خبات آندوک
انسان بدون آنکە تعارضی در کار باشد، مقاومت نمیکند اگر تعارضی وجود نداشتە باشد، آنگاه مقاومت و مبارزەای هم در میان نخواهد بود. در سرشت هستی؛ این مسئلە وجود دارد: اگر هستی یک موجودیت با تهدید روبەرو گردد، آنگاه آن موجودیت برای هستی خویش بە تکاپو میافتد، بە عبارتی از خود محافظت میکند، مقاومت میکند. اگر مقاومت نباشد، آنگاه موجودیتی در کار نیست. این مسئلە بە همان میزان کە برای هر موجودیتی صحت دارد، بە همان میزان برای انسان و جوامع نیز صحت دارد، بدین معنا کە برای همەی موجودیتها این چنین است.
وضعیت کنونی خلق کورد
خلق کورد بە مثابەی یک موجودیت اجتماعی، با معضلی هستیشناختی روبەرو است. سیستمی کە بعد از جنگ جهانی اول تأسیس شد، موقعیت خلق کورد را از او سلب کرد. میهنش را تجزیە کرد، یکپارچگی سرزمینیش را از میان برد و خلق کورد را با نسل کشی فیزیکی و فرهنگی روبەرو ساخت. بعد از جنگ جهانی دوم نیز هیچ تغییری در موقعیت خلق کورد ایجاد نگشت. جمهوری دموکراتیک مهاباد درتجارت میان دولتها فروختە و ساقط گردید. بە طور خلاصە در این صد سال، دولتهای اشغالگر و سیستم هژمونی جهانی تمامی تلاش خود را کرد تا کورد و کوردستان بە موقعیتی پایدار دست نیابد. اما بدون شک اگر بە صورت یک دست هم نبودە باشد، هرچند کوردها در هر چهار بخش کوردستان مقاومت از خود نشان دادند و هزاران شهید دادند، اما متأسفانه هنوز موقعیتاش به دوام ثبات خاصی نائل نگشته است. بە غیر از جنوب کوردستان، بخشهای دیگر آن، هنوز از سوی هیچ دولتی حقوقش به رسمیت شناخته نشده. در شمال کوردستان حتی قبول نمیکنند کە کورد وجود دارد و دولت اشغالگر ترکیه با همکاری قدرتهای هژمونیک جهانی در تلاش است تا کوردها را ریشەکن نماید. در آنجا همەی اعمال دولت اشغالگر ترکیه در راستای نسل کشی است.
در غرب کوردستان در میان آشفتگی جنگ داخلی، خلق کورد انقلابی را بە وجود آورد، در مقابل همەی یورشهای نابودکنندە، مقاومتی تاریخی از خود نشان داد و همچون ستارەای در جهان درخشید. بە انقلابی جهانی مبدل گشت و در دوازدهمین سال خود، هنوز کە هنوز است با حملات نابودکنندە روبەرو ماندە است، بەخاطر شرایط جنگی و حملات بیشمار با موقعیت کنونی خویش، هنوز صورتی رسمی برای آن قائل نیستند.
در شرق کودستان با وجود سابقهٔ مقاومت و مبارزهٔ صد وچند سالهاش، اما کماکان به حقوق ومطالبات خود دست نیافته است و رژیم سرکوبگر ایران با این شعار کە “ما برادر هم هستیم” از یک سو با آسیمیلاسیون و از سوی دیگر با همە نوع ستم، حملات خود را تداوم میبخشد.
در جنوب کوردستان نیمچه موقعیتی بە دست آمده. مقاومت در جنوب کوردستان، فرصت هایی کە با مبارزات جنبش آزادی بە دست آمده و روابط بینالمللی همگی منتج بەآن شد تا موقعیت کوردها در جنوب کوردستان تا حدودی مورد قبول واقع گردد. حقوق خلق کورد در قانون عراق جای گرفت. اما بدین جهت کە معضل کوردها و کوردستان یک دست است و با هم در پیوند است، موضع دشمنان خلق کورد نیز در مقابل کوردها یک موضع است، موقعیت جنوب کوردستان نیز از اطمینان چندانی برخوردار نیست و آیندەی آن ناپیداست.
بنابرین با وجود مقاومت، تهدید و خطر علیە خلق کورد بسیار است. بە ویژە دولت اشغالگر ترکیە همچون هماهنگ کنندۀ سیاستهای قدرتهای اشغالگر عمل میکند و تلاش میکند موقعیت جنوب کوردستان و همەی دستاوردهای کوردها و کوردستان را از میان بردارد. ما این واقعیت را در رفراندوم ٢٠١٧ بە روشنی مشاهدە کردیم. حتی دولت اشغالگر ترکیە از دولت عراق نیز واکنش شدیدتری نشان داد و در مورد رویدادهای بعد از آن نیز همە آگاهیم.
سیاست دولت اشغالگر ترکیه علیه کوردها به دو شکل اعمال میشود:
یکم آنکه دولت اشغالگر ترکیە برآمده از فاشیسم دولت-ملت است. بە موجودیت، حقوق و مبانی دیگر خلقها بویژە خلق کورد پایبند نیست. بە همین دلیل در تاریخ جمهوری ترکیە قیامها و شورشها شکل گرفتند. بە طور خلاصە دولت اشغالگر ترکیە، موجودیت خلق کورد را قبول نمیکند، از این جهت کوردها نباید هیچ حق و حقوقی داشتە باشند.
