چرا در اين مقطع برپایی کنفرانس ملی بيش از پيش حائز اهميت است و شما بهمثابهي حزب حيات آزاد كوردستان بر اين امر تأكيد ميورزيد؟
هرچند برخی از جناحها، احزاب کوردی و حتی برخی از شخصیتها با نگرشي تنگنظرانه به مسئلهي کنفرانس و ضرورت اتحاد مینگرند و بیشتر در پی کسب منافع کوتاهمدت سیاسیاند و در لابهلای مفاهیم برخی از آنان برخوردهای قدرتطلبانه نهان باشد اما مسئلهي اتحاد و همبستگی خلق کورد موضوعی ساده و محدود به منافعی کوتاهمدت نيست. اين امر حتی فراتر از برنامه و سیاستهای احزاب، الزامي است تاريخي.
در سطح جهانی و خاورمیانه تغییر و تحولات عظیمی در جریان است و این دگرگونيها مستقیما بر آیندهي ملتهای منطقه تاثیرگذار خواهد بود. هدف اساسی مرحلهي آغازشده، ایجاد نظم جدید جهانی است. نظم گذشتهي جهانی که پس از جنگهای اول و دوم جهانی ترسيم شد، بایستی تغییر مییافت و در این راستا مداخلاتی از جانب نیروهای غربی در خاورمیانه صورت گرفت. ملت کورد و برخی از ملتهای کهن این منطقه از قبیل، آشوريان، سوریانیها و ارمنیها نیز در مقطع زماني برپایی نظم قدیم، با سیاست نسلكشي و انكار و امحا روبهرو گشتند. تشکیل دولتـ ملتهای جدید در آن مقطع بر پایهي انکار دیگر خلقها ایجاد گشتند. خلق آشوری که یکی از خلقهای کهن منطقه بود با نسلكشي مواجه گشت و جایی برای اسکان این خلق در چینش جغرافیایی این منطقه نماند. ارامنه نيز با نسلکشی مواجه شدند. ملت کورد نیز در بین چهار دولتـ ملت تشکیلشده تجزیه گشت و هدف شديدترين و بیرحمانهترین نوع انکار و امحاء و آسيمیلاسیون شد. چنین سرنوشتی برای بسياري از ملتها و اتنيسيتههاي موجود در این منطقه اتفاق افتاد. این موضوع با خود بحرانهای عظیمی را در منطقه به همراه آورد و از آن مرحله تاکنون خاورمیانه شاهد جنگها، خونریزیها و تراژدیهای بزرگ انسانی بوده است. ملتهاي خاورميانه در اشك و خون غرق شدند. ملت کورد در آن مقطع، هم به دلیل سیاستهای ازقبل طرحريزيشدهي دولتها و نیروهای مداخلهگر و هم به دلیل نبود جنبشی پیشاهنگ و عدم وجود اتحاد و همبستگی قادر نشد که از موجودیت خود دفاع نموده و به ایفای نقش تاریخیاش بپردازد.
