دیانا اورین 
در میان انبوه مشکلات اقتصادی من جمله تورم، رکود اقتصادی و فقر، نابرابری و تبعیض، در آغاز سال جدید سیل و آبگرفتگی در بسیاری از شهرهای ایران مصائب مردم را دوچندان نمود. آیینه ناکارآمدی، ضعف و عدم کفایت دولت و حکومت ایران را می‌توان در وضعیت مردم سیل‌زده مشاهده نمود. با وجود مشخص بودن شهرها و مناطقی که هر سال دچار سیلاب می‌شوند، دولت تاکنون جهت پیشگیری و اتخاذ تدابیر لازم برای جلوگیری از وارد آمدن خسارت، اقدامی ننموده است. علاوه بر عوامل انسانی، عدم اتخاذ راهکارهای سازنده موجب شده تا با وقوع هر سیل و زلزله‌ای سوای تلفات جانی، انواع مسائل دیگر سربرآورند.
بحران سیل در روزهای اخیر بسیاری از شهرهای ایران و روژهلات کردستان به ویژه خوزستان، گلستان، لرستان و کرماشان را دربر گرفته و متاسفانه باعث ویرانی‌های فراوان شده است. علاوه بر تلفات انسانی و زیر آب رفتن روستاها و شهرها، بسیاری از زمین‌های کشاورزی و آثارهای تاریخی از سیل ویرانگر مصون نمانده‌اند. بحران سیل در ایران باعث خسارت‌های مالی فراوان شده و بسیاری از واحدهای تولیدی و اقتصادی را نیز تحت تاثیر قرار داده و مسبب مختل شدن درآمد و منبع معیشتی مردم شده است. با بروز هر یک از این مسائل در ایران نقش دولت در کمک و امدادرسانی به مردم بسیار ضعیف، بی‌نظم و بی‌برنامه است و باز هم این مردم هستند که با آگاهی از وظایف انسانی و وجدانی خود به داد یکدیگر می‌رسند. اولین کسانی که در یاری رساندن به مردم سیل زده در استان‌های گلستان داوطلبانه اقدام نمودند، مردم زلزله زده‌ی کرماشان بودند که با وجود همه مشکلاتی که خود با آن دست به گریبانند به کمک هم میهنان خود شتافتند. مردم کرماشان با گذشت بیش از یک سال و اندی از وقوع زلزله هنوز هم در بدترین شرایط ممکن زندگی می‌کنند. زمانی که درد و تالمات روحی آنان التیام نیافته، سیل و آبگرفتکی مسائل و مشکلات آنان را دوچندان نمود. بی‌خانمانی و تشدید فقر بر روح و روان آسیب دیدگان نیز تاثیر سوئی گذاشته، به گونه‌ای که میزان خودکشی در میان مردم کرماشان در یک‌سال اخیر افزایش یافته است. بدون شک یکی از پیامدهای ناگوار بحران‌های اجتماعی و طبیعی افزایش آمار خودکشی است. یکی از فاکتورهای مهمی که می‌بایست در سوانح و بلایای طبیعی مورد توجه قرار داد، اهمیت دادن به وضعیت روحی و عاطفی آسیب دیدگان است که متاسفانه در مورد تمامی رویدادها به این موضوع توجهی نمی‌شود.
در چنین شرایط اسفباری چالش و تضادها میان دولت و حکومت جای تامل دارد. هر یک از نهادها به جای بسیج شدن در یاری رسانی به مردم، دیگری را در کوتاهی نمودن امدادرسانی مقصر قلمداد می‌نمایند. در تمامی سال‌های حاکمیت ولایت فقیه و در هر پروسه بحرانی این مردم هستند که هزینه‌ی سنگین مشکلات را می‌پردازند. در میان این وضعیت اضطراری و مسدود شدن بسیاری از راه‌های ارتباطی روستاها و شهرها، جواد ظریف وزیر خارجه ایران تحریمات آمریکا را بهانه‌ای برای عدم امکان رسیدگی به مشکلات سیل‌زدگان می‌داند. تقابل و ستیزه جویی با دنیا که یکی از رویه‌ و سیاست‌های رژیم ایران در طول این سال‌ها بوده موجب شده کمک‌رسانی از سوی بسیاری از کشورها دیگر صورت نگیرد. کمک‌های صورت گرفته نیز به طور کامل در اختیار مردم قرار نمی‌گیرد و جای تعجب هم نیست چرا که دولت‌مداران ایران دغدغه حل مسائل و کاستن بار مشکلات مردم را ندارند. اختصاص بیش از نیمی از بودجه کشور به سپاه پاسداران (بازوی نظامی و ایدئولوژیک ولایت فقیه) اثباتی بر این واقعیت است. رژیم ایران در صدد است نفوذ خود را در کشورهای همسایه از طریق صرف بودجه‌های کلان مستحکم نماید تا بدین گونه قدرت خود را در منطقه تثبیت و از جلب توجه به مسائل داخلی بکاهد.
تضعیف پایه‌های رژیم ایران را می‌توان از وضعیت کائوتیک موجود مشاهده نمود. علاوه بر بحران اقتصادی و بن‌بست سیاسی، افزایش آسیب‌های اجتماعی در کنار مسائل زیست‌محیطی از جمله خشک‌سالی، کم‌آبی و آلودگی هوا از علائم نفس‌های پایانی رژیم ایران است. در سال‌های اخیر اعتراضات مردم نسبت به عملکرد راس حکومت و بی‌اعتنایی آنان در برابر مسائل مردم، بی‌اعتمادی مردم را نسبت به دولت عمیق‌تر و فاصله مردم از حکومت را بیشتر نموده است. با فشرده شدن دور تحریمات آمریکا می‌توان گفت سال دشوار و حساسی در پیش روی ایران قرار دارد. عدم توجه به نیازها و مطالبات مردم، دولت را در قبال هر گونه تهاجمات خارجی تضعیف خواهد نمود. دادن وعده و تاکید بر نقش مردم در شرایط بحرانی و دعوت مردم به ریاضت و حفظ وحدت ملی و در کنار آن عدم حمایت مردم در وضعیت حاد باعث ناامیدی مردم شده و مردم دیگر امیدی به وعده‌هایی که هیچ‌گاه عملی نمی‌شوند ندارند. رژیمی که مردم آن از ثروت‌ها و منابع سرزمین خود محرومند و جور انحصارطلبی و قدرت نمایی حکومت را می‌کشند، هیچ گاه مشروعیت ندارد. بدون شک چنین حکومتی که مشروعیت خود را نزد مردم از دست داده باشد، دیر یا زود با کوچکترین جرقه‌ای فروخواهد پاشید. جامعه متعلق مردم است، با این وجود مردم در میان گرداب مسائل محصورند و سرعت حل مشکلات آنان بسیار کند است. تداوم چنین رویکردی از سوی رژیم و نبود همدردی و یاری رساندن به مردم در مورد تمامی معضلات، در نهایت باعث طغیان خشم عمومی خواهد شد. دولت دیگر توانایی کنترل هیچ خیزشی را نخواهد داشت چرا که جامعه ایران دیگر تاب تحمل بحران‌ها را نداشته و خواهان جامعه‌ای آزاد با رفاه و عدالت اجتماعی و امنیت هستند.