فرزاد ژیان –

هر موجود زنده‌ای در زندگی دارای سه نیاز اساسی می باشد، تغذیه، تولید مثل و امنیت. یكی از دلایل اصلی یكجانشینی را می توان حفظ امنیت دانست. انسان‌ها با یكجانشینی توانستند در زمینه‌ی حفظ امنیت خود در برابر خطرات طبیعی به صورت جمعی از خود محافظت نمایند یا به قول معروف امنیت خود را حفظ نمایند. در دوران نئولوتیك زنان كه مدیریت جامعه را بر عهده داشتند، وظیفه‌ی تامین امنیت جامعه را بر عهده داشتند. در این دوران هر كس به عنوان عضوی از جامعه در امنیت جامعه مشاركت داشت. در دوران خاندانی نیز خاندان‌هایی كه دارای تعداد فرزندان زیادتری بودند می توانستند امنیت خود را بهتر حفظ نمایند.

در اغلب موارد وظیفه‌ی حفظ امنیت بر عهده‌ی خود جامعه و از بـطن جامعه بود، بعد از تشكیل دولت، دولت‌ها به نام حفظ امنیت جامعه دست به ایجاد حاكمیت در جامعه زدند. دولت كه در ابتدای تاسیس خود به عنوان یك نوع مدیریت ظهور كرد و یكی از كاركردهای اصلی اش برای برای تامین امنیت بود به عاملی برای استثمار و از بین بردن جامعه و به گفته‌ی رهبر آپو خود به موضوعی ضدامنیت برای جامعه تبدیل شدند و بعد‌ها نیز با تشكیل دولت – ملت امنیت ملی وارد واژگان اساسی در ادبیات سیاسی دولت‌ها شد. امنیت ملی در دوران سرمایه‌داری مانند بسیاری دیگر از واژگان از قبیل سرود ملی و تاریخ ملی و مرزهای ملی حالتی مقدس به خود گرفت. البته امنیت ملی به معنای حفظ امنیت یك ملت نیست بلكه به معنای امنیت دولت‌ها می باشد. امنیت ملی در دولت – ملت‌ها را می توان حفظ منافع دولت به حساب آورد، دولت هم با تمام نهادها و دستگاه‌هایش به منظور حفظ منافع تعدادی محدودی دولت‌مدار (یعنی قشری خاص و محدود مانند آقا و آقازاده‌ها) كار می كنند.

حفظ امنیت ملی در هر كشوری برعهده‌ی نهادهای مخوفی است كه بدون حساب‌پرسی و حساب‌خواهی قادر به انجام هر نوع عملی هستند و هیچ نوع نهاد قانونی قادر به نظارت و بازخواست آنها نیست. می توان این به اصطلاح نهادها را نهاد‌های فراقانونی عنوان نمود. از نمونه‌های چنین نهادهای دولتی كه در جمهوری اسلامی به قول معروف وظیفه‌ی حفظ امنیت ملی را بر عهده دارند، سپاه پاسداران و اطلاعات می باشد، این سازمان‌ها كه خود سازمان‌هایی مافیایی می باشند و به اصلاح برای حفظ امنیت ملی حاضر به هر عمل ناشایستی می باشند، از نمونه‌های این اعمال كه در مدت حیات جمهوری اسلامی رایج بوده‌اند، می توان به اعدام‌های دسته‌جمعی در این سالها و شكنجه و تجاوزهای مداوم و رفتار‌های وحشیانه‌ی دیگر اشاره كرد. همه‌ی این اعمال را به بهانه‌ی به قول خودشان حفظ امنیت ملی انجام داده‌اند. امنیت ملی ای كه جمهوری اسلامی همیشه از آن نام می برد با وجود این همه كشت‌ وكشتار در طول این سه دهه برقرار نشد.

البته امنیت ملی فقط به مرزهای جغرافیایی دولت‌ها محدود نشده است. در حال حاظر حفظ امنیت ملی به فرارتر از مرزهای جغرافیای یك دولت كشیده شده است. مثلا كشوری مانند آمریكا به بهانه‌ی امنیت ملی خود در تمام جهان هر نوع مداخله‌ای انجام می دهد. از لشكركشی به هزاران كیلیومتر دورتر از جغرافیای خود گرفته تا ایجاد پایگاه‌های نظامی در بیشتر كشورهای جهان كه به نام امنیت ملی انجام می دهد. در این اواخر نیز خبر شنود تلفنی و اینترنتی بیشتر سران كشورهای اروپایی و آسیایی چه موافق و چه مخالف آمریكا، همه و همه نشان‌دهنده‌ی این مورد است كه این كشور به بهترین وجه از موضوع امنیت ملی برای دخالت‌های خود در سرتاسر جهان استفاده می نماید. حمله به كشورهایی مانند افغانستان و عراق و لیبی ـ‌كه ویرانی و كشتار هزاران نفر انسان بی گناه را به همراه داشت‌ـ به بهانه‌ی امنیت ملی آمریكا و امنیت ملی اسرائیل انجام شد.