در اینجا پرسشي به ميان ميآيد و آن اينکه بهرغم سیاستهای ازقبل تعیینشدهی نیروهای مداخلهگر ـبهویژه تصمیم به تجزیهي کوردستانـ آیا در آن مقطع اتحاد و وجود مبارزات، قادر بود سرنوشت تحمیلی را دگرگون نماید؟
پرسش مهمی است و اساسا جواب آن ضرورت اتحاد را آشكارتر مینماید. متاسفانه در جهانی زندگی میکنیم که منافع سیاسی بر پایهي اصول دموکراسی تعیين نمیشوند. در سدهي گذشته که به هیچوجه چنین وضعی حاکم نبود و در حال حاضر نیز سیاست عاری از اخلاق و مبادی دموکراسی و تا نهایت وابسته به منافع ایدئولوژیک و اقتصادی حاکمان است. دموکراسی به شعار و نقابی مبدل شده براي لاپوشاني چهرهي پلیدی و چپاول. در چنین دنیایی، نیرومندترها در صورت مشاهدهي ضعف و عدم نیرومندی دیگران با بیرحمانهترین شکل و به شيوههاي متفاوت آنانرا از میان ميبردارند. بدينگونه در صدد آنند تا شاید شریکی از شرکا کم شده و سهم بیشتری از منافع کسب نمایند. بهطور خلاصه میتوان گفت که در دنیای امروز، عناصر فاقد نیروي سازماندهيشده و ناتوان با سرنوشت بیرحمانهي حذف و پاکسازی روبهرو خواهد شد. چنین انتظاری که شاید نیرومندترها از روی ترحم و دوستی و مبادی دموکراسی نظری بر ضعیفان بیافکنند و آنان را از زیر ستم دیگر نیروها خارج نمایند و فرجی بر حال نابسامانشان ایجاد نمایند، سادهلوحی و خودفریبیای بیش نیست. نیرومندی را میتوان به انحای گوناگون تعریف نمود. در اینجا بحث بر سر قبول و یا عدم قبول نظم جدید جهانی نیست. احتیاج مبرمی به تشریح محتوای نظم جدید جهانی وجود دارد ولی با توجه به تجربیات تاریخی، واقعیت آن است که ملت کورد در صورتیکه در این مقطع با تمام توان و نيروي خويش به دفاع از موجودیتش نپردازد شاید دیگر شانسي برای این موضوع وجود نداشته باشد. در طول نظم گذشته، ملت کورد با مبارزاتی گسترده(حال با هر متد درست و یا نادرستي)، توانست تا حدودي در مقابل سیاست انكار و امحا از مرگ رهایی یابد. مرحلهي کنونی تا حدی با مراحل گذشته تفاوت دارد. ملت کورد اکنون در تمامي مناطق کوردستان تا حدودی سازمانیافتهتر از گذشته عمل مينمايد و احزاب سیاسی زیادی در حال مبارزهاند. نقص اساسی، عدم یکپارچگی و همگرايي مابين احزاب است. گردهمایی این احزاب و پیروی تماميشان از سیاستی ملی در عرصهی جهانی جهت براندازی سیاست آنتیکورد و دستیابی ملت کورد به حقوق برحقش گامی بجا و کارا خواهد بود. یعنی در مقطع زمانی کنونی که بار دیگر تلاش برای ايجاد نظمی نوین در جریان است، جهت جلوگیری از تکرار تاریخ تلخ، وجود همبستگی و یکپارچگی ملت کورد از اهمیتی تاریخی برخوردار است.
آيا با برگزاري كنفرانس ملي اين تهديدها به تمامي رفع خواهد شد؟
هر چند برگزاری کنفرانس ملی جهت دستیابی به چنین سطحی کافی نیست اما میتواند بهعنوان گام اول مثمر ثمر واقع گردد. اين گامي مستحكم خواهد بود براي نيرومندي ملت كورد.
