آرگش کارزان —
خاورمیانه در موقعیتی حساسی به سر می برد، در چنین موقعیتی که از طرفی خلقهای خسته از دیکتاتورها، برای رهایی از یوغ اين دولتهاي مستبد، قیامهایی را آغاز نمودهاند و از طرفی نیز دولتهای منطقهای و جهانی سعی در انحراف و مصادرهی این قیامها به نفع خود دارند، متاسفانه این جنبش خلقهای خاورمیانه به علت عدم آگاهی لازم و عدم سازماندهی و آلترناتیو لازم، نتوانستهاند كه به اهداف خود برسند و این انقلابها دچار دور باطل شدهاند. ایران هم به عنوان مرکز خاورمیانه که همیشه در طول تاریخ دارای موقعیت استراتژیک و ژئوپولوتیک بوده، از این حساسیت بینسیب نبوده و خود ایران نیز جزء دولتهایی است که در این کائوس به دنبال حفظ منافع خود است و یکی از نیروهای درگیر در وضعیت خاورمیانه است. در این موقعیت حساس، انتخاباتی در ایران برگزار شد که برای تمام دولت های منطقهای و جهانی مهم بود. این انتخابات علیالخصوص برای خلقهای ایران نیز مهم بود و همه منتظر بودند که بعد از دوران سیاه احمدینژاد چه کسی سکان ریاست جمهوری در ایرن را بر عهده خواهد گرفت. در دوران انتخابات که بازار شعارپردازي براه بود، تعدادی از افراد به اصطلاح فعال در شرق کوردستان که خود را به عنوان نماینده و سخنگوی خلق کورد معرفی میکنند مطالباتي را به عنوان خواستههاي خلق کورد معرفی میکردند. این افراد که بیشتر آنها یا از طبقات وابسته به رژیم در شرق کوردستان بوده و هنوز نیز وابستهاند، به تمامی تسلیم سیاستهای جمهوری اسلامی هستند. اينها آن دسته از اشخاصي هستند كه زمانی در جمهوری اسلامی مناسبی مانند استانداری و نمایندگی را بر عهده داشتهاند ومطالبات خلق كورد را در حد سی سال پیش ميپندارند. اینان شاید نمیدانند که خلق کورد در تمام خاورمیانه، تنها خلقی هستند که سازماندهی شده و دارای سیستم آلترناتیو برای دولتهای موجود است. خلق کورد با تلاشهای جنبش آزادیخواهانهاش وارد فاز تازهاي از سازماندهي عملياتي شده و می خواهد که آیندهاش را خودش بسازد. البته هیچ کدام از افراد مزبور نه نتها نتوانستهاند خدمتی به خلق کورد بنمايند، بلکه اینها آگاهانه یا ناآگاهانه در شرایط موجود بیشترین خدمت را به پیادهسازی سیاستهای جمهوری اسلامی در شرق کوردستان کرده و میکنند. دستهی اول که نان را به قیمت روز میخورند، از این اعمال خود دارای دو هدف می باشند: اولا می خواهند که مطالبات خلق کورد را بر طبق سیاستهای جمهوری اسلامی تطبیق داده باشند، دوما میخواهند با مطرح کردن چنین مواردی مشروعیتی در بین خلق کورد برای خود دست و پا کنند.