دوم اینکە این رفتارهای دولت اشغالگرترکیه تنها در قبال یک بخش کوردستان نیست، بلکە در مقابل همۀ کوردستان است. وبا دیگر دولتهای درگیر مسئلهٔ کوردستان هماهنگ است. بە این دلیل کە میداند، توسعەی یک بخش از کوردستان بر بخشهای دیگر کوردستان نیز تاثیرگذاراست. در همین راستا رفتار دولت اشغالگر ترکیە از بقیۀ دولتها متفاوتتر است. دولت قاتل ترکیە به غیرازخاک شرق کوردستان، بقیەی بخشهای کوردستان را همچون خاک خود تلقی میکند. براین اساس، غرب و جنوب کوردستان را نیز متعلق به خود به حساب میآورد و این دیدگاه تجاوزکارانه را هر روز آشکارتر بیان میکنند. در واقع خواستند در صد سالگی جمهوری، یعنی تا روز ٢٩ اکتبر ٢٠٢٣، غرب و جنوب کوردستان را بە ترکیه الحاق کنند، اما این صورت نگرفت. جنبش آزادی با مقاومت خویش مجال چنین سودایی نداد. از همین روی، دشمنی و تهدید دولت اشغالگر ترکیە تنها مختص به شمال کوردستان نیست، بلکە شامل جنوب و غرب کوردستان نیزمی شود. هنگامی کە بە اعمال و بیانات دولت اشغالگر ترکیە مینگریم، این مسئلە بە روشنی هویدا است. در همین راستا دولت اشغالگر ترکیە بر این باور است تا با دولت ایران روابط گستردەتر و عمیقتری برقرارسازد تا برای موقعیت کوردها در شرق کوردستان نیز گشایشی حاصل نشود و هرگاه فرصتی پیش آمده، بە صورت مستقیم بە نیروهای شرق کوردستان حملە میکند. در سال جاری اینها را در هر سطحی مشاهدە کردیم.
بدون شک کوردستان از سوی دولتهای اشغالگر، اشغال شدە و بی موقعیت گرداندە شدە است، ولی بە راحتی میتوان گفت که هماهنگکنندەی اصلی این دشمنی با کورد را دولت اشغالگر ترکیە بر عهدە گرفتە است. چرا کە هر گاه بخواهد میتواند از قدرتهای مدرنیتەی کاپیتالیستی کمک دریافت نماید. هنگامی کە بە وضعیت مینگریم، دولت اشغالگر و خونخوار ترکیە در نسل کشی خویش کمک های فراوانی از سوی قدرتهای بینالمللی دریافت میکند و بر این اعتقاد است کە دولتی مهم، قوی و دارای روابط استراتژیک با ابرقدرتهاست. بە همین دلایل نیز، این قدرتهای جهانی در قبال جنایات ترکیه تنها به انتقادات ناچیز و سطحی اکتفا کرده و می کنند و در این رابطە، رفتار متفاوتتری از خود نشان نمیدهند. همچنین دولت اشغالگر ترکیە بە خوبی میداند کە مسئلەی کورد از سوی این قدرتها شکل گرفته و خود آنها شریک جرم هستند.
در اوضاع کنونی در کوردستان و در خاورمیانە جنگ جهانی سوم در جریان است و کوردها و کوردستان با خطرات بسیار بزرگی روبەرو هستند و خلق کورد برای موجودیت و آزادی خویش مجبور است تا در این جنگ پیروز گردد. پس باید چە کند؟ و چگونە باید مبارزە کند تا بتواند معضل موجودیت خود را چارەیابی نماید؟
از بطن جنگ جهانی سوم، سیستمی نو پدید میآید
بدون شک همراه با این جنگ و در بطن آن؛ سیستم نوین جهانی (و در کنار آن منطقەای) بە وجود میآید. جنگ جهانی بە همین علت صورت میگیرد و چون جنگی منطقەای و جهانی است نتایج آن نیز جهانی و منطقەای خواهد بود. تفاوت جنگ جهانی سوم در این است کە مرکز آن خاورمیانە و کوردستان است، بە همین جهت در این منطقە وسرزمین ما شاهدتغییرات بنیادینی خواهد بود.
آنهایی کە این جنگ را مدیریت میکنند، میخواهند تا فرهنگ معنوی و واقعیت اجتماعی خاورمیانە و کوردستان را تغییر دهند و دروازه های فرهنگی منطقە و سرزمین ما را بە روی فرهنگ مادی، فردگرایی و مدرنیتەی سرمایەداری بگشایند. بە عبارتی علاوە بر اهداف منفعت طلبانهٔ مادی، میخواهند در سطح ایدئولوژیک و معنوی نیز خاورمیانە و کوردستان را اشغال کنند. بە میزان سطح مادی این جنگ، در سطح معنوی، فرهنگی و ایدئولوژیک نیز جنگ وجود دارد. اگر پیروز گردند، آنگاه مدرنیتەی سرمایەداری – کە تا کنون نتوانستە بود بر منطقە و کوردستان مسلط گردد – مسلط خواهد شد.