شما از نیرومند نمودن ملت کورد بحث مینمایید. آیا نیرومندی ملت کورد نمیتواند برای به قول شما ضعیفترهای دیگر تهدید محسوب شود؟
در اینجا بایستی به خوبی هدف از نیرومندی ملت کورد را تعریف نمود. وجود ذهنیت سلطهگری، غارت و استعمارگری در هر جایی همیشه تهدیدی را برای دیگران ایجاد خواهد کرد. اما ملت کورد خواستهای مبنی بر کشورگشایی و یا استعمار هیچ مملکت دیگری را نداشته و نخواهد داشت. کوردستان و ملت کورد صدها سال است که مستعمرهي دولتهای گوناگوني بوده و تمامي مبارزاتش در راستای رهایی از استعمار انجام گرفته است. هدف نهایی ملت کورد آزاد زیستن و دستیابی به حقوق مشروع خود میباشد. نیرومند شدن ملت کورد، در راستاي دفاع از موجودیت و آزادیهایش میباشد. بهرغم همهي قتلعامها و عملکردهای غیر انسانیای که علیه ملت کورد انجام گرفته اما بارها این ملت و جنبش آزادیخواهی ملت کورد، در کمال تواضع و فروتنی جهت حل مسئلهي کورد از طریق راهکارهای دموکراتیک دست آشتی را بهسوی استعمارگران و حتي جلادانش دراز نموده است. اما هر بار چنين تلاشهای صلحطلبانهاي از سوي ملت كورد، از ديد استعمارگران به عنوان ضعف و ناتواني ارزيابي شده است و فرصتی برای یورشی وحشیانهتر. از ديگرسو ملت کورد یکی از کهنترین ملتهای خاورمیانه بوده و از تجربهي فرهنگی هزارانسالهي زندگی مسالمتآمیز با دیگر ملتها و اتنيسيتههاي منطقه برخوردار است؛ لذا هیچگاه آزادی این خلق تهدیدی را متوجه ملتهاي دیگری نكرده است. تنها زیانی که اتحاد ملت کورد به همراه خواهد آورد، زیان به منافع ناانسانی استعمارگران و سلطهطلبانی است که از این راه منافع کلانی کسب کردهاند.
جهت اینکه کنفرانس از محتوایی ملی برخوردار باشد بایستی چه معيارهاي رعايت شود؟
پیش از هر چیز، بايستي همهي جناحها و احزاب کوردي، حساسیت و اهميت مقطع کنونی را به نيكي ادراك كنند. بايستي با احساس مسئولیتی تاریخی در مقابل ملت و بهویژه شهدای راه آزادیخواهی در قبال آيندهي ملت كورد، در اين کنفرانس شركت جويند. موضوع اتحاد ملی موضوعی فراحزبی بوده و منافع ملی را مد نظر قرار میدهد. از اين رو محدود به منطقهای خاص از کوردستان و یا بخش خاصی از این سرزمین نیست. بینش سیاسیـ ایدئولوژیک و خط مشی مبارزاتی احزاب، به هیچوجه در همگرايي و توافق بین احزاب نبایستي بهعنوان مانع تلقی گردد. آنچه مهم است وجود ذهنیتی دموکراتیک جهت تحمل یکدیگر و ايدههاي متفاوت است. با نگاهی به برنامه و شعارهای احزاب، در برنامه و گفتمان تمامي احزاب، دموکراسی و آزادی بیان به طرزي بسيار آشكار مشاهده میشود. نبایستي دموکراتیک بودن تنها در سطح گفتمان باقی ماند. باقيماندن آن در سطح شعار، تنها عوامفریبی است. آنانيکه در نخستين گامها قادر به قبول دیگران نباشند، چگونه مدعی برپایی دموکراسی در جامعه خواهند بود. چنین جناحهایی به هیچوجه قادر نخواهند بود در خدمت منافع ملی گام بردارند و بدون شک ملت کورد و بهویژه تاریخ اين ملت، چنین عملکردهایی را از یاد نخواهد برد. امیدواریم که در بین احزاب، چنین برخوردهایی مشاهده نگردد. چرا که وجود چنین ذهنیتی نشاندهندهي منافع تنگنظرانهي حزبی، منطقهای و حتی شخصی است. چنين نگرش و برخوردي به هیچوجه با روح اتحاد ملی همخوانی ندارد.
آیا در این کنفرانس صرفا احزاب سیاسی بایستی شرکت داشته باشند یا حضور شخصیتهای سیاسی و روشنفکر نیز ضروری است؟
حضور شخصیتهای مجرب و مبارز، روشنفکران مسئول و حتی خانوادهي شهدا در روند کنفرانس مثمر ثمر خواهد بود. این موضوع تنوع و غناي خاصی به کنفرانس خواهد بخشید.