بیشتر مطالبات مطرح شده از طرف این افراد به انتخاب یک وزیر کورد و یا یک استاندار کورد محدود میشود. البته تا به حال نیز مشاهده نمودهایم که روحانی از اجابت این خواستههای حداقلی (که نه خواستههای واقعی خلق کورد است) نیز سر باز زده است. آیا به راستی تمام مشكل خلق کورد در این سالها وجود یک استاندار یا شهردار و یا وزیر کورد میباشد؟ آیا مسلهی کورد با یک وزیر یا استاندار کورد قابل حل خواهد بود؟ یا بعضیها از این افراد پیشنهاد ایجاد معاونت اقوام را دادند، البته این موارد را نبايد جزو مطالبات خلق كورد به حساب آورد اينها فعاليتهايي هستند كه بايد در راستاي گشايش سياسي و ايجاد رابطه با ملتهاي ايران سالهاي پيش برداشته ميشد. حتي جزو حقوق به حساب نميآيند، از اوليه و ثانويه آن اصلا نبايد پرسيد. اگر برداشته شوند گام هایی مثبت برای حل مسئلهی خلقها هستند. اما اگر به راستی مسئلهی کورد با اجابت این مطالبات حل میشد، سالها بود که مسئلهی کورد حل شده بود( چون در دورانی شاهد وجود استاندار کورد در ایران بودهایم که اتفاقاً همین دوران، دوران تشدید سرکوب و افزایش آسمیلاسیون در کوردستان بوده است ) همین افراد به اصطلاح فعال در شرق کوردستان که خود را نمایندهی خلق کورد دانسته و از زبان خلق کورد به بیان مطالبات خلق کورد میپردازند، خود زمانی در مناسب دولتی حضور داشته و به خوبی نیز میدانند که مسئله با یک وزیر کورد یا حتی با یک رئیس جمهور کورد قابل حل نیست، مسئلهی کورد فراتر از این مطالبات میباشد . این افراد و حتی دولتمردان جمهوری اسلامی به خوبی میدانند که در شرایط موجود خاورمیانه خلق کورد برای بدست آوردن موقعیت و خواستههای برحق خود مبارزه کرده و با مبارزات خستگی ناپذیر همگان را مجاب کرده که مسئله ی کورد را در هر قسمت از کوردستان به شیوهای دمکراتیک حل نمایند. در تمام قسمتهای دیگر کوردستان، دولتهای مرکزی مجبور به قبول موقعیت جدید کوردها شدهاند. فقط در ایران است که هنوز دولت مرکزی در برابر مطالبات کوردها و موقعیت خواسته شده توسط آنها مقاومت مینماید. جمهوری اسلامی باید به خوبی درک کند که در شرایط موجود خاورمیانه نباید بیشتر از این خلقهای ایران و علیالخصوص خلق کورد را در برابر خود قرار داده و به دشمنی با آنها ادامه دهد، چون در صورت ادامه ی چنین سیاستهایی، کسی که بیشترین ضرر را میبیند نه خلقهای ایران بلکه رژیم جمهوری اسلامی است . همهی شرایط داخلی، منطقهای و جهانی، جمهوری اسلامی را مجبور میکنند که برای حل مسئلهی کورد و مسئلهی دیگر خلقهای ایران، گامهای موثری بردارد.
در طول تاریخ ایران مشاهده میکنیم که همیشه سیاستهای انکار حاکمان در ایران با مقاومت خلقهای ایران روبهرو شده است. همیشه سیاست انکار خلقهای ایران در طول تاریخ موجب شده که ایرانی ضعیف که در برابر کوچکترین تهاجمی خارجی ناتوان است، وجود داشته و این نیز خود زمینهی همیشگی اشغال و تجزیه ی ایران بوده است.
مسئلهی خلقهای ایران در اساس نه تنها فقط از تغییر قانون اساسی و تامین به اصلاح حقوق خلقهای ایران، قابل حل است بلکه مسئلهای ذهنیتی بوده و به دید تاریخی حاکمان نسبت به خلق های ایران برمیگردد.
برای حل مسئله کورد در ایران ابتدا باید دولت به وجود مسئلهای به نام کورد اعتراف نماید، اما متاسفانه می بینیم که روحانی و تمام رئیس جمهورهای قبلی وی اصلا وجود مسئلهای به نام کورد را قبول نداشته و در بزرگترین اعتراف خود گفتهاند که مسئله ای به نام کورد وجود نداشته و کوردها برادارن ما بوده و اگر تبعیضی در ایران وجود دارد تصور می کنند که با احداث چند کارخانه و یا انتخاب یک استاندار کورد مسئلهی تبعیض(که علت آن را مرزی بودن مناطق کوردنشین اعلان میدارند نه سیاستهای نادرست دولت جمهوری اسلامی) نیز حل خواهد شد.