دولت – ملت‌ها كه ایجاد شدند و به عنوان دولت یك ملت نامیده شدند بر اساس ذهنیت تك فرهنگی ایجاد شدند و وجود چند فرهنگ را برنمی تابند. می توان گفت كه چند فرهنگی با ماهیت وجودی آنها در تضاد می باشد و سعی می كنند از هر طریقی كه شده دیگر ملت‌ها را در ملتی كه دولت به نام آن ایجاد شده، حل نمایند. چه از طریق آسمیلاسیون و راه‌كار‌های جنگ نرم و چه از طریق زور و اجبار به این كار اقدام می نمایند. از این راه كسانی را كه در مقابل سیاست‌های دولت‌ها مقاومت می نمایند به نام تجزیه‌طلب و برهم‌زننده‌ی امنیت ملی تحت فشار قرار می دهند. این دولت‌ها به گونه‌ای وانمود می كنند كه گویا هر نوع حمله و تهاجمی به دولت، تهاجم به ملت، خصوصا ملت فرادست بوده، به این دلیل همیشه با افزایش ناسیونالیسم، روحیه‌ی فاشیستی را در میان ملت فرادست افزایش می دهد. افراد ذینفع نیز به این سیاست‌ها دامن می زنند و رژیم با ترویج ناسیونالیسم اعتراض در برابر دولت را به معنی توطئه در برابر دولت و امنیت ملی كشور معرفی كنند.

امنیت ملی در تبلیغات دولت‌ها به گونه‌ای تعریف شده كه انگار امنیت كلیه‌ی خلق‌های ساكن در جغرافیای تحت حاكمیت یك دولت را شامل می شود و این وسیله‌ای برای فریب جامعه می باشد. تعریف امنیت ملی به طور اختصار حفظ منافع دولت می باشد. همان گونه كه گفتیم یكی از واژگانی كه همیشه توسط دولت‌مداران بر زبان رانده شده و تمام مطبوعات نیز روزانه در این مورد تبلیغاتی انجام می دهند، همین مورد است كه گویا سپاه پاسداران و اطلاعات محافظان امنیت ملی در ایران می باشند. به این وسیله درصدد هستند تا در مقابل سركوب و قتل‌عام ناراضیان خلق را به سكوت وادارند و آنها را به مشوقان دولت‌ها برای حفظ این نوع از امنیت تبدیل نماید. نمونه‌ی واضح این سیاست را می توان در كوردستان و در طول سه دهه از حاكمیت جمهوری اسلامی مشاهده نمود. جمهوری اسلامی از همان ابتدای تاسیس خود تا به حال در برابر خواست‌های مشروع خلق كورد (مانند مشاركت در سرنوشت خود، حقوق برابر با دیگر خلق‌های ایران، مشاركت در تمام سطوح مدیریتی، آموزش به زبان مادری و …) به نام امنیت ملی هر گونه جنایت و قتل‌عام و اعدامی را انجام داده است، سال‌هاست كه خلق كورد هر وقت خواسته‌های مشروع خود را به زبان آورده‌اند با وحشیانه‌ترین شیوه‌ها سركوب شده‌اند. البته نباید از یاد ببریم كه رژیم ابتدا، احساسات ملی گرایانه را به طور عمدی افزایش می دهد و سپس به نام امنیت ملی و حفظ آن به هر عملی دست می زند.

در آخرین مورد نیز تعداد زیادی از افراد به اصطلاح روشنفكر و احزاب به اصطلاح اپوزیسیون در برابر موج اعدام‌های اخیر جمهوری اسلامی در كوردستان و بلوچستان سكوت اختیار كرده و این سكوت‌شان را می توان تاییدی بر سیاست‌های جمهوری اسلامی برای ادامه ی جنایاتش در كوردستان به حساب آورد.

جمهوری اسلامی هم اكنون در تنور گرم روابط خارجی با غرب، نان تسویه حساب با خلق‌های ایران را می پزد. جمهوری اسلامی ای كه با انتخاب روحانی قصد یك‌دست كردن حاكمیت را دارد، سعی می نماید در داخل نیز به هموژن كردن جامعه دست می زند و به تسویه حساب با خلق‌های ایران منجمله خلق كورد، عرب و بلوچ و نیروهای آزادی خواه آنها می پردازد. نظام افراد آزادی خواهی كه در برابر سیاست‌ قتل‌عام فیزیكی و فرهنگی جمهوری اسلامی مقاومت می كنند به نام محارب با خدا و ضد‌امنیت ملی معرفی نموده و زمینه‌ی شكنجه و اعدام آنها را فراهم می آورد. مگر كسانی مانند حبیب‌الله گلپری پور یا رضا حسینی و شیركو معارفی چه جرمی مرتكب گردیده بودند كه حكم اعدام در مورد آنها اجرا شد؟ حبیب‌الله گلپری پور به غیر از حمل چند كتاب و سازماندهی مادران آشتی چكار كرده بود كه اعدام گردید؟ از نظر جمهوری اسلامی گناه حبیب و دوستانش آگاه كردن مردم و سازماندهی شان بود و باید اعدام می شدند. مشكل جمهوری اسلامی امنیت ملی نیست، چون امنیت ملی فقط بهانه‌ است، بلكه مشكل جمهوری اسلامی با هر گونه آگاهی بخشی و سازماندهی خلق‌هاست. از منظر جمهوری اسلامی، مردم همان قدر باید بدانند كه جمهوری اسلامی می خواهد. به باور نظام مردم باید تنها كتابی را بخوانند كه آنها تایید كرده‌اند و شبكه‌ای را نگاه كنند كه مورد تایید آنها باشد. از دیدگاه نظام فقط آنها می توانند به سازماندهی خلق در چهارچوب راه‌پیمایی ها و سازماندهی به صورت سپاه یا بسیج دست بزنند و هر گونه سازماندهی خارج از اراده‌ی جمهوری اسلامی جرم بوده و حكمش اعدام است. پس می توان نتیجه گرفت كه مشكل جمهوری اسلامی با هر نوع اندیشه و فكری است كه خارج از اندیشه و فكر آنها باشد و كسانی كه به افكاری خارج از افكار ایدئولوگ‌های جمهوری اسلامی بپردازد، مجرم بوده و باید اعدام شود.