در حالی وارد سال ٢٠٢٠ میشویم که سال گذشته سرشار از مقاومت و مبارزات راسخ و مصمم خلقها، جوامع و بهویژه زنان و جوانان در برابر ستم و خشونت سیستماتیک رژیم استبدادی ایران بود. این عناصر انقلابی، فساد دولتملت ایرانی را برنمیتابند و در برابر آن قیام نمودند. از سویی دیگر یک دهە از عمر شوم این رژیم را نیز سپری میکنیم و وارد دهە دهم عمر دولت ملت ایرانی و دهە پنجم نسخە دوم آن یعنی رژیم استعمارگر و استیلاگر جمهوری اسلامی میشویم. بدون تردید عمری مملو از ظلم، ستم، سرکوب، استثمار و…
حکومت ایران طی یک سال گذشته در راستای افزودن بر بقای خود بیشازپیش بر سیاستهای سرکوبگرانه و خشونتآمیز خود افزوده است. سالی که در آن شاهد بیشترین میزان دستگیری، زندان، شکنجه، اعدام و کشتار معترضین و منتقدین بودیم. در کنار این موارد، بحران مدیریتی، سیاسی، اقتصادی و دعواهای جناحی که در انجام فساد گسترده سیاسی و اقتصادی تعمق یافته، عرصه حیات را برای مردم و خلقهای تحت ستم در ایران تنگتر نموده است. خیزشهای اخیر مردمی نیز نشان از انباشت نارضایتی و اوج خشم مردم از این حکومت است. رژیم در داخل با بحران عمیق مشروعیت و نفرت خلقهای تحت استعمار همچون کورد، بلوچ، عرب و آذری و زنان و جوانان قرار گرفته و از سوی دیگر بهدلیل سیاستهای توسعهطلبانه و اخلالگرایانه خود مورد خشم خلقهای منطقه نیز قرارگرفته و بهوضوح شاهد انزجار مردمان این مناطق در قبال رژیم مستبد و سفاک ایران هستیم.
خیزشهای اخیر خلقهای لبنان و عراق درواقع خیزشی در برابر رژیم ایران است. میتوان گفت همانگونه کە در دههی گذشته شاهد خیزش خلقهای منطقە در برابر اسلام سیاسی و اقتدارگرایی اسلام سنی و یا نئوعثمانی و نئواموی به سرکردگی ترکیه و برخی از دولتهای عربی بودیم، پیداست که در دهه آیندە، خیزش خلقهای منطقه همگام با خلقهای داخل در برابر اسلام سیاسی و اقتدارگرایی شیعه یا همان نئوصفوی با رهبری حکومت ایران و اقمار منطقهایی آن خواهد بود. درواقع ایران هم درنتیجه سیاستهای رقابتی خود با رقبای منطقهای و جهانیاش و هم انزجار خلقهای منطقه هرروز بیشازپیش سیاست منطقهای و خارجی آن همگام با سیاست داخلیاش با شکست مواجه و عرصە بر آن تنگتر میگردد.
قدرتهای جهانی دیگر اجازە به تداوم این رژیم بە این ترتیب، نخواهند داد. هرچند رژیم در مقابل آمریکا بهدنبال حمایت اروپا، روسیه و چین میباشد، اما از سویی، این قدرتها نیز با عملکرد، زیادەخواهی و فرهنگ این رژیم مشکلدارند و تنها در چارچوب رقابت خود با آمریکا با ایران برخورد خواهند کرد و دستآخر این آمریکا است که در تامین و یا زیانرسانی بە منافع آنها تعیین کنندە است نه ایران. در هر صورت این حساب رژیم جهت بقایش ثمربخش نخواهد بود. تحریمهای سیاسی و اقتصادی آمریکا ایران را شدیدا تحتفشار قرار داده و هرروز بیشازپیش تبعات آن بر پیکرە رژیم مشهود میشود. در نتیجه رژیم در تلاش است از طریق ژاپن و عمان تن به تمکین آمریکا دهد، در حقیقت ایران دچار بیارادگی گشته است و ناچار گامهایی به عقب در مقابل با آمریکا بردارد. خواسته آمریکا تغییر رفتار ایران در چارچوب منافع خود میباشد. آنچە مورد منازعه میباشد، احتیاط ایران در زیادەخواهی و سیریناپذیری بودن آمریکا با طرح شروط بزرگ برای ایران است.
میتوان گفت همانطور کە دهه پیش رو، دهه صدساله گشتن دولت ملت ایرانی است کە در سال ١٩٢٥ توسط رضاخان با حمایت بریتانیا تاسیس شد، تمام عناصر تمامیتخواە و شوونیست ایرانی اعم از دولت و حتی اپوزیسیون شوونیست کە بە هیچوجه تاب مطالبات خلقها و ملیتهای تحت ستم و استعمار ایران را ندارند و هرگز منافع زحمتکشان و استثمارشدگان را سرلوحه فعالیتهای خود قرار نمیدهند، درصددند کە دولت ملت ایران را بار دیگر از نو برساخت نمایند و قاعدتا حکومت ایران نیز میخواهد هر تغییری را بهسوی خدمت ابقا و حفظ موقعیت خویش سوق دهد. قدرتهای امپریال جهانی از جمله آمریکا، هرچند از تغییر رفتار رژیم ایران سخن میگویند اما در واقع هدف آنان نه تغییر در راستای منافع خلقها و ملیتهای تحت استعمار رژیم ایران و اقشار زحمتکش است، بلکه تحول و طرحی منطبق با منافع اقتصادی و سیاسی خود است. بایستی خلقها، اقشار و زحمتکشان تحت ستم، خود با ارتقای آگاهی و نیروی مقاومت و مبارزە به یگانه نیروی تغییر مبدل شوند.