به خوبی پیداست قدرتهای جهانی ای کە این جنگ را بە راه انداخته و پیش میبرند، میخواهند موانع بر سر راهشان را از میان بردارند. میخواهند راه را برای سرمایۀ گلوبال بە هر صورتی کە شدە باز کنند وخطوط و راههای انتقال انرژی را آن طوری کە دلخواهشان است طراحی کنند. بر این اساس در افغانستان، لیبی و عراق رژیمها را تغییر دادند. هم چنین برای اینکە در سوریە و ایران نیز رژیمها را تغیید بدهند در تلاشاند. بە طور خلاصە قدرتهای هژمونیک جهانی برای منافع مادی خویش میخواهند رژیمهایی کە برای آنان مانع ایجاد میکنند یا بە آن میزان کە میخواهند همکاری نمیکنند را از میان بردارند. و همەی اینها را در چارچوب جنگ جهانی سوم انجام میدهند. تا منطقەی خاورمیانە را از نو و بر طبق منافع خویش طراحی نمایند و کوردستان در مرکز این جنگ و طراحی نوین قرارگرفته است. مسئلەی کورد در این صد سال، برای پروژەهایی بدین گونە، بە وجود آمدە بود. آنهایی کە معضلات کوردستان را پدید آوردند، کوردستان را فاقد موقعیت ساختند و کوردستان را تحت نسل کشی قرار دادند، اکنون میخواهند این مسائل را در چارچوب منافع خویش بە کار بگیرند. بر طبق نقشەهایشان در کوردستان این نقش را حزب دموکرات کوردستان (بارزانی) بازی میکند. از همان آغاز نیز کمک هایی کە بە حزب دموکرات کوردستان و خاندان بارزانی ارائە شد، در این راستا بود. اما در کوردستان هنگامی کە با پیشاهنگی رهبر آپو، آغازی نوین بر این اساس صورت گرفت کە نباید با سیستم مدرنیتەی سرمایەداری همکاری کرد و خود را نباید بە خدمت آنان درآورد، و این اقدام هر چە پیشتر رفت نیرومندتر گشت، ستونهای سیستم مدرنیتەی سرمایەداری به لرزه درآمد. با نیرومند شدن خط رهبر آپو، خط وابستەی خاندان بارزانی در محاق قرار گرفت و در کوردستان خط رهبر آپو روز بە روز در ترقی وکمال است و بدین سان قدرتهای هژمونیک جهانی در برابر رهبر آپو دست بکار توطئەای بینالمللی شدند. بە عبارتی توطئەی بینالمللی مرحلەای مهم در جنگ جهانی سوم است و از سوی قدرتهای هژمونیک و سیستم مدرنیتەی سرمایەداری شکل گرفت. اسارت رهبری و تأسیس و تداوم سیستم شکنجە و انزوای امرالی در راستای همین توطئه است.
در اوضاع کنونی رهبری ما تحت شکنجەای بزرگ بە سر میبرد، انزوایی سهمگین بر ایشان روا داشتە میشود. بە صورتی گستردە نیز بر جنبش آزادی یورشی نابودکنندە در جریان است. بدین صورت میخواهند راه را بر نسل کشی کوردها، هموار سازند. آشکاراست که خلق کورد با مسئلەی بودن ونبودن مواجە است و حملات علیە جنبش آزادی احتمال خطر تصفیە، و برای خلق کورد احتمال خطر نسل کشی را بە همراه دارد. این حقیقت جنبش آزادی و خلق کورد را مجبور میسازد تا با همەی توان و نیروی خود مقاومت کنند و بجنگند. اگرچنین نکنند، هستی و کیانشان درمعرض خطر امحاءونابودی قرار می گیرد. اینها همە مبیین آنست جنگی که اکنون جنبش آزادی و خلق کورد انجام میدهند، بە چە اندازە لازم، مهم و حیاتی است.
بە چە دلیل کارزار “آزادی برای رهبر آپو، چارەیابی برای مسئلەی کورد” اعلام گردید؟
آشکار است کە این نبرد هستی و نیستی بە صورتی ضعیف نمیتواند پیش برود. باید این مبارزە و نبرد با سرعت و نیرویی پرتوان و بە طوربرق آسا انجام گیرد. خلق کورد برای اینکە بتواند از موجودیت خویش دفاع کند، و تهدیدات نسل کشی را از میان بردارد، مجبور است تا بە صورتی همەجانبە و حملەآسا مبارزە کند و بجنگد. بدین گونە از تاریخ ١٢ سپتامبر سال ٢٠٢٠ این مبارزە را بە صورت حملەآسا و تحت عنوان “اینک زمان آزادی فرا سیدە است” توسعە دادە است.
در بیست و ششمین سال توطئەی بینالمللی بە عبارتی از تاریخ ١٠ اکتبر سال ٢٠٢٣ یک کمپین تحت نام “آزادی برای رهبر آپو، چارەیابی برای مسئلەی کورد” با پیشاهنگی دوستان خلق کورد و رهروان راه رهبر آپو اعلام گردیدە است. چنین پیداست کە از این بە بعد مبارزەی موجودیت و آزادی همراه با خلق، زنان، جوانان و آزادیخواهان جهان توسعە می یابد. و هر چە پیش میرویم، رهبر آپو بعدی جهانیتر بە خود میگیرد، در این راستا صیانت از رهبر آپو و خواستەی آزادی فیزیکی رهبر آپو نیز بیشتر گسترش مییابد.
