دیدگاه رفیق سیامند معینی در خصوص تحریم انتخابات ایران
انتخابات در جامعەای کە ارزشهای دمکراتیک و آزادی را درون خویش تا اندازەای نهادینە نمودە قابل فهم است، و از منظر جامعەشناسی و ارزش های آن میتوان آن را درک نمودە و در این راستا همچون مکانیزمی کارا برای پیشبرد دمکراسی در جامعە آن را ارج نهاد. انتخابات در جوامع مختلف کە حاکمیت آن، روابط سیاسی و اقتصادی را در تقابل با پیشرفت، مدیریت میکند و همچون مکانیزمی برای مشارکت مردم در جامعە بکار میگیرد یکی از پایەهای جامعەی آزاد میباشد.
امروز در ایران با بررسی مقوله انتخابات و ارزشهای دمکراتیک و کاربرد شکلی آن در ارتباط با مرکزیت میتوان چهره سیاسی و قدرت نظام ایران را بخوبی ترسیم نمود. رژیم هرگونه آزادی را خارج از معیارها و قوانین و اصول و خواست اصل نظام ولایت فقیه نمیپذیرد و بە شدت با آن مبارزە کردە و سرکوب میکند، در این راستا از طریق مدل خاص خود از جمهوریت اسلام سیاسی، نظام سیاسی خود را سامان داده است. در این نظام کە شکلی از دیکتاتوری مخوف قرون وستایی است، قدرت را هرچه بیشتر یکدست نمودە، تبدیل شدە به حاکمیت اسلامی و دیکتاتوری متمرکز. جمهوری اسلامی ایران در چنین مرحلهای قرار دارد، لذا حتی اگر هر نوع انتخاباتی هم در ایران برگزار شود، نمایشی و ظاهرسازانه خواهد بود همچنانکە در طول تاریخ چهار دهە اخیر ما شاهد بودەایم و رژیم آن را بە نمایش گذاشتە است. مافیای حاکمیت خود همه چیز را تعیین میکنند و امر میکنند که باید آنگونه که باب میلشان است اتفاق بیافتد. قدرت بلامنازع خامنهای بسان حکومت یک شخص بر کل کشور، سپاه پاسداران و اصولگرایان هیچگونە آزادی و ارزشهای دمکراتیک را برنمی تابند. عقلانیت در نظام سیاسی ایران بدست حاکمان آن از میان برده شده و فضای نقد و اعتراض، سرکوب می شود. مسیری که نظام دیکتاتور ایران انتخاب کرده، یکطرفه و سرکوبگرانە است و معترضان را قتل عام می کند، حتی به اصلاحطلبان که جزو بدنه خود نظام هستند، رحم نمی کند. آنچه در ایران روی میدهد ضایعکردن حق مردم و حقوق شهروندی است و کوچکترین روزنەای دمکراتیک در آن مشاهدە نمی شود.
بیش از چهار دهە از عمر رژیم گذشته و رژیم حتی از مردمسالاری دینی خود هم هراس دارد. چون حاکمان دیکتاتور رجوع به آرای مردم را نابودی خود میدانند. به همین دلیل سعی میکنند با بکارگیری ترفندهای شناختە شدە، دستگاههای قدرت از قبیل مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام، قوه قضائیه، شورای امنیت ملی، شورای نگهبان و ریاست جمهوری، قوانین انتخابات را طوری مهندسی کنند که اجازه مشارکت هیچ حزب و فرد مخالفی را ندهند. اصولگرایان درون حاکمیت حتی اجازه نمیدهند که کاندیداهای غیرخودی، مثلا کاندیداهای اصلاحطلبان و میانهروها بصورت آزاد و برابر بتواند در معرض رأی قرارگیرند. برای فریب مردم، بیت رهبری و اصولگرایان حوش آن میکوشند برای غیرخودیهای اصلاح طلب هم کاندیدا برگزینند و با گماشتن ظاهری آنها، به مردم القا کنند که بصورت مردمسالارانه، انتخاباتی رقابتی و برابر و آزاد در جریان است. بعد از یکدست سازی حاکمیت در مقابل اصلاحطلبان و با بکارگیری خود اصلاحطلبان در انتخابات به میل خود، می خواهند تنور انتخابات آینده را داغ نگە دارند. اصولگرایان ترجیح میدهند که اجازه ندهند انتخاب آزاد از آن مردم باشد تا مخالفان آنها از آن بهرەمند نگردند و قدرت مجددا از دست اصولگرایان خارج گردانده نشود. اکنون این هراس رژیم موجب شده که با مهندسیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن را مهار نماید.
انتخابات مجلس خبرگان همزمان با انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار میشود که قرار است ۱۴۴ نفر در این دور از رقابتها برای ۸۸ کرسی مجلس خبرگان رقابت کنند. بخوبی میدانیم کە رقابتی درکار نیست و همه مهرهها دستچین شدهاند. ابراهیم رئیسی از حوزه انتخابیه خراسان جنوبی است که در دور اول اعلام صلاحیتها بدون رقیب وارد میدان شد که با واکنش روبرو شد کە بە صورت شکلی رقیبی بدون چنگ برایش تراشیدند. مجلس خبرگان هم کاملا در کنترل اصولگرایان قبضه شده است. ورود تشکلی با نام امناء به جریان اصولگرایی کار را برای یکدستی اصولگرایان سخت کرده و ظاهرا معادلاتشان را به هم ریخته است. به قول خود آنها، این تشکل جدید با شعارهای نفی گرایانە میخواهند آن را بە شکل طغیانی در دل جریان اصولگرا نشان دهند. اصولگرایانی هستند که معتقدند تندروی افراطی آسیب جدی بە نظام میرساند، به همین دلیل طیفی از اصولگرایان بعنوان اصولگرایی معتدل وارد میدان شدهاند و با کاندیداتوری علی مطهری و یا شاید محمدرضا باهنر بە میدان وارد شوند. همە این سناریوها تنها برای فریب مردم و افزایش مشارکت می باشد.
مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از گذشت چهار دهه، افراطیتر شده است. این نهاد بصورت نصف به اضافه مجلس تصمیمگیری میکند، اما هماکنون اصولگرایان کاری کردهاند که دوسوم تصمیمگیری به دست مجمع و یکسوم سهم مجلس باشد. اصولگرایان کاری کردەاند که همه نهادهای حکومتی و دولتی براساس اراده حاکمان قدرت باشند. بهعبارت دیگر هیچکدام مجری قانون اساسی خود نظام هم نیستند. همهچیز خودسرانه، خودرای و تمامیتخواهانه شده. گویا انتخابات آینده طوری خواهد بود که بیش از سابق نمایندگان از پیش انتخاب میشوند ولی بصورت ظاهرسازانه و نمایشی مردم را پای صندوقهای رأی میکشانند و مجبور میسازند که فقط آنها را تأیید کنند. خود نظام کاری کرده که جامعه دینگریز گردد و از نظام عبور کند. اصلاحطلبان درون حاکمیت، ادعا میکنند که مردم هماکنون فقط از اصولگرایان حاکم و نهادهای قدرت عبور کردهاند نه از اصلاحطلبان و سعی میکنند چهره خود را پاک و منظە جلوه دهند درحالی که انقلاب ژن، ژیان،آزادی کە اعتراضی بنیادین و رنسانسی ذهنیتی بود، مشت محکمی بود بر دهان کل نظام وعبور از همه جریانهای رژیم را رقم زدە است. در جریان انتخابات، اصلاحطلبان که خارج از قدرت قرارگرفتهاند، میگویند قصد اصلاح خود را ندارند و آنکه باید اصلاح شود، حکومت است. این درحالی است که مردم بشدت نسبت به اصلاحطلبان خشمگین هستند زیرا مردم را میفریبند و به امیدوارسازی آنها را پای صندوقهای رأی میکشانند و خود در بالا برسر سهمشان چانهزنی میکنند یعنی هنوز هم تنها نقش و جایگاە فیلتر فشار درونی را برای حاکمیت دیکتاتوری ایفا می نمایند.
خلقهای ایران و آزادیخواهان، همانند اصلاحطلبان و رفسنجانی، کروبی و موسوی و خاتمی و غیره نکردند بلکه مخالفت خود با نظام و اصل آن را اعلام داشتند و دیدیم که انقلاب ژن، ژیان آزادی شکل گرفت و کل نظام را بە چالش کشید. خلقها و آزادیخواهان در این مرحلە صفوف مبارزاتی خود را عیانتر نمایان ساختند و شکاف و ریزش را بین حاکمیت بوجود آورد. اصلاحطلبان و مرکزگرایان فاشیست همچون پیشینەی خویش مخالفت خود با اصل نظام را پیرو ننمودە تا شکاف واقعی در حاکمیت رخ دهد و تغییر اصلی روی غلطک بیافتد. دیدیم کە در جریان انقلاب ژن، ژیان، آزادی فقط اصولگرایان نبودهاند که نظام را حفظ کردهاند، بلکه خود جریانهای بە اسطلاح رقیب آنها هم از جمله خاتمی و سلطنت طلبان خارج نشین، در حفظ نظام به ضرر جامعه و پیشگیری از تغییرات دمکراتیک کوشیدهاند. در این مقطع، تندروی و افراطیگری بیت رهبری و اصولگرایان و نرمش و معاملات کثیف و پنهانی اصلاحطلبان کاری کرده که دیگر مردم از آنها پشتیبانی نکردە و با چشم نفرت بە آنان بنگرند. اختلاس و فساد در درون دستگاه حاکمیت به درجهای رسیده که هرآن ممکن است شکاف بزرگ درون حاکمیت رخ دهد. احتمال اختلافات و شکاف درون حاکمیت زیاد است و این شکاف در زمان مرگ خامنهای به یکباره روی دهد. اخیرا ادعا میشود که خامنهای مریض است، ولی حاکمیت آن را از مردم پنهان میکند. با این اوضاع شرکت در انتخابات خدمت مستقیم بە پایداری دیکتاتوریت و ماندگاری کشتار و فقر و فساد و رانتخواری سیستمی کە امکان تغییر و اصلاحات را ناممکن ساختە است، از این منظر پژاک، شرکت در انتخابات و انداختن هر رای در صندوق را تائید و پشتیبانی از اعدامها، فقر، فساد و کلیت مصیبت هایی میداند کە این حاکمان بر سر این ملت آوردەاند. شرکت هر انسان کورد، بلوچ، عرب، مازنی، آذری و غیرە در انتخابات امسال در ایران، شرکت مستقیم در کشتار کولبران، سوختبران، جوانان انقلابی، زنان مبارز و کلیە آحاد جامعە محصوب میشود و خیانت مستقیم بە انقلاب ذهنیتی ژن، ژیان، آزادی و جانباختگان انقلابی و تداوم فساد و ویرانی اقتصادی جامعە و همزمان پشتیبانی مستقیم از دیکتاتوران و رانتخواران عصر بە حساب خواهد آمد. شرکت نکردن مردم مشتی محکم است بر دهان دیکتاتوران امروزین ایران. برای رسیدن بە آزادی و جامعەای دمکراتیک، مشارکت آحاد جامعە در مبارزەای بی امان بر علیە دیکتاتوران معاصر الزامی میباشد و یکی از جبهەهای مبارزە بر علیە این حاکمان دیکتاتور، شرکت نکردن در انتخابات مجلسین امسال میباشد.