خیزشهای دی ماە نشان داد کە این نیرو موجود است و برخورد قاطع رژیم از طریق کشتار، سرکوب، اعدام تا توسل بە قتلهایی با محتوای قاتل مجهول، ترس و واهمە از این نیرو میباشد. باید در کنار هشیاری در برابر حیلەهای رژیم، شعارهای پوشالی اپوزیسیون شوونیست و وعدە وعیدهای نیروهای خارجی، بە نیروی ذاتی اجتماعی متوسل گشت. درعینحال نیز میتوان از فرصتهای پیش آمدە در نتیجە ضعفهای رژیم و اختلافات آن با خارج، در چارچوب سیاست دمکراتیک و مبارزات انقلابی سود جست. درواقع از تمام ملیتهای تحت استعمار ایران، بویژە خلق قهرمان و مبارز کورد، قویا این انتظار میرود کە بە هیچ وجە در دام توهم این کە این رژیم بدون مبارزە تن بە مطالبات و خواستهایشان دهد، نشوند. همچنین بە توهم شعارهای شونیستهای اپوزیسیونی را کە شعار براندازی با استمداد از نیروهای سرمایهداری میدهند، نە اتکا بە نیروی ذاتی خلقها گرفتار نشوند، چرا کە هر تغییری کە منافع خلقها و اقشار تحت ستم را تأمین نماید، چیزی نیست جز آنکە این تغییر با سوبژگی و نیروی ذاتی خود آنها صورت گیرد. تردیدی نیست کە زمینە اصلی آنهم اتحاد است. چە در سطح کوردستان و چە در سطح خلقهای تحت ستم و استعمار ایران. ما نیز بهعنوان پیشاهنگان خلقمان، باوجود اینکە تمام سعیمان را در راستای اجرای وظایف پیشاهنگی خواهیم نمود، ولی اشراف داریم، جز خیزش سیل خروشان مبارزات تودەای و خلقی پیروزی ممکن نیست و این بە معنای حقیقت مبارزە خلق انقلابی است.
در راستای اتحاد ملی خلق کورد، ارزشهایی کە در طول تاریخ مبارزاتیمان خلق شدەاند، بهویژە شهدای راه آزادی کە والاترین ارزشهای معنوی ملیمان هستند، حقیقت کوردستان استعمار شدە و مبارزە در راە آزادی آن، کە مسئلە مورد قبول و اجتنابناپذیر تمام آحاد خلق مبارزمان میباشد و همچنین مفاهیمی همچون ملت کورد و میهن کوردستان کە همە، باوجود تمام تمایزات، متعلق بە آنها هستیم، میتوانند نیروی راستین اتحاد اجتماعی و ملیمان باشند.
در راستای اتحاد سایر خلقهای تحت ستم دولت ملت ایرانی، همان سطح اتحاد و آگاهی را کە برای خلق کورد در نظر داریم، برای آنها نیز در درون خود انتظار داریم. بدون تردید با تکوین اتحاد داخلی هریک از این خلقها راە بر اتحاد میان این خلقها کە در بسیاری از موارد سرنوشت مشترک دارند، هموار میگردد. تاریخ حیات مشترک همجواری، مورد ظلم واقعشدن همە آنها از سوی دولت ـ ملت ایرانی در بسیاری از لحاظ، بویژە سە ستم عمدە، اعم از ستم جنسی، طبقاتی و ملی و مبارزە مشترک برای رفع آنها میتوانند ابزارهای محکمی جهت تکوین و تبیین این اتحاد گردند. درواقع آنچە کە اجتنابناپذیر است نیاز بە این اتحاد چە در مرحلە کنونی کە مرحلە مبارزە با استعمار و استبداد دولت ملت ایرانی و مشخصاً جمهوری اسلامی میباشد. چە مرحلە پسا جمهوری اسلامی برای تداوم حیاتی دمکراتیک، مشترک و داوطلبانە با همدیگر.
حزب حیات آزاد کوردستان – پژاک با تمام توان برای جوابگوی هر دو مرحلە، یعنی مرحلە کنونی کە مرحلە مبارزە جهت بە عقب راندن استعمار و استبداد میباشد، همچنین مرحلە بعد از پیروزی کە سازماندهی جامعە دمکراتیک و آزاد میباشد، همچنین برای پر کردن ظرفیتهای مبارزاتی میدانهای ابتدا شرق کوردستان بە عنوان نخستین عرصە مبارزاتیمان، عرصە کلیت کوردستان و تلاش جهت اتحاد ملی خلق کورد با سایر بخشهای کوردستان، عرصە مشترک با سایر خلقهای تحت ستم دولت ایران و عرصە وسیع جهانی و همسویی با تمام خلقها و جوامع آزادیخواه در گسترەای جهانی تلاش خواهیم کرد تا رسانیدن بە رهایی، آزادی و استقرار حیاتی دمکراتیک.
مجلس حزب حیات آزاد کوردستان پژاک
برگرفتە از شمارە ٧٩ آلترناتیو