مصاحبە مجلە آلترناتیو با عضو کوردیناسیون حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک)، ریزان جاوید
روابط ایران و آمریکا
آلترناتیو: مشکل بین آمریکا و ایران از کجا آغاز شده و چرا طرفین تا به این حد این مذاکرات را تاریخی ميبینند؟
روابط میان ایران با دول غرب بهویژه ایران و آمریکا قدمت دیرینهای دارد. موقعیت استراتژیک ایران در خاورمیانه و همچنین اهمیت این کشور در توازنات سیاسی منطقهای و جهانی موجب شده که رقابتی ایدئولوژیک ـ سیاسی و اقتصادی بر سر این کشور میان بلوکهای شرق و غرب دنیا بوجود آید. نميتوان چنین وضعیتی را تنها به مرحله کنونی نسبت داده و محدود نمود. نمونه چنین برخوردهایی را در طول تاریخ به دفعات ميتوان مشاهده نمود. نزاع میان بلوکهای جهانی بر سر تداوم منافع در ایران، بارها به جنگ، توافقات پنهانی و علنی میان این نیروها منجر گشته و این موضوع تا بحال نیز ادامه دارد. ممکن است گاها توازنات قدرت به نفع یکی و ضعف دیگری منجرشده باشد، اما اکثرا و بویژه در دویست سال اخیر شاهد توافقات میان این بلوکها بر سر ایران بودهایم. پس از جنگ جهانی اول و در طی جنگ دوم جهانی تا روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران، حاکمیت بر ایران را بیشتر جناح غربی به پیشتازی انگلیس و آمریکا در دست داشتند. در این مقاطع دولت و کشور ایران به مرکزی اساسی برای پیشبرد منافع و اجرای سیاستهای انگیس و آمریکا در سطح منطقهای مبدل گشت. مرکزی که کلیهی فعالیتهای سیاسی، دیپلماتیک، استخباراتی، اقتصادی و حتی نظامی در آن طرحریزی و عملی ميگشت. همچنین مرکزی اساسی جهت حفاظت از اسرائیل و منافع آن بود و حتی جهت عملی سازی این نقش، مسلح نمودن آن به تاسیسات اتمی نیز در این کشور در برنامه کاری نیروهای غربی و بویژه آمریکا قرار گرفت. پروژه اتمی در ایران بدینگونه آغاز گردید. اما نميتوان گفت که در ایران آن دوران تنها نیروهای غربی حاکم بودند، چرا که دولتهایی همچون چین و بویژه روسیه نیز در این کشور، از سرمایهگذاريهای هنگفت سیاسی ـ اقتصادی برخوردار بودند.
با رويکار آمدن جمهوری اسلامی ایران و رویکرد متفاوتتر از گذشته حکومت جدید، توازنات شكل گرفتهی سابق نیز از میان رفت. حکومت جدید که با اهداف ایدئولوژیکی در منطقه آغاز به کار کرد، علی رغم سردادن شعار (نه شرقی ـ نه غربی)، برنامه و اهداف ایدئولوژیک ـ سیاسی خود را همیشه متکی بر یکی از جناحهای سیاسی پیشبرد داده است. بنابراین هیچگاه نميتوان گفت که حکومت جمهوری اسلامی ایران از استقلالی سیاسی برخوردار بوده است. هرازگاهی که چنین دیدگاهی در ایران حاکم ميشد، چه در دوره پهلوی و چه در دوره جمهوری اسلامی، از جانب نیروهای خارجی با سیاست تنبیه مواجه شده و دوباره مجبور به جایگیری در یکی از جناحها گشته. بطور کلی می توان گفت که نزاع میان ایران و نیروهای غربی و بویژه آمریکا، در همین مورد بوده و دیگر مسائل کاملا مسائلی حاشیهای ميباشند. بالاخص پس از مداخلاتی که با هدف چارهیابی معضلات نظام غرب از طرف آمریکا و متفقانش در خاورمیانه صورت گرفت، در مرحله کنونی جناح بنديها به درجه بالایی از اهمیت دست یافته و نیروها جهت وسعت بخشیدن به گسترهی جناح خویش، درصدد تسلیمگیری نیروهای جناح مقابل و یا نیروهایی هستند که تا کنون در یكی از جناحین جای نگرفتهاند.