در مراحل گذشته نیز بحث در مورد برگزاری کنفرانس ملی در جریان بود. چرا گاها این موضوع به بحث گذاشته و بعد از چندی به فراموشی سپرده میشد؟
متاسفانه در مراحل گذشته به علت عدم احساس مسئولیت برخی از جناحها و درک ناقص از مسئلهي کورد، برگزاری این کنفرانس یا به تعویق میافتاد و یا به فراموشی سپرده میشد. دولتهای منطقه و بهویژه دولتهای حاکم بر کوردستان در تمامي مراحل جهت تضعیف ملت کورد از راهکارهای متفاوتی استفاده نمودهاند. بهویژه پس از عقد پیمان لوزان بازیهای سیاسی عدیدهای جهت بهکارگیری احزاب کوردی در مقابل دولتهای منطقه در جریان بود. در بسياري از مواقع، يك دولت حاکم بر کوردستان خلق کورد را در جنگ با دولتهاي ديگر به ابزار اجراي سیاستهای خویش مبدل كردهاند و طرف مقابل نيز همان بازی را در مقابل آنان انجام داده است. گاها نیز یکی از دولتهای حاکم بر کوردستان جهت از میان برداشتن مبارزاتی که در راستای آزادی ملت کورد در آن بخش انجام میگرفت با ترفندهای سیاسی، احزاب كلاسيك ديگر مناطق کوردستان و یا احزاب دیگری در همان منطقه از کوردستان را به جنگ با هم وادار مینمودند. این نوع سیاستها جنگهای شدید داخلی را سبب شدند. بهگونهاي كه رفتهرفته شکاف میان احزاب به سطحی میرسید که صورت مسئله به کلی فراموش میشد. البته که چشم امید بستن و انتظار دوستی از یکی از دولتهای استعمارگر کوردستان جهت آزادی ملت كورد در منطقهي دیگری از کوردستان، سادهلوحیای سیاسی بیش نخواهد بود. در چنین حالتی بروز جنگ داخلی امری اجتنابناپذیر است. در چنین وضعیتی بدونشک بحث بر سر اتحاد ملی و همبستگی احزاب به نتیجه نخواهد رسید. هر چند كه در سالهاي اخیر تمامي احزاب به این نتیجه رسیدهاند دیگر جنگ داخلی به نفع هیچ یک از جناحها نیست، اما نکتهي حائز اهمیت آنست که بهخوبی بر سیاستهایی از اين قبيل به هر شكل و سياق آن واقف بود و اجازهي تكرار آن در هيچ عرصهاي را نداد. تا زمانیکه مسئلهي کورد و ابعاد آن به خوبی درک نشود، منافع ملی در راس همهي منافع قرار نميگیرد و نميتوان از سیاست تفرقهانداز دولتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي جلوگیری نماييم و به نتایج لازمه دست یابیم. يگانه راه امید ملت كورد، مسير اتحاد و همگرايي است. امیدوار بودن به دیگران و ذهنيت منجيپرور قطعا شکست را با خود به همراه خواهد آورد. اساسا نکتهای که در آن اختلاف عملکرد وجود دارد نیز همین است. دلیل اصلی به تعویق افتادن و یا به دست فراموشی سپردن اتحاد ملی نیز از این موضوع نشات میگیرد. امیدواریم که در این مرحله بتوانیم از این نوع برخوردها و رويكردها رهایی یابیم.
