت گرفت تا موجب ایجاد صلح گردد. مشاهده می کنیم، دانههای صلحی که ۵۲ سال قبل کاشته شد، در طول سالها، با مقاومت در برابر تندبادهای جنسیت گرایی، ملی گرایی و دین گرایی، سرخم نکرده، رشد کرده و حال به ثمر رسیده است. خلق کورد در طول این مدت، سعی برآن داشت که با فعالیتهای دموکراسی خواهانهی خود، توانانی و قابلیت خویش را در زمینهی حل مسائل سیاسی،اجتماعی را نشان دهد و تا حد بسیاری نیز به اهداف شان نزدیک شدند. چند ماه گذشته در حالی که آتش جنگ در خاورمیانه، برافروخته تر از همیشه دامان جامعه را گرفته بود، رهبر آپو از پروسهی «صلح و جامعهی دموکراتیک» سخن به میان آورد. بەعبارتی آنجا که راهکارهای نزاع جویانهی دولتمردان، جان جامعه را گرفته، از برقراری روابط صلح طلبانهی جامعه به پیشاهنگی زنان تاکید می ورزد. پروسهای که جامعه را نیرومندتر ساخته و حکومت را مجبور به گام برداشتن در راستای ایجاد تغییر و تحول! درطول سالهای گذشته علی رغم اینکه روابط دیپلماتیک دولتها خشونت برانگیز بود، اما خلق کورد با تکیه بر اندیشهی آپویی از روابط دیپلماتیکی سخن گفت که در آینده صلح را به ارمغان بیاورند. بەعبارتی گام های برداشته شده از سوی جنبش آپویی، درواقع یعنی اصرار بر صلح، بر مبنای به رسمیت شناختن حق و حقوق سیاسی و قانونی شان. خلق کورد در طی چند مرحله نشان داد که می توان نهاد و روابط دیپلماتیک را نیز دموکراتیک نمود. پیشاهنگی رادیکال خلق کورد برای پیشبرد پروسهی « صلح و جامعهی دموکراتیک» در ترکیه، ماحصل تجارب چندسالهی جنبش آپویی در عرصههای گوناگون و توانایی دفاع از دستاوردهایش است. رهبر آپو در دفاعیات خویش می گوید:« ترک گرایی، به نام خویش نه یارای جنگیدن داردو نه می تواند صلح نماید»، یعنی سیاستهای ملی گرایانه در هر صورت محکوم به شکست است، اگر روابط فراتر از فرآيند سودآوردی گردد، می تواند دربرگیرندهتر باشد. همین که مبارزات خلق کورد، محدود به کوردستان، منطقه و خاورمیانه نماند، و بعدی جهانی به خود گرفت، بدان معناست که روابط دموکراتیک خلق کورد، گستردهتر از منافع محدود به یک ملت و یک آیین ست. پس روابط دموکراتیک خلق کورد با ملل دیگر، دارای بک گراوندی تاریخی است که دستاوردهای بسیاری خلق نموده است، دستاوردهایی که مستلزم حفاظت و صیانت هستند. و فراموش نکنیم خلقی که توان دفاع از خود را داشته باشد، قربانی روابط سیاسی و دیپلماسی دولت-ملتها نمی شود.
آنچه بر زنان گذشت…
شاید بارها این جمله به گوشمان خورده باشد که قربانیان اصلی جنگها زنان و کودکان هستند، چرا که زنان و کودکان هیچگاه خواهان ایجاد جنگ نبودهاند و می دانند بر سر سفرهی جنگ، آنان جزو اولین کسانی هستند که چاقو می خورند. زنانیکه هیچگاه حاضر نبوده اند از بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند، زیرا که هر دو از یک ذهنیت نشات می گیرند. پس می توان گفت که مطالبات زنان هیچ سنخیتی با اهداف جنگ سیستمهای مردسالار ندارد. در جنگ ۱۲ روزهی اسراییل و ایران، آمار قتل زنان اعم از قتلهای خانوادگی، اعدام و … بیشتر گشت. وضعیت اقتصادی بدتر گردید و این موضوع زنان را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد. بعبارتی بحرانهای اجتماعی در مواقع جنگی برجستهتر از گذشته می شوند. اما سوال اساسی اینجاست چگونه می توان از شدت و حدت این بحرانها کاست؟ چه راهکارهایی می توان ارائه داد که زنان قربانی نشوند؟ بار دیگر به مبارزات زنان در جنبش آپویی اشاره می نمایم. در مراحل مختلف از مبارزات این جنبش، پیشاهنگی بارز زنان به چشم می خورد. بەعبارتی بنا بر نیاز و مطالبات زنان، مبارزه نیز فرم خاصی به خود می گیرد. حضور پررنگ زنان در امور سیاسی، فرماندهی زنان در حوزههای نظامی، سازمان یافتگی زنان و آموزش آنان و در نهایت ایجاد علمی مختص به زنان،دستاوردهای عظیمی است که موجب ایجاد خودباوری در زنان گشته است. سالها آموزش زنان موجب گردید تا سیاست را از انحصار دولتمردان خارج سازند و این حوزه را دموکراتیک نمایند. نظام ریاست مشترک و حضور پررنگ زنان در مجلس احزاب و سازمانها نمونهی بارز از تلاش بی وقفهی زنان در این حوزه است. از سوی دیگر، ایجاد نیروهای دفاع مشروع در جامعه و بویژه زنان، موجب گردید که زنان در برابر حملات نظامی نیروهایی همچون داعش، از خود دفاع نمایند. بەعبارتی در پروسه ی جنگ، آنجا که زنان سازمانیافتهتر عمل می نمایند و از آموزشهای گوناگون بهره مند گشتهاند، نه تنها قربانی سیاستهای سیستم مردسالار نگشته، بلکه با دفاع از خود، سعی در تغییر سیستم دارند. آنان در این مرحله پیشاهنگان برقراری صلح گشتهاند. زیرا به خوبی می دانند برقراری صلح، تلاش بی رقفه از سوی نیروهای دموکراتیک جامعه را خواهان است. مشاهده می کنیم، سازمان دهی، آموزش مستمر و برقراری روابط دموکراتیک تا چه اندازه بر وضعیت زنان تاثیر مستقیم می گذارد. بەهمان اندازه اگر در جایی زنان خود را سازماندهی نکرده باشند و توان دفاع از خود را نداشته باشند، حاکمیتها نیز سیاستهای زن ستیزانهشان را عملی میسازند. پس هدف اول از آموزش و سازماندهی زنان این است که آنان دیگر قربانی جنگ نشوند، بلکه به مانعی در مقابل جنگهای طرفین اقتدارگرا مبدل شوند. کما اینکه زنان کورد نشان دادند که پیام آور صلح در کوردستان و خاورمیانه خواهند شد. بەهمان اندازه که زن و زندگی آزاد، واقعیتهای اجتماعی بی پایان هستد، بەهمان اندازه نیز مسالهی صلح، فراملیتی است. مسالهای که با آزادی زنان میسر می گردد، و زنان میتوانند آن را ارتقا دهند. هم اکنون خاورمیانه به نفسی تازه نیاز دارد، و پروسهای کە رهبر آپو آن را آغاز نمود، می تواند این نفس را به خاورمیانه ببخشد.