رهبر آپو در ملاقات سال ٢٠١٩ اوضاع کنونی جهان را به سال ١٩١٨ تشبیه کردە بود. میدانیم کە سال ١٩١٨ اواخر جنگ جهانی اول است و بعد از آن خاورمیانە، بازآرایی شد. این بدین معناست؛ ما بە اواخر جنگ جهانی سوم میرسیم و بعد از جنگ، منطقە طراحی جدیدی بە خود خواهد دید. هرچند که این جنگ کماکان دارد و ادامه خواهد یافت، اما نشانەهای پایان آن نیزپیدا و نمایان است. برای مثال حملەی اخیر حماس به اسرائیل، احتمالا بە مرحلەای نوین از این جنگ مبدل شود. بە همین جهت تا حدی مشابە حوادث ١١ سپتامبر ایالات متحدە آمریکا میباشد. که به دنبال آن همە چیز تغییر کرد، حملات گستردەای بر منطقە خاورمیانە صورت گرفت، این حملە نیز عاملی جهت گسترش بیشتر جنگ در منطقە است.
در این جنگ سرنوشت خلق کورد نیز تعیین میگردد و هر چیزی با این جنگ شفاف میشود. با این جنگ معلوم میگردد کە آیا خلق کورد میتواند از موجودیت خویش دفاع کند و آزادی خویش را بە دست آورد، یا نە ؟
کارزار “آزادی برای رهبر آپو، چارەیابی مسئلەی کورد” در دوران سرنوشت سازی به جریان افتاد. پیدا است، آنانی کە این کارزار را به راه انداختند، خوانش صحیحی از این مرحلە ارائە دادەاند. متوجە شدەاند کە این مرحلە کارایی(پرفورمنس) جنبش آزادی، خلق کورد و نیروهای آزادیخواه را تعیین میکند. تفاوت این کمپین با کمپین پیش ازخود در این مسئلە است. بە عبارتی زمانەی طراحی نوینی فرا رسیدە است، پس در این صورت مرحلەی حساستر و مهمتری است و خلق کورد باید در این مرحلەی تعیین کنندە با ارادەی خویش بتواند خود را بیان دارد تا بیرون از گود این مرحلەی مهم نماند.
همە چیز نشان از این دارد کە خلق کورد در جنگ جهانی سوم میتواند “بیموقعیتی” خویش را از میان بردارد و بە سیاست نسل کشی پایان دهد. اما اگر خود را سازماندهی ننماید، بە عبارتی بە این مبارزە و نبرد حیاتی نپردازد، حتی امکان دارد کە این بار با نابودی حتمی مواجە گردد. هنگامی کە بە جنگ جهانی اول مینگریم، میبینیم کە در این جنگ، خلقهای ارمنی، رومی، آشوری و سوریانی در آناتولی با نسل کشی روبەرو گشتند. همچنین در جنگ جهانی دوم یهودیها قتلعام شدند. و هنگامی کە به رفتارها و اعمال دولت اشغالگر ترکیە نگاه میکنیم،میبینیم کە همەی تلاشش را میکند کە جنگ جهانی سوم را بە فرصتی جهت نسل کشی کوردها مبدل سازد و اوضاع کنونی را نیز جهت این امر مناسب میداند، در سیاست نسل کشی و امحاء نیز تجارب سهمناکی دارد. پس جنگ جهانی سوم برای هر دو طرف جنگ، فرصتهایی را مهیا ساختە است.
بار دیگر به اهمیت پرفورمنس (کارایی) جنگی کە در جریان است مواجە هستیم. بر این اساس میتوان گفت خلق کورد برای موجودیت و آزادی مجبور است تا نبرد هستی و نیستی خویش را درخط پیروزی طی کند. این نیز در گرو از میان برداشتن حصر و انزوا و آزادی فیزیکی رهبر آپو میباشد. چون تا هنگامی کە سیستم شکنجە و انزوای امرالی برپا باشد، این بە معنای تداوم سیاست نسل کشی است. برای خلق کورد و آزادیخواهان نیز نشانەی عدم پیروزی است. بدین صورت چارەیابی مسئلە موجودیت و آزادی خلق کورد و در هم شکستن سیستم شکنجەی امرالی، چنین سلسلهوار بهم وابستەاند. بنابراین نبردی کە ما باید در شرایط جنگ جهانی سوم انجام دهیم و کارزار آزادی فیزیکی رهبر آپو، یک چیز هستند. بە عبارتی کارزار”آزادی برای رهبر آپو، چارەیابی برای مسئلەی کورد” نبرد زمانەی ماست.
حال بایستی کارزار “اینک زمان آزادی فرا رسیدە است” را ارزیابی کنیم، تا ببینیم بە چە اموری پرداخته شد، و ضعفها ازچه ناحیه ای بود کە ما را بە آزادی فیزیکی رهبر آپو نرساند. ابتدا اموری کە توانستیم انجام دهیم را مرور کنیم.
در کارزار “اینک زمان آزادی فرا رسیدە است”، اموری کە توانستیم انجام دهیم
بە طورکلی چیزی کە تحمیل میشود، تسلیم شدن است. در دوران غلبهی سیستم مدرنیتەی سرمایەداری ایستادگی و مقاومت کردن، رنجهای بزرگی نیز در پی خواهد داشت. بە این دلیل کە سیستم، سیستمی ظالم و جبار است و بر تجارب ٥٠٠٠ سال سیستم دولتی تکیە کردە است. از این روی تصمیم بە مقاومت کردن مهم و شکوهمند بود.