نمایندگی شرق کوردستان را چه جناحهایی به عهده خواهند گرفت و چرا برخی از احزاب خود را نمایندهي شرق جلوه داده و دیگران را رد مینمایند؟
همانگونه که در پرسشهاي قبلی نیز بدان اشاره شد، مسئلهي اتحاد ملی و پیروی از سیاستی ملی، محدود به منافع حزبی و یا بخشي از کوردستان نیست. تا زمانیکه این موضوع به نيكي درک نشود و احزاب خود را از این مفاهیم رهایی نبخشند، کسب نتیجه مشکل خواهد بود. احساس مسئولیت همهي احزاب در تمامي مناطق کوردستان در مقابل كليهي احزاب و تمامي مناطق دیگر کوردستان، شرطي است اساسی. به نظر ما همهي احزاب ميبایست خود را نماینده و پیشاهنگ تمامي مناطق کوردستان بدانند. نباید سرنوشت تحمیلی بر این ملت را قبول نمود. وجود چنین ذهنیت و رويكردي ضروری است. با توجه به شرایط مبارزاتی کنونی و با توجه به برنامه و استراتژی احزاب، مبارزات به شکلی جداگانه و در مناطق جداگانه در جریان است. به نظر ما در شرق کوردستان تمامي احزاب و جنبشهايي كه مدعی خدمت به خلق کورد هستند بایستی در این کنفرانس شرکت جويند تا بتوانند نظرهاي خود را بیان نموده و در تصمیمات سهیم باشند. اینکه برخی از احزاب به رد دیگر احزاب میپردازند موضوع قابل قبولی نیست. هیچ حزبی صلاحیت آن را ندارد که موجودیت حزبی دیگر را زیر سوال برد. رد دیگران نه تنها کاملا با دموکراسی مغایرت دارد بلکه از محدودهي اختیارات احزاب خارج است. خودبزرگبینی منفوری در لابهلای چنین برخوردهایی نهان است. اساسا چنین برخوردهایی نشان از ضعف و ترس از واقعیت است و شکاف فاحشی با اصول دموکراتیک دارد.
همانگونه که میدانید از دههي نود تا به حال موضوع همبستگی احزاب کوردی از طرف رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان به بحث گذاشته شد ولی اکنون ادعا میشود که این موضوع از طرف آقای مسعود بارزانی پیشنهاد شده است. نظر شما در اینباره چیست؟
از قبل از دههي نود نیز گفتههاي رهبر آپو در مورد اتحاد بین تمامي مناطق کوردستان وجود دارد. در اوایل دههي نود نیز ایشان پیشنهاد دادند که کنگرهي ملی با شرکت همهي احزاب برگزار گردد. در سال 99 نیز وی پیشنهاد داد که کنگرهي ملی کوردستان افتتاح شود. بر همین مبنا نيز برخی از شخصیتهای مبارز و مسئول در جواب به اين پیشنهاد ایشان، کنگرهي ملی کوردستان KNK را تشکیل داده و تا به حال نیز این کنگره به فعالیتهای خود ادامه میدهد. نکتهي مهم در اینباره این است که در این مقطع کنفرانس ملی برگزار شود و امیدواریم که آقای مسعود بارزانی در اینباره به وظایفش عمل نموده و به نوبهي خود در اين راستا گام بردارد.
نظر شما در مورد اعلان دولت مستقل کوردی در جنوب کوردستان چیست؟ آیا شرایط برای چنین گامی مهیاست؟
ما مخالف اعلان دولت کوردی در جنوب کوردستان نیستیم. مشکلاتی در اینباره وجود دارد و مسائلی چون مناطق جداشده از اقلیم کوردستان وجود دارد که بایستی چارهیابی گردد. البته در صورت اعلان و یا عدم اعلان این دولت، برخورد مسالمتآمیز با دیگر ملتهای منطقه حائز اهمیت است و بایستی مد نظر قرار داده شود. بایستي بر این نکته اصرار نمود که حفظ منافع و دستاوردهای منطقهاي از کوردستان و بهویژه جنوب کوردستان، مستقیما به گسترش مبارزات در دیگر مناطق کوردستان بستگی دارد؛ لذا هم در حالت کنونی و هم در صورت تشكيل دولت، حکومت اقليم بایستی یاریرسان مبارزات در مناطق ديگر کوردستان باشد.