زیلان وژین
سرتاسر ایران در برههای تاریخی بسر میبرد و روند تحولات آن تمامی منطقه و جهان را تحت تأثیر قرارداده است. در طول این سه ماه از خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» خلقهای ایران با پیشاهنگی زنان بهصراحت تمام بر لزوم ایجاد انقلاب و درعینحال، ملزومات و راهکارهای پیشبرد آن تأکید کردند. انقلاب مذکور هرروز گامی روبهجلو برمیدارد. محتوا و مضمون شعار محوری و اصلی جنبش، مسیر و خط آن را بهوضوح بیان میکند. مطالبات و شعارهای انقلابیون کاملاً معنامند و بهشکلی ساده و جوهری مبین اصرار و پیگیری پارادایمی خاص است. مطالبه و هدف اصلی این انقلاب، برساخت حیاتی آزاد و نوین بر مبنای آزادی زن است. شعار نشان از روح، جدیت و ادعایی است برای دستیابی به هدف؛ لذا در راستای پیروزی انقلاب ضرورت دارد که بر مبنای محتوا و پیام آن که نشاندهندی هدف است، در ابعاد اجتماعی، ایدئولوژیکی، تاریخی و سیاسی گامهای مؤثری برداشته شود. این انقلاب که با پیشاهنگی زنان و با شعار «زن، زندگی، آزادی» آغاز شد، قطعیقین تغییر و تحولاتی بنیادین و ماندگار را به ارمغان خواهد آورد. جامعه ایران و کُردستان خواستار آزادی و دموکراسی هستند، نیل به این مهم نیز محتاج، اتحاد، باوری، احساس مسئولیت و سیاستورزی است. خلقهای ایران که اکنون در مقابل نظام تمامیتخواه و فاشیست حاکم بر ایران برخاسته و ایستادگی میکنند، از این پتانسیل و ويژگیها برخوردارند و این خصایص، بخشیجداییناپذیر از سرشت و جوهر جامعهی ایران است.
این انقلابی است که با تاکتیک و راهکارهای ويژه و خلاقانه در جریان است و اقشار و تودههای مختلف بسیاری از جامعه در آن جای گرفتهاند، از شخصیتهای مذهبی گرفته تا دانشجویان، بازاریان، تجار، ورزشکارها، هنرمندان و… علناً موضع و حمایت خود را انقلاب ابراز داشتند. معلوم شد که جامعهی ایران و شرق کُردستان از چه نیرو و پتانسیل بزرگی برخوردارند و تا چه حد زنان، جوانان و دیگر بخشهای جامعه از نظام حاکم نفرت داشته و خواستار ایجاد تغییرات بنیادین و اساسی هستند. در این سه ماه کاملاً روشن شد که دلیل این واکنش انقلابی خلقها تنها رویدادی خاص و یا اعتراضی موقتی نیست، بلکه انباشت اعتراض و مخالفتهای است که در نتیجهی سیاستها، عملکرد، ظلم و ستم رژیم حاکم در طول سالها، شکلگرفته و اکنون فوران کرده است. مطالبات کنونی زنان، درعینحال خواست تمامی جامعهی ایران است، زمانی که بر مبنای همان مطالبات و اهداف مشترک، نیرو و توان زنان با سایر بخشهای جامعهی یکی گشت، خیزش و انقلابی شکل گرفت که هماکنون شاهد آن هستیم، این همان قدرت و نیرومندی جامعه است.