آلترناتیو: چه شرایطی بعد از 34 سال بستر روابط ایران و آمریکا را آماده نمود؟
همچنانکه ميدانید پس از رويکار آمدن جمهوری اسلامی ایران، این حکومت سیاست و ایدئولوژی نظام خویش را بر مبنای دشمنی و مخالفت با آمریکا ـ انگلیس و اسرائیل شکل داده و از طریق استفاده از نیروهایی مشابه در سطح منطقهای رفته رفته به نیرویی ایدئولوژیک ـ هژمون مبدل گشت. در طرف مقابل یعنی در جناح آمریکا و اسرائیل نیز اوضاع به همین منوال پیشرفت کرده و بویژه دولت اسرائیل مهمترین و بزرگترین تهدید علیه خود را جمهوری اسلامی خواند. پس از سالها نزاع سیاسی و جنگهایی که بیشتر در عرصههای سیاسی، اقتصادی، استخباراتی، فرهنگی و… در جریان بود، طی مداخلاتی که از جانب دولتهای غربی در خاورمیانه صورت گرفت، حملاتی علیه مواضع و سنگرهای جمهوری اسلامی در آن سوی مرزهای ایران شکل گرفت. جنگهایی که در افغانستان، پاکستان، عراق و از همه مهمتر جنگی که اخیرا در سوریه در جریان است، از قبیل جنگهایی بودند که در آن برخی نیروهای متفق ایران مورد هدف قرار داده شدند. البته که دولت ایران هم در این میان به دنبال کسب مواضع و سنگرهای جدیدی در منطقه بوده و تا حدی این دولت نیز به زعم خویش دستاوردهایی داشته است. بحران کنونی در سوریه را طی مرحله گذشته، ميتوان به عنوان نقطه اوج این نزاع ارزیابی نمود. هر چند برخيها بر این اعتقادند که هنوز مداخلاتی علیه ایران انجام نگرفته، اما برخلاف این نظرات مداخلات علیه ایران به شکلی گسترده در حال اجراست. این مداخلات از طرفی با ضعیف سازی نیروهای متفق با ایران در حال اجراست و از طرفی نیز انحصارات اقتصادی ـ سیاسی مستقیمی علیه حکومت ایران اجرا شد که برای حکومت بسیار زیانبار بوده است. همانگونه که گفتیم بحران سوریه و تلاشهای ایران و روسیه جهت حمایت از دولت اسد و جنگ مستقیم آنان با نیروهای مخالف نظام در سوریه، تا به حال توانسته که از پیشبرد مداخلات جلوگیری نماید. پس از معضلی که بر سر مسئله بکارگیری سلاح شیمیایی در سوریه به میان، مذاکراتی میان روسیه و آمریکا جهت حل مسائل سوریه انجام گرفت. این مذاکرات موجب شد که بار دیگر آمریکا و ایران نیز جهت حل مسائل مابینشان دور جدیدی از مذاکرات را آغاز نمایند. تهدیدات متقابل و جنگی که در منطقه در همه عرصههای نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و … میان این نیروها در جریان است را ميتوان یکی از عوامل مهم جهت بسترسازی برای این مذاکرات ارزیابی نمود. هر چند هم دولت ایران و هم نیروهای غربی سعی بر این دارند که انتخابات اخیر ریاست جمهوری را بسترساز این مذاکرات نشان دهند، اما عليرغم اهداف جناح اعتدال در دوران گذشته مبنی بر مشارکت ایران در چرخه بازار جهانی، این موضوع در پیشبرد این مذاکرات نقش بسزایی را ایفا نکرده است. زیرا همانگونه که در رسانههای دنیا نیز منعكس شد، این مذاکرات در دوران ریاست جمهوری احمدينژاد آغاز شده بود که در آن دوران این مذاکرات چندان موفقیتآمیز نبود. نکته حائز اهمیت این است که مذاکرات میان آمریکا و ایران، مستقیما با مبادی جمهوری اسلامی ارتباط داشته و در محدوده اختیارات جناحهای داخلی این کشور نیست و با کلیت نظام در ارتباط است.