کارزار “اینک زمان آزادی فرا رسیدە است” در این سالها، آزادی فیزیکی رهبر آپو را بە موضوع روز جهانیان مبدل ساخت. برای این امر نیز خلق کورد و دوستانش در اقصی نقاط جهان دست بە فعالیتهای گوناگونی زدند. و بیش از هر زمانی موجب شد تا رهبر آپو بە رهبری جهانی مبدل شود. رهبر آپو اکنون در همە جا شناختە میشود، افکار و نظریات ایشان بیشتر پخش و منتشر میشود و در این رابطە، بر شمار کسانی کە از نظریات، فلسفە و پارادایم رهبر آپو سود میگیرند، افزودە میشود. با شناختن رهبر آپو، جوامع بیشتر بحث آزادی فیزیکی رهبر آپو را بە میان میآورند و این مسئلە بر چارەیابی مسئلەی کورد تاثیری مستقیم و مثبت میگذارد. از این روی مسئلەی کورد و آزادی فیزیکی رهبر آپو بە یک مسئلە مبدل شدەاند.
همچنین مقاومت کنونی، بر دولتهایی کە هر کدام بە صورتی در مسئلەی کورد دخیل هستند، فشار میآورد. نیروهای دموکراتیک، سوسیالیست، زنان و جوانان هنگامی کە در کشورهایشان برای آزادی فیزیکی رهبر آپو فعالیت میکنند، این خود اهرم فشاری است بر دولتهای منطقە و درگیر مسئله ی کورد میشود، این نیز برای خلق کورد و جنبش آزادی همیاری جهانی بزرگی را به ارمغان خواهد داشت.
در این کارزار، گریلاهای راه آزادی کوردستان نیز نبرد بزرگ خویش را ارائە دادند کە هنوز ادامە دارد. چرا کە گریلا خوب میداند بە میزانی کە در جنگ پیروزی بە دست آید، بە همان میزان موجودیت و آزادی وجود دارد، گریلا با روحی فدایی، نبرد خود را بە بالاترین سطوح رساندە است. گریلاهای مدرنیتەی دموکراتیک با ایستار و پرفورمنس خود، نشان دادند کە انسان چگونە میتواند در مقابل ناتو و مدرنیتەی سرمایەداری مبارزە کند و در خط پیروزی بجنگد.
پیشرفت مقاومت در هنگام کارزار، بر همگان چهرەی رژیم فاشیست اردوغان-باخچلی را نمایان ساخت. دولت اشغالگر ترکیە برای اینکە در این جنگ پیروز گردد، همەی امکانات خویش را بە کار گرفت. همەی روابط دیپلماتیک خود را نیز در این راستا بە کار گرفت. منابع اقتصادی و مالی هنگفتی را نیز برای این جنگ اختصاص داده است. حقوق و قانون را نیز بە این منظور از میان برداشت. من حیث المجموع تمامی این سیاستها این رژیم را بیشتر در منجلاب فروبرد، در نتیجە نیز همانند شریکش داعش، دولتی مستبد، فاشیست، قاتل کوردها، دشمن زنان، دشمن جامعە و زندگی شناختە شد. حتی نزدیکان اردوغان نیز او را همچون یک دیکتاتور میبینند.
کارزار ” اینک زمان آزادی فرا رسیدە است “، حال و روزحزب دموکرات کوردستان و خاندان بارزانی را نیز آشکار ساخت. شراکت، همکاری و خیانتش با دولت اشغالگر ترکیە در همەی سطوح آشکار گشتە است. برای اینکە جنبش آزادی را تصفیە کند، با جان و دل کار کرد. هم خاک و هم همە نوع ثروت و منابع جنوب کوردستان را بە خدمت دولت جبار و فاشیست ترکیە درآورد. جنوب کوردستان بدین صورت بە اشغال درآمدە است، و الا ممکن نبود تا جنوب کوردستان اشغال شود. در اوضاع کنونی بە جاسوس دولت اشغالگر ترکیە مبدل شدە است. در شهادت صدها رفیق نقش تعیین کنندە ایفا نمود. بە طور خلاصە بە مثابە شعبەی میت در جنوب کوردستان کار میکند. هراندازە کە بە صورت اسمی کورد هستند، اما با همە رفتار و اعمال خویش، به آلت دست و ابزارسیاستهای نسل کشی و امحای دولت اشغالگر و فاشیست ترکیە تبدیل شدەاند. بدین صورت چهرەی کریه حزب دموکرات و بارزانیها (کە کرم درخت هستند) بر همگان آشکار گشت و رسوا شدند.
بدون شک دستاوردهای دیگری نیز در کارزار ” اینک زمان آزادی فرا رسیدە است ” بە دست آمد، اما برای بحث ما اشارە بە همین موارد کفایت میکند. اما واقعیت این است کە این کارزار تاریخی با همەی دستاوردهایش، پیروزی را بە دست نیاورد. بە این دلیل کە رهبر آپو هنوز در اسارت است و مسئلەی موجودیت و آزادی خلق کورد چارەیابی نشدە است. میتوان گفت کە این کارزار بە هدف خود نرسید.
بە همین دلیل نیز کارزار “آزادی برای رهبر آپو، چارەیابی برای مسئلە کورد” بە مثابەی تداوم کارزار ” اینک زمان آزادی فرا رسیدە است ” آغاز گشتەاست. بدین صورت این کارزار میخواهد تا خود را بە اهدافش برساند، بە همین خاطر نیز ما نباید کم و کاستیهای قبلی را تکرار کنیم، با تکیە بر دستاوردهای کارزار قبلی و بە انجام رساندن اموری کە بدان نپرداختیم، بتوانیم کارزار کنونی را بە پیروزی برسانیم.
