بهار اورین
اگر در معنایی کلی فرهنگ را بهعنوان ارزشها، اندوختهها و دستاوردهای فکری، هنری، مادی و معنوی یک ملت در سیر تاریخی تعریف نماییم که دارای عناصر معنایی، اخلاقی و ذهنیتی است بیگمان زبان به عنوان عنصر اصلی در مقولهی فرهنگ و جزء لاینفک آن است و فرهنگ بدون زبان امکانپذیر نیست و بلاشک غنا و تنوع زبان دال بر تکامل فرهنگی مردم است. زبان نقش مهمی در حیات جامعهی انسانی بر عهده دارد و تجسم خصلت جامع فرهنگ میباشد. بنابراین نمیتوان تاریخ فرهنگ هیچ ملتی را از تاریخ زبان آن ملت جدا نمود.
با تقسیم کردستان در میان دولت-ملتهای خودکامه زبان و فرهنگ غنی و کهن کردها از سوی این دولتها مورد انکار و ذوبشدگی قرار گرفت. دولتهای ایران، ترکیه، سوریه و عراق علاوه بر قتلعام کردها و سرکوب و اعمال شدید خشونت علیه آنان، استحالهی فرهنگی را در راس سیاستهای انکارگرایانهی خود قرار دادند. بهگونهای که حق آموزش به زبان کردی بهطور کلی سلب گردید و کردها در هر بخش کردستان مجبور بودند با زبان مسلط و رسمی دولت آموزش و تکلم یابند. جدای از تاثیرات روانشناختی و جامعهشناختی منفی، این سیاست پلید در واقع روشی برای سوق دادن کردها بهسوی از خودبیگانگی بود. یکی از نهادهای رسمی پیشبرد این سیاستها نظام آموزشی رسمی است. نظامی که سرتاپا مکان شستشوی مغزی و هویتزدایی است. هر چند در این راستا تا حدودی هم به موفقیت دست یافتند. در شرق کردستان در میان جامعهی کرد طبقات و اقشاری وجود دارد که تکلم و فراگیری زبان فارسی را برای خود به عنوان یک امتیاز دیده و حتی کودکان خود را در سنین پایین ابتدا با زبان فارسی آشنا میکنند. البته این موضوعی تراژدیک و محصول نسلکشی فرهنگی عمیقی است که این بخش از جامعهی کرد بدون متوجه شدن عمق مسئله، در این موقعیت و شرایط قرار گرفتهاند. در حالی که اگر به حقیقت کرد و کردستان واقف بود بیگمان خواهیم دید که این دولتها بهشیوهای ظریف و نرم در تلاش برای نابودی تدریجی کردها از طریق نابودی فرهنگ و هنر جامعهی کرد هستند. در حقیقت بیگانگی با زبان مادری و فرهنگ کردی خود راهی بهسوی نابودی هویت ملی است.
افراد بسیاری در مورد غنای زبان کردی سخن میگویند لیکن در عالم واقع مشکلات بسیاری در ارتباط با زبان کردی وجود دارد. بهدلیل فقدان آموزش زبان کردی در مدارس و دانشگاهها و هجوم زبانهای دیگری از طریق آثار فرهنگی و تکنولوژیک و رسانهای زبان کردی با تهدید جدی روبهرو است. با تامل و تحقیق در مورد غنا و توانایی زبان کردی به این واقعیت پی خواهیم برد که زبان کردی هیچگاه خصلتی تهاجمی و قدرتمحور نداشته و برعکس دارای ویژگیهای احساسی و تساهلمدارانه بوده و هرگز زبان قدرت و تمرکزگرایی نبوده است. یکی دیگر از مشکلات در ارتباط با زبان کردی عدم وجود آموزش آکادمیک آن و مراکز و سازمانهای مرتبط با حفظ و تقویت آن است که موجب عدم توانایی در نوسازی و ترمیم زبان کردی شده است. با توجه به وجود امکانات و فرصتهای علمی و پژوهشی روشنفکران کرد لازم است این فعالیتها به بخش مهمی از امور آنان تبدیل گردد.
یکی از نهادهای مهم دیگری که دولت از طریق آن درصدد ذوب فرهنگی است، رسانههای متعلق به آن است. در کنار تلاش برای مستحیل نمودن زبانهای مختلف در زبان فارسی، رسانههای دولتی ایران کانونی بوده جهت تحقیر و توهین خلقها و لهجههای مختلف آن. بارها در رسانههای ایران به پوششهای بومی ملتها و لهجههای زبانی آنان که بخش لاینفک فرهنگ آنان است، مورد اهانت قرار گرفته است. هر چند این رویکرد زشت و غیراخلاقی همواره مورد انتقاد قرار گرفته، اما این رفتارها همچنان ادامه دارد و بخش مهمی از سیاستهای نادیدهانگاری فرهنگی در ایران است.
جامعهی ایران متشکل از اقوام و فرهنگهای متفاوت با زبان و لهجههای مختلف است. حکومت استبدادی ایران این غنای فرهنگی و زبانی را هیچگاه نه به عنوان فرصت بلکه تهدیدی برای خود قلمداد نموده است. بنابراین همواره تلاش نموده مانعی در برابر فعالیتهای فرهنگی و هنری خلقها و تنوعات فرهنگی شده و هر یک از این فعالیتها را تحت عناوینی که خود ابداع و اختراع نموده به اقدام علیه امنیت ایران، محاربه و دهها عنوان دیگر تعبیر و فعالین هنری و فرهنگی را به زندان انداخته که نمونهی بارز آن زهرا محمدی مدرس زبان کردی در کردستان است که با حکم ۵ سال زندان روبهرو شده است. زیرا با نگاهی به کارنامهی ایران در رابطه با تنوعات هویتی و بهویژه کردها خواهیم دید که کرد بودن در ایران و هر فعالیتی در ارتباط با کردها جرم محسوب میشود و دولت هر فعالیت سیاسی را بهعنوان جرم تعریف و احکام سنگینی صادر میکند.
سرزمینی که این چنین دارای تنوع و تکثر است متاسفانه با دیدگاهها و رویکردهای مرکزگرا و تکگرا فرهنگ و ارزشهای فرهنگی جوامع ایران را دچار اضمحلال فرهنگی و زبانی نموده است. همچنان که حق حیات برای تمامی مردمان است؛ تنوعات فرهنگی هم از ضروریات زندگی اجتماعی کنونی است و نمیتوان از آن چشمپوشی نمود. روز ۲۱ فوریه، روز جهانی زبان مادری است. بنابراین کردها که از خلقهای کهن و با پیشینهی تاریخی و فرهنگی عمیق در خاورمیانه محسوب میگردند لازم است در برابر سیاستهای ذوب فرهنگ و زبان هشیار و آگاه باشند. در شرایطی که کردستان در چنبرهی دولتهای اشغالگر قرار دارد و کشتار و قتلعام کردها در صدسال اخیر در دستور کار دولتهای منطقه و فرامنطقه قرار دارد تا علاوه بر نسلکشی فیزیکی کردها را از تیغ نسلکشی فرهنگی نیز عبور دهند که زبان در راس این موضوع قرار دارد، بایستی مبارزهای همهجانبه در راستای حفظ ارزشهای فرهنگی و هنری کردستان نمود. در انتها باید گفت اگر اراده و عزم حفظ زبان از یک جامعه رخت بربندد، دیری نمیپاید که خود زبان روبه نابودی رود.