آلترناتیو: مسائل هستهای ایران تا چه حد در پیشبرد این مذاکرات دخیل بود؟
ببینید، همچنانکه قبلا هم بیان کردیم، مسئله هستهای ایران در حاشیه مسائل اساسيای چون منافع کلان آمریکا و غرب قرار دارد. هیچ جناحی خواهان برخورداری جناح مخالف خود از سلاح هستهای نیست. اما به شرط حل اختلافات کلان میان ایران و آمریکا، مسئله هستهای ایران چندان اهمیتی را نخواهد داشت. مسئله همسو بودن و یا نبودن نظام ایران با سیاستهای غرب و بویژه آمریکا است. اگر نظام ایران همچون دوران پهلوی و یا در قالبی مشابه به حفظ منافع آمریکا بپردازد، برنامه ناتمام هستهای ایران به اضافه کلاهکهای هستهای را آمریکا خود تقدیم ایران خواهد کرد.
آلترناتیو: در این صورت ایران با چه تغییراتی در سطح داخلی و خارجی روبرو خواهد بود؟
بدون شک تغییراتی جدی صورت خواهد گرفت. همین که دو دولت راضی به مذاکره شده و این مذاکرات را تا به این حد پیشبرد دادهاند، خود تغییری اندک نیست. چرا که همانگونه که گفتیم جمهوری اسلامی ایران موجودیت خود را بر مبنای دشمنی با نظام غرب و بویژه اسرائیل بنا نهاده و اسرائیل نیز ایران را بزرگترین تهدید و دشمن قلمداد ميكند. از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران، این دولتها شیاطین خطرناکی بودند که همیشه برای موجودیت نظام مخاطره ایجاد کردهاند. لذا نشست با چنین نیروهایی نميتواند تنها تغییر سیاسی اندکی به حساب آید. این تغییرات تا چه حد توانایی ممانعت از مداخلات خارجی علیه ایران را دارا بوده، موضوعی است که بیشتر در آینده روشن خواهد شد. در این مرحله حساس تاریخی امری که همه نیروهای منطقهای و جهانی محکوم آنند، اینست که همه نیروها، دولتها و حتی احزاب مجبور به مطابقت خویش با تحولاتی هستند که هماکنون در حال شکلگیری است.
در سطح روابط خارجی همانگونه که در حال حاضر در جریان است، دولت ایران سعی خواهد نمود که تا نهایت، از بستر موجود استفاده نموده، انحصارات اقتصادی ـ سیاسی موجود را کاهش داده، تجدید قوا نموده و امتیازات بیشتری از جناحین جهانی کسب نماید. مسئولین نظام سعی خواهند کرد که با مد نظر قرار دادن تضادهای کنونی میان آمریکا و روسیه جهت حفظ موجودیت خود بهرهبرداری نمایند. بعید نیست که طی این مذاکرات جمهوری اسلامی ایران، تغییر جناح داده حتی در جناح آمریکا ـ اسرائیل جای بگیرد. احتمال دارد که ایران یا اهداف ایدئولوژیک خویش مبنی بر تشکیل هلال شیعه در خاورمیانه را با پروژه مداخلات خاورمیانهي آمریکا و غرب مطابقت دهد و یا به شعار «تداوم قدرت از دین مهمتر است» دست یابد.