اعتراف به وجود مسئلهای به نام کورد و اعتراف به سیاستهای نادرست جمهوری اسلامی در برابر خلق کورد میتواند اولین قدم در راه حل این مسئله باشد.
البته در این دورهی انتخابات ریاست جمهوری بارها به صورت غیرمستقیم و حتی ميشود گفت ناخواسته نیز، کاندیدها به وجود مسئلهی خلقهای ایران اعتراف نمودند و حتی تعدادی نیز برای حل مسئله ی خلقهای ایران وعده و وعیدهایی داده و این را میتوان گامی مثبت بعد از سی سال از طرف مقامات جمهوری اسلامی دانست.(هر چند که این مسئله را نه به عنوان مسئلهی اصلی و حل آن را به عنوان اولویت کاری و برنامهای خود بیان ننمودند). بعد از اعتراف به وجود مسئلهی خلقهای ایران، باید نگاه خود را به خلقها و فرهنگهای ایرانی تغییر داده و از نگاه امنیتی به آنها و تهدید دیدن خلقها و فرهنگهای ایران خودداری نمایند. تا زمانی که سپاه پاسداران و بسیج، فضای امنیتی شدیدی را كه در شرق کوردستان ایجاد کردهاند و هر کسی را به بهانهی های واهی مانند ارتباط با احزاب اپوزیسیون، دستگیر، شکنجه و اعدام کرده برندارند و تا زمانی که جمهوری اسلامی در جامعه خیانت و بیاعتمادی و خودفروشی را ترویج دهد و تا زمانی که سیاست گرسنه نگهداشتن و سوءاستفاده و اجیر کردن وجود داشته باشد، نباید انتظار ی نسبت به حل مسئله ی کورد وجود داشته باشد.
بعد از تغییر نگاه امنیتی، نوبت به اجابت مطالبات خلق کورد و دیگر خلق های ایرانی میباشد. حال مسئله اینجاست که مطالبات خلق کورد و دیگر خلق های ایران چیست؟
جواب به این سوال نیز روشن میباشد، خلق کورد نیز مانند تمام خلقهای دیگر خواهان مشارکت سیاسی دمکراتیک در ادارهي جامعهي خود بوده و عدم ممانعت از زبان و فرهنگ خود و آزادیهای فرهنگی، سیاسی میباشند. باید خلقهای ایرانی بتوانند از طریق سازمانها و سازماندهیهای سیاسی و مدنی مستقل از دولت نظرات خود را اعلان نموده و بتوانند به تصمیمگیری در مورد مسائل مربوط به خود بپردازند. خلقهای ایران خواهان آنند که به طور آزادانه در تمام بخشهای سیاسی، اقتصادی،فرهنگی، اجتماعی در ایران حضور داشته باشند. لازم است موانع آموزش به زبان مادري کوردی و تمام زبان خلقهای ایرانی برداسته شده و استفاده و آموزش به همهی زبانها آزاد باشد. لازم است معضل اقتصادي و فقر در ميان خلق كورد و ديگر خلقهای ایران حل گردد و توزيع عادلانه امکانات و ثروت انجام گرفته و عدالت اجتماعي بهعنوان يك اصل در عمل و نه به عنوان یک شعار در صدر تمام برنامههای دولت باشد. باید تمام حقوق سياسي، فرهنگي و اجتماعي خلقهاي ايران و خلق كورد را به رسميت شناخته و این حقوق باید توسط قانون اساسی دمکراتیک کاملاً تضمین شود.
همهی موارد گفته شده در بالا باید توسط قانون اساسی دمکراتیک تضمین شود.در این قانون اساسی باید نظرات تمام خلقها و فرهنگهای موجود در ایران در نظر گرفته شده و همه در تهیهی آنها مشارکت داشته باشند.