منظور و هدف ما از انقلاب تنها تغییر نظام سیاسی و ساختار موجود و جایگزین کردن نظام و ساختاری دیگر نیست، بلکه منظور و مقصود، انقلابی اجتماعی و ذهنیتی است در مقابل پارادایم دولت-ملت. نیروی اصلی و پیشاهنگ انقلاب کنونی در ایران و شرق کُردستان زنان هستند و تمامی جامعه این مسئله را پذیرفتهاند. خلقها بر مبنای اصول آزادی و دموکراسی خواستار حیاتی نوین و نظامی دموکراتیک هستند. رهبر آپو بیان نمود که: بایستی در کُردستان حیاتی نوین و انقلابی اجتماعی بر اساس اصول اصیل سوسیالیسم شکل بگیرد. این همان انقلابی است که اکنون در شرق کُردستان و ایران در جریان است. اولین انقلاب، انقلاب اجتماعی بود که با پیشاهنگی زنان در دوران نئولیتیک شکل گرفت. انقلاب نئولیتیک، انقلابی فرهنگی، اجتماعی و فکری بود، خالق زندگی اجتماعی و اشتراکی بود. ذهنیت دولتگرا حقیقت تاریخی و حیات انسانی را دچار انحراف نمود. بیش از پنجهزار سال است که زنان و جامعه از تأثیرات و عملکردهای این ذهنیت دولتی و قدرتگرا در رنج هستند و مینالند. انقلاب اجتماعیای که هماکنون در ایران و شرق کُردستان در حال وقوع است را میتوان در زمرهی انقلابهای اساسی تاریخ بشریت قرارداد، گسترش اندیشهای نوین و تحولی ایدئولوژیک است. انقلاب کنونی ایران، نه انقلابی مادی است و نه انقلابی مذهبی، تنها خواستار آزادی جنسی، ملتی و قشر خاصی نیست، بلکه بر مبنای آزادی زن، آزادی تمامی جامعه را شامل میشود. اگر امروزه تمامی بخشهای جامعهی ایران و شرق کُردستان با هر فرهنگ، زبان، آیین و گرایشی بپاخاستهاند، این یعنی خواستار تغییراتی بنیادین هستند. این مسئله و مشکل بخشی از جامعه یا یکی از خلقهای ایران نیست، بلکه تمامی خلقهای ایران با این نظام و ذهنیت مخالف هستند و مسیر مبارزه با آن را درپیش گرفتهاند. آنگونه که «بردگی زن» به مبنایی برای نظام قدرتگرای دولتی مبدل شده، «آزادی زن» نیز کلید گشودن درهای آزادی برای تمامی جامعه و تغییرات بنیادین ذهنیتی است. رهبر آپو چنین گفت:«آنچه مورد تحلیل قرارمیدهیم نه شخص، بلکه جامعه است، نه لحظه و حال، بلکه تاریخ است»، یعنی با تحلیل زن، جامعه و با تحلیل زمان حال، تاریخ را تحلیل نمود. بر این اساس میتوان گفت که باردیگر با پیشاهنگی زنان، جامعه «آمارگی» را میزید، یعنی آزادی و «بازگشت به طبیعت و مادر مقدس». تمامی پیشرفتهای اجتماعی منقطع از تاریخ نیستند، جامعه درپی زیستن بر مبنای جوهر و حقیقت خویش است، جامعهی اخلاقی و سیاسی، پایه و اساس نظام دموکراتیک است.
انقلاب دموکراسی و آزادی در ایران و کُردستان بهاندازهای که ریشه در ارزشهای انسانی و تاریخی دارد، به همان اندازه نیز وظایف و مسئولیتهایی را برای برساخت آینده بردوش گرفته. اگر تحلیل و شناختی صحیح از پروسهای که جامعه به وضعیت کنونی رسیده نداشته باشیم، قادر به حل مشکلات و مسائل کنونی که بهشکل گرهکوری درآمده نخواهیم شد. اگر با نگاهی تاریخی به مسائل و مشکلات جامعه و قبل از همه مسئلهی زن ننگریم و آن را بهگونهای صحیح تشریح و تحلیل نکنیم، برساخت اجتماعی بر اساس اصول آزادی و دموکراسی غیرممکن است. رهبر آپو در این رابطه بیان داشت که: «ما در تاریخ نهانیم و تاریخ نیز در روزگار کنونی نهان است». یکی از دلایل فروپاشی و شکست رئال سوسیالیسم این بود که خوانشی منفک و منقطع از تاریخ داشت و درصدد استقرار و نهادینه نمودن سوسیالیسم بود، اما به دام ذهنیت دولت افتاد و با نظام سرمایهداری وارد رقابت و همگونی شد.
بدون شک انقلاب زن در شرق کُردستان و ایران متأثر از مبارزاتی است که بیشتر از چهل سال است که در کُردستان در جریان است. انقلاب روژاوا، انقلابی بود با پیشاهنگی زنان و بر مبنای همان فلسفهی زن، زندگی، آزادی. آنچه اکنون در سرتاسر کُردستان در جریان است، انقلابی فکری و ذهنیتی است که ایدئولوژی دولت-ملتها را بازخواست و زیر سؤال برده است. این انقلابی ایدئولوژیک و اجتماعی است که از برنامه و راهکارهای سیاسی خاص خویش برخوردار است. انقلاب تنها رویدادی لحظهای نیست که مطالبهای برآورده شود و پایان پذیرد، بلکه مقوله و مسئلهای ذهنیتی است که به دنبال ایجاد انسان و جامعهای نوین است که این هم همیشه در جریان است. از سویی مقولهای ساختاری و از دیگر سو مقولهی ذهنیتی مطرح است که لازم است به هر دو حوزه پرداخته شود. آنگونه که جامعه قادر به تداوم حیات خویش بدون آبونان نیست، بدون آموزش و سازماندهی نیز قادر ادامهی حیات نخواهد بود. خلقهای ایران در جریان این انقلاب با اتحاد و همبستگی خویش اعلام کردند که جامعهی دولت – ملت نیستند، بلکه جامعهی ملت دموکراتیک هستند.
مردم خواستار نظامی دموکراتیک هستند، یعنی امکان مشارکت در عرصهی سیاست. با مشارکت و حضور جامعه در امر سیاست است که تغییر و تحولاتی مثبت شکلگرفته و دموکراتیزاسیون ممکن میشود. بهمیزانی که با مبارزات مشترک و متحد خلقها حکومت و دولت تضعیف و محدود شود، بههمان میزان جامعه نیز از آزادی و امکان سیاستورزی برخوردار میشود. مردم و جامعه دشمن دین و باورمندی نیست، بلکه با ملتپرستی، دینپرستی و جنسیتگرایی مخالف و دشمن است. جامعه مخالف اسلامی است که سیاسی شده و به خدمت نظام قدرت و دولت درآورده شده. جامعه مخالف و دشمن ذهنیتی است که به نام اسلام و شریعت، هرگونه ظلم و ستمی را اِعمال میکند. وگرنه هر جامعهای دارای باورمندی، اعتقادات و آدابورسوم مختص به خود است.
انقلابی که با قتل ژینا امینی آغاز شد، بدون وقفه و با تاکتیکها و روشهای مختلف همچنان ادامه دارد، صدها نفر از شهروندان توسط نیروهای سرکوبگر رژیم به شهادت رسیدند. خلقهای ایران مراسمهای خاکسپاری و بزرگداشت این شهدا که همچون آدابورسومی اجتماعی است را به عرصهی مقاومت و ابراز هرچه بیشتر انزجار خویش از رژیم اشغالگر و مستبد مبدل کردند. مردم با سردادن شعار«شهید نمیمیرند» بر تداوم مبارزه و زنده نگهداشتن یاد و خاطرهی شهدا تأکید میکنند. استقبال خانوادهها و بهويژه مادران شهدا از پیکر عزیزانشان با هلهله و سردادن فریاد انتقامخواهی، ایستاری کاملاً بامعنا و انقلابی است. وقتی مادری بر مزار فرزند شهید خود بیان میکند که اگر انتقام تو را نگیرم مادر تو نیستم، این موضعی ایدئولوژیک و مهم است. این شعارها و بیان صریح این مواضع، نشان از وقوف کامل بر اهمیت و حساسیت مسئولیتها و وظایف حیاتی و تاریخی دارند.
اگر تحلیل درستی از دلایل و عوامل بهنتیجه نرسیدن انقلاب خلقهای ایران در سال ۱۳۵۷ و بر سرکار آمدن حکومتی دیکتاتور نداشته باشیم و بهدرستی برای آن آسیبشناسی نشود، مسلماً انقلاب کنونی نیز به اهداف و نتایج موردنظرش نخواهد رسید. زمانی که خلقها انقلاب میکنند چه ضرورتی دارد که گروهی و یا جریانی به مهندسی جامعه پرداخته و آن را مدیریت کنند؟ آیا جامعه فاقد آگاهی و توان مدیریت خویش است؟ مسلماً جامعه دارای این پتانسیل و توان است، پس حال که انقلابی چنین شکوهمند در جریان است، بایستی بهصورت جدی روی این مهم تأکید و تدقیق نمود. جامعهی ایران از تجربیات و ظرفیتهای بسیار خوبی برخوردار است. وجود خلقها، فرهنگها، ادیان و باورمندیهای مختلف فرصت و امکانی است که بایستی بهخوبی تحلیل و در راستای پیشبرد دموکراسی و آزادی از آن بهنحو احسن استفاده نمود. در مقابله با سیاستهای یکدستسازی، تفرقهافکنی و ذوبفرهنگی رژیم اشغالگر، یگانه راه پیروزی و آزادی، تقویت و تعالی هرچه بیشتر فرهنگ همزیستی و اتحاد خلقها است.
پیشاهنگی زنان و جوانان در انقلاب کنونی بسیار برجسته و تعیینکننده است، این حضور فعال و پیشگامی زنان و جوانان یکی از دلایل گسترش و تقویت روزافزون انقلاب است. در راستای تداوم مبارزه و دستیابی به پیروزی نهایی، مقولهی بسیار مهم برای جامعه و بهويژه زنان، دفاع از دستاوردها با توسل به سازماندهی و گسترش هرچه بیشتر مبارزه در عرصههای مختلف است.
جامعهی زنان آزاد شرق کُردستان(کژار) در همین راستا با اعلام کمپین«زمان، زمان دفاع از انقلاب زنان است» گام مهمی برداشت. بدون شک ارائهی نظرات و رهنمودهایی اینچنین به پیشبرد مبارزات کمک میکند. قطعیقین خواست و ارادهی جامعه نیرویی است که هیچ حکومت و رژیمی یارای مقابله با آن را ندارد. تشدید سرکوب و اعمال خشونت از سوی رژیم، تنها مسئله را پیچیدهتر و خشم و عزم خلقها را برای تداوم مبارزه بیشتر میکند.
منبع: ژماره ۱۳ آلترناتیو