در سطح داخلی نظام جمهوری اسلامی، با مسائل حادی روبروست که اساسا خود بانی آن ميباشد. مسائل حادی که هر یک از آنها، خود ميتواند بسترساز مداخلات خارجی شود. نباید فراموش کرد که یکی از تاکتیکهای نوین آمریکا و دولتهای غربی سوءاستفاده از مسائل داخلی کشورها می باشد. در این مورد نمونههای بسیاری وجود دارد. کم نیستند کشورهایی که در آن مسائل داخلی موجب مداخلات خارجی شدهاند. این موضوع را در طول دو سال گذشته در بسیاری از کشورهای عربی شاهد بودیم. در ایران کنونی مسائل حادی همچون، مسائل حقوق بشر، مسائل مربوط به خلقها و هویتهای متفاوت در این کشور، مسائل اقتصاد و تورم غیرقابل انتظار، رشد غیرقابل کنترل بیکاری، مسائل مربوط به آزادی بیان و اندیشه و تلی از مسائل اجتماعی که هر روز بیش از پیش گسترش یافته و زندگی اجتماعی خلقهای ایران را تهدید مينماید، وجود دارد. در اینجا بایستی به امری بسیار مهم اشاره نمود، که وجود هیچ یک از این مسائل، هیچگونه ارتباطی به دسیسههای خارجی نداشته و نظام جمهوری اسلامی ایران باعث و بانی این مسائل ميباشد؛ اما همه این مسائل این قابلیت را به همراه دارند که با هدف مداخله از جانب نیروهای خارجی مورد بهرهبرداری قرار گیرند. به عنوان مثال ميتوان به مسائل مربوط به خلقها و هویتهای موجود در ایران اشاره نمود. نظام نميتواند مدعی شود که نیروهای خارجی هویت و حقوق خلقهای موجود در ایران را جهت مداخلات خود، پایمال نموده و سیاست انکار و امحاء این خلقها را آنان طرح ریزی نمودهاند. و یا به هیچ وجه نمی تواند مدعی شود که نیروهای غربی در مقابل حل این مسائل ممانعت ایجاد ميکنند. اما این را ميتوان به صراحت بر زبان راند که عدم چارهیابی این مسائل از جانب نظام، در خدمت منافع خارجی بوده و نظام در کدام جناح از جناحین جهانی جای گیرد، این مسائل از جانب جناح مقابل مورد استفاده قرار خواهد گرفت. همچنین در مورد مسائل اقتصادی نیز اوضاع به همین شکل است. برخی از دولتمردان ایران در صددند که همه مسائل و معضلات اقتصادی را به تحریمهای وارده علیه ایران نسبت دهند. اما با نگاهی مختصر به تاریخ بیش از سی سال گذشته ایران به راحتی ميتوان دریافت که قبل از این تحریمها هم، اوضاع اقتصادی چندان امیدوار کننده نبود. مصارف هنگفتی که نظام در خارج از مرزهای ایران باهدف هژمونگرایی در سطح منطقهای و جهانی مصرف نموده، اهمیتی که به پیشبرد تسلیحات نظامی نشان داده ميشود، مصارف سنگین موجود در سیستم بروکراتیک و اداری داخلی، ضعف در سرمایهگذاريهای داخلی و از همه مهمتر پافشاری بر سیاست وابستهسازی افراد جامعه به نظام و در این راستا پیشبرد سیاست بیواقتدار، از جمله مواردی هستند که قبل از تحریمهای خارجی وجود داشته است.
آلترناتیو: در این چارچوب سیاست لبخند به خارج و سرکوب در داخل را چگونه ارزیابی ميکنید؟
بدون شک نظام جزمگرای جمهوری اسلامی، از همان آغاز تا به حال، همه مسائل را به نیروهای خارجی نسبت داده و مسائل داخلی را نتیجه مداخلات خارجی ميبیند. لذا از آغاز مذاکرات با آمریکا تا به حال، این نحوه برخورد نظام با مشکلات را به شکلی مشابه شاهد بودیم. بدون مد نظر قرار دادن اهداف و جهانبینی سیاسی، در این مرحله دولت ایران حملات شدیدی را علیه نیروهای مخالف داخلی آغاز نمود. در این چهارچوب اعدام رفقای قهرمانمان رفیق حبیبالله گلپريپور و رفیق رضا اسماعیلی، اعدام دستهجمعی فعالین سیاسی بلوچ، تشدید فشارها بر فعالین سیاسی و مدنی در داخل ایران و حمله به کمپ اشرف در عراق و …، از جمله حملاتی بودند که در اثنای مذاکرات با واشنگتن به اجرا درآمدند. به طور کلی ميتوان گفت که جمهوری اسلامی ایران، نشست با نیروهای خارجی را بسان فرصتی جهت سرکوب داخلی بکار گرفته و تا کنون آمادگی هیچ گونه تغییر و تحولی را در حل مسائل داخلی از خود نشان نداده است. بدون شک ادامه چنین وضعیتی در ایران، زیانهای جبرانناپذیری را برای نظام بدنبال خواهد داشت. چرا که هیچ نظامی بدون وجود پایگاهها و حمایت مردمی، قادر به تداوم حیات نخواهد بود.