ما چە اموری را انجام ندادیم یا کاستیهای ما چە بود؟
در این کارزار میبایست انزوا بر رهبر آپو درهم شکستە میشد، فاشیسم اردوغان-باخچلی از میان برداشتە میشد و اشغال کوردستان پایان مییافت. این موارد اساسی کارزار بودند و برای هر بخش کوردستان، موارد مشترک بودند. همچنین برای هر بخش از کوردستان اهدافی مشخص شدە بود، که بە آن بخش مربوط میشد. اما هنگامی کە بە نتایج نگاه میکنیم، این نتایج هنوز نیز بە ثمر نرسیدەاند. این نیز اثباتی بر این است کە ما بە اندازەای کە بتوانیم بە اهدافمان برسیم، نبرد و مبارزە را ارتقا ندادەایم.
چرا هیچ بخشی از کوردستان مطابق با برنامەریزیهایش بە موفقیت دست نیافت؟ بدون شک کاستیهای نیروهای انقلابی با این مسئلە ارتباط دارد. اما موردی دیگر نیز وجود دارد و آن اینکه؛ اگر چە کوردستان تجزیە شدە است و هر بخشی ازهم جدا شده است، اما کماکان مسئلەی کوردها مشترک است. این مسئلە نیز توسط ابرقدرتها و قدرتهای منطقەای بە وجود آمدە و کنترل میشود. در کوردستان چارەیابی بە صورت جدای از هم ممکن نیست. اگر چارەیابی ممکن باشد، مشترک است. بە این دلیل کە دشمن نیز متحد و مشترک است. برای چارەیابی مسئلەی کورد، تنها موفقیت یک بخش کفایت نمیکند. باید در همەی بخشها چارەیابی انجام گیرد. شرایط جنوب کوردستان را شاهدیم. بە اصطلاح در آنجا مسئلە چارەیابی شدە است، اما هر کس بە خوبی میداند کە در آنجا نیز هنوز چیزی کە چارەیابی شدە باشد و پایدار باشد وجود ندارد. بە طور خلاصە سرنوشت خلق کورد مشترک است. کوردها یا با هم آزاد و رها میشوند، یا با همدیگر هر چیزی را از دست میدهند. باید این حقیقت بە خوبی درک و اساس گرفتە شود.
این نیز بە ما نشان میدهد کە برای موفقیت کارزار، نیاز بە ایستاری مشترک داریم. مقاومتی همە جانبە و همە گیر باید وجود داشتە باشد. نیروهای موجود همە در یک راستا حرکت کنند، در این راستا باید امور را صحیح انجام داد و خوانش صحیحی از مرحلە داشت. در پشت سرمان، کمبودهایی کە وجود داشتند و باید در مرحلەی کنونی و کارزار جدید بدانها پرداخت اینها هستند.
همانگونە کە در بالا اشارە کردیم، مرحلەای کە در آن بە سر میبریم مرحلەی هستی و نیستی است. بنابرین ایستار و کارایی (پرفورمنس) ما در این مرحلە، سرنوشت کورد و کوردستان را رقم خواهد زد. ما در این لحظە آیندەی خلق کورد را تعیین خواهیم کرد. از این روی باید با آگاهی بر این موارد و با جدیت بە امور بپردازیم.
باید امور را صحیح انجام دهیم. که بە معنای انجام امور بر مبنای استراتژی میباشد. استراتژی ای کە مسئلەی کورد با آن چارەیابی شود، بە اشغالگری پایان دهد، استراتژی “جنگ انقلابی خلق” است. خارج از این استراتژی، راه دیگەای وجود ندارد. سیستم مدرنیتەی سرمایەداری و سیستم اشغالگری و نسل کشی بە غیر از زبان جنگ، زبان دیگری را نمیفهمد. سیستم میخواهد مسئلە را از طریق جنگ و نابودی حل نماید، بدین صورت کە موجودیت را از میان بردارد. اوضاع تا این حد آشکار است. بنابراین هیچکس نباید خود را فریب دهد، بایستی مطابق با ویژگی این مرحلە -کە ما را مجبور بە ارائەی جنگی گستردە میکند- حرکت کنیم. در غیر این صورت خلق کورد را از ریشە خشک خواهند کرد.
بر این اساس ما باید بدانیم کە این کارزار، کارزار استراتژی جنگ خلق انقلابی است. باید این کارزار مطابق معیار و الزامات این استراتژی توسعە یابد. در این نبرد، تنها نیروهای حرفەای نخواهند جنگید و خلق تنها بە یاری دادن کفایت نمی کند. این مدل جنگ مطابق با پارادایم قدیمی است. مطابق این پارادایم قدیمی، نیروهایی رهایی بخش وجود دارند و نقش خلق تنها یاری دادن است. اما مطابق پارادایم نوین و مطابق “جنگ دفاع از خود”، باید هر کس از خود دفاع کند. امر حیاتی دفاع از خود نباید تنها به عدە ای خاص محول شود. هر کس بە هر اندازە امنیت خود را بە دیگران محول سازد، بە همان اندازە آزادی را از خود سلب خواهد کرد. از این روی، دفاع از خود درحکم آزادی است. این از قواعد اساسی زندگی است.
مادام کە انسان میخواهد آزاد و برابر زندگی کند، باید دربرابر ناحقی، بی عدالتی و ظلم، مقاومت کند و بجنگد. جنگ انقلابی خلق نیز بدین گونە گسترش مییابد.
