ماریا حسین پناهی

سخن گفتن از زن بودن حالتی از پرسمان و گفتمان است که فرد و جامعه را با ژرفای خود بودن روبرو می‌کند. واژه‌ی زن ساختاربندی معنایی و مفهومی زندگی را می‌سازد. درواقع زن آغازگر فصل نوین از رشد و بقای جاودانگی است.

زن چیست و کیست؟

چیستی و کیستی‌ها مجموعه پرسش و پاسخ‌هایی هستند که بایست مورد ارزیابی و تفسیر قرار بگیرند، در غیر اینصورت معنا و محتوای آن از بین می‌رود و دچار هویت باختگی می‌شود. درواقع هویت باختگی و معنا باختگی، چرایی و چگونگی حقیقت و واقعیت اصل وجود را گم یا پنهان می‌کند. شکاف‌های اجتماعی که افزایشی بی‌حدومرز دارند، فروپاشی پیوندهای اخلاقی، گسست زندگی از زمان و مکان، حیاتی که پر از استرس گردیده و شعرگونگی خویش را ازدست‌داده و تمامی بدنه‌ی اجتماعی را به محشری واقعی تبدیل می‌کند. حقیقت و واقعیت دو اصل مهم از وجود هستند که نظام ساختاری و معنامندی نظم را می‌سازند. نظم متشکل از اندیشه و کرداری است که توانایی ادراک و شناخت حقیقت امر را عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌سازد.

تعریف و تفسیر از زنانگی و تنانگی ما را با حقیقت و واقعیت هویت زن آشنا می‌کند، اینکه زن چیست و کیست؟ چیستی همان تنانگی‌ست و کیستی نیز همان زنانگی که او را به زن بودن واصل می‌کند؛ در غیر اینصورت، انتخاب الگو به قیمت انکار اصل وجود آن‌ها است، یعنی باطن و کردار. در اینجا بحث در مورد برای زن بودن چه باید کرد است؟ بودن یعنی شده بودن، یعنی ساخته‌شده بودن به‌گونه‌ای که هویت آشکار می‌شود. زمانی که زن شخصیت شگفت‌انگیز خود را به‌درستی بشناسد هیچ‌گاه با این تفکر که باید شبیه مرد یا دیگری باشد و مانند او رفتار کند، گیج نمی‌شود. با جستجو کردن در فرهنگ جامعه، طبیعت زنانه خود را به‌طور کامل درک نموده و در آغوش کشیده و می‌آموزند چگونه به‌عنوان یک زن برای خود ارزش قائل شوند و فاصله عمیقی را که در درون خود به علت کمبود انرژی زنانه احساس کرده شفا بخشند. درواقع سفر به خویشتن خویش، زن را به یک انسان کاملاً منسجم، متعادل و کامل تبدیل می‌کند که از هیچ خط سلطه‌ای پیروی نمی‌کند.

ژرفای خویشتن

زیبایی یا زیبایی‌شناسی، فلسفه‌ی بررسی سرشت زیبایی است، درواقع اندیشه‌ای آزاد و معنادار را پدید می‌آورد. تحقیق درباره‌ی اندیشه و اراده‌ی آزادی‌محور، موضوعی است که در رأس دیگر موضوعات می‌آید. برای اینکه بتوانیم در مورد تاریخ بامعنای زنان سخن بگوییم، مسئله‌ی کلیدی این است که بدانیم نیروی زنان در آن لحظه‌ی جریان چگونه تحقق‌یافته است. دست‌یابی به معنا و اراده‌ای که در فعالیت تأثیرگذارِ ذهنی و ارادی آن لحظه نهفته است، می‌تواند منجر به نگارش و تفسیر صحیح تاریخ زنان گردد. تفسیر راستین تاریخ زنان که در نقش قربانیان تاریخ هستند، به معنای دستیابی‌شان به نیرویی است که آنان را از نقش قربانی خارج سازد، آزاد نماید و به آگاهی و اراده‌ی لازمه مجهز نماید.

چگونه زیستن یا چرا زیستن؟

دانش زنان نسبت به زندگی، دانش شهودی، غریزی و درونی است که در ارتباط زنان با یکدیگر عمق می‌یابد و درک می‌شود. حقیقت مذکور به چالش کشیدن پیروی از تمام قرائت‌های مردانه برای زندگی است.

تفاسیری که ملت زنان انجام داده‌اند، بیشتر تلاشی بوده است که کماکان ادامه دارد و در رابطه با پایه‌گذاری جامعه‌ی آزاد با تکیه‌بر ارزیابی فرهنگ‌های زن-مادر که تاکنون مشاهده نموده‌ایم، سعی خواهند کرد فعالیت‌های اصلی خود جهت پایه‌گذاری جامعه‌ی آزاد و عاری از ستم و بیدادگری را با عمل بسیار گسترده‌ی خویش نشان دهند زیرا تعمق اندیشه‌ مؤلفه‌‌ی وجودی زن است.

مقاومت‌هایی جسورانه که به بهای رنج‌ها و تلاش‌های بی‌پایان، از سوی ماندگاران تاریخ زنان رزا لوکزامبورگ، لیلا خالد، مینا قاضی، بی‌بی مریم بختیاری، لیلا قاسم، سکینه جانسز، شیرین علم‌هولی، اکنون نیز ژینا امینی و… صورت گرفتند، اساساً برای پایان‌بخشی به موجودیت جامعه‌ای بود که جز استهلاک، معنای دیگری برای انسانیت نداشت.

فریاد انقلابی زنان در شرق کردستان و ایران فریادی بود که از خداوند ایشتار سر داده شد و اکنون نیز با صدای زن، زندگی، آزادی فصل نوینی از بودن برای همزیستی آزاد آغاز شد.

ما زنان با ارزیابی خویشتن خویش، جامعه و سیستم نظام مردسالاری، تمامی ابعاد حیات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را مورد بازبینی و موشکافی قرار داده که جامعه‌ای آزاد و رها از هرگونه ستم و تبعیض جنسیتی بسازیم و وحدت وجود را برای تمامی ملت‌ها و اقلیت‌ها به ارمغان آوریم. اکنون دوره‌ی مهمی در رشد خویشتن زن است؛ زن باشید، زن بمانید، زن شوید.

منبع: مجلەی ژیلمو شماره ٢٣