آلترناتیو: تاثیرات روابط اخیر بر مسئله کورد و بویژه بر نحوه مبارزاتی پژاک را چگونه ميبینید، و یا آیا این روابط هیچ گونه تاثیراتی را برای مبارازت شما به همراه دارد؟
خلق کورد و مبارزات نوین پژاک در شرق کوردستان و ایران، با توجه به تجربیات ارزندهای که از تاریخ مبارزات یک صد سال گذشته دریافت نموده، به سطح عظیمی از آگاهی دست یافته است. متاسفانه رویکرد اشتباه تکیه بر نیروهای خارجی در برخی از احزاب در میان خلق کورد، تخریبات بسیاری را به لحاظ سیاسی برای خلقمان به همراه داشته و عدم موفقیت بسیاری از مبارزات گذشته نیز نشأت گرفته از همین رویکرد اشتباه سیاسی بود. بدون شک این بهمعنای رد روابط دیپلماتیک با دیگر نیروها نیست. اما ایجاد روابط دیپلماتیک با برخی از جناحها نیز نباید به تکیه برآنان و ضعف اراده سیاسی احزاب منجر شود.
ما از همان آغاز مبارزاتمان در شرق کوردستان با آسیبشناسی دلایل شکست و یا عدم موفقیت خلقمان در مبارزات، تماماً با تکیه بر نیروی ذاتی خود و خلقمان مبارزه نموده و به همین شکل نیز ادامه خواهیم داد. همانگونه که در گذشته مشاهده نمودهایم، اکنون نیز برای برخی از جناحهایی که به مداخلات آمریکا چشم دوخته و محوریت مبارزات خود را بر این اساس بنا نهادهاند، این نشستها ميتوانند در حکم پیمان الجزایر و تکرار دوباره تاریخ باشد. به این لحاظ روابط میان آمریکا و ایران و حتی تغییر جبهه ایران قادر نخواهد بود که بر فعالیتها و مبارزاتمان تاثیرات منفيای بر جای گذارد. اما بعنوان جنبشی فعال در عرصه ایران و شرق کردستان، هر گونه رویدادی را در این مرحله تحلیل نموده و با توجه به آن برنامهریزيهای جدیدی را انجام خواهیم داد. در مورد روابط میان آمریکا و ایران که رخدادی مهم در عرصه منطقهای و جهانی ميباشد، نیز به همان شکل برخورد نموده و با تحلیل ابعاد این دیدارها، سعی بر پیشبرد فعالیتهایمان باتوجه به وضیعت موجود نموده و عملکردهای جدیدی در پیش خواهیم گرفت.
بویژه اوضاع داخلی ایران و سیاست دولت جدید در قبال مسائل داخلی را به شیوهای دقیق ارزیابی نموده و در مقابل برخوردهای غلط و عدم چارهیابی مسئله کورد از جانب دولت سطح مبارزات و سازماندهيمان را گستردهتر خواهیم نمود. تا بهحال هیچ گونه تغییر مثبتی را در رویکرد دولت جدید روحانی در قبال مسائل داخلی و بویژه مسائل مربوط به هویتها و خلقهای جداگانه در ایران شاهد نبودهایم. بلعکس آنچه در این دوره کوتاه پس از رويکار آمدن دولت روحانی شاهد بودهایم، تشدید فشارها، انکار مسائل، گسترش اعدامها و ایجاد رعب و وحشت، سوءاستفاده از حسن نیت مردم، تشدید تورم، تقلیل بودجه برای شهرهای شرق کردستان، تعیین اشخاصی که سیاستهای کریه گذشته را در این مناطق ادامه دهند، سرکوب و دستگیری فعالین سیاسی و مدنی و … بوده است. بدون شک پژاک اجازه نخواهد داد که دولت مذاکرات و نرمش با نیروهای خارجی را بعنوان فرصتی برای سرکوب داخلی قلمداد کرده و به تداوم سیاستهای گذشته نظام بپردازد.