این استراتژی بە خودسازماندهی خلق در موضوع سیستم خوددفاعی تکیە میکند. در شرایط کنونی، جنگی کە خلق در آن شرکت نکند ممکن نیست کە به پیروزی برسد. مثالهای بسیاری دراین مورد وجود دارد. در عفرین، سریکانی و گرسپی بە علت کم و کاستی در جنگ خلق؛ نتیجە چنین شد. در این جنگها چیزی کە کم بود، مشارکت خلق در نبرد بود. بە عبارتی آتش جنگ شعله ور شده بود، اما جنگ مطابق با جنگ انقلابی خلق نبود. در این جنگها تنها بر نیروهای حرفەای تکیە شده بود، حال آنکه حملە علیە همەی خلق بود و میبایست همەی خلق مقاومت میکردند و می جنگیدند. بدون شک صحبت از چنین مسائل به معنای انتقاد و خرده گیری از خلق نیست. در واقع نیروهای دفاعی حرفەای از خلق نخواسته بودند که بجنگند. تنها از خلق یاری خواستند و خلق نیز بە این نیروها یاری داد. بنابراین نوک پیکان انتقاد متوجه نیروهای دفاعی حرفەای است. نیروهای حرفەای باید خود را از شر ذهنیت دولتگرائی آزاد کنند، پارادایم خود را تغییر دهند و جنگ خود را با استراتژی جنگ انقلابی خلق تطبیق دهند. در غیر این صورت ممکن نیست پیروزی بە دست آید. پیروزی در نهایت با اتحاد نیروهای حرفەای و جامعەی سازماندهیشدە ممکن میگردد.
چند مورد دربارەی شرق کوردستان
شرق کوردستان نیز همانندسایر بخشهای دیگر، باید با بهترین شیوە بە این کارزار بپیوندد. همچنان که بدان اشارە شد، در شرق کوردستان نیز مسئلەی موجودیت و آزادی در میان است. شرق کوردستان نیز بخشی از کوردستان است و تا هنگامی کە رهایی بە صورت همگام و مشترک با تمامی کوردستان حاصل نگردد، این بخش نیزآزاد نخواهد شد. در چارچوب جنگ جهانی سوم پای ایران نیزبه این جنگ کشانده شد. تحولات اخیر، همگی بیانگر تلاش قدرتهای مدرنیتەی سرمایەداری برای تغییر رژیم کنونی ایران است. بە این صورت رژیم ایران نیز با مسئلەی موجودیت خویش روبەرو گشتە است. این مسئله رژیم را حساس کردە است.
رژیم ایران که رژیمی ضد دموکراتیک است، هنگامی کە میبیند بقایش منوط به در پیش گرفتن مشی ضد دموکراتیک است، بیشتر ضد دموکراتیک میشود. خود را به تمامی جمع کرده و حالت گارد به خود میگیرد. درها را بر روی هر گونە تغییر و دگرگونی میبندد. در شرایط کنونی چنین اوضاعی دارد و ما این را در قیام “زن زندگی آزادی” همە جانبه دیدیم و هنوز نیز میبینیم. چیزهایی کە رویدادند خلق را مجبور میسازد تا خود را سازماندهی کنند، در غیر این صورت ممکن نیست آزادی بدست آید.
در شرق کوردستان چیزی کە بیش از همە باید توسعە یابد، مبارزەی ایدئولوژیک است. چرا کە جوامع ایرانی؛ گوناگون، متکثر، چند هویتی هستند، دولت نیز ضد دموکراتیک است و خود را در برابر مطالبات مردمی بە کری و کوری زدە است، در همەی نقاط ایران مقاومت و اعتراضات وجود دارد. اما این مقاومتها از هم جدا هستند، و در یک نهر جمع نمیگردند. مسائل پارادایمیک وجود دارد. با شیوە و روش اقتدارطلبان میخواهند خواستەهای فرودستان را بە انجام برسانند، اما این میسر نیست، در تاریخ نیز این هیچگاه میسر نبودە است. حتی اگر فرودستان با روش و ابزار اقتدارطلبان به پیروزی دست یابند، بازمحکوم به شکست خواهند شد. آزمون نسخەهای گوناگون مارکسیسم (سوسیالیسم رئال، سوسیال دموکراسی و جنبشهای رهایی بخش ملی) این واقعیت را همەجورە بە ما نشان میدهند. فرودستان باید با روش و ابزارهایی کە متعلق به آنهاست و با اهداف آنها تناقض نداشتە باشد، حرکت و مبارزە کنند و بجنگند. این پارادایم جامعەی دموکراتیک، اکولوژیک مبتنی برآزادی زن است. تنها با این پارادایم است کە فرودستان میتوانند بە زندگی آزاد وبرابر دست یابند. چیزی کە برای خلقهای ایران لازم است اینها هستند. برای این جغرافیا مبارزەای کە میبایست توسعە داد، باید بدین شکل باشد.
توسعە و گسترش پارادایم رهبر آپو حیاتیتر از مبارزەی مهم دفاع از خود است، چرا کە چیزی کە برای جامعەی رنگارنگ ایران الزامی است این پارادایم است. اما برای اینکە چنین امری بە انجام برسد، باید این امر همچون مهمترین امر نگریستە شود و با شیوەای هنرمندانە بدان پرداخت.
مبارزات ایدئولوژیک درعین حال مبارزاتی روحی و معنوی هستند. بە عبارتی از قلب، مغز و روح انسان برمیخیزند و متافیزیکی هستند. از این روی ایثاری از دل و جان را میطلبد. بدون عشق این کار میسر نیست. طبیعت این امر، از خود گذشتگی را میطلبد.
اما چیزی کە پیداست، این است کە این مبارزە بە صورت صحیح انجام نشدە است. اگر این مبارزە [ایدئولوژیک] بە طور صحیحی انجام شدە بود، تا کنون مبارزات آزادی، برابری و دموکراسی تا حدی بە نتیجە رسیدە بود.
حقیقتی که دراین بین وجود دارد این است کە به هرمیزان سطح ایدئولوژی توسعە یابد، بە همان میزان سطح سیاست و نظامی گری نیز توسعە مییابد. حقیقت دیگر این است کە هر چیزی ایدئولوژیک است و ایدئولوژی سبک زندگی است. بە عبارتی زندگی خود؛ ایدئولوژیک است، زندگی بر طبق ایدهها برساختە میشود و زیستە میشود. این را نیز بهتر از هر کسی شرق کوردستان میداند و میزید. ما در مورد ویژگیهای ایدئولوژیک جنگ جهانی سوم نیز بحث کردیم. این جنگ در مقایسە با هر دو جنگ جهانی قبلی، جنگی بیشتر ایدئولوژیک، فرهنگی و دربارەی زندگی است. میخواهند زندگی مورد نظر مدرنیتەی سرمایەداری را در خاورمیانە مسلط گردانند. هم از سوی قدرتهای مدرنیتەی سرمایەداری یورشی ایدئولوژیک وجود دارد و هم رژیمهای منطقە ایدئولوژی خود را بر جامعە مسلط میگردانند. که خود بە شکلی، همان جنگ و سلطەی ایدئولوژیک است. برهمین اساس ما نیز باید اهمیت اساسی را بە نبرد ایدئولوژیک بدهیم. از خود و جامعەی خود در مقابل این جنگ دفاع کنیم. احساسات، افکار، روح و ذهن خود و جوامع خود را در مقابل این جنگ ایدئولوژیکی مصون نگە داریم.
باید توجه خود را بر چیزهایی کە رهبر آپو انجام داد و میدهد متمرکز کنیم، این اساس کار است. در واقع رهبر آپو بە شیوەی زندگی انسانها پرداختە است. بە احساسات و افکاری کە انسان با آن نیرومند میگردد و باعث میگردد بە خودشناسی برسد، پرداختە است. انسانها و رفقایش را بر این اساس آموزش دادە است و میدهد. با اینکە با کسی ملاقات نمیکند، اما از طریق [کتاب] مانیفست و پارادایم نوین خود بە سراغ هر انسانی میرود و بر انسانها تاثیر میگذارد، و انسانها را بە رهرو راه خود مبدل میسازد. این انسانها نیز با فلسفە و پارادایم رهبر آپو، بە خودآگاهی میرسند، بە خودباوری و اعتماد بە نفس دست مییابند و راه و روش چارەیابی مشکلات را فرامیگیرند. رهبر آپو همەی این کارها را در چهار دیواری زندان و بدون اینکە با کسی ملاقاتی داشتە باشد و با کسی گفتگو کند یا اطلاعاتی کسب نماید، انجام میدهد. نتیجە نیز در میدان است، امروز در ٧٤ کشور متفاوت برای آزادی فیزیکی رهبر آپو، انسانها بە میادین آمدند و کارزار “آزادی برای رهبر آپو، چارەیابی برای مسئلەی کورد” را آغاز کردند.
این نتیجە، روش صحیح را بە ما نشان میدهد. ما نیز باید مطابق با روش رهبر آپو امور را انجام دهیم و پارادایم ایشان را منتشر و پخش کنیم. ما هم با فعالیتهای متنوع تلاش کنیم تا انزاوی فیزیکی علیە رهبر آپو را درهم بشکنیم و با انتشار و پخش افکار و پارادایم رهبر آپو انزوا و حملات ایدئولوژیک را نابود سازیم. بیش از هر کسی، این خلقهای شرق کوردستان و ایران، اعم از زنان و جوانان هستند کە بە رهبر آپو نیاز دارند. پس مبارزات ایدئولوژیک در این راستا بسیار حیاتی هستند. اگر کە ما میخواهیم بە شکل بسیار نیرومندی در این کارزار جای بگیریم، اموری کە باید بدان بپردازیم اینها هستند.
بیانیەهایی کە در این زمینە نیز منتشر میگردند، این را آشکار میسازند کە مقابلە در برابر دشمن مشرک، مقاومتی مشترک را میطلبد. در مقابل یورشهای جهانی، مقاومتی جهانی لازم است. هر کسی بایستی بداند کە مبارزە علیە دولت اشغالگر ترکیە، مبارزەای برای خود است. هیچ شخص و بخشی از کوردستان نباید خود را خارج از این حملات اشغالگرایانە ببیند وبایستی در برابرش موضع گیری ومقاومت کنند. حملات این رژیم متوجه هر شخص و هرجایی است، پس مقاومت نیز باید بدین گونە باشد. بنابراین کمپینی کە اعلام شدە است کارزاری همگانی و کلی است هر کسی باید این کارزار را جهت آزادی کوردستان مرحلەای حتمی و اجباری برای خود درک کند و در آن مشارکت نماید.