پیمان ویان

بدون شک سده‌ی بیست، سده‌ای است که در تاریخ بشریت بیش‌ترین جنگ‌های ویرانگر و قتل‌عام به وقوع پیوسته‌ است. در ادامه و در سده‌ی ۲۱ با ظهور ذهنیت دولت ملت و لویاتان عصر ظاهر خشونت و فرادستی شکل متفاوتی به خود گرفت. دو ذهنیت و دو پارادیگما که در جریان تاریخ بشریت همواره به موازات یکدیگر جاری گشته‌اند این بار در قرن ۲۱ نمایندگان واقعی آنان به‌صورت نمایان و مشهودی ظاهر گشتند. نماینده‌ی مدرنیته‌ی سرمایه‌داری، دولت ملت که همه‌ی ارزش‌های جامعه را غصب نموده و آن را دچار نسل‌کشی می‌کند. همزمان پارادایم مدرنیته‌ی دموکراتیک با پیشاهنگان خود که همانا خلق‌ها و توده‌های مردمی مقاومت‌گر هستند، نمایندگی می‌شود.

شخصیت‌ها و رهبرانی که به راهنمایان انقلابی مردم تبدیل شده‌اند نمایندگان دموکراسی و نیروی جمعی هستند. این رهبران که دارای افکار سوسیالیستی بودند در برابر ذهنیت ضداجتماعی دولت ملت که اراده و اختیار مردمان را سلب و آنان را در قفسی پولادین گرفتار می‌کند، مبارزه نمودند. در طول تاریخ همواره مقاومت و مبارزه علیه ستم و قدرت تداوم داشته اما در اغلب موارد به‌دلیل عدم وجود رهبران موفق و مردمی و سازماندهی منسجم، دچار شکست و زوال گشته‌اند.

خلق بدون رهبری استراتژیک و تاکتیکی، در واقع  بدون سازماندهی است و رهبری به معنای کسی است که مردم را به اراده‌مندی سوق داده و هویت می‌بخشد. زمانی که خلقی به هویت خود دست یافت هیچ قدرت و اراده‌ای توانایی نابودی آن را ندارد. تاریخ کردستان سرشار است از قیام‌ها و مقاومت‌ها؛ لیکن به‌دلیل نبود رهبری موفق و مردمی همواره دچار شکست شده است. به دلیل اهمیت وجود پیشاهنگ و رهبر است که دشمنان همواره رهبران را مورد هدف قرار داده و در تلاش برای پاکسازی آن هستند. بنابراین وجود رهبران انقلابی برای امید و انسجام خلقی که در میان پنجه‌های نسل‌کشی و مرگ قرار دارد، دارای اهمیتی حیاتی است. در ربع پایانی سده‌ی ۲۱ یک حرکت جوان سوسیالیستی و انقلابی بدون اتکاء به هیچ نیرو و قدرتی با فعالیتی رادیکال در مقابل نظام مسلط دولت ملت و فاسیستی ظهور کردند و این حرکت به حرکت آپويی نام گرفت و اعضای آن آپوچی. تمامی سازمان و جنبش‌هایی که در این دوران ظهور کردند یا منفعل گشته و منحل گشتند و یا به سیستم موجود جذب شدند. دولت ملت در تلاش بود همه‌ی این جریانات و احزاب را بلعیده و آنان را نابود کند. در میان تمامی این احزاب، تنها جنبش آپویی بود که با مقاومت و پرداخت هزینه‌های بسیار در تمامی کردستان و خاورمیانه اشاعه یافت.

