آرگش کارزان ─
وقتی به واژههایی مانند دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و مانند آنها برمیخوریم، یكی از مواردی كه شاید به صورت ناخودآگاه در ذهن تداعی شود، زندانیان سیاسی و یا آزادی زندانی سیاسی است. اگر به تاریخ جمهوری اسلامی نگاهی بیندازیم، میبینیم که خلقهای ایران از همان ابتدا بر ضد دیکتاتوری جمهوری اسلامی به قیام پرداخته و چنین دیکتاتوری مذهبی را قبول نکردند و به این دلیل نیز هزاران نفر از آنها زندانی، شکنجه و اعدام گشتهاند. میتوان گفت که در تاریخ جمهوری اسلامی هیچ وقت زندانهایش از زندانی خالی نشده بلکه روز به روز به تعداد زندانیان سیاسی افزوده شده است.
تعداد زیادی از فرزندان خلقهای ایران به ویژه خلق کورد در طول این سیو پنج سالهی عمر جمهوری اسلامی تحت عنوان و به بهانهی اقدام علیهی امنیت ملی یا ارتباط با بیگانگان، دستگیر شده و به زندانهای درازمدت محکوم شدهاند. اما با وجود شعارهای حقوق بشری، سازمانهای ایرانی و خارجی، هیچکدام از آنها در دفاع از زندانیان سیاسی خلقها و فرهنگهای مختلف ایران، عملی انجام نداده و حتی آن را نیز محکوم ننمودهاند. گویی با چشمپوشی بر این دستگیریها، زندان و شکنجهها، مهر تاییدی بر این عمل جمهوری اسلامی میگذارند.
زندانیان سیاسی کورد همراه با دیگر آزادخواهان، از ابتدای انقلاب تاکنون با مقاومت خود در زندانهای ایران درس مقاومت تمام عیار در عرصههای مختلف مبارزه به ویژه مقاومت و مبارزه در زندان را به زندانیان دیگر دادند. پس از اینکه جمهوری اسلامی با فشار و سرکوب توانست، فضای وحشتی در جامعه ایجاد کند، زندانیان کورد با مقاومت خود در زندانهای ایران به ویژه مقاومت زندانیان جنبش آزادیخواهی آپویی در زندان اوین تهران این سیاست جمهوری اسلامی را خنثی نمودند. اعدام شهیدان فرزادكمانگر، علی حیدریان، شیرینعلمهولی و فرهاد وكیلی و عدم تسلیمیت این شهیدان و نیز اعتصاب غذای 47 روزهی زندانیان سیاسی کورد در تمام زندانهای ایران و شرق کوردستان در سال 1387، صفحهی جدیدی در مقاومت خلقهای ایران گشودند.
در دو دورهی ریاست جمهوری احمدینژاد، شاهد افزایش سرکوبها، دستگیری و افزایش زندانیان سیاسی در ایران بودیم. مردم ایران بعد از اینکه در دوران احمدینژاد با فشار همه جانبهی (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی) مواجه گشتند، در انتخابات دورهی یازدهم ریاستجمهوری به دنبال انتخاب گزینهای بودند كه بتواند به سیاستهای دوران احمدینژاد پایان دهد. با شروع انتخابات و بازار گرم وعده و وعید دادن، بالاخره فردی که شعار اعتدال میداد و با شعار «تغییر» رئیس جمهور شد. فردی که ادعای گشایش مشکلات داخلی و خارجی ایران نامید و با وعده به همه کس و راضی کردن بیشتر بخشهای جامعهی ایران رئیس جمهور ایران شد.
یکی از شعارهای روحانی احیای حقوق شهروندی و احترام به آن بود. یکی از حقوق شهروندی که میتوان از آن نام برد، آزادی بیان و اندیشه است. در حال حاضر تعداد زیادی زندانی سیاسی در ایران وجود دارد. این زندانیان که تعدادی از آنها سالهاست بدون هیچ دلیل روشنی زندانی هستند و فقط به دلیل فعالیت سیاسی و مدنی و بعضی نیز تنها به این علت که به بیان انتقادات سیاستهای رژیم پرداخته و یا تعدادی نیز تنها به علت فعالیتهای فرهنگی به زندان افتادهاند.
اخیرا خبر آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی، همگان را خوشحال کرد و امیدها را برای آزادی تمام زندانیان سیاسی در ایران زنده نمود. این را میتوان گام مثبت و ابتدایی برای دولت روحانی به حساب آورد. اما چیزی که در میان میبایست به آن اشاره نمود، عدم آزادی هیچ یک از زندانیان سیاسی خلقهای ایران است. زندانیانی كه بیش از همگان با شکنجه روبهرو شدهاند. اگر چه تفاوتی میان زندانیان سیاسی وجود ندارد، اما موضوع عدم آزادی زندانیان سیاسی دیگر خلقها، این مسئله را بیش از پیش برجسته مینماید كه میبایست تفاوتی هم در آزادی زندانیان سیاسی وجود نداشته باشد. چه تفاوت و یا تبعیضی میان آزادی نسرین ستوده با آزادی صدیق کبودوند وجود دارد؟ البته تفاوتی بین زندانیان سیاسی نباید وجود داشته باشد و زندانی سیاسی زندانی سیاسی است، اما با کنار هم قراردادن اظهارات روحانی در انکار خلقهای ایران و اظهارات وزیر فرهنگ دولت روحانی در نامیدن فرهنگهای ایرانی به نام خرده فرهنگ و عدم آزادی هیچ کدام از زندانیان خلق های ایران، ما را به این نتیجه میرساند که هنوز سیاست تبعیض و انکار خلق های ایران در دولت جدید مانند دولتهای پیشین ادامه دارد. همان طور که همیشه در طول تاریخ جمهوری اسلامی شاهد آن بودهایم که بین شهروندان در ایران تبعیض شدیدی وجود داشته و خلق های ایران از برابری حقوق شهروندی بهرهمند نبوده و به عنوان شهروند چندم به حساب میآمدند. حال در برخورد با موضوع آزادی زندانیان سیاسی هنوز این ذهنیت تبعیض آمیز همانند نوع برخورد با شهروندان و تقسیمبندیهای تبعیضآمیز وجود دارد. این ذهنیت را میتوان تداوم ذهنیت ناسیونالیستی سیستم حاكمیت در ایران به حساب آورد. بررسی اعمال و سخنان روحانی در این مدت کوتاه، نشاندهندهی این موضوع است که تا به حال روحانی برنامهای برای عملی کردن وعدههایش به خلق های ایران ندارد و هنوز با ذهنیت دولتهای قبلی (تهدید دانستن خلقهای ایران ) به مسئلهی خلقهای ایران نگاه میکند.
آنچه مسلم است، این است که سرنوشت تمامی خلقهای ایران به هم وابسته بوده و باید انسانهای آزاداندیش در ایران و همهی کسانی که دلسوز ایران می باشند و خواهان ایرانی دموكراتیك، مستقل و قدرتمند هستند، باید در برابر سیاستهای تبغیضآمیز جمهوری اسلامی که روحیهی اتحاد را در بین خلق های ایران ضعیف نموده است، دارای موضع باشند. در صورت عدم اعتراض به این امر، تایید و صحهای بر عملكرد جمهوری اسلامی میباشد. پس باید در برابر این سیاست تبعیضآمیز جمهوری اسلامی در موضوع آزادی زندانیان سیاسی دارای مطالبه و موضع باشند. یکی از گامهای مبارزه با این تبعیض این است که جامعه خواهان آزادی تمامی زندانیان سیاسی در ایران باشد. بدون شك اتخاذ موضع و مقاومت و برداشتن گامهای عملی جامعه در دستیابی به مطالبات خویش، دولت روحانی را وادار به عملی نمودن وعدههای خویش مینماید. تاریخ همزیستی خلقهای ایران و اتحاد و یكپارچگی این خلقها گویای این مسئله است كه ایرانی دموكراتیك تنها در سایهی برخورداری خلقهای ایران از برابری امكانپذیر میباشد. این موضوع، اتحاد عملی خلقهای ایران را در مورد تبعیض آزادی زندانیان سیاسی بیش از پیش ضروری میگرداند.