رهبر آپو ضربه‌ی سنگینی به سیستم دولت ملت زد و به نماینده‌ی راستین دموکراسی، سوسیالیسم و خط مردمی تبدیل شد. همزمان افکار و رویکردهای کلاسیک و کهنه‌ی رهبریت و عشیره‌گرایی محدود در کردستان را شکست و به رهبری که متکی به نیروی مردمی است، مبدل گشت. با بنا نمودن ستاتوی خلق کرد به تمامی خلق‌های فرودست خاورمیانه هویت بخشید. رهبر آپو با نیروی تفکر و مبارزات سازمانی بیست ساله‌ی  خود در سوریه و روژآوای کردستان، برادری و اتحاد خلق‌ها را برقرار نمود. قدرت‌های سرمایه‌ی جهانی از انتشار و تاثیرات فلسفه و افکار رهبر آپو هراس داشتند و وی را مانعی در برابر پیاده‌ نمودن پروژه‌های خود در خاورمیانه می‌دیدند. زمانی که مشاهده کرده‌اند به هیچ نحوی قادر نیستند رهبری را در سیستم خود مستحیل و پاکسازی نمایند با اجماعی جهانی تصمیم گرفتند وی را مورد هدف قرار دهند و توطئه‌ی پلید و شوم  بین‌‌المللی را علیه وی اجرایی کردند.

نیروهای توطئه‌گر که در حقیقت نمایندگان واقعی نظام سرمایه‌داری و دولت ملت هستند بیش از همه به اهمیت وجود و تاثیرات وی آگاه بودند. آنان سال‌ها بود توسط تشکیلات سیا، موساد، میت ترکیه و ناتو مبارزات و خط‌مشی فکری رهبر آپو را پیگیری نموده و تحقیق می‌کردند. در انجام به این واقعیت پی بردند که رهبر آپو نه همانند برخی از رهبران کلاسیک و ملی، نه یک سوسیالیستی محدود و نه رهبری ناآگاه به واقعیات تاریخی است که بتوان به راحتی آن را به تسلیمیت کشانده، بلکه وی رهبری جهانی بوده و می‌تواند برای انقلاب خلق‌ها، زنان آزادی‌خواه و جامعه‌ی بشری که دچار بحران و بن‌بست گشته، راهگشای حیاتی نوین و آزاد باشد. زیرا عملکرد رهبر آپو این واقعیت را به اثبات رسانده بود که وی دارای توانایی، قوه، ادعا و ایمان پیروزی است و افکار و پروژه‌های وی از پایه‌های اصلی دموکراتیزه نمودن خاورمیانه است، توطئه‌ی ناجوانمردانه که در تاریخ به روز سیاه نام گرفته را عملی کردند.

در واقع می‌توان گفت با طرح‌ریزی توطئه علیه رهبر آپو، زمینه‌های بازترسیم خاورمیانه را فراهم می‌کردند. قدرت‌های هژمونیک جهانی، اغلب دولت‌-ملت‌های خاورمیانه و جریان‌های خائن کرد همگی در اجرایی نمودن این توطئه جای داشتند. یکی از اهداف اصلی این توطئه و برقراری سیستم شکنجه‌ی امرالی، نابودی فیزیکی رهبر آپو بود لذا به‌دلیل هراس از واکنش جامعه‌ی کردستان از این اقدام منصرف شدند هر چند رویکردی که هم اکنون در امرالی در جریان است، خود نابودی تدریجی است.

با هدف قرار دادن رهبر آپو، برآن شدند بار دیگر تاریخ خلق کرد را تکرار نموده و مردم کرد را از وجود رهبری پیشاهنگ محروم کنند و آنان را دچار ناامیدی کرده و به ورطه‌ی پاکسازی سوق دهند و این مرگ نه مرگ فیزیکی بلکه مرگ روح و ‌باور است. رویدادهای تاریخی تکرار می‌گردند لیکن نتایج آن مشابه نیستند؛ زیرا رهبر آپو با مقاومت بی‌نظیری که از خود در برابر تمامی نقشه‌های شوم نیروهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نشان داد، این واقعیت را اثبات نمود. این ایستار رهبر آپو، به کردها هویت بخشید و باعث شد آن‌ها از خواب مرگ بیدار گشته و به موجودیت سیاسی، فرهنگی و هویتی خویش آگاه شده و در راستای نیل به آن، مبارزه کنند.

اسارت و ایزولاسیون مطلق رهبر آپو با هدف ایجاد مانع در برابر مبارزات به حق زنان و خلق‌ها بود. مهم است که جامعه‌ی انسانیت این حقیقت را ببیند. زیرا با نظری به تاریخ خواهیم دید بسیاری از رهبران جهان نسبت به مسائل زن و آزادی آنان بی‌اعتنا بودند. اما رهبر آپو عکس تمامی این‌ها، مسئله‌ی زن را به‌عنوان سرچشمه‌ی تمامی مسائل اجتماعی تعریف نمود و کلید چاره‌یابی معضلات را در آزادی زن می‌بیند.

زنان انقلابی کرد، توطئه‌ی بین‌المللی را همچون توطئه‌ای بر خط آزادی زنان تعریف نمودند. زیرا این توطئه در بنیان نابودی و تضعیف اراده و موجودیت یک خلق بود، اراده‌ای که با رهبریت رهبر آپو بار دیگر احیا و نیرومند گشت و هر روز گسترده‌تر می‌شد. رهبری از همان ابتدای آغاز مبارزات آزادی‌خواهی، مسئله‌ی زنان و آزادی آنان را از ارکان اصلی مبارزات خود قرار داد. زیرا این مسئله‌ از عمیق‌ترین و کهن‌ترین مسائل اجتماعی در کردستان و جهان است. در تمامی جنگ‌هایی که در سطح دنیا رخ داده و در میانه‌ی جنگ جهانی سوم در خاورمیانه، همواره زنان متضرر و قربانی شده‌اند و مورد تجاوز قرار گرفته و به‌عنوان غنائم جنگی مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند. در عصر مدرنیته‌ی سرمایه‌داری نیز بردگی زنان شکل متفاوتی به خود گرفت و همچون کالایی به آن نگریسته شد. ذهنیتی که در طول تاریخ دسترنج، ارزش‌ها و هویت زنان را غصب و مورد تعرض قرار داده در دوران سرمایه‌داری و دولت-ملت آنان را در قفسی آهنین محبوس نموده است.

جنبش‌ها و جریان‌های چپ که خود را سوسیالیست قلمداد می‌کردند قادر نبودند برای حل مسئله‌ی زنان، چاره‌یابی بیابند. در حالی که زنان همواره در صفوف مقدم مبارزه کرده‌اند، هزینه‌های سنگینی پرداخت کردند، اما با رویکردی که ابتدا بایستی مسائل ملی را رهگشایی نمود سپس مسئله‌ی زنان را، مورد فریب قرار گرفتند و این‌گونه اقتدار خود را بر روی حیات زنان بیشتر کردند. در اغلب انقلاب‌هایی که تاکنون رخ داده زنان با این رفتار مواجه شده‌اند و پس از پایان انقلاب باز هم به همان جایگاهی که پیشتر داشته‌اند، بازگشته‌اند و به خانه‌ها رانده شده‌اند تا بار دیگر وظیفه‌ی مادری، فرزندآوری و خانه‌داری را به‌جای آورند. رهبر آپو از همان دوران کودکی به تضاد و چالش‌های روابط انسان-طبیعت، زن-مرد، فرادست-فرودست یعنی به‌عبارتی دولت و مردم پی برد و این تضادها را مورد واکاوی قرار داد و در نهایت به این نتیجه رسید که پایه‌ی تمامی مسائل اجتماعی، از عدم حل مسائل زنان سرچشمه می‌گیرد. در جامعه‌ای که زنان به‌عنوان کالا نگریسته شود و نقش و جایگاه آن نادیده انگاشته شود، بی‌گمان بحران‌های اجتماعی نیز سربرمی‌آورند.

ذهنیت قدرت‌محور همواره در طول تاریخ بنیان خود را بر روی تعمیق بخشیدن به این چالش‌ها مستحکم نموده است. رهبر آپو با مطالعات و تحقیقات گسترده‌ی خود در این مورد به نقطه‌ی حساس تمدن پی برد که در آن بی‌عدالتی، تبعیض و جنسیت‌گرایی ظهور و تشدید یافته و بی‌گمان این نقطه، مسئله‌ی زن است. رهبری این ذهنیت را آشکار و مورد مواخذه قرار داد. هیچ رهبر و جریانی در طول تاریخ نه دارای چنین جسارت و نه توانایی بوده که آلترناتیوی برای حل این مسئله بیابد. رهبر آپو این جسارت و توانایی را از خود نشان داد و مسئله زن را پیش از مسئله‌ی رهایی ملی مورد ارزیابی قرار داد و به اهمیت آن پی برد. وی از سویی به زنان این اراده و ایمان را بخشید تا بر پایه‌ی توانایی و اراده‌ی خود مبارزه کنند و بدون اتکاء به ذهنیت مردسالاری به خود باور داشته و از سوی دیگر به مردان آموخت که توانایی زنان را نادیده نگیرند و به اراده و نیروی زنان احترام گذاشته و تمامی دیوارهای این ذهنیت را بشکنند و از آن عبور کنند. می‌توان گفت رهبر آپو یکی از رهبرانی است که به توانایی و اراده‌ی زنان احترام گذاشته و برای ارتقای مبارزات زنان و آزادی آنان، مبارزات شایانی انجام داد. زنان کرد که با افکار و فلسفه‌ی رهبر آپو آشنا شدند، ذهنیت مسلط بر جامعه و ذهنیت مردسالاری را رد نموده و به صفوف آزادی پیوستند. بی‌گمان کسب هویت واقعی زن و مبارزه با آن اساس، ضربه‌ی مهلکی به ذهنیت پدرسالاری وارد نمود که با سیستم دولتی، نهادینه گشته بود.

بنابراین یکی دیگر از اهداف توطئه‌ی ۱۵ فوریه در حقیقت ضربه وارد نمودن به جنبش آزادی زنان بود. هدف قرار دادن ایدئولوژی آزادی زن در حقیقت هجومی به پارادیم رهبری است. در طول این سال‌ها نیز همواره شاهد بودیم که زنان مبارز و انقلابی بسیاری در کردستان توسط رژیم‌های اشغالگر کردستان، به شهادت رسیده‌اند. اما در مقابل زنان با ارتقای مبارزات فکری و سیاسی خود اهداف پلید این رژیم‌ها را با شکست مواجه کرده‌اند. هم اکنون در تمامی نقاط کردستان این زنان‌اند که در مقابل واپس‌گرایی و تحجر نظام حاکم ایستاده و فریاد آزادی سرمی‌دهند. زمانی که زنان خود را با عشق آزادی و میهن‌دوستی یکی نمودند دیگر هیچ نیرویی یارای مقابله با این عصیان را نخواهد داشت. زنان کرد این عشق حقیقی میهن، سرزمین و هویت انسان آزاد را در مکتب آپویی فراگرفتند  و با گذشت ۲۲ سال از اسارت رهبری، همواره برای آزادی وی تلاش و مبارزه کرده‌اند.

زنان همواره در شعارهای خود می‌گویند: «بدون رهبری نمی‌توان زندگی کرد و آزادی خود را در گرو آزادی رهبری می‌بینند.» دلیل چنین رویکردی رفاقت راستین رهبری با زنان است و وی است که نخستین بار به اهمیت و ضرورت رفاقت حقیقی با زنان پی برد و بخشی مهمی از مبارزات خود را به آزادی و حل مسئله‌ی زنان اختصاص داد. زمانی که رهبر آپو به اسارات توطئه‌گران درآمد در رابطه با مبارزات زنان گفت: پروژه‌های من در ارتباط با زنان ناتمام ماند و این پروژه، آزادی زنان بود لذا وی با ایمانی بزرگ و عمیق در میان تمامی شرایط دشوار و طاقت‌فرسای امرالی، باز هم برای آزادی زنان مبارزه نمود. پارادیگمای جدید، ذهنیت و دیدگاهی نوین است که با سرشت و ویژگی‌های زنان و جامعه کاملا منطبق است و یکی از سه پایه‌ی پارادیگمای ملت دموکراتیک، اکولوژیک که به جامعه‌ی بشری ارائه داده، است. در میان جنبش آزادی، رهبر آپو زحمات و رنج بسیاری متحمل گشت تا زنان به مرحله‌ی «خودبودگی» برسند. زمانی‌که زنان خود را ملک دیگری بدانند در آن صورت نمی‌توان از اراده‌ای آزاد و مستقل سخن گفت. رهبری با حمایت‌های خود این زمینه را برای زنان فراهم نمود تا آنان تمامی موانع و دشواری‌ها را در برابر راه‌های نیل به آزادی بردارند و هیچ‌گاه در برابر این سختی‌ها عقب‌نشینی ننموده و به توانایی‌های خود باور داشته باشد. همزمان به مردان آموخت که با زدودن ذهنیت مردسالار و دیدگاهی فلسفیک و شناخت نیروی زنان می‌توان زیست. رهبری سال‌ها با مبارزه‌ای ذهنیتی ابتدا در شخصیت خود و با تحلیل و دانشی عمیق گفت: من ذهنیت مردسالاری را در وجود خود نابود کرده‌ام.

یکی از نقاط برجسته‌ی جنبش آزادی‌خواهی ما این است که رهبر آپو همواره تلاش نموده زحمات و هزینه‌هایی که زنان در راه آزادی پرداخت کرده‌اند به میراث مبدل و زنان به صیانت از این میراث، هویت و کرامت خود درآمده و سیستم خود را سازماندهی نمایند. با اهدای هر شهیدی، زنان انقلابی گام بزرگ‌تری برای مبارزه برمی‌دارند. به‌عنوان مثال با مقاومت تاریخی شهید بریتان (گلناز کاراتاش)، ارتش زنان سازماندهی شد که در جهان کم‌نظیر است. و با شهادت رفقای گرانقدرمان سارا، زیلان، سماء و ده‌ها شهید راه آزادی که قهرمانی‌های آنان نقطه عطفی در مبارزات آزادی زنان بود، زنان به هویت سیاسی و ایدئولوژیک و نظامی دست یافتند.

تاسیس حزب زنان، پیشبرد پروژه‌ی خانواده‌ی دموکراتیک، قرارداد اجتماعی زنان، اعلام ایدئولوژی آزادی زن، سیستم کنفدرال زنان، سیستم ریاست مشترک و زندگی مشترک آزاد همگی از دستاوردهای بزرگ و تاثیرگذار جنبش زنان کرد است. زنان کرد هم اکنون با اتکا به نیرو و دستاورهای عظیم خود در تمامی عرصه‌های انقلاب پیشاهنگ‌اند و نمونه‌ی بسیار برجسته‌ی آن انقلاب روژآوا بود که به انقلاب زنان نام گرفت. با حضور مساوی زنان در تمامی فعالیت‌ها ذهنیت طبقاتی و مردسالاری از میان برداشته شد و سیستمی عدالت‌محور و دموکراتیک برقرار گشت. انقلاب زن، به انقلابی در انقلاب تبدیل شد. زنان و همه‌ی کسانی که در راه آزادی مبارزه می‌کنند، آزادی خود را مدیون رهبری و افکار و فلسفه‌ی وی می‌دانند. زنان کرد نیز در راستای پاسخ‌گویی این رفاقت زیبا، معنامند و حقیقی بایستی خود را در هر زمینه‌ای از بردگی که سیستم مردسالاری بر آنان تحمیل نموده، رها سازند در آن صورت آزادی رهبر آپو نیز متحقق خواهد شد و دیوارهای امرالی را فروریخته و حیات آزاد به واقعیت پیوند